بازنشر / «انستيتوهاي آموزش زبان» يا «پيادگان نظام ناتوي فرهنگي»؟!
نفود به سبک !English language
سرویس علمی-آموزشی- يکي از خصلتهاي اوليه و غيرقابل کتمان نظام ليبراليسم غرب، ماهيت منفعتطلبانه و سودجوديانه آن است.
در همين حال در پس پرده موضوع به ظاهر زيبا و پرطمطراق «جهانيسازي» نيز فرجامي غير از سلطه روزافزون کشورهاي سرمايهدار در به بند کشيدن ملتهاي زيرمجموعه، قابل تصور نخواهد بود! فلسفه تشکيل مؤسسات و نهادهايي بينالمللي چون سازمان ملل متحد؛ بانک جهاني؛ سازمان تجارت جهاني
و ...، را نيز میتوان در راستاي تحقق فرمانروايي «جهان فرادستها» يا کشورهاي توسعه يافته، بر ملل به اصطلاح جهان سومي يا همان «جهان فرودستها» عنوان نمود! يکي از پيوستهاي بديهي مفهوم Globalization (جهانيسازي)؛ همسانسازي نحوه تکلم، ترويج زبانی مشترک يا به عبارت بهتر تبليغ رسمالخطي اتوکرات و تماميتخواهانه است که اقسام ملل نيز لاجرم به يادگيري آن زبان جديد خواهند بود.
در اين ميان اما برنامهريزان و طراحان «دهکده جهاني»، با در اختيار داشتن تجربه مخالفت و ممانعت فرهنگهاي گوناگون در به حاشيه رانده شدن رسومات و صدالبته زبان متبوعشان، از اعمال حربه پلوراليسم فرهنگي نيز غافل نشده و براي خرده فرهنگها نيز ارزش و احترام قائل میشوند اما در عين حال با هدفگذاري ترويج سبک زندگي غربي، در درازمدت و به مرور زمان آن خرده فرهنگها را منسوخ نموده و فرهنگ و زبان مدنظر خويش را شايع میسازند. با مروري بر روند تاريخي تحميل زبانهاي بيگانه از جنوب قاره آمريکا گرفته تا شبه قاره هند و شمال آفريقا، با نام استعمارگران کهنهکاري مانند پرتغال؛ فرانسه؛ اسپانيا؛ هلند و بريتانيا مواجه میشويم که سعي ويژهاي در القاي فرهنگ و زبان خويش بر مستعمرينشان داشتند. طي سده اخير و با توجه به توفيقات جبهه متفقين به سرکردگي روباه پير و شيطان بزرگ در دو جنگ اول و دوم جهاني، زبان فاتحان اين جنگها که همان زبان انگليسي بود، با سرعت سرسامآوري در کشورهاي مختلف فراگير شد. به تبع اين همهگيري جبري زبان انگليسي، کشورهاي خاورميانه بالاخص ايران نيز تحت تاثير آن قرار گرفته و پروژه شوم بازنگري در زبان رسمي کشورشان را آغاز نمودند.
در اين برهه که با روي کار بودن پهلوي اول در ايران همزمان است، بدعتهايي ننگين چون «کشف حجاب از بانوان»؛ «متحدالشکل نمودن پوشش مردان» و «تغيير رسمالخط فارسي» بنيان نهاده میشوند! جالب آنکه در موضوع تغيير رسم الخط فارسي، پيشنهاد میشود که به تقليد از کشور ترکيه، به جاي استفاده از حروف عربي در نگارش واژگان فارسي، از حروف انگليسي يا به اصطلاح رسم الخط «Fingilish» استعمال شود تا بدين صورت روند ترويج زبان انگليسي ميان ايرانيان، سرعتي مضاعف به خود گيرد! پروژه غربيسازي جماعت ايراني از نوک پا تا فرق سر، اما در دوران پهلوي دوم نيز با شدت بيشتري استمرار میيابد تا آنکه وقوع انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) در بهمن 1357، تمام رشتههاي استعمار را به تلي از پنبه بدل میسازد! با گذشت حدود يک دهه از عمر انقلاب اسلامي، کشور در قبضه تکنوکراتهاي تازه به قدرت رسيدهاي قرار میگيرد که تنها راه جبران کاستيها و عقبماندگيهاي جنگ تحميلي 8 ساله را در گرو تقليد طوطي وار از تکنولوژي باختران میدانستند و بدينسان به مونتاژگران بيجيره و مواجب غربي ها در ايران تبديل شدند! اين تغيير رويکرد ايران نسبت به غرب اما محيطي بسيار مناسب را براي پيگيري مجدد اهداف معلق مانده غربيها در کشور فراهم آورد که يکي از مهمترين آنها شيوع دوباره تب يادگيري زبانهاي خارجي در ميان جوانان بود. در همين هنگام، فعاليت بسياري از موسسات آموزش زبان، که عمدتاً تحت نظر سفارتخانههاي اروپايي نيز بودند، در ايران از سرگرفته میشوند.
