نگاهی به تجربه سفرهاي كوتاه بهاری در مقاصد بكر زیارتی - سیاحتی ایران (بخش نخست)
گشت و گذار به وقت بهار(گزارش روز)
گروه گزارش
بهار كه نيمه را پشت سر میگذارد و آرام آرام رنگ چمنزارها و درختها و برگهای به بار نشسته از آن سبز پررنگ كمي تيره ترمي شود و آفتاب هم به گرماي تابستان نزديك میشود، در واقع يك جورايي میشود گفت، ابر و باد و مه و خورشيد و فلك همه در كارند تا شما به همراه خانواده راهي يكي از اين دشت و دمنهای بهشتي اين روزها شويد.
هرچند چند سالي است كه بعضي از آژانسهای گردشگري و طبيعت گردي و مسافرتي روي كار آمدهاند تا زحمت مردم و علاقه مندان براي رفتن به اين مقاصد كمتر شود. آژانس هايي كه در قبال دريافت هزينه هايي شما را به مقاصد بكر گردشگري و طبيعت گردي میبرند آن هم فقط ظرف يك يا نهايت دو روز.
حتما شما هم اسم تورهاي يك روزه گلابگيري كاشان و چشمههای باداب سورت و قلعه الموت و درياچه ولشت و شورمست و ... را شنيدهايد.
مقاصدي كه هرچند عمر بعضي از آنها به درازاي تاريخ است اما تا مدتها مورد توجه گردشگران زيادي نبود و به يكباره و ظرف همين سالها به همت همين آژانسهای مسافرتي شناخته شده است.
اما هنوز هم بسيار هستند خانوادههايي كه از يكسو قادر به پرداخت هزينههای بالاي اين آژانسها نيستند و از سوي ديگر ترجيح میدهند خودشان به صورت شخصي به اين مقاصد بروند به جاي اينكه به همراه چند نفر ديگر اين مقاصد را تجربه كنند.
اما با اين وجود مشكلات زيادي همچنان در راه طبيعت گرديهای بهاره وجود دارد كه در گزارش امروز و فردای کیهان به سراغ آنها رفتهايم و نظر مردم و برخي از كارشناسان حوزه گردشگري را در اين خصوص جويا شدهايم.
سفرهای زیارتی و سیاحتی کوتاه
كافي است تقويم را ورق بزنيد تا ببينيد امسال برخلاف خيلي از سالهاي قبل حتي تعطيلات هم به كمك مردم آمده تا هر جوري كه شده لذت ديدن مناطق بكر كمتر معرفي شده را در اين فصل تجربه كنند.
وقتي مناسبتها و ايام خاص جوري در كنار هم قراربگيرد كه چند روزي را هر كسي از كار و تحصيل فارغ كند چه گزينه اي بهتر از گشت و گذار و سفر و پيكنيكهای يكی دو روزه؟
وقتی یکی دو روز تعطيلی رسمی کنار هم قرار گرفت و اين پايتخت هميشه شلوغ و آلوده هم كمي آرام گرفت با خيال راحت میتوان يك برنامه سفر با توجه به همين فصل بهار تهيه كرد و بعد از جمع آوري لوازم ضروري و البته سبك به جاده بزنيد و سفری زیارتی یا سیاحتی را به جای جای ایران اسلامی داشته باشید.
معمولا شهر مشهد مقدس و قم به عنوان دو شهر زیارتی مورد توجه مردم است و بسیار مناسب است که دو سه روز تعطیلات را به این شهرها اختصاص دهیم. البته تهران بزرگترین شهر و پایتخت ایران هم دارای جاذبههای گردشگری فراوانی است اما دیدن اين صحنهها براي خيلي از ما ديگر عادي شده، اينكه ببينيم خيلي از بوستانها و پاركهای پايتخت و مراكز تفريحي و هيجاني در همين روزهاي بهاري و البته روزهاي تعطيلات غرق در جمعيت و خانوادههايي است كه دل به طبيعت زدهاند اما حرف ما اين است كه میشود از اين مسيرهاي تكراري هميشگي كمي فراتر رفت و مقصدهای بكري را تجربه كرد.
