اخبار ویژه
قیافه طلبکارانه عوامل مقصر در غارت 2 میلیارد دلاری آمریکا
2 میلیارد دلار غارت شده از سوی آمریکاییها را دوم خردادیها در دولت اصلاحات هدیه دادند اما حالا در موضع شکایت و طلبکاری از دولت سابق نشستهاند.
روزنامه جوان در این باره نوشت: هرچند وعده داده میشد که با وقوع توافق ایران با قدرتهای غربی در پرونده هستهای، تحریمهای ظالمانه غرب برداشته می شود، اما اکنون تقریبا بر همه مسجل شده که تفاوت دوره پسابرجام با پیشابرجام «تقریبا هیچ!» است که البته مورد اذعان برخی چهرههای دولتی همچون ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی نیز قرار گرفته است. اما در عین حال تجربه دیگری که در سالهای اخیر به دست آوردهایم عبارت است از «دستبردهای پساتوافق»، به این معنا که طرف غربی در هر مرحله از توافق با اخذ امتیازهای قابل توجهی اعلام توافق برای لغو بخشی از تحریمها را مینماید و در کمتر از چند هفته مبلغی معادل آنچه عاید ایران در توافق بوده است را با ترفندی دیگر اخذ میکند. اولین نمونه این تجربه را درتوافق موسوم به ژنو 3 داشتیم که در آن مبلغ 4/2 میلیارد دلار از داراییهای ایران (که ظالمانه توسط آمریکا بلوکه شده بود) آزاد شد و در مقابل ما بخشی از دستاوردهای صنعت هستهای خود را کنار نهادیم. دیری نپایید که محکمهای در آمریکا ساختمان یک مؤسسه وابسته به جمهوری اسلامی ایران را در آمریکا مصادره کرد.
این ماجرا در روزهای اخیر نیز تکرار شده و اکنون در حالی که در صدمین روز اجرای برجام هستیم و همگان منتظر اولین پرتوهای این آفتاب تابان (!) هستند، دادگاهی دیگر مبلغ 2 میلیارد دلار از داراییهای ملت ایران را مورد دستبرد حقوقی قرار میدهد و این در حالی است که به اذعان وزیر خارجه آمریکا کل مبلغی که طی این 100 روزه در اختیار طرف ایرانی قرار گرفته است، 3 میلیارد دلار است. به نظر میرسد این معامله حقیقتا «برد-برد» البته تنها برای طرف آمریکایی است. به این معنا که اگر تا پیش از توافق این داراییها به لحاظ مالکیت متعلق به ایران و به صورت مسدود شده در اختیار آمریکا بود، اینک با این ترفند حقوقی مالکیت آنها را نیز در اختیار میگیرد.
اما در این میان نکتهای نیز تا حدودی مغفول واقع میشود. از دشمن- هر اندازه که بزک هم شده باشد- انتظاری به جز دشمنی نمیرود، اما چرا ما به دست خودمان شرایط را برای تیزشدن حربههای دشمن فراهم میکنیم. برای روشن شدن موضوع کافی است به برخی روایتهای رسمی که در حول و حوش این ماجراست، اندکی دقت کنیم. عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام روز جمعه سوم اردیبهشت در گفتوگو با خبرگزاری دولتی ایرنا در وین، میگوید: «ماجرای 2] میلیارد دلار[ مربوط به پولی است که در سال 2003 سپردهگذاری شده است. سال 2008 به بعد درگیر مسائل قضایی و دادگاه میشود، تا الان بانک مرکزی طی روال قضایی چند بار فرجامخواهی کرده و سرانجام منجر به پایان مراحل قضایی البته از دید طرف آمریکایی و مصادره اموال شده است.»
