انتساب شبهه نزول باران در غرب به علامه طباطبایی(شبهه ها و پاسخ ها)
شبهه: در فضای مجازی این متن پرتکرار شده که از عالمی پرسیدند:«چرا ما نماز میخوانیم اما باران در غرب میبارد؟» و او پاسخ داده است: «طبق آیه «ولو أن أهل القرى...» سبب نزول باران، رعایت حقوق شهروندان است، نه حقوق الهی؛ و این حقوق در غرب بهتر رعایت میشود.» آیا این مطلب صحیح است؟
پاسخ: در فضای مجازی متنی دستبهدست میشود که با طرح پرسشی شبههآلود، انگیزه عبادات را زیر سؤال میبرد: «چرا ما نماز میخوانیم، اما باران در غرب میبارد؟» این شبهه با استناد به آیهای از قرآن و نسبت دادن پاسخی به یک عالم، ادعا میکند که نزول باران نه به عبادات، بلکه تنها به رعایت حقوق شهروندی وابسته است. اما آیا این ادعا صحیح است؟ برای یافتن پاسخ، باید این گزاره را از چند منظر مهم واکاوی کنیم.
نکته اول: بیاساس بودن انتساب سخن به علامه طباطبایی و تحریف مضمونی آیه قرآن
در فضای مجازی، این سخن به علامه طباطبایی (ره)نسبت داده شده؛ درحالیکه هیچ منبع معتبری در آثار ایشان مانند تفسیر المیزان وجود ندارد که نزول باران را تنها به رعایت حقوق شهروندی و نه حقوق الهی مرتبط بداند. در حقیقت این ادعا بدون استناد به منابع معتبر نقل شده است.
نکته دوم: تعارض میان آیه 96 سوره اعراف و ادعای مطرح شده در شبهه
مفاد آیه ۹۶ سوره اعراف که در شبهه به آن اشاره شده، از این قرار است: «و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشاییم...» (1)
این آیه بهصراحت دو شرط «ایمان» و «تقوا» را برای گشایش برکات آسمان و زمین لازم میداند. تقوا نیز مفهومی جامع است که هم عبادات و حقوق الهی را در بر میگیرد و هم اخلاق اجتماعی و حقوق مردم را شامل میشود؛ بنابراین، تفکیک این دو از یکدیگر مغایر با نص صریح قرآن است.
نکته سوم: ارزیابی دقیقتر از وضعیت ایمانی و فرهنگیِ جوامع غربی
این ادعا که غربیها حقوق شهروندی را بهطور کامل رعایت میکنند، قابلپذیرش نیست. جوامع غربی با وجود برخورداری از برخی قوانین مدنی پیشرفته، همچنان با چالشهای اخلاقی و اجتماعی متعددی ازجمله نژادپرستی، استثمار ملتهای ضعیف، گسترش فساد جنسی، شکاف عمیق طبقاتی، بحران خانواده و افزایش خشونت روبهرو هستند.
افزون بر این، نظم موجود در این جوامع بیش از آنکه بر پایه اخلاق و تربیت درونی باشد، بر سازوکارهای کنترلی مانند دوربینهای نظارتی و نظام جریمهها استوار است. بنابراین، این نظم را نمیتوان معادل تقوا و ایمان دانست که در آیه ۹۶ سوره اعراف به آن اشاره شده است.
البته باید توجه داشت که در همین جوامع نیز انسانهای نیکسرشت، حقیقتجو و دیندار فراوانند و جمعیتی قابل توجه از آنان مسلمان هستند.
حتی بسیاری از غیرمسلمانان نیز لزوماً در شمار بدکاران قرار نمیگیرند، بهویژه آنکه گروهی از آنان هنوز به حقیقت دست نیافتهاند و در این زمینه تقصیری متوجهشان نیست. امید میرود همه آنان مشمول لطف و رحمت الهی باشند.
نکته چهارم: تمایز میان رفاه و سعادتمندی
تمایز میان رفاه و سعادتمندی، موضوعی اساسی در نگاه دینی است.
در این دیدگاه، برخورداری از رفاه و امکانات مادی بهتنهائی نشاندهنده رضایت الهی یا نشانه برتری معنوی انسان نیست. چهبسا نعمتهای فراوان برای برخی افراد جنبه آزمایش داشته باشد و حتی میتواند در مواردی به «استدراج»(2) تبدیل شود؛ یعنی غرق شدن تدریجی در نعمتها تا جایی که فرد از مسیر حق دور شود. قرآن در سوره اعراف هشدار میدهد که تکذیبکنندگان آیات الهی ممکن است آرامآرام و از راهی که نمیدانند گرفتار مجازات شوند: «و آنها که آیات ما را تکذیب کردند تدریجاً از آن راه که نمیدانند گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.» (3)
نکته پنجم: نقش همزمان عوامل طبیعی و معنوی در نزول باران
توجه به علل مادی در کنار علل معنوی ضروری است. بارش باران بر اساس نظام علت و معلول الهی صورت میگیرد که هم عوامل مادی دارد و هم عوامل معنوی. بیتوجهی به هر یک از این دو، درک ما را ناقص
میکند.
