نفوذ و نفوذیها در تحلیل قرآنی
علی جواهردهی
جریان نفوذ، جریانی نرم و آرام است که در قالب جنگ نرم برای رسیدن به اهداف سلطه و غلبه و تغییر حکومت و حاکمیت و آئین و فلسفه و سبک زندگی، در همه عرصهها و حوزههای گوناگون اجتماع وارد شده و با استفاده از همه سازوکارها بر اساس توجیه وسیله با هدف، فعالیت میکند. نویسنده در این مطلب با استفاده از آموزههای قرآنی به چیستی نفوذ، انواع، اهداف و سازوکارهای آن پرداخته است.
***
چیستی نفوذ
نفوذ در لغت به معنای رخنه، داخل شدن، راه یافتن نهانی، اثر کردن، سرایت، راهیابی، جاری شدن، تحقق یافتن، اعتبار، قدرت و توانایی آمده است. (نگاه کنید: فرهنگ نامههای فارسی، دهخدا، معین، عمید) البته معانی اخیر معانی مجازی واژه و به عنوان لوازم و آثار سرایت و نفوذ به کار برده میشود؛ زیرا شخصی که در قلوب مردم نفوذ کرده است، دارای اعتبار و سپس قدرت و توانایی میشود. در عربی واژه نفوذ به معنای رخنه کردن، رسوخ کردن، اجرا شدن، گذشت و گذر کردن، تمام شدن و به پایان رسیدن آمده است. (المنجد و لسان العرب ذیل واژه نفذ) همچنین «نفذ الامر» به معنای اجرای کاری است و تنفیذ به معنای اجرایی کردن، هدف زنی و انجام کاری آمده است.
در قرآن این واژه به کار رفته است. خداوند میفرماید: یا معشر الجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السماوات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان؛ ای گروه جنیان و انسیان، اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید و گذر کنید، پس رخنه و گذر کنید، ولی جز با به دست آوردن تسلطی، رخنه و گذر نمیکنید. (الرحمن، آیه 33)
علامه طباطبایی این نفوذ را با توجه به سیاق مربوط به زمان آخرت و قیامت گرفته و گفته است: مراد از استطاعت، قدرت است و مراد از نفوذ از اقطار، فرار از کرانههای محشر است؛ زیرا کلمه اقطار جمع قطر به معنای ناحیه است؛ و معنای آیه این است که: این گروه جن و انس، اگر توانستید از حساب و کتاب قیامت بگریزید، این شما و این نواحی آسمانها و زمین، ولی به هر طرف بگریزید بالاخره به ملک خدا گریختهاید و شما نمیتوانید از ملک خدا درآئید و از مواخذه او رها شوید. گفتنی است اینکه خداوند جن را در آیه جلوتر از انس آورده، برای این است که طایفه جن در حرکات سریع، تواناتر از انسان است. اینکه فرمود: «لا تنفذون الا بسلطان»؛ یعنی قادر بر نفوذ نخواهید بود، مگر با نوعی سلطه که شما فاقد آن هستید؛ و منظور از سلطان، قدرت وجودی است. البته در قرآن سلطان به معنای برهان و یا مطلق حجت است و نیز سلطان به معنای ملک نیز آمده است.
بعضی از مفسرین (روح المعانی، ج 27، ص 112) گفتهاند: مراد از نفوذی که در این آیه نفی شده، نفوذ علمی در آسمانها و زمین و دستیابی به اقطار آن دو است و نتیجه گرفتهاند که آیه شریفه پیشگویی از این آینده است که روزی بشر قدرت نفوذ علمی پیدا میکند و به اقطار آسمانها دست مییابد، لیکن همانطور که ملاحظه فرمودید: سیاق آیه با این معنا سازگار نیست؛ چون در آیات گفتوگو درباره قیامت است و در وسط چنین گفتوگویی، ناگهان به مسئلهای از مسائل دنیا پرداختن درست به نظر نمیرسد (نگاه کنید: المیزان، ذیل آیه 33 سوره الرحمن)
اما نفوذ در اصطلاح علوم نظامی به معنای ورود به مکانی به وسیله چیرگی و غلبه و پیشروی آشکار و نهان است. قرآن بیان میکند که ذوالقرنین برای دفاع در برابر حملات یاجوج و ماجوج، یک دیوار دفاعی از آلیاژ آهن و مس گداخته در میان درهای از دو کوه ساخت که قابل نفوذ نبود.
