همچون زینب (س)(یک شهید، یک خاطره)
مریم عرفانیان
من و همسرم به مکه مکرّمه مشرف شده بودیم. وقتی برگشتیم همسایهها گفتند:
- «غلامعلی با خواهرش سرسنگین شده!»
تعجب کردیم، آخر غلامعلی علاقه زیادی به خواهر کوچکترش داشت. علت را جویا شدیم، دخترمان که سن و سالش کم بود گفت:
- «من با مانتو شلوار به خانه همسایه رفتم تا بگویم تلفن کارشان دارد، ولی غلامعلی ناراحت شد که چرا این طور رفتم!»
وقتی با غلامعلی در این باره صحبت کردم، گفت:
- «خواهرم از همین کودکی باید اخلاق و حجاب را رعایت کند و زینب وار باشد تا عادت کند.»
***
غلامعلی راست میگفت، دخترم باید از همان کودکی همچون زینب(س) میبود تا بر داغ برادر صبر میکرد.
* خاطرهای از شهید غلامعلی کاوشی
* راوی: فاطمه پاکدامن، مادر شهید