بنابراین، نباید نزول باران را صرفاً نتیجه ایمان و تقوا دانست و از نقش عوامل طبیعی مانند موقعیت جغرافیایی، فاصله تا دریاها و وجود کوهستانها غافل شد. برای نمونه، شمال ایران به دلیل مجاورت با دریای خزر و قرار گرفتن در دامنههای البرز بارش بیشتری دارد، درحالیکه مناطق جنوبی از این شرایط برخوردار نیستند. این تفاوتها نشانه برتری معنوی نیست، بلکه بخشی از نظم حکیمانه عالم است. قرآن کریم در سوره حجر به این نظام اشاره میکند: «و بادها را باردارکننده فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم...» (4)
نکته ششم: تفاوت «برکت» و «فراوانی نعمت» و نقش ایمان و تقوا
در فرهنگ قرآنی، «برکت» تنها به معنای فراوانی نیست، بلکه بهرهوری صحیح و پایدار از نعمتهاست. ممکن است منطقهای باران فراوان داشته باشد، اما به دلیل عدم رعایت تقوا و نیز ارتکاب اسراف، دچار مشکلاتی از جمله سیل یا خشکسالی شود. قرآن کریم در سوره طه هشدار میدهد: «و هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت...» (5) در مقابل، منطقهای با بارش کمتر، با رعایت تقوا، صرفهجویی، برنامهریزی درست و شکرگزاری، از برکت بیشتری برخوردار شود.
بنابراین، مسئله اصلی، کیفیت استفاده از نعمتها و شکرگزاری در برابر آن است، نه صرف کمیّت آنها.
نکته هفتم: فلسفه بلایا برای مؤمنان و آزمایش الهی
مشکلات و بلایا برای جوامع مؤمن میتواند جنبه بیدارباش و آزمون داشته باشد. قرآن در سوره بقره میفرماید: «قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی، و کمبود میوهها آزمایش میکنیم و بشارتده به استقامتکنندگان.»(6)
در روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع) نیز آمده است: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَان؛ بلا برای ستمگر، ادب و برای مؤمن، امتحان و آزمایش است.» (7) بنابراین، کمبود باران در برخی مناطق میتواند زمینهای برای بازگشت به خداوند و اصلاح عملکرد باشد.
نتیجه:
در تحلیل نهائی، شبهه مطرح شده از چند جهت دچار ضعف اساسی است. نخست، مستندات آن بر پایه تحریف مضمونی آیه قرآن و انتساب نادرست به علامه طباطبایی استوار است.
آیه ۹۶ سوره اعراف بهوضوح «ایمان و تقوا» را بهعنوان شرط اصلی نزول برکات معرفی میکند که مفهومی جامع شامل عبادات و حقوق اجتماعی است. بنابراین، این ادعا با ایجاد تقابل کاذب بین عبادت و حقوق شهروندی، منطق قرآنی را نادیده میگیرد. همچنین، تحلیل وضعیت فرهنگی و ایمانیِ جوامع غربینیازمند دقتنظر بیشتر است و نباید آن را سیاه محض یا سفید محض دانست. بگذریم از اینکه بارش باران و رفاه مادی، با برکت فرق دارد و لزوماً نشانه رضایت الهی نبوده و ممکن است مصداق «استدراج» باشد. بنابراین، عبادات نقش اساسی در جلب برکات داشته و مشکلات طبیعی میتواند برای جوامع مؤمن جنبه آزمایش و بیدارباش داشته باشد.
پینوشتها:
1. اعراف، آیه 96. 2. استدراج به این معناست که خداوند گناهکاران بیپروا را بتدریج به عذاب گرفتار میکند؛ یعنی هرچه بیشتر گناه میکنند، نعمتهای بیشتری به آنها میدهد و آنها بدین سبب بیشتر دچار غرور و غفلت میشوند و درنتیجه عذاب سختتری خواهند داشت: ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۷، صص۳۳ - ۳۴. 3. اعراف، آیه 182. 4. حجر، آیه 22. 5. طه، آیه 124. 6. بقره، آیه 155. 7. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج78، ص 198.
حسین زارعی