خداوند میفرماید: فما اسطاعوا ان یظهروه و ما استطاعوا له نقبا؛ پس نه توانستند بر آنها بالا روند و نه آن را سوراخ کنند و رخنهای ایجاد نمایند. (کهف، آیه 97)
اما در اصطلاح سیاسی و اجتماعی، نفوذ به معنای «راه یافتن پنهانی در گروهی یا جایی به منظور «هدفی» است. (نگاه کنید: فرهنگ عمید، ذیل واژه) این هدف شامل تاثیر گذاشتن، ضربه زدن، قدرت یابی، اعتباریابی، اطلاعاتگیری و مانند آن انجام میگیرد.
اصطلاح نفوذ در کاربرد قرآن
چنانکه دانسته شد، در قرآن نفوذ به معنای مصطلح سیاسی، اجتماعی و نظامی آن نیامده است، بلکه به معنای لغوی آن به کار رفته است، اما با توجه به مفهوم اصطلاحی پیش گفته در چارچوب تفسیر قرآن به قرآن و بهرهگیری از مفاهیم قرآنی میتوان دریافت که این اصطلاح در قرآن با الفاظ و جملات دیگری بیان شده است. به عنوان نمونه از همین آیه 97 سوره کهف، میتوان مفهوم اصطلاحی نفوذ در حوزه نظامی را به دست آورد. بدین معنی که مردم یا دولتی برای جلوگیری از تجاوز دیگران، استحکاماتی را بنا کنند که دیگران نتوانند به هیچ شکلی از آن عبور کرده و به مقاصد و اهداف خود دست یابند.
انواع نفوذ و نفوذیها
از نظر قرآن نفوذیها به چند گروه تقسیم میشوند:
1. نفوذیهای نظامی: این گروه با نفوذ در جامعه اسلامی درصدد خرابکاری نظامی و جاسوسی نظامی و مانند آن هستند. خداوند میفرماید: لو خرجوا فیکم ما زادوکم الا خبالا و لاوضعوا خلالکم یبغونکم الفتنه و فیکم سماعون لهم والله علیم بالظالمین؛ اگر با شما بیرون آمده بودند جز فساد برای شما نمیافزودند و به سرعت خود را میان شما میانداختند و در حق شما فتنهجویی میکردند و در میان شما جاسوسانی دارند که به نفع آنان اقدام میکنند و خدا به حال ستمکاران داناست. (توبه، آیه 47) واژه سماع به معنای شنودکننده است. شنودکنندگان کسانی هستند که در میان افراد جامعه به عنوان یک شهروند زندگی میکنند و در همه نقاط حساس اجتماعی از مراکز نظامی و اقتصادی و مدیریتی، حضور مییابند و به کسب اطلاعات و فتنهانگیزی مشغول میشوند و برای دشمنان کار میکنند و نقاط ضعف و قوت جامعه را در اختیار دشمنان قرار میدهند.