معالاسف اين دست مؤسسات که خود را از هرگونه نظارتي در امان میديدند، برطبق برنامهريزي حساب شدهاي، علاوه بر آموزش زبان متبوع به نسل آيندهساز ايراني؛ هنجارها، باورها و در يک کلام سبک زندگي غربي را به نوجوانان و جوانان جمهوري اسلامي نيز القا مینمودند! کار به جايي میرسد که در دوران اصلاحات، از درون برخي از اساتيد و زبان آموزان اعزامي اين موسسات به خارج از کشور، خرابکاران آموزش ديده و جاسوسان مجرّبي بيرون میآيند که خيانت به موطنشان را نسبت به خدمت بدان، ارجح میپنداشتند! در اين بين ذکر اين نکته اساسي ضروريست که يادگيري زباني افزون بر زبان مادري، نه تنها مذموم نيست بلکه پسنديده نيز محسوب میشود چراکه میتوان با يادگيري آن، رابطهاي سهلالوصول با مردمان ساير کشورها برقرار کرد و از تجربيات آنها استفاده نمود، اما زماني که اين يادگيري زبان جديد با تغيير هنجارهاي اجتماعي و تحميل انحطاطات اخلاقي بر زبان آموز همراه شود، آنگاه ندانستن آن مفيدتر از دانستنش خواهد بود. در اين راستا، رهبر فرزانه انقلاب در ديدار با اعضاي شورايعالي انقلاب فرهنگي چنين میفرمايند: «كتابهاي آموزش زبان. خب میدانيد، الان آموزش زبان انگليسي خيلي رواج پيدا كرده، آموزشگاههاي فراواني به وجود میآورند. خب، مراكز آموزش هست؛ همه كتابهاي آموزش كه خيلي هم با شيوههاي جديد و خوبي اين كتابهاي زبان انگليسي تدوين شده، منتقلكننده سبك زندگي غربي است، سبك زندگي انگليسي است. خب اين بچه ما، اين نوجوان ما و جوان ما اين را میخواند، فقط زبان ياد نمیگيرد؛ حتّي ممكن است آن زبان يادش برود، اما آنچه بيشتر در او اثر میگذارد آن تاثير و انطباعي كه بر اثر خواندن اين كتاب از سبك زندگي غربي در وجود او به وجود میآيد؛ اين از بين نمیرود؛ اين كارها را دارند میكنند.*(19/9/1392)»
طي ساليان گذشته در کشور ما، کتابهاي «interchange» بعنوان کتب مرجع در زمينه آموزش عمومي زبان انگليسي شناخته میشدند که اخيراً جاي خود را به سري کتابهاي جديد الورود «English Result» دادهاند. با تدقيق و تامل بر محتواي سري کتب English Result که در اکثر قريب به اتفاق آموزشگاههاي زبان انگليسي کشور در حال تدريس است، میتوان به نکاتي جالب و البته تاسف برانگيز دست پيدا کرد! بهعنوان مثال در جلد نخست يا Elementary سري English Result، زبان آموزي که تجربه هيچگونه آشنايي با زبان انگليسي را ندارد، در همان ابتداي يادگیرياش، میبايست معني لغاتي همچون Pet(حيوان خانگي[سگ])؛ Pub & Wine(محل فروش مُسکرات)؛ Church(کليسا)؛ Pork(گوشت خوک)؛ Boy & Girl Friends(دوستي با جنس مخالف)؛ Dancing(رقص و پايکوبي)؛ Spy(جاسوسي) و... را بداند با بيوگرافي و حتي تاريخ تولد(!) بازيگران و خوانندگان
مبــتذلــــي مــانــند
George Clooney؛ Madonna؛ Brad Pitt؛ Nicole Kidman؛ Enrique Iglesias؛ John Lennon آشنايي داشته و آنها را براي قبولي در امتحان Final به خاطر بسپارد! موارد فوق تنها نمونهاي کوچک و جزئي از ترويج سبک زندگي منحط غربي در کلاسهاي آموزش زبان کشور است که لزوم بازبيني و تغيير فوري محتواي کتابهاي آموزش زبان را دوچندان میکند.
لازم است بدانيم که در بسياري از کشورهاي غيرانگليسي زبان، محتواي کتب آموزشي زبان بيگانه توسط کارشناسان فرهنگي و متخصصين زبان شناس همان کشور تهيه و تدوين شده و سعي میشود که درون اين کتاب ها، مفاهيمي منطبق و هم راستا با مذهب، فرهنگ بومي و رسم و رسوم ملي در آن گنجانده شود؛ اما متاسفانه ما در کشور خودمان نه تنها شاهد هيچ گونه توليدي در زمينه آموزش زبان هاي بيگانه در عين حفظ فرهنگ اصيل اسلامي-ايراني نبوده و نيستيم بلکه هيچ نظارت و مميزي را نيز بر محتواي هنجارشکن و غيراخلاقي کتابهاي وارداتي اعمال نمینماييم!
در اين شرايط از کودک و نوجوان اين مرز و بوم که زير بمباران دائم «انيميشن هاي والت ديزني» و «عروسکها و لوازمالتحرير شخصيتهاي کارتوني غربي» و «کتاب هاي آموزش زبان آنچناني» است، چه توقعي میرود که در آيندهاي نه چندان دور، سرباز جان بر کف اسلام و انقلابش بوده و سر تعظيم در مقابل مستکبرين جهاني فرود نياورد! کوتاه سخن آنکه شايسته است با توجه به تواصي موکد رهبري معظم انقلاب مبني بر وجوب مقابله با تهاجمات فرهنگي دشمن غربي، کار امروز را به فردا وانگذارده و مروج سبک زندگي اسلامي/ ايراني در ميان نوباوگان ايران عزيز باشيم.