حال به دقت، جزئیات مورد اشاره ایشان را مرور میکنیم. بنا به تصریح عراقچی، این پول در سال 2003 میلادی (1382 هجری شمسی) در آمریکا سپردهگذاری شده است. این بدان معنا است که بانک مرکزی ایران در سال 1382 این پول را از درآمدهای ملی ایران در یک بانک آمریکایی (سیتیبانک) سپردهگذاری میکند.
حال این پرسش پیش میآید که بانک مرکزی دولت وقت - دولت هشتم که در ادبیات سیاسی به عنوان دولت اصلاحات شناخته میشود- مبلغ قابل توجهی از اموال ملت ایران را در دل کشور متخاصمی که از حمله نظامی به ما سخن میگوید سپردهگذاری میکند؟ اگر 13 سال پیش در اثر غفلت مسئولان وقت دولت اصلاحات حجم قابل توجهی از داراییهای ملت ایران به چنگال دشمن میافتد که چندین سال بعد و دقیقا در روز مبادا، همین داراییها را از ملت ایران دریغ ورزیده و به یغما برند، هیچ بعید نیست که چنین رویدادی در زمان کنونی نیز تکرار شود. چرا عجیب باشد اگر بشنویم برخی از مدیران خوشخیالانه به حساب اینکه در دوره پسابرجام دیگر تحریمی نیست و تقابل جای خود را به تعامل داده است، فضایی برای تحرک دشمن چه در داخل جغرافیای ایران و چه درباره سرمایههای ایرانی (اعم از مالی و انسانی) فراهم آورند که خدای ناکرده در آینده به حربهای دیگر برای دشمن بدل شود.
یقه غارتگران آمریکایی را نمیگیرید چون 3 سال به آنها لبخند زدید
مسئولان دولتی در ماجرای غارت ۲ میلیارد دلاری به جای اینکه گریبان دزد آمریکایی را بگیرند، رفتار زشت آمریکاییها را توجیه و تطهیر میکنند.
روزنامه رسالت با طرح این موضوع نوشت: تعصب ملی و غیرت دینی اجازه نمیدهد که دستبرد آمریکاییها به منابع مالی ملت در این کشور را رها کنیم و با بیانصافی، دولت قبل را به جای آمریکا مورد حمله قرار دهیم.
دولت قبل برای دور زدن تحریمها راههای مختلفی را در پیش گرفت از جمله با همان پولهای بلوکه شده بخشی از وجوه نقد را تبدیل به 13 تن طلا نمود و آن را وارد کشور کرد. آن زمان طلا هر اونس 600 دلار بود که بلافاصله به 1600 تا 1800 دلار رسید.
باید دولت فعلی به دولت قبل افتخار کند که اولا، بخشی از منابع مالی کشور را از خطر دستبرد نجات داد. ثانیا، ارزش آن را به دو برابر نیز افزایش داد. از آن زمان تاکنون قیمت طلا هر اونس 1200 دلار کمتر نشده است.
محمدکاظم انبارلویی در این یادداشت افزود: یکی از راههای فرار از خطر بلوکه شدن، تبدیل ذخایر وجه نقد به شبه نقد یا در حکم وجه نقد بود که مصداق آن همین خرید اوراق بود. اولا، از زمان قطع رابطه ایران و آمریکا بیش از 30 میلیارد دلار از منابع مالی ما در آمریکا ضبط و بلوکه شده است و دولت موسوی نتوانست با قرارداد الجزایر آن را به کشور برگرداند. آمریکا بخواهد به منابع ما دستبرد بزند از آن 30 میلیارد دلار برمیدارد نه از این 2 میلیارد دلار! ثانیا، دولت تدبیر و امید 3 سال است روی کار است، چرا برای صیانت همین 2میلیارد دلار تدبیر نکرد؟
آقای جهانگیری میگوید؛ دولت قبل با علم به اینکه آمریکاییها پایبندی به مقررات بینالمللی ندارند این تصمیم را گرفت! سوال این است؛ شما که این علم را داشتید چه طور 3 سال رفتید با دیپلماسی لبخند مذاکره کردید و پای سندی را امضا کردید و با علم به اینکه آمریکاییها پایبندی به مقررات بینالمللی ندارند زیرساخت صنعت هستهای کشور را بینتیجه به تاراج دادید و به قول سیف هیچچیزی هم به دست نیاوردید؟
آقای جهانگیری به جای اینکه یقه دزد را بگیرد و این سرقت را مورد مذمت قرار دهد، یقه اهل خانه را گرفته که چرا مثلا فلان پنجره را باز گذاشتید تا دزد بیاید بخشی از اموال ما را ببرد؟! شما 3 سال وقت داشتید آن پنجره را ببندید. تازه با آن دزد هم صحبت کردید اموال را برگرداند و برنگردانده است.