پريسا عظيمپور، طبيعت گرد و راهنماي تور طبيعتگردي است. او درباره مقاصد هدفي كه در اين ايام میتواند براي خيلي از خانوادهها گزينه جديد و مناسبي محسوب شود به گزارشگر کیهان میگويد: «در سالهای اخير با روي کار آمدن شبکههای مجازی و انواع و اقسام برنامههای ارتباطی و اخبار مرتبط با حوزه گردشگری که شامل معرفی جاذبههای مختلف و حتی مسیر دسترسی و نقشه راههای ارتباطی و ... میشود، شاهد دگرگونی خوبی در انتخاب مقاصد هدف و رسیدن به این مقاصد بودهایم. مثلا اگر تا چند سال پیش برخی جاذبههای تکراری مثل پارکهای جنگلی و سدها و یا تفرجگاههای خارج از شهر انتخاب شهروندان بود، امروزه به جرأت میتوان گفت خیلیها ترجیح میدهند در فصل بهار سری به دشت لار، فیروزکوه، جنگلهای شیرگاه، روستاهای اطراف داماش برای تماشای سوسن چلچراغ، روستاهای طالقان و حتی شهرهای نزدیک مثل کاشان و دامغان و قم و... بزنند. خب این نشانه خوبی است، یعنی اینکه امروزه سطح آگاهی فرهنگی نسبت به مناسبتها و ایامی که مردم میتوانند به سفرهای کوتاه یک روزه بروند نسبت به گذشته خیلی افزایش یافته است. حتی در چنین شرایطی بستر مناسبی برای شدت بخشیدن به برگزاری جشنوارههای آیینی و سنتی مختلف ایجاد میشود. جشنوارههایی که شاید بعضی از آنها سالها برگزار میشدند اما به دلیل اینکه با استقبال اندکی مواجه بودند، امکان ادامه برگزاری وجود نداشت اما در این سالها برگزاری نمونههای موفقی از جشنوارههای گردشگری مناسبتی مثل جشنواره عسل یا جشنواره گلابگیری یا جشنواره انار، یا حتی جشنواره آش ایرانی که هر کدام به فراخور جغرافیای محلی در شهر خاصی برگزار میشود، و با استقبال زیاد مردم مواجه شده است، نشان میدهد که بسیاری از آیینها و سنتهای گردشگری ما قابلیت احیا و بازنگری را دارد و حتی میتوان با روشهای مختلف عده زیادی از شهروندان را به سمت آنها سوق داد.»
محلی اما در دسترس
گذشت آن روزگاری که روستاها یا دیدنیها یا جاذبههای خاص یک منطقه را فقط مردم محلی همان منطقه میشناختند و فقط آنها بودند که میتوانستند این جاذبهها را به بعضی از مسافران گذری معرفی کنند. شاید آن سالها خیلی از ما حتی اسم محلهایی مثل جنگل اليمستان، روستاي کندلوس، جنگل راش، ييلاق فيلبند، قلعه الموت، نطنز، نیاسر و ... را هم نشنیده بودیم اما این روزها کافی است فقط در گوشی تلفن همراهتان یک سرچ کوچک بزنید تا مثلا بفهمید که دیدنیهای بکر اطراف همین تهران بزرگ کجاها هست یا روستاها و مناطق بکر و کمتر شناخته شده بسیاری از شهرهای دیگر چگونه است.
بله یک سرچ کوچک، جمع کردن لوازم ضروری و روشن کردن اتومبیل و پیش به سوی مقاصد جدید و بکر...
اینجا منطقه حفاطت شده لار است. دشتی زیبا و تماشایی که در این فصل سال پر میشود از لالههای زیبا و آب و هوایی شبیه هیچ وقت سال!
اما نکته قابل توجه حضور مردم و خانوادهها آن هم بدون راهنما و یا تور گردشگری است. بیشتر خانوادهها با اتومبیل شخصی آمدهاند و در حاشیه رودخانه و یا سد بساط پیک نیک شان را به راه انداختهاند.