2- نفوذیهای اقتصادی: سماعون للکذب اکالون للسحت فان جاؤوک فاحکم بینهم او اعرض عنهم و ان تعرض عنهم فلن یضروک شیئا و ان حکمت فاحکم بینهم بالقسط ان الله یحب المقسطین؛ پذیرا و شنوای دروغ هستند ]و[ بسیار مال حرام میخورند. پس اگر نزد تو آمدند، ]یا[ میان آنان داوری کن، یا از ایشان روی برتاب و اگر از آنان روی برتابی هرگز زیانی به تو نخواهند رسانید و اگر داوری میکنی، پس به عدالت در میانشان حکم کن که خداوند دادگران را دوست میدارد. (مائده، آیه 42) از این آیه به دست میآید که گروهی از افراد اجتماع به عنوان جاسوس اقتصادی عمل میکنند و بر آن هستند تا با نفوذ در مراکز قدرت و تصمیمگیری اجتماع چون مجلس و قوه اجرایی و نظامی و قضایی، مال حرام کسب کرده و به قدرت اقتصادی خویش بیفزایند. اینان به ظاهر دنبال عدالت هستند، ولی از آن گریزان بوده و به هر شکلی بر آن هستند تا مسئولان و رهبران را دور بزنند و با کسب اطلاعات از مراکز گوناگون، مالی را به ظلم به دست آورند. واژه سحت که در این آیه به کار رفته در اصل به معنای واماندگی و استیصال است، و چون از نظر قرآن مال حرام موجب استیصال و ریشهکنی حرام خوار میشود، سحت به معنای مال حرام به کار رفته است؛ (مجمعالبیان، ذیل آیه) در حقیقت با اشاره به ملزوم یعنی مال حرام، لازم آن یعنی نابودی و ریشهکنی به عذاب الهی قصد میشود.
3- نفوذیهای فرهنگی: از همین آیه 42 سوره مائده میتوان نقش و کارکرد نفوذیهای فرهنگی را به دست آورد. خداوند در آیه به پیامبرش میفرماید: آنان که به سخنان تو خوب گوش میسپارند تا بهانه و دستاویزی برای حقستیزی و دروغ انگاشتن پیام خدا و پیامبرش بیابند و برآنند که از زبان تو دروغ بسازند و پخش کنند. پس یکی از کارهای نفوذیها، کسب همهگونه اطلاعات به شکل بسیار دقیق و کامل است تا بتوانند با تحلیل آن، عناوین و یا مطالبی را بیابند که برای شبههافکنی و ایجاد تشویش در جامعه مفید باشد. آنان درصدد هستند تا نقص و تضاد و اختلافی را درپیامهای رهبر جامعه یافته و آن را برجسته ساخته و با دروغ همراه سازند و علیه فرهنگ دینی مردم به کار گیرند. تحریفگری بویژه تحریف معنوی با حذف ظاهر کلمه و جمله از مهمترین راههایی است که نفوذیها از آن سود میبرند. هدف نفوذیها در این حوزه آن است که فرهنگ جامعه را متاثر ساخته و آن را به سمت و سویی که دوست دارند هدایت کنند. تهاجم فرهنگی دشمن نیازمند بهرهمندی و تحلیل دقیق از فضای فرهنگی و افکار و اندیشههای رهبری و مسئولان جامعه و استفاده ناروا از آن برای تغییر فرهنگ است.
4- نفوذیهای سیاسی: نفوذیهای سیاسی به هدف ضربه زدن به موقعیت رهبر جامعه فعالیت میکنند. از این رو، اتهامزنی و دروغ بستن به رهبری و مسئولان در حوزههای مختلف چون اقتصادی، جنسی، سوء مدیریت، عدم کارآمدی و مانند آن مدنظر قرار میگیرد. در ادامه بحث به آیات آن اشاره میشود.