حمله به دولت قبل نوعی تطهیر و نیز توجیه عمل زشت دزدی آمریکاییهاست و نوعی آدرس غلط دادن به مسائل جاری است آن هم به هنگام فروش آب سنگین اراک که گفته میشود به یک سوم قیمت واقعی و دهها برابر قیمت تمام شده بوده است.
اگر اقدام دولت قبل در خرید اوراق، بیتدبیری بود چرا آمریکاییها در همان دولت قبل که روابط ایران و آمریکا به اوج تشنج و تیرگی خود رسیده بود آن را مصادره نکردند؟ چرا مصادره این دو میلیارد دلار در دولت تدبیر، آن هم پس از توافق با کدخدا و تعهد آمریکاییها برای آزاد کردن منابع بلوکه شده صورت میگیرد؟!
مشاور روحانی: توان کارشناسی دولت از عهده گرههای اقتصادی برنمیآید
دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت در هزارمین روز فعالیت دولت یازدهم، نقدینگی و جمعیت بیکار را به دو بمب ساعتی تشبیه کرد.
در حالی که بالغ بر 30 ماه از فعالیت دولت میگذرد، کارشناسان اقتصادی و حتی اقتصاددانانی که سابقا حامی دولت بودند هشدار میدهند دولت به قیمت ایجاد رکود و توقف تولید و چرخه اشتغال، به کاهش تورم پرداخت و به رونق اقتصادی کمتوجهی کرد.
در این شرایط مسعود نیلی مشاور ارشد رئیسجمهور گفته است اقتصاد با دو بمب ساعتی یکی نسبت جمعیت غیرفعال و دیگر نقدینگی روبروست.
به گزارش عصر ایران به نقل از تارنمای ساعت 24، نیلی خاطرنشان میکند: این دو بمب ساعتی هنوز فعال نشدهاند و زمان انفجار را نشان نمیدهند. جمعیت غیرفعال ایرانی با عطف به جمعیت شاغلان زندگی میکنند و برای اینکه صبر آنها لبریز نشود باید اقدامهای کوتاهمدت انجام داد».
او میگوید: اما نقدینگی که بمب دوم است و اگر فعال شود فاجعه درست میکند نیازمند اتخاذ سیاستهای بلندمدتتر است.
دکتر نیلی تصریح کرده است: بهبود وضعیت اقتصاد ایران دو پیچیدگی دارد و پیچیدگی نخست ابعاد فنی و کارشناسی کلان اقتصاد است که هر روز بر پیچیدگی آن افزوده میشود و به سمتی میرود که باز کردن و ساده کردن آن از توانایی کارشناسی دولت دور میشود.
نکته عجیب در عملکرد دولت این است که دولت پروژههای مهم و رونقآفرینی نظیر مسکن مهر را که چند صد شاخه صنعتی را در زیر شاخهها تغذیه میکرد، متوقف کرد! این بهانه که نقدینگی و تورم را مهار کند اما هماکنون نقدینگی از 430 هزار میلیارد تومان به، 1100 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
تبدیل برجام به استخوان لای زخم /دستاویز ادامه مذاکرات
مرور اظهارات محمدجواد ظریف و جان کری پس از ملاقات اخیر در نیویورک، از زمینهسازی برای تداوم ارتباط و مذاکره با وجود ختم مذاکرات و توافق برجام حکایت میکند.
