نقشه راه جنگ نیابتی دشمن (یادداشت روز)
کدام چالش را میتوان به عنوان مهمترین چالش پیش روی دولت و رئیسجمهور محترم برشمرد. انجام اصلاحات اقتصادی و فاز دوم هدفمندسازی یارانهها برای رسیدن به اقتصاد پویا و پیشرو- به رغم تحریمها و فشارهای دشمن- یا همان اقتصاد مقاومتی، اولویت مهم دولت است چرا که از یک سو به معاش مردم برمیگردد و از سوی دیگر فشارهای خصمانه دشمن به این اولویت اهمیت مضاعف میبخشد. البته چالش فرهنگی را هم میتوان به دو چالش اقتصادی و سیاست خارجی افزود. سیاست داخلی نیز نوعا بدون چالش نیست. اما به نظر میرسد هیچ یک از این چالشها، هنوز چالش اول دولت- و دیگر دستگاهها و قوا- نباشد. آری، یک چالش به مراتب مهمتر وجود دارد.
قبل از پرداختن به آن تهدید و چالش اول، جا دارد در ابعاد یک سوال تامل کنیم. اگر دشمنان ملت ایران در آمریکا و غرب، جنگ مستقیم را به شهادت تجارب متعدد عاقلانه نمیدانند و جنگ نیابتی را ترجیح میدهند، این جنگ نیابتی در داخل کشور ما دارای کدام مختصات و ویژگیها میتواند باشد؟ اگر زورگویان عالم امروز ناکام از جنگ نظامی و سیاسی- امنیتی (نظیر آشوبهای 78 و 88)، حربه اقتصادی را برگزیدهاند آیا دور از ذهن است که تصور کنیم مایل باشند راهبرد اقتصاد مقاومتی هرگز در اولویت قرار نگیرد و مسائل حاشیهای و قطببندیهای کاذب بر اولویتبندیهای دولت غلبه کند؟ اگر درونزایی قدرت ملی و انجام طرحهای بزرگ در زمینه استقلال و پیشرفت و مقاومت، متضمن اتحاد و اتفاق و اعتماد و حسن ظن است، آیا دشمن نباید به این انسجام و اعتماد لطمه بزند و آن حاشیهسازیها را به فضای عمومی سیاست ایران تحمیل کند، نظیر کاری که در دولت موسوم به اصلاحات و سپس دولت موسوم به عدالت صورت گرفت؟ اگر بنا شد این جنگ نیابتی باشد، کدام محافل به کار این جنگ کمهزینه و پرسود میآیند؟
قرآن کریم، پیامبر اعظم(ص) که برای ابلاغ کلام الهی مبعوث شده و جانشین ایشان امیر مومنان(ع) از «منافقین» به عنوان یک تهدید بزرگ که باید از آنها برحذر بود، یاد کرده و هشدار دادهاند. آیه 4 سوره منافقون خطاب به پیامبر(ص) میفرماید «هنگامی که منافقان را میبینی [1-] هیکل قدرتمند آنها تو را به شگفتی وامیدارد [2-] اگر سخن بگویند گوش فرا میدهی» اما «هم العدّو فاحذرهم قاتلهمالله... آنها دشمنند پس از آنان برحذر باش. خدا آنان را بکشد». امیر مومنان در نامه 27 نهجالبلاغه خطاب به محمدبن ابیبکر، یک خطر مهم را از قول رسول خدا گوشزد میکند. «پیامبر خدا(ص) فرمود من برای امت خودم نه از مومن و نه از کافر نمیترسم. مومن را خداوند با ایمانش باز میدارد و مشرک را به خاطر شرکش ریشهکن میکند اما برای شما میترسم از هر کس که قلبش منافق و زبانش زبان عالم است. میگوید چیزی را که معروف میدانید و نیک میشمارید و به منکر رفتار میکند». این همان تعبیر حضرت امام(ره) است که منافقین از کفار بدترند. منافق قسم میخورد که دنبال خیر و صلاح است و رفتارش عین شرارت و افساد میشود. از عدالت میگوید و به تبعیض و ستم رفتار میکند. از میانهروی میگوید و عمدا به افراط یا تفریط عمل میکند. تناقض قول و فعل از سر جهل یا غفلت و خطا یک بحث است و اصرار عامدانه و عالمانه به آن به عنوان یک خط و راهبرد، موضوعی متفاوت است.