5- نفوذیهای اعتقادی: گروههای نفوذ اعتقادی به هدف تغییر اعتقاد و فلسفه زندگی یک فرد یا گروه و یا ملت عمل میکنند. خداوند در این باره فرموده است: ای پیامبر! کسانی که در کفر شتاب میورزند، تو را غمگین نسازند چه از آنان که با زبان خود گفتند: «ایمان آوردیم»، و حال آنکه دلهایشان ایمان نیاورده بود، و چه از یهودیان: آنان که به سخنان تو گوش میسپارند تا بهانهای برای تکذیب تو بیابند و برای گروهی دیگر که خود نزد تو نیامدهاند، خبرچینی و جاسوسی میکنند، کلمات را از جاهای خود دگرگون میکنند و میگویند: «اگر این حکم به شما داده شد، آنا را بپذیرید و اگر آن به شما داده نشد، پس دوری کنید.» و هر که را خدا بخواهد به فتنه درافکند، هرگز در برابر خدا برای او از دست تو چیزی برنمیآید. اینانند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک گرداند. در دنیا برای آنان رسوایی و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود. (مائده، آیه 41)
از نظر قرآن، نفوذیها یک جریان علیه حق و در خدمت شیاطین استکباری هستند. نفوذیها همان راه و روشی را در پیش میگیرند که ابلیس مستکبر در پیش گرفت و بر آن است تا انسان را از مسیر حق و عدالت بیرون برد. ابلیس مستکبر سوگند خورده و گفته است: قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فیالارض و لاغوینهم اجمعین؛ گفت: «پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختی، من ]هم گناهانشان را[ در زمین برایشان میآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت. (حجر، آیه 39)
اهداف نفوذ
در آیات قرآن اهداف چندی برای نفوذیها بیان شده است. این اهداف در راستای تغییرات اساسی در حوزه عقاید و رفتارها است تا جامعه در همان مسیری قرار گیرد که آنان مدنظر قرار دادهاند. دو هدف اصلی که قرآن برای نفوذ و نفوذیها بیان کرده است عبارتند از:
1- تغییر حاکمیت و حکومت: جریان نفوذ همه تلاش خود را میکند تا حاکمیت و حکومت را تغییر دهد. این تغییر گاه همراه با حذف و گاه با تغییر عقاید و افکار و گاه با تغییر در مسئولان و رهبران همراه است. به این معنا که گاه با ترور فیزیکی شخص رهبر، بر آن هستند تا حکومت و حاکمیت تغییر یابد، چنانکه با ترور حضرت موسی(ع) و نیز پیامبر(ص) بر آن بودند تا این تغییر حاکمیت و حکومت رخ دهد؛ و گاه با حفظ رهبری با استفاده از انواع حربه تزویر و تهدید و تشویق و اغواگری درصدد برمیآیند تا اصول اساسی فکری و رفتاری رهبری یا رهبران تغییر یابد. خداوند به پیامبر(ص) هشدار میدهد که نباید گوش به حرفهای کسانی دهد که به عنوان دلسوزی خواستار تغییر مواضع رهبری هستند. خداوند میفرماید: و میان آنان به موجب آنچه خدا نازل کرده، داوری کن و از هواهایشان پیروی مکن و از آنان بر حذر باش مبادا تو را در بخشی از آنچه خدا بر تو نازل کرده به فتنه دراندازند. پس اگر پشت کردند، بدان که خدا میخواهد آنان را فقط به [سزای] پارهای از گناهانشان برساند و در حقیقت بسیاری از مردم نافرمانند. (مائده، آیه49) پس دشمن بر آن است تا با تغییر برخی از مواضع رهبر جامعه که حق و براساس آموزههای وحی است، زمینه را برای اهداف نفسانی خویش و رسیدن به مقاصد دنیوی خود فراهم آورد. همین مطلب نیز در آیه 3 سوره اعراف مورد تأکید است.
خداوند بیان میکند که چگونه سامری به عنوان یک نفوذی بر آن شد تا حکومت و حاکمیت را از دست حضرت هارون به عنوان خلیفه موسی(ع) بیرون برد و مردم را تحت حکومت خود درآورد. چنانکه میفرماید: و چون موسی، خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشینی برای من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید؟ و الواح را افکند و [موی] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید. [هارون] گفت: «ای فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمنشاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده.» (اعراف، آیه150)
از نظر قرآن سامری یک نفوذی از جرگه شیطان و تحت ولایت او بود، که به جای خداپرستی، گوسالهپرستی را نهادینه کرد و جامعه توحیدی موسوی را به بیراهه کشاند. هدف او سلطه بر مردم بود و از همینرو حکومت و حاکمیت خلیفه واقعی را از وی میگیرد و حتی تلاش میشود که در صورت عدم حذف حکومت و حاکمیت، حذف فیزیکی انجام شود و او را به طور کامل از صحنه خارج سازد. خداوند در آیه 67 سوره مائده بیان میکند چگونه جریان نفوذ بر آن است تا برای رسیدن به مقاصد خود حتی به حذف فیزیکی رهبر و ترور وی رو آورد. خداوند میفرماید: ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر این کار را نکنی پیامش را نرساندهای و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه میدارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمیکند.
