احساس فاجعه از عملکرد اقتصادی دولت /اصلاحطلبان راهنمای چپ بزنند!(خبر ویژه)
یک روزنامه سوپر راست و لیبرال به خاطر سوءتدبیرهای مفرط دولت از اصلاحطلبان خواست ضمن بازسازی جریان چپ، تابلوی عدالت اجتماعی و مبارزه با فقر را بلند کنند.
جریان موسوم به چپ یکبار در سال 76 در حالی که در حال انحلال در منطق کارگزاران بود با فیگور منتقد وضع موجود به قدرت بازگشت. اکنون روزنامه شرق که به عنوان یک روزنامه سوپرلیبرال و راستافراطی محسوب میشود، از قول مرادثقفی (مدیر نشریه گفتوگو و از عناصر سکولار) خواستار بازسازی چپ توسط اصلاحطلبان میشود. این خط در حقیقت، خط جا گذاشتن ناگهانی روحانی و هاشمی و سیاست تعدیل اقتصادی منهای عدالت آنهاست و به نوعی شور شدن آش تعدیل اقتصادی در دولت روحانی را نشان میدهد.
ثقفی در گفتوگو با شرق میگوید: در مجلس آینده چه 20 اصلاحطلب در معنای خاصش حضور یابند، چه 30 نفر، چه 40 نفر، مجلس آینده محل چالش بین راست و راست خواهد بود. راست قانونی، راست محافظهکار، راست خودسر و راستهای پراکنده. راستی که بیشتر به رای مردم اهمیت میدهد و راستی که کمتر به رای مردم اهمیت میدهد. ولی چالش بین راست و راست خواهد بود؛ یعنی سر مسائلی مانند انباشت سرمایه، خصوصیسازی، کوچکسازی دولت و خصوصی در مقابل خصولتی، بهرهوری کار و سرمایه و از این دست مسائل. من نمیگویم اینها بحثهای مهمی نیستند. خیلی هم مهماند. اما البته اصلا بحثهای مهم فقط اینها نیستند. وضعیت به گونهای است که اگر شما بخواهید راجع به مسکن اجتماعی صحبت کنید با گفتار وزیری رو به رو میشوید که میگوید حرف سوسیالیستی نزنید. امروز بحث مهم مسکن در کشور ما همین مسکن اجتماعی است و نه افت سرمایهگذاری در برجسازی. خب وقتی وزیری که باید به مسکن اجتماعی فکر کند این را میگوید، دیگر تکلیف بقیه روشن است.
وی با اشاره به خلأ حضور یک جریان سیاسی قائل به آزادی و عدالت توأمان و اینکه اصلاحطلبان باید این خلأ را پر کنند میگوید: راست در چارچوب بازسازی کارگزاران دارد گفتمان خودش را درست میکند اما چپی که دغدغه آزادی و عدالت را با هم دارد، به موازات آن در زمینه گفتمانسازی و تشکلیابی کار زیادی نکرده است. چپی که از آن صحبت میکنم از جنس چپی است که در ردای اصلاحطلبی به معنای خاصش بعد از 76 ظاهر شد. این جریان امروز حرفی ندارد و از انتخابات هم برای تدوین این گفتمان هیچ استفادهای نمیکند، دست راستیها میگویند آقا! شما صبر بکنید. ما کارخانههایمان را راه بیندازیم. انباشت سرمایه بکنیم. بعد برای شما شغل ایجاد میکنیم. خب، این یک مطلب است و برای عدهای عقلانی و دفاعکردنی. مطلب دیگر هم این است که الان آمار غیررسمی، آمار واقعی بیکاری در ایران 30 درصد است. همه متخصصان میگویند تا دو سال دیگر در بهترین شرایط باز بر این تعداد اضافه میشود؛ یعنی ماجرا عاجل است.
وی ادامه میدهد: برای این خلأ باید نیروهای سیاسیای که اصلاحطلبها به معنای خاص آن بودند و خاستگاهشان منظر چپ بود، بیایند، بنشینند و برای این، برنامه بریزند، گفتمان درست کنند و برنامه بدهند.
وی در پاسخ این سوال که تغییر «اصلاحطلبان تغییر گفتمانی نسبت به اول انقلاب است. یعنی دیگر نمیتوانیم بگوئیم الان هم خاستگاه جریان اصلاحطلب، گفتمان چپ