مومن و منافق یک تفاوت مهم دیگر نیز دارند. مومن آن گونه که شهید بلندمرتبه آیتالله بهشتی گفت تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی رفتار متملقانه و منافقانه ترجیح میدهد. مومن در ذات خویش «حقشنو» و «حقپذیر» است، همچنان که در مقام گفتن، از تکیهگاه «انصاف» جدا نمیشود. در مقابل، ویژگی منافقین تملقگویی و تملقپذیری است. به تعبیر امیر مومنان در خطبه منافقین «واُحذِّرُکُم اهل النفاق ... یتلونون الوانا... یتقارضون الثناء و یتراقبون الجزاء. شما را از اهل نفاق برحذر میدارم... که رنگ به رنگ میشوند... به یکدیگر تمجید و ستایش قرض میدهند و در ازای آن انتظار جبران و پاداش دارند». تاریخ انقلاب اسلامی خالی نیست از چهرهها و حلقهها و رسانههایی که مدام رنگ و جبهه و شعار و تابلو عوض کرده و در تناقضهای آگاهانه غوطهور شدهاند، زیر بار حق نرفتهاند، گاه بر سر مطامع مادی گلاویز شده و چند صباح دیگر به امید بده بستان، تمجید و ستایشهای عجیب و غریب به همدیگر قرض دادهاند. آنها اصالتا ترمزهای بزرگ پیشرفت و تعالی هستند چرا که مسائل را وارونه جلوه میدهند.
نقطه مقابل این آسیب مهلک چیست؟ اینکه «شنیدن» نقد حق- به معنای واقعی کلمه نصیحت- برای انسان گران نیاید. امیر مومنان در خطبه 216 نهجالبلاغه- خطبهای که میتواند در آکادمیهای علوم سیاسی و حقوق به عنوان یک سرفصل درسی تدریس شود- به چیدمان حق و تکلیف در نظام واره سیاسی- اجتماعی میپردازند و از جمله متذکر میشوند: «حق وسیعترین اشیاء در مقام توصیف و تنگترین آنها در مقام انصاف است؛ به نفع کسی جاری نمیشود مگر اینکه به ضرر او نیز جاری شود و به ضرر کسی جاری نمیشود مگر اینکه به نفع او نیز جاری گردد... همانا هرکس شنیدن حق یا عرضه کردن عدالت بر او سنگین آید، عمل به آن دو (حق و عدالت) سنگینتر است. پس، از گفتن حق یا مشورت دادن به عدالت دریغ نکنید». همه ما ناچار از شنیدن سخن معطوف به حق و عدالتیم که اگر این ظرفیت شنیدن را در خود ایجاد نکردیم، بیتردید روزنه رخنه پنهان منافقین را تعبیه کردهایم.
نوع مسئولین ما در دستگاههای مختلف- و از جمله دولتمردان- نمیتوانند در قبال نقد و انتقاد، نازک نارنجی باشند و گارد بگیرند. البته همه نقدها از سر انصاف و حق و عقلانیت نیست و کم نیستند مخالفتهایی که به لحاظ انگیزه یا محتوا، معیوب است. اما این عارضه دلیل آن نمیشود که منصبداران ما به نقد و نصیحت گوش نسپارند و احساس استغنا کنند. در دولتمردان گوناگون خودمان طی دهههای مختلف نگاه بکنید که چگونه خودشگفتی و تملقپذیری در برخی از آنان، به استبداد رای انجامید و موجب بیاعتمادی شد. آنچه به حقناپذیری و نشنیدن نقدها، ابعاد مخربتری میبخشد، قرار گرفتن در موضع اتهام و ایجاد بیاعتمادی نزد مردم متدین و نهادهای حاکمیتی است. «منافقین» در اینجا نیز تاثیرات مهمی دارند و میدان دادن به آنها باعث ایجاد بیاعتمادی و سوء ظن میشود، کاری که مشخصا در دولت اصلاحات صورت گرفت و سرانجام همان رگههای انحراف به خیانتهای بزرگ در سالهای 1378 و 1388 انجامید تا آنجا که پیشاهنگان این ماجرا به لعنت مردم در نهم دی ماه 88 گرفتار آمدند. اکنون نگرانی و تهدید مهم این است که دستاندرکاران همان فجایع بزرگ- بخوانید عوامل جنگ نیابتی دشمن- با وجود سوابق افراطیگری، ساختارشکنی و بهرهمندی از حمایتهای بیگانگان، به شعار اعتدال بیاویزند و از برخی حمایتهای ویژه در حوزههایی نظیر وزارت علوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... برخوردار شوند؛ با این ژست منافقانه که در برابر منتقدان، حامی دولتند. اینها همان طیفی هستند که عباس عبدی 19 تیر 1392 در مصاحبه با روز آنلاین دربارهشان گفت «اصلاحطلبان با یک پیروزی مفت و مجانی میخواستند قلم نسیان بر گذشته بکشند».
