kayhan.ir

کد خبر: ۷۰۱۵۴
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۸
در نامه نراقی به تیمسار نصیری مطرح شد

مطالبی هست که نمی‌توان از راه دور بیان کرد!(پاورقی)



کنترل‌‌های ساواک، به جز کشف ارتباطات گسترده غیراخلاقی نراقی، هیچ نتیجه‌ای نداشت، جز اینکه، همکاری‌‌های او با ساواک را مستحکم‌تر نمود:
«طی این مدت، (بیش از 5 ماه) فعالیت مضره‌ای از او دیده نشده و در مصاحبه‌هایی که با ملاحظات مختلف با وی به عمل آمده، فردی میهن‌پرست و علاقمند به اعتلای ایران شناخته شده و در مواقع لزوم، از همکاری با ساواک دریغ نورزیده است.»340
استحکام و تنزّلِ این همکاری، به میزانی بود که مأموریت یافت تا از مهمانی منزل خویش، گزارشِ مکتوبی به ساواک بدهد، ولی نعمت‌الله نصیری که قصد اجرای دستور هویدا را داشت، در ذیل آن نوشت:
«احسان نراقی، همیشه در دنبال برکنار شده‌ها و ناراضی‌ها می‌رود.»341
این رویه ادامه داشت تا اینکه، سخنرانی او در مؤسسه مدیریت آموزش و پرورش، مورد حساسیت شاه قرار گرفت و ضمن آنکه از گفته‌‌های او به عنوان «مزخرفات» یاد کرد، دستور پیگیری آن را صادر نمود.
احسان نراقی در روز 27 مهرماه سال 1347 به ساواک احضار شد و ضمن توضیح سوابقِ خدمات خود گفت:
«همیشه سعی دارد در سخنرانی‌هایش، مطالبی را در خیر و صلاح مملکت مطرح سازد و اضافه نمود که: در کنفرانس مزبور، غیر از اولیاء وزارت آموزش و پرورش و عده‌ای از مدیران مدارس تهران، دانشجویان یا افراد دیگری حضور نداشتند تا بتوانند در سطحی که قرار دارند، بهره‌برداری‌‌های منفی نمایند.»
و وزیر آموزش و پرورش نیز، در گفتگو با ساواک، سخنان او را «خوب» توصیف کرد.342
پس از این احضار بود که نراقی، ماندنِ در ایران را به مصلحت ندانست و برای همکاری با یونسکو، راهی فرانسه شد.343 اولین واکنش‌ها به حضور او در فرانسه، در محافل دانشجویی، وابستگی او به سازمان امنیت شاه بود،344 که طی اعلامیه‌ای نیز انتشار یافت، تا احسان نراقی با عصبانیت بگوید:
«با هیچ یک از ایرانی‌ها کاری ندارم. تازه از ایران راحت شده‌ام دلم نمی‌خواهد هیچ کدام از ایرانی‌ها را ببینم.»345
در این شرایط، ساواک نیز بر این تبلیغات دامن زد، تا احسان نراقی، بتواند به راحتی این حرکت را به ساواک نسبت دهد و جایگاهِ خویش را برای همکاری‌‌های بعدی، حفظ کند:
«دکتر نراقی به من‌‌[تکمیل همایون] گفته است که: در مسافرت اخیرش به ایران، با سرلشکر مقدم صحبت کرده و نامبرده گفته است: اگر این شخص به ایران بیاید، اذیتش خواهیم کرد. همچنین دکتر نراقی، با معاون سازمان امنیت فرانسه، که شیبانی نامی است و حتماً تو می‌شناسی، صحبت کرده؛ او هم همان گفته‌‌های سرلشکر مقدم را تکرار کرده است.»346
پس از گذشت حدود چهار سال از اقامت احسان نراقی در فرانسه، در فروردین ماه سال 1352ش، نامه‌ای از پاریس برای نصیری ارسال کرد که در آن، به بخشی از چگونگی همکاری‌‌های خود با ساواک نیز شاره کرد:
«حضور محترم تیمسار معظم ارتشبد نصیری
در ملاقاتی که چندی پیش در پاریس با جناب آقای اردشیر زاهدی دست داد، ایشان لطف و مرحمت جنابعالی را نسبت به بنده ابلاغ فرمودند. ضمناً از مذاکرات با ایشان، چنین استنباط کردم که سوءتفاهماتی درباره اینجانب به وجود آمده است، که صادقانه باید عرض کنم، موجب تعجب و تا حدی تأثرم گردید.
اولاً باید عرض کنم: هرچند اینجانب در مدت اقامتم در تهران، با جنابعالی روابط خاص و نزدیک، آنچنان که با سلف جنابعالی، یعنی تیمسار سرلشکر پاکروان داشتم، به طور مستقیم برخوردار از مراحم سرکار عالی نبودم، ولی از دور همیشه شاهد بی نظری و بی غرضی جنابعالی بودم و صداقت و صمیمت و جانبازی نسبت به شاهنشاه عظیم الشأن را، بالاترین و قوی ترین ضمانت این بی نظری در کار شخصی و وظائف دستگاهی، که ریاست آن را به عهده داشتید، می‌دانستم.
ثانیاً سازمانی که ریاست آن را به عهده دارید، در نظر اینجانب، همیشه از هوشیاری کامل برخوردار بوده است، که به خوبی به کم و کیف کار و رویه و روحیه اشخاص واقف باشد و اطمینان داشتم که این سازمان، با تجارب چندین ساله‌اش و با آشنایی به روحیه هم وطنان ما (که به قول معروف، همیشه برای همه کس حرفی می‌زنند)، کم و بیش به وضع و موقعیت و افکارم، در هر نقطه دور یا نزدیکی باشم، آگاهی دارد.
ثالثاً هیچ وقت درصدد نبودم خدمات خود را در راه منویات شاهنشاه آریامهر و هدف‌‌های عالیه ایشان، در جهت ارتقاء و پیشرفت کشور، به حساب آورم و اینک هم که در یک سازمان بین‌المللی، وظایف سنگینی به عهده دارم، معهذا لحظه‌ای از توجه به منافع و مصالح وطنم غافل نیستم و این امر را وظیفه خود می‌دانم؛ ولی خود جنابعالی که فرد بسیار مجرب و مطلعی هستید، به خوبی واقفید که هرگز نمی‌توان از اعمال اغراض گوناگون افراد، دور یا نزدیک، جلوگیری کرد و نه می‌توان مانع تعابیر و تصورات بی پایه افراد گردید.
بنده درصدد هستم در نیمه دوم اردیبهشت ماه، مدت پانزده روز برای استفاده از مرخصی سالیانه‌ام به تهران مسافرت کنم، موجب بی نهایت خوشوقتی و افتخارم خواهد گردید اگر بتوانم در آن موقع به حضور عالی شرفیاب شوم، تا مطالبی را که نمی‌توان از راه دور بیان کرد، حضوری به عرض برسانم. با تقدیم احترام . احسان نراقی»