مرگ اختیاری
تاکنون دیده اید که مردهشور چگونه مرده را میشوید و کفن میکند. مرده روی سنگ یا تخت افتاده و این مرده شور است که او را هرطوری که میخواهد میگرداند و جابهجا میکند. دستهایش را بالا میآورد، پایش را باز و بسته میکند. مرده را به پشت و پهلو میگرداند و سرش را به هر سمتی میچرخاند. مرده هم راحت خوابیده و کاری نمیکند.
اگر انسان بخواهد در زندگیاش موفق باشد، باید خودش را این گونه به خداوند بسپارد. قرآن درباره سپردن و واگذار کردن خود به خدا میفرماید: وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ؛ اموراتم را به خدا واگذار میکنم؛ زیرا خداوند بصیر و بینا به بندگان است. (غافر، آیه44)
اگر کسی این گونه خودش را به خدا بسپارد و واگذار کند، خداوند او را مردهای میبیند و خودش اموراتش را انجام میدهد.اصولا مومن باید این گونه باشد. پیامبر گرامی(ص) فرموده است: «موتوا قبل ان تموتوا؛ بمیرید پیش از آنکه به مرگ طبیعی بمیرید؟» (بحارالانوار، ج 72، ص 59)
اگر در همین دنیا بمیریم (که منظور از آن، کشتن نفس سرکش اماره و زیر پا گذاشتن هوسها و خواستههای نفسانی است) و خودمان را در دستان خدا قرار دهیم، اوست که امور ما را به عهده میگیرد. این همان مقام فنایی است که هر کسی دوست دارد به آن برسد. در این مقام فنا که در سایه خداوندی خواهیم بود، هر کاری که انسان انجام میدهد، کاری است که خداوند در جهت مقدرات وسرنوشت اوانجام میدهد. پس اگر شخص میگیرد، این خداست که میگیرد نه خودش؛ زیرا مرده که نمیتواند چیزی را بگیرد. سخن و نطقش، نطق خدا است(نجم، آیات 3 و 4) و وقتی تیر میاندازد، خداست که تیر میاندازد (انفال، آیه 17) و وقتی مایوس میشود خداست که مایوس میشود. (زخرف، آیه 55)
مومن وقتی به مرگ اختیاری میمیرد و خودش را دراختیارخدا قرار میدهد؛ دیگر اختیاری از خود ندارد و هر کاری که خدا خواست و اراده کرد به وسیله قلب و بدن و اعضای این مومن مرده به مرگ اختیاری، انجام میگیرد.
پس انسان پیش از آنکه به مرگ طبیعی بمیرد و اختیار خودش را از دست دهد، باید به مرگ اختیاری بمیرد و اختیارش را به دست خدا بسپارد تا خداوند با سرانگشتان حکمت و قدرت و علم خویش او را به سر منزل مقصد و مقصود برساند.