در منابع تفسیری و تاریخی و سیرهها آمده است که گروهی از منافقان به عنوان جریان نفوذ بر آن بودند که حکومت و حاکمیت را از خاندان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بیرون برند از همین رو، دست به ترور پیامبر(ص) زدند تا نگذارند پیامبر(ص) به ابلاغ پیام الهی درباره جانشینی و خلافت اقدام کند. (نگاه کنید: مجمعالبیان، شان نزول آیه و دیگر منابع تفسیری)
2- تغییر فلسفه و سبک زندگی: از دیگر اهداف نفوذیها، تغییر فلسفه و سبک زندگی اسلامی و قرآنی است. آنان بر آن هستند تا گفتمان خود را بر فرد و گروه و یا جامعه تحمیل کنند و گفتمان اسلامی را از دایره رقابت بیرون نمایند. خداوند به پیامبر(ص) درباره تلاش نفوذیها در اینباره میفرماید: و هرگز یهودیان و مسیحیان از تو راضی نمیشوند، مگر آنکه از کیش و آئین آنان پیروی کنی. بگو: «در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت [واقعی] است.» و اگر پس از آن عملی که تو را حاصل شد، باز از هوسهای آنان پیروی کنی، در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت. (بقره، آیه120)
ساز و کارهای نفوذ
دشمن برای نفوذ در مراکز تصمیمسازی، تصمیمگیری و سیاستگزاری و مانند آن، از همه افراد و توان خود بهره میبرد. براساس آموزههای قرآنی، آنجا که از نظر آنان هدف وسیله را توجیه میکند، به بدترین روشها تلاش میکنند تا مقاصد و اهداف خود را برآورده سازند. از جمله ساز و کارهای دشمن و نفوذیها برای رسیدن به اهداف عبارتند از:
1- شبهه افکنی: نفوذیها در جامعه سعی میکنند تا انواع شبهات را در جامعه رواج دهند. آنان با رصد دقیق اطلاعات و اخبار و مواضع رهبری بر آن هستند تا متشابهات را انتخاب کرده و زمینه را برای تحریف محکمات و تضعیف آن فراهم آورند. اینگونه است که شبهه افکنی و بهرهگیری از متشابهات کلامی به عنوان یک ساز و کار در دستور کار آنان قرار میگیرد. (آلعمران، آیه7) گاه این شبههافکنی نسبت به نوع عملکرد رهبری اتفاق میافتد و مثلاً او را به قومیتگرایی، هواداری از خویشان و اقوام، غل و غش در مسایل اقتصادی (آلعمران، آیه161)، قدرتطلبی و سلطهجویی (یونس، آیه78)، مسایل جنسی و انحرافات جنسی خود یا خانواده (نور، آیات 11 تا19) و مانند آنها متهم میکنند.
2- ایجاد اختلاف: مهمترین شیوه دشمن، بهرهگیری از ابزار تفرقه بینداز و حکومت کن است. از همینرو خداوند به پیامبر(ص) فرمان میدهد که دشمن با نفوذ در جرگه نظامیان و مجاهدان بر آن است تا اختلاف انگیزی کند و زمینه سستی در جبهه حق را برای سلطه دشمنان فراهم آورد. خداوند نتیجه اختلاف میان سطوح مختلف جامعه را از دست رفتن حکومت و حاکمیت و اجتماعی ایمانی دانسته و میفرماید: و أطیعوا الله و رسوله ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا انالله مع الصابرین؛ و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود، و صبر کنید که خدا با شکیبایان است. (انفال، آیه46) و از مسلمانان میخواهد در صورت بروز هر گونه عامل اختلافی چون شایعات درباره رهبری و مانند آن به رهبر مراجعه کنند: ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید، پس هرگاه در امری [دینی] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید، این بهتر و نیکفرجامتر است. (نساء، آیه59)
3- بهرهگیری از نقاط ضعف: یکی از مهمترین ساز و کارهای نفوذ، بهرهگیری از اطلاعات کامل برای رسیدن به مقاصد شوم است. از اینرو نفوذیها با اصطلاح سماعون شناخته میشوند که شنودکنندگان مطالب به قصد جاسوسی و ضرررسانی هستند. سامری به عنوان یک نفوذی با بهرهگیری از اطلاعات و نقاط ضعف امت موسوی دانست که آنان گرایش شدید به بتپرستی دارند و با آنکه خداوند همه معجزات بصیرتآفرین و بصیرتبخش را به آنان نشان داده بود اما آنان حتی پس از معجزه شکاف دریا و نجات امت و غرق فرعونیان، از رهبرشان خواستند که بتی برای آنان فراهم آورد، از اینرو، سامری از این اطلاعات و زمینههای ضعف آنان سود جست و برای رسیدن به مقام رهبری و تغییر حکومت و حاکمیت تلاش کرد و گوساله زرین را به عنوان خداوند جایگزین خدای ربالعالمین کرد. ن.ک: (سوره اعراف آیه 138 و طه آیه88).