با یکی از این خانوادهها مشغول گفتوگو میشویم. دختر نسبتا جوان این خانواده که خودش را منتسب نیا معرفی میکند درباره انتخاب این مقصد به گزارشگر کیهان میگوید: «الان تهران واقعا بیش از اندازه شلوغ شده است یعنی اگر بخواهیم در روزهای تعطیل مثل امروز یک جایی را برای پیک نیک و اتراق انتخاب کنیم واقعا فقط جمعیت مردم مختلف را میبینیم و اصلا از آن طبیعت لذت نمیبریم. برای همین ما مدتهاست که هر چند وقت یک بار به بخش گردشگری سایتها و خبرگزاریهای داخلی سر میزنیم و هر از گاهی بسته به اینکه آیا در فصل مناسبی هستیم یا نه، یک محل را برای پیک نیک و گردش انتخاب میکنیم و حتی بعد از اینکه به آن مکان میرویم با انتشار تصاویر و پستهایی که از آن منطقه میگذاریم خیلی از دوستان و آشنایانمان را هم برای رفتن به آنجا ترغیب میکنیم.»
این دانشجوی 26 ساله در ادامه میافزاید: «البته همان طور که خودتان هم اشاره کردید، خیلی از تورهای طبیعت گردی هم اخیراً مردم را برای بردن به مناطق طبیعی و گردشی خاصی تشویق میکنند اما به نظر من هم یک سری مزایا دارد و هم یک سری معایب. مثلا خانوادهای که به همراه چند خانواده دیگر و یک اتوبوس و راهنمای مجرب به یک منطقه خاص سفر میکند دیگر نگران پیدا کردن مسیر و یا خستگی راننده و یا محل اقامت و حتی آشنایی با منطقه را ندارد چون تقریبا تمام تورهای گردشگری این مشکلات را حل کردهاند اما از طرف دیگر هزینه خیلی از این تورها واقعا با هزینهای که یک خانواده اگر به صورت انفرادی به این مناطق سفر کند اصلا قابل مقایسه نیست.»
وی تصریح میکند: «مثلا همین چند وقت پیش یکی از همین تورها در شرایطش نوشته بود که برای سفر به منطقه سوباتان و دریاچه نئور در ارتفاعات اسالم برای یک شب اقامت آن هم در چادر و کنار دریاچه نفری 350 هزار تومان میگیرد. خب یعنی برای خانواده چهار نفره ما چیزی نزدیک به یک میلیون و چهارصد هزار تومان میشود که واقعا منطقی نیست و نه تنها ما بلکه به نظرم بسیاری از خانوادهها هم قابلیت پرداخت چنین هزینه سنگینی را ندارند. بنابراین خیلی راحت و فقط با بدست آوردن یک سری اطلاعات اولیه میشود با همان اتومبیل شخصی به خیلی از این مناطق هدف گردشگری سفر کرد.»
در سودای مقصد
حتما و بدون شک همه ما چنین تجربهای را از یکی از سفرهایمان داشتهایم. اینکه تخته گاز و بدون توجه به زیباییهای مسیر فقط به فکر رسیدن به مقصد اصلی بودهایم، غافل از اینکه چه مناطق بکر و دست نخورده و زیبایی که در همین مسیر وجود دارد و میتوان فقط با یک نیش ترمز آنها را برای همیشه در لیست بلند بالای دیدنیهای زندگیمان ثبت کنیم .
همیشه از حرکتمان در جاده تقریبا بیشاز چند ساعت میگذرد. چند ساعت است كه حركت كردهايم. آن هم چه حركتي! بدون لحظهاي توقف تختهگاز عوارضيها را يكي يكي پشت سر میگذاريم و از شهري به شهر ديگر میرسيم. شهرهاي كوچكي كه فقط چند دقيقه مهمان هر كدام هستيم. يعني درست به اندازه پشت سرگذاشتن خيابان اصلي وكمربندي شهر. آن هم فقط به يك دليل ساده. چون راه ديگري براي رسيدن به مقصدمان نيست. يعني فقط بايد ازاين مسير و از اين شهرها بگذريم تا بعد از نزديك به 700 كيلومتر مثلا به يزد برسیم. این حکایت خیلی از سفرهای ما است، سفرهایی که بیتوجه به مسیر، فقط در سودای مقصدیم!
