kayhan.ir

کد خبر: ۷۶۰۷
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۷

پارادوکس های هسته ای بی پایان غرب


 فخرالدین اسدی

اگرچه مقامات آمریکایی و اروپایی و نمایندگان دیگر اعضای 1+5 مذاکرات وین را مفید و موثر توصیف کرده اند، اما در عمل شاهد ادامه رویکرد تضاد و دو گانه مقامات غربی در ماراتن هسته‌ای با ایران هستیم. از سوی دیگر،  دیدارهای مکرر مقامات غربی با نتانیاهو نشان می دهد که نقش آفرینی تل آویو در میدان تقابل هسته‌ای غرب با ایران پررنگ تر شده است. این مسئله به خودی خود می تواند منجر به دفرمه شدن صحنه مذکرات شود. بارها عنوان شده است که هرگونه تاثیرگذاری مستقیم یا غیر مستقیم رژیم اشغالگر قدس بر صحنه مذاکرات و تاثیرپذیری اعضای 1+5 از تل آویو منجر به بر هم ریختن کامل معادلات موجود خواهد شد.
چرا نباید به اظهارات شرمن خوشبین بود؟
سال هاست که جدال پارادوکس ها در معادلات سیاست خارجی آمریکا به یک عادت تبدیل شده است! در این میان هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه نسبت به استفاده جملات متناقض و مواضع دوپهلو در سیاست خارجی کشورشان پایبند هستند. معاون وزیر امور خارجه آمریکا طی شش ماه اخیر سعی کرده ضمن حفظ محوریت «تهدید علیه ایران»، چاشنی «پارادوکس» را به هر نحو ممکن به این محور تزریق کند. شرمن یک بار از لزوم تعطیلی فردو می گوید و بار دیگر از قائل شدن حق غنی سازی برای ایران! او یک بار در سنای آمریکا با لحنی آکنده از خشم علیه کشورمان سخن پراکنی می کند و بار دیگر با لحنی آرام، پیام بهبود روابط ایران و آمریکا را به رسانه ها مخابره می کند!
در پایان  مذاکرات هسته ای اخیر وین، وندی شرمن در میان خبرنگاران اعلام کرد:
« در گفت‌گوهای وین درباره چارچوب تداوم مذاکرات به توافق رسیدیم. ما قصد داریم مطمئن شویم که ایران به سمت سلاح هسته‌ای نمی‌رود و جامعه بین المللی از این بابت اطمینان حاصل کند. درباره تمام مسائل گفتگوهای سازنده ای داشتیم و این مباحث برنامه کاری تداوم مذاکرات را فراهم کردند. برای پیشبرد مذاکرات باید فضا را برای مطرح شدن تمام دیدگاه‌ها باز کرد. با این حال تا زمانی که همه چیز مورد توافق قرار نگرفته یعنی درباره هیچ چیزی توافق نشده است. هر کشوری می‌تواند نگرانی های خود را داشته باشد. ما یقیناً به مشورت‌های متحدانمان گوش فرا می دهیم. برای مثال در هفته آتی به اسرائیل و عربستان خواهم رفت تا با آنها مشورت کنم.»
شرمن در سفر  به سرزمین های اشغالی و در کنفرانس خبری خود در تل آویو اعلام کرد:
« در توافق نهایی، ایران می تواند به غنی سازی در داخل برای مصارف عملی ادامه دهد و توقع برچیدن برنامه غنی سازی ایران غیرمنطقی است. برنامه غنی سازی ایران لازم است در چارچوب محدود و سنجیده و تحت نظارت کامل بازرسی صورت پذیرد. مانند اسرائیل، آمریکا نیز می خواهد که در داخل ایران غنی سازی صورت نگیرد، اما این توقعی غیرمنطقی است. ایران و شش قدرت جهانی برای دستیابی به توافق انگیزه و تعهد دارند. گفت ‌وگوها دشوار خواهد بود؛ اما تلاش دیپلماتیک برای حل موضوع باید ادامه یابد. معیار موفقیت گفت‌وگوها عدم دستیابی ایران به بمب هسته‌ای خواهد بود!»
در این میان شاهد مواجهه غیر منطقی و بسیار خوشبینانه برخی مخافل خارجی و داخلی با اظهارات شرمن بودیم . به راستی اظهارات اخیر معاون وزیر امرو خارجه آمریکا را چگونه باید مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ واقعیت امر این است که در برهه حساس فعلی نباید اسیر بازی سران کاخ سفید در میان پارادوکس ها شد.
مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 وارد فاز نهایی شده است. در چنین شرایطی نمی توان «ایجاد یک جرقه تاکتیکی» را به مثابه وقوع یک «چرخش استراتژیک» تفسیر کرد. مقامات آمریکایی، همان‌گونه که پس از امضای توافقنامه ژنو بر لزوم برچیده شدن زیرساخت‌های هسته‌ای ایران تاکید کردند و هم اکنون در ظاهر از این  موضع کوتاه آمده اند، در آینده ای نه چندان دور نیز می توانند تاکتیک نخ نمای «انکار مواضع قبلی» را در پیش گرفته و دوباره بر لزوم برچیده شدن زیرساخت های هسته ای کشورمان تاکید کنند.