4- بهرهگیری از ابزارهای جنگ نرم: دشمن از همه ابزارهای تغییر فکر و فرهنگ و سبک زندگی استفاده میکند. از اینرو بهرهگیری از محافل نجوا و توطئهچینی با استفاده از مراکز مقدسی چون مسجد در دستور کار قرار میگیرد تا با استفاده از اطلاعات و اخبار درونی جامعه، شرایط و موقعیتها تحلیل و براساس آن فعالیت انجام گیرد. (توبه، آیه107) جالب اینکه در این مراکز و محافل به نیروهای نفوذی آموزش داده میشود چگونه برای رسیدن به مقاصد شوم خود از سادگی افراد و یا افراد سست ایمان استفاده کنند و آنان را همراه خویش سازند. بخش اعظم از شایعاتی که در جامعه منتشر میشود به وسیله همین سست ایمانها و افراد سادهلوح است که به عنوان طنز و جوک و لطیفه و مانند آن به پخش شایعات در جهت اهداف فکری و فرهنگی و نظامی و سیاسی دشمن اقدام میکنند. (نور، آیات11 تا 19) خداوند در آیاتی به یکی از ترفندهای دشمن که در محافل نجوا ساماندهی و طرحریزی شده اشاره میکند و پرده از جریان نفوذی این چنین برمیدارد: و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزؤون؛ و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، میگویند: «ایمان آوردیم»، و چون با شیطانهای خود خلوت کنند، میگویند: «در حقیقت ما با شمائیم، ما فقط [آنان را] ریشخند میکنیم.» (بقره، آیه14) و نیز میفرماید: و [همین یهودیان] چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، میگویند: «ما ایمان آوردهایم.» و وقتی با همدیگر خلوت میکنند، میگویند: «چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است، برای آنان حکایت میکنید تا آنان به [استناد] آن، پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا فکر نمیکنید؟» (بقره، آیه76)
5- تحریفگری: ازآیات قرآن از جمله 41 سوره مائده به دست میآید که تحریف در سخنان و آموزههای وحیانی قرآن و اسلام از جمله ساز و کارهای نفوذیها برای رسیدن به مقاصد خودشان است. البته دشمن بر آن است تا تحریف معنوی کند و مفهوم آن را جابهجا کرده و مفهومی دیگر از سخن و آموزهها به شنونده و مخاطب خود برساند. از اینرو در آیه «یحرفون الکلم من بعد مواضعه» به عنوان یک ساز و کار نفوذیها تأکید شده است.
6- شایعهسازی و شایعهپراکنی: از دیگر ابزارها و ساز و کارهای دشمن بهرهگیری از شایعهسازی و شایعهپراکنی است که لرزه بر امت و امنیت روحی و روانی جامعه میافکند. (احزاب، آیات60 و 61)
در آیات قرآن مباحث و مسایل دیگری درباره جریان نفوذ و نفوذیها و اهداف و مقاصد و آثار و سازو کارها و روشهای آنان توجه داده شده که بیان همه آنها بیرون از حوصله این مقال است و به همین میزان در اینجا بسنده میشود.