مایکل سینگ مدیر انستیتو واشنگتن 21 تیرماه 92 تحلیل قابل تأملی نوشت. «روحانی برای آمریکا و متحدانش به خوبی شناخته شده است زیرا او نه تنها یک اصلاحطلب نیست بلکه از افراد درون نظام است و نقش مهمی در پیشبرد برنامه هستهای، فعالیتهای منطقهای و حتی سرکوبهای داخلی [فتنهگران در سال 78] داشته است». یک هفته بعد- 29 تیر 92- روزنامه واشنگتن تایمز تحلیل مشابهی ارائه داد و در عین حال با اشاره به لزوم برخی تغییرات در حوزههای تحت نظر وزارت علوم، وزارت ارشاد، وزارت اطلاعات و وزارت کشور خاطرنشان کرد «اگر روحانی به سوی این تغییرات گام بردارد، ولو پیشرفت مربوط به مذاکرات هستهای به کندی صورت گیرد، ثابت خواهد شد که وعده تغییر، واقعی بوده است. غرب نیز که امیدوار است شاهد تغییراتی در سیاست خارجی ایران باشد، بر اساس تغییرات و اصلاحات در سیاست داخلی ایران درباره روحانی قضاوت خواهد کرد. انتصاب اعضای کابینه نخستین نشانه در این زمینه است».
این روزنامه در ادامه مینویسد: «البته انتخابات اخیر را نمیتوان آزاد و عادلانه نامید. سابقه روحانی نیز از اجرای اصلاحات مهم از سوی او خبر نمیدهد. او از خودیهای رژیم است که در سرکوب اعتراضات سال 1999 [تیر 78] از مقامی بالا درشورای عالی امنیت ملی برخوردار بود... با این وجود آنچه درباره حقوق بشر میگوید و انجام میدهد، حائز اهمیت است... او میتواند از چند اقدام برای اثبات ادعای خود کمک بگیرد. همه این اقدامات نیازمند برخورداری از جرئت و شهامت است[!] نخست اینکه زندانیان بازداشتی را آزاد کند. گام بعدی آزادی مطبوعات و بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران است که منحل شده است. گام سوم، کاهش نفوذ نیروهای امنیتی در دانشگاههاست. او باید شخصی مصمم به این موضوع را به سمت وزارت علوم منصوب کند که کمیتههای انضباطی را تعطیل نماید و افراد اخراجی را به خاطر فعالیتهایشان را بازگرداند. گام دیگر، آزادسازی نهادها و سازمانهای مدنی و احزابی است که مورد حمایت خاتمی در سالهای 1997 تا 2005 بودند. روحانی باید محدودیتهای مربوط به خانه سینما، کانون وکلا و سندیکاهای کارگری را از میان بردارد».
اکنون به وضوح میتوان دید که برخی تحرکات سازمان یافته در وزارت علوم و وزارت ارشاد برای احیای پایگاههای فعالیت جریانهای معاند با اصل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در حال انجام است و از دیگر سو وزارت کشور و اطلاعات تحت فشارند تا دیدبانی و نظارت قانونی خود را تعطیل کنند. آنچه در حوزه برخی فعالیتهای رسانهای، هنری، سینمایی، حزبی، شبه صنفی و دانشگاهها در حال انجام است- که نمونه آن در هتاکی دو روزنامه بهار و آسمان مشاهده شد- طبیعتا موجب ایجاد بیاعتمادی و بدگمانی به دولت میشود و حاشیهها و سیاستبازیها را به جای خدمتگزاری مردم و پیگیری آرمانهای اصلی انقلاب غالب میکند. وقوع چنین انحرافی- چنان که در دولت اصلاحات پدید آمد و هزینههای هنگفتی به کشور و ملت تحمیل کرد- از بزرگترین آرزوهای دور از انتظار دشمن است.
سزاوار است دولت و رئیسجمهور محترم، برای مصون ماندن از این آسیب بزرگ، نگاهی نو به دو قطبی گمراهکننده موافق- مخالف (منتقد) داشته باشند. دولت محترم، خط مقدم دفاع از نظام و انقلاب است و این خط مقدم باید از نفوذ و آسیب مصون بماند.
محمد ایمانی