واقعیت امر این است که اعتراف ضمنی  به حق غنی سازی برای ایران در توافق نهایی از سوی معاون جان کری و همچنین تاکید بر این که توقع تل آویو مبنی بر برچیده شدن زیرساخت های اتمی ایران ( مطابق آنچه نتانیاهو انتظار دارد) امکان پذیر نیست، را نمی‌توان حق یا امتیازی از سوی طرف آمریکایی محسوب کرد. در اینجا باید میان «اعطای حق تازه» و «عقب نشینی اجباری از رویکرد قبلی» تمایزی هوشیارانه قائل شد. از این رو شرمن اساسا در مقامی نیست که بخواهد حق غنی سازی اورانیوم را برای ایران قائل شده یا از این حق صرف نظر کند! این حقی است که طبق ماده 4 NPT برای ایران پیش بینی شده است. نکته جالب توجه اینکه هانس بلیکس مدیر کل سابق سازمان انرژی اتمی نیز این حق مسلم را برای همه اعضای آژانس مورد تائید قرار داده است.
اظهارات وقیحانه مرکل در سرزمینهای اشغالی
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان نیز در روزهای قبل یکی دیگر از مهمانان اروپایی سران رژیم اشغالگر قدس بود. مرکل در سفر به تل آویو از یک سو  تصریح کرد که در توافق جامع ایران و گروه 1+5، تهران همچنان به غنی‌سازی ادامه می‌دهد و نسبت به توافق نهایی هسته ای با جمهوری اسلامی ایران ابراز خوشبینی کرد. در عین حال مرکل اعلام کرد که تجهیز ایران به سلاح هسته‌ای را نه تنها تهدیدی برای اسرائیل، بلکه تهدیدی برای تمامی کشورهای اروپا» تلقی می‌کند! صدر اعظم سرزمین ژرمن ها به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان سیاست های خشونت بار و ددمنشانه تل آویو در قبال فلسطینیان، هر بار که به سرزمین های اشغالی سفر کرده است از تعهد برلین نسبت به حفظ امنیت تل آویو سخن به میان آورده تا مبادا از سوی مقامات اسرائیلی نسبت به وی ناراحتی و رنجشی به وجود بیاید.
در اینجا بار دیگر باید تاکید کرد که اساسا  حق غنی سازی برای جمهوری اسلامی ایران حقی مسلم و مسجل است. مصدر این حق هسته ای، نه زبان مرکل و وندی شرمن است و نه موافقت مقامات غربی و اعضای 1+5!  از این حیث اظهارات افرادی مانند مرکل و شرمن صرفا «اقرار به حق هسته ای ایران» محسوب می شود نه «صدور این حق مسلم»!
نکته مهم دیگر این که  آنگلا مرکل مانند همیشه و در جهت کسب رضایت و خوشایند بنیامین نتانیاهو، سعی کرده است امنیت تل آویو و اروپا را به هم گره زده و توهم تجهیز کشورمان به سلاح هسته ای را به عنوان خطری مشترک برای رژیم صهیونیستی و اتحادیه اروپا مورد ارزیابی قرار دهد! جمهوری اسلامی ایران بارها عنوان کرده است که در صدد دستیابی به سلاح و بمب هسته ای نیست، اما با این حال به نظر می رسد مرکل نیز مانند همتایان صهیونیستی خود اصرار زیادی به کژتابی در مسئله هسته ای ایران دارد! بدیهی است که مرکل این اظهارات را درچارچوب پروژه آرام سازی روانی مقامات رژیم صهیونیستی بر زبان رانده است.
رایزنی نتانیاهو با اوباما در خصوص ایران
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس، اخیرا در حالی به واشنگتن سفر کرد که  دو دغدغه منطقه ای ذهن نخست وزیر ناتوان اسرائیل را نسبت به خود مشغول ساخته است. مهم ترین مسئله به مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 باز می گردد. در این میان، پس از امضای توافقنامه اولیه و موقت ژنو، شاهد گاردگیری سخت نتانیاهو و لیبرمن  در برابر اعضای 1+5 و اختلاف مواضع تاکتیکی آن ها با یکدیگر هستیم. در چنین شرایطی برگزاری مذاکرات اخیر وین نیز به طور کلی با استقبال نتانیاهو و لیبرمن مواجه نشد. مقامات رژیم صهیونیستی خواستار برچیده شدن کامل زیرساخت‌های هسته ای ایران هستند، این در حالی ‌است که مقامات آمریکایی و سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه خواسته‌های سران تل‌آویو را در خصوص توقف کامل فعالیت های هسته ای ایران، ایده آل گرایانه و غیرمنطقی می دانند. ( علی رغم این که آنها نیز نسبت به توقف کامل فعالیت های هسته ای ایران مشتاق هستند) .