رهبر معظم انقلاب تصریح کردهاند که با نهایی شدن توافق، پرونده مذاکره با آمریکا نیز بسته شده و ما مذاکره دیگری با آمریکا نداریم.
اما ظاهراً آمریکاییها مایلند با گروگان گرفتن برجام و منافذ بسیار آن- و با همراهی برخی طرفهای ایرانی- مسیر ملاقات و مذاکره را ادامه دهند.
جان کری پس از ملاقات 2/5 ساعته با ظریف در سخنانی قابل تأمل گفت: من بسیار خوشحال هستم که با جناب ظریف وزیر امور خارجه امروز دیدار میکنم تا بحثهایمان را درباره اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک ادامه بدهیم. ما اوایل هفته، جلسهای بسیار سازنده داشتیم. ما هنوز هم گفتوگوهای زیادی باید انجام بدهیم. ما درباره برخی چالشها تبادل نظر کردیم. ما هر دو تصمیم گرفتیم که به کشورهایمان برویم تا کارهای مهم را انجام بدهیم و حالا بازگشتهایم تا آن گفتوگوها را ادامه دهیم.
ظریف هم در جمع خبرنگاران گفت: ما امیدواریم که با سخنانی که جناب وزیر (جان)کری اظهار داشتند راه دشواری که به علت نگرانی بانکها درباره رویکرد ایالات متحده در خصوص اجرایی شدن تعهدات براساس برنامه جامع اقدام مشترک بسته شده باید باز شود. ما همچنان اختلافاتی با ایالات متحده خواهیم داشت. اختلافات ما بسیار جدی و در حیطههای مختلف هستند اما ما با هم و با گروه پنج بعلاوه یک تصمیم گرفتهایم که به این موضوع رسیدگی کنیم. و ما میخواهیم نشان دهیم گروه پنج بعلاوه یک و ایران توانستهاند که مسئله بسیار دشوار و مهمی را از طریق مذاکرات حل و فصل کنند. من معتقدم که ما باید گامهای ضروری در این خصوص را برداریم و من امیدوارم که از طریق اقدام عملی جدی، مردم ایران بتوانند منافع ناشی از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک را مشاهده کنند. ما میتوانیم با وجود تبعات درازمدت این توافق خیلی مهم به جلو حرکت کنیم.
کری در بخش دیگری از این سخنانش در جمع خبرنگاران گفت: جناب وزیر خارجه (ظریف) به نکتهای اشاره کرد که برای شفاف کردن مسئلهای بود که تلاش میکنیم به آن بپردازیم. جناب وزیر خارجه درست میگوید. اختلافاتی وجود دارد و بدیهی است که برخی از آنها اختلافاتی جدی هستند و این مسائل باید موضوع بحث مذاکرات آینده باشند. اما درک این نکته مهم است که همه بدانند توافق، توافق است و لازم است این مسائل را از هم جدا کنیم حتی در حالی که تلاش میکنیم این اختلافها را حل و فصل کنیم. هیچیک از سخنانی که گفتهام سبب نمیشود تعهد ایالات متحده برای کمک به حل و فصل این اختلافات کاهش یابد و مطمئناً ما به «تلاش در جهت صلح و ثبات در منطقه» ادامه خواهیم داد.
یادآور میشود قبل از سفر ظریف به نیویورک و ملاقات با جانکری، ولیاله سیف رئیس بانک مرکزی به نیویورک رفته و با جک لو وزیر خزانهداری آمریکا دیدار و مذاکره کرده بود که چیزی عاید ایران نکرد.
اخیراً روزنامه آنلاین واشنگتن فریبیکن برای امکان دیدار روحانی با باراک اوباما فضاسازی تحلیلی کرده بود.