محمد عظیمی نیا، یک راهنمای گردشگری در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «ما در خیلی از جادههای منتهی به شهرهای معروف و تاریخی مثل اصفهان و یزد و کاشان و شیراز و ... شاهد چنین صحنههای آشنایی هستیم. شهرهاي كوچك كويري همه شبيه به هم، آرام و بدون هيچ هيجاني از كنار هم رد میشوند. خبري از هياهوي شهرهاي بزرگ در آنها نیست و حتي اسم خیلی از آنها را هم به خاطر نمیسپاریم اما اگر دقت کنیم میبینیم هر کدام از این شهرها دارای جاذبههای گردشگری خاص و ناشناختهای هستند که جذابیت منحصر به فردی دارند.»
وی در ادامه تصریح میکند: «مثلا نایین.يك شهر كويري است که بعد از نزديك به 100 كيلومتر جاده يكنواخت، میتواند دل خیلی از مسافران را خوش کند. اما در همین شهر با همان قدمت دهان پر کن و جاذبههای بینظیرش نه پارك يا فضاي سبز يا جاي مناسبي براي نشستن به راحتي پيدا نمیشود. رستوران يا اقامتگاهي هم براي چند ساعت استراحت وجود ندارد. شهر خلوتتر از چیزی است که بشود تصور کرد.جواب سؤالهای مسافران هم از رهگذران به جايي نمیرسد، چون هركسی چيزي میگويد كه هيچ شباهتي به جواب نفر قبلي ندارد. مثلا يكي میگويد فلان پارك نمازخانه ندارد، يكي میگويد دارد، يكی میگويد برويد مسجد، يكي میگويد مسجد جامع مراسم است، يكي آدرس رستوران میدهد، نفر بعدي اما میگويد رستوران در حال تعمیر است. خلاصه که جوابها حسابی گیجکننده است و هیچ ربطی به هم ندارند جز سرگردانی و دلزدگی مسافران! این حکایت خیلی از شهرهای کوچک و کمتر شناخته شده اما پر جاذبه ما است، شهرهایی که فقط و فقط به دلیل ناآگاهی و عدم معرفی صحیح در سکوت و بیخبری باقی مانده اند.»
آماده نبودن زیر ساختها
گردشگری در ایران به عنوان یک صنعت از ظرفیتهای بسیار بالایی برای رشد و توسعه برخوردار است.
بر اساس گزارش سازمان جهانی جهانگردی، گردشگری در ایران رتبه دهم جاذبههای باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبههای طبیعی را در جهان دارا است و یکی از امنترین کشورهای منطقه و جهان از لحاظ امنیت برای گردشگران خارجی است.
در سال 2008، در حدود 2 ميليون گردشگر خارجی از ایران بازدید کردهاند و این در حالی است که در این سال ۸۴۲ میلیون جهانگرد در دنیا سفر کردهاند.
به نظر کارشناسان، صنعت گردشگری در ایران از توسعهای که شایسته آن است برخوردار نبودهاست. از دلایل کمرونق بودن صنعت گردشگری در ایران میتوان به آماده نبودن بسترهای اقتصادی مناسب برای جذب سرمایهگذاری در ساخت هتل و سایر صنایع جانبی این حوزه اشاره کرد.یکی دیگر از دلایل کم رونق بودن گردشگری در ایران بیخبر بودن سرمایهگذاران از زمینههای موجود در ایران و تبلیغات ضعیف و نیز انتشار اخبار نادرست و منفی از کشورمان است.
در مقایسه گردشگری ایران با برخی کشورها، ایران نتوانستهاست کارنامه موفقی را در این زمینه از خود برجای بگذارند. بهطور مثال تنها در سال ۲۰۰۷ میلادی، حدود ۱۵ میلیون گردشگر خارجی از شهر دبی در کشور امارات متحده عربی در جنوب خلیج فارس دیدار کردند.این در حالی است که کشور ایران با سهمی کمتر از یک پانزدهم تعداد گردشگران شهر دبی در سال مشابه، تنها کمتر از یک درصد سهم درآمد جهانی از صنعت گردشگری را به خود اختصاص دادهاست.