 جمهوری اسلامی ایران بارها عنوان کرده که پیروی واشنگتن از دستورات و استناد آن به دغدغه های رژیم صهیونیستی نتیجه ای جز شکست و عقبگرد در مذاکرات نخواهد داشت. این در حالی‌است که اساسا خود مقامات غربی نیز در جایگاهی نیستند که بخواهند برای کشورمان  حق غنی سازی قائل شوند. در این میان باید توجه داشت که اصلی ترین تفاوت میان مواضع غرب و رژیم صهیونیستی در کلیت دشمنی با کشورمان نیست، بلکه در نحوه مواجهه با «ایران قدرتمند» است. دغدغه دیگر مقامات رژیم صهیونیستی به مذاکرات به اصطلاح صلح خاورمیانه باز می گردد. این مذاکرات تا کنون بارها در دوران های مختلف میان برخی اعضای وابسته تشکیلات خودگردان فلسطین، مانند ابومازن و مقامات آمریکایی صورت گرفته و هر بار نیز با شکست و ناکامی مواجه شده است.لابی صهیونیستی، آیپک، نیز  در تازه ترین نسخه ای که برای اوباما در خصوص مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی ایران پیچیده است، خواستار برچیده شدن زیرساخت های هسته ای کشورمان و تعطیلی فردو و صرف نظر کردن از راکتور آب سنگین اراک شده و تاکید کرده است که جمهوری اسلامی ایران ذاتا هیچ حقی برای غنی سازی ندارد!همزمان با آغاز نشست سیاستگذاری لابی اسرائیلی «آیپک» (کمیته امور عمومی آمریکا در  اسرائیل) در واشنگتن، این گروه با انتشار نامه‌ای خطاب به  رئیس‌جمهور آمریکا مواردی را که لازم است در توافق نهایی هسته ای با ایران لحاظ شود به وی یادآور کرده است! این نامه  به امضای شش سناتور از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا از جمله «رابرت منندز» و «لیندزی گراهام» رسیده است؛ دو سناتور جنگ طلبی که مهره های مستقیم رژیم صهیونیستی در سنای آمریکا محسوب می شوند. لابی آیپک قصد دارد امضای دیگر سناتورها را برای این نامه کسب کند تا اوباما را جهت عمل کردن به بند بند این موارد تحت فشار قرار دهد. این نامه درست در زمان سفر نتانیاهو به ایالات متحده آمریکا منتشر شد.
 لابی آیپک در نامه خود به اوباما تاکید کرده که جمهوری اسلامی ایران باید به همه نگرانی هایی که در خصوص برنامه هسته ای این کشور وجود دارد پاسخ دهد! این در حالی‌است که ادعاهای ایالات متحده آمریکا و دیگر اعضای 1+5 علیه ایران، حول یک سری مطالعات بی پایه ( مطالعات ادعایی) صورت گرفته است. غرب خود نیز نسبت به دروغ و ساختگی بودن این مطالعات ادعایی اذعان دارد.جمهوری اسلامی ایران طی ده سال اخیر با اراده و همت دانشمندان شهید و غیرتمند هسته ای خود و همچنین مقاومت در برابر انواع فشارهای سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد توانست به پیشرفت های علمی وهسته ای غرور آفرینی دست پیدا کند. بدیهی است که در چنین شرایطی باید با گاردی کاملا بسته در برابر ایالات متحده آمریکا و متحدانش ایستادگی کرد.
از سوی دیگر، اگرچه اساسا حاصل شدن «توافق حقوقی» در مذاکرات وین از ابتدا محلی از اعراب نداشت اما  با این حال تعیین چارچوب کلی مذاکرات خود دغدغه‌ای است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت! به عبارت بهتر، علی رغم پیشرفتی که مذاکرات وین داشته و توافقاتی که در این خصوص حاصل شده است، نمی‌توان حقیقت  استمرار اختلافات راهبردی و زیربنایی ایران و اعضای 1+5 بر سر پرونده هسته ای کشورمان را نادیده انگاشت. جنجال سازی سیاسی و رسانه ای مقامات وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در آستانه برگزاری مذاکرات هسته ای وین به خوبی گویای تلاش کاخ سفید جهت وسعت بخشیدن به دامنه فشارها علیه جمهوری اسلامی ایران بود. واشنگتن درصدد ترسیم خطوط قرمز «گسترده‌تر» و «پررنگ تر» علیه برنامه هسته ای کشورمان بود. این رویکرد در جریان برگزاری مذاکرات هسته ای اخیر نیز کاملا مشهود بود. پس از برگزاری مذاکرات وین، مخالفت مقامات غربی با ایده نتانیاهو مبنی بر لزوم برچیده شدن زیرساخت های هسته ای ایران را نمی توان نوعی چرخش استراتژیک دانست. در این میان باید با گاردی محکم و بسته در مذاکرات ظاهر شد تا بازی غرب در میان رویکردها و رفتارهای دوگانه و پارادوکسیکال نتواند خللی در روند مواجهه سیاسی و دیپلماتیک ما و اعضای 1+5 ایجاد
کند.