نفاق فرهنگی
حاجی حسن پور
نفاق که در معنای خود به دو رویی از آن تعبیر می شود در همه عرصه های حیات بشری از جمله اقتصاد،سیاست و... ممکن است اتفاق بیفتد و خطر این پدیده همچنان جوامع را تهدید می کند.از جمله عرصه هایی که نفاق در آن رخ می نماید حوزه فرهنگ است.نفاق فرهنگی،قدمتی به درازای تاریخ حیات بشر دارد و در همه دوران ها به اشکال مختلفی نمود یافته است.در دنیای کنونی موضوع نفاق فرهنگی از جمله آسیب های جدی فراروی فرهنگ های خرد و کلان جهان قلمداد می گردد.در بیان کیفیت نفاق فرهنگی لازم است به تحلیل چند شاخصه جریان نفاق از منظر قرآن بپردازیم که عبارتند از:
دروغگويى صريح و آشكار
بی شک باید گفت از نشانه های بارز جریان نفاق این است که همواره به صراحت و آشکارا به دروغ گویی اقدام می کند. خداوند این صفت نازیبای نفاق را این گونه بازگو می کند: «وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ» یعنی خداوند گواهی می دهد که منافقین دروغگویند. این موضوع در مباحث فرهنگی از نماد و نمود بیشتری برخوردار است چرا که نفاق در تلاش است تا بتواند در روح و روان جامعه نفوذ کرده و با بیان دروغ های بزرگ از این فرصت بهره گیرد.این موضوع در رسانه های جمعی و گروهی دارای برجستگی خاصی است به این که همواره اغلب رسانه های جهان برای دست یابی به اغراض پلید خویش،متوسل به دروغ پردازی و جریان سازی می شوند تا بر مخاطب خود تاثیر بگذارند.
داشتن ظاهرى آراسته و فریبنده
نفاق فرهنگی از دیر زمان از آراستگی و فریبندگی خاصی برخوردار بوده است بگونه ای که بعضا توانسته است با این ظاهر دروغین،برخی افراد را نیز با خود همراه سازد.در حقیقت،نفاق فرهنگی با پردازش برخی مفاهیم از جمله حقوق بشر،حقوق زنان،حقوق اقلیت های دینی،آزادی بیان و... آن گونه قلمداد می کند که گویا تمام حقایق نزد آنان بوده و دیگران از آن بهره ای ندارند.به عبارت دیگر همان گونه که قرآن نیز می فرماید:«وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ» این جریان نفاق هر چند بر اساس باطل و غیر حق پی ریزی شده و عمل می نماید اما در ظاهر به صورت های رنگارنگی ظاهر شده و ناحق خود را به دیگران حق جلوه داده و آنان را می فریبند.ما در عصر کنونی با نگاهی به فرهنگ منحط غرب در می یابیم که این فرهنگ مخرب و نابود کننده،در جهان خود نمایی کرده و همیشه ظاهر خود را می آراید تا دیگر فرهنگ ها را در خود فرو ببلعد و نابود سازد.
عدم انعطاف در مقابل حق
از جمله ویژگی های نفاق فرهنگی این است که علیرغم اطلاع و آگاهی از حق و حقیقت،حاضر به پذیرش و بزرگداشت آن نبوده و همیشه خود را به دروغ،حق می پندارد.خداوند در این جهت این چنین بیان می دارد:«كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ» یعنی منافقین آن چنان در برابر حق سرد برخورد می کنند که گویا چوب خشکی بیش نیستند.به بیانی دیگر باید دانست که نفاق فرهنگی به دلیل نداشتن پایه و اساس حق،هیچ گاه در مقابل حق انعطاف نداشته و بر پندارهای خویش پا فشاری می ورزد.جریان های فرهنگی امروز اگر مورد دقت قرار گیرند خواهیم دید که در برابر تنها فرهنگ صحیح عالم یعنی فرهنگ اسلام ناب، سر تعظیم فرود نیاورده و بر طبل درون تهی فرهنگ خویش می کوبند و به ناحق خود را پیشوای فرهنگی در دنیا می انگارند.
فسق و گناه
آلودگی به انواع گناهان و فسق و فجور را باید یکی دیگر از شاخص های جریان نفاق فرهنگی دانست که هر چند در ظاهر،به پاکی و پاکیزی سخن رانده و قلم فرسایی می کنند اما در حقیقت با عملکرد خویش مبدا و منشا تمام مفاسد هستند چرا که خداوند پس از بیان خصوصیات منافقین نسبت به آنان چنین فرموده است: (إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ) یعنی خداوند انسان های فاسق راهدایت نمی فرماید.این سخن بیانگر این حقیقت است که منافقین در هر درجه و عرصه ای از جمله عرصه فرهنگ که باشند گرفتار فسق بوده ولی به دروغ خود را از آن به دور می پندارند.
راه های مقابله با نفاق فرهنگی
برای مقابله با این موضوع که در جهان امروز مرتب بر گستره آن در حوزه فرهنگ افزوده می شود باید به چند نکته مهم،بسیار توجه نمود.
1:تقویت فرهنگ اصیل دینی جامعه
تقویت هر فرهنگ در هر جامعه خواهد توانست مردم آن را نسبت به داده های دیگر فرهنگ ها آسیب ناپذیر و به تعبیری در برابر هجوم فرهنگ های بیگانه،واکسینه سازد، به این معنا که نگذارد این فرهنگ ها به درون فرهنگ ایشان رسوخ و نفوذ نمایند.ما اگر بخواهیم در مقابل هجمه سنگین نفاق فرهنگی موجود در دنیا استقامت کرده و آن را به درون داشته های فرهنگی خود راهنما نشویم لازم است مراکز متولی امر فرهنگ به تقویت و استحکام بخشی به پایه های فرهنگی در میان مردم اقدام نمایند تا ایشان خود بتوانند در برابر جریان خانمان سوز فرهنگی مقاومت نمایند.
آگاهی بخشی نبست به نفاق فرهنگی
سهم آگاهی ملت ها در برون رفت از مشکلات،بسیار قابل توجه است بدین معنا که اگر ما بخواهیم هر تحولی در جامعه ایجاد نماییم ضرورتا باید ایشان را آگاه ساخته تا در تحقق آن تحول کمک کار باشند.نسبت به نفاق فرهنگی هم نقش آگاهی بخشی آحاد جامعه،بی نظیر می نماید چرا که اگر بتوانیم آنان را از دسیسه ها،نیرنگ ها و اهداف شوم نفاق فرهنگی با خبر و مطلع سازیم دیگر نگران آفات و ضربات مهلک آن نخواهیم بود.بنابراین باید دانست که کم آسیب پذیر ترین ملت،آگاه ترین آنان هستند و هر چه در طول تاریخ،ملت ها آسیب دیده اند بخاطر عدم آگاهی ایشان از مسائل پیرامون خویش بوده است.نمونه بارز این بی خبری را باید در حادثه کربلا جست وجو نمود که حاکمان آن سامان،مردم را در نا آگاهی قرار داده و به گونه ای این نفاق خود را در حوزه فرهنگی وارد کرده بودند که نتیجه آن رخداد کربلا شد.
گسترش کمی و کیفی صداقت فرهنگی
اگر ما بخواهیم با نفاق فرهنگی مقابله منطقی و برابری داشته باشیم یکی از طرق این است که ما بتوانیم از نظر کیفیت و کمیت مسائل فرهنگی،آمادگی خود را در سطح بالایی حفظ کرده تا افراد کمتر بدنبال نفاق فرهنگی راه افتاده و از آن تبعیت کنند.به عبارت دیگر در دنیا پر هیاهوی امروز که امپراتوری های رسانه ای در جهت نفاق فرهنگی گام بر می دارند لازم است تا با تکیه بر مبانی ارزشی و صداقت فرهنگی خویش و با بهره گیری روزافزون خود از ابزارهای تازه به تازه دنیا در حوزه فرهنگ،به مقابله موثر با این رسانه ها اقدام نمود.
برنامه ریزی دقیق در حوزه فرهنگ
یکی از آفاتی که ما در حوزه فرهنگ با آن مواجه هستیم این است که فرهنگ را در درجات سه و چهار از مسائل دانسته و به آن نگاه حاشیه ای داریم که بس خطرناک و آسیب زا ست.بی تردید اگر ما بخواهیم با نفاق فرهنگی مبارزه نماییم باید در حوزه مسائل فرهنگی در گام اول برنامه ریزی دقیق و کاربردی داشته و در گام بعدی از صاحبان فرهنگ و آنانی که برای فرهنگ دل سوز و موثر بوده بهره بگیریم.جای تردید نیست که تا هر زمان که ما فرهنگ را وارد مسائل سیاست گذاری های کلان خود ننموده و آن را در جایگاه اول تمام مسائل جامعه قرار ندهیم و از کارشناسان اصیل این حوزه بهره نجوییم نخواهیم توانست گام های موثری در این راستا برداشته و در دنیا به مقابله با نفاق فرهنگی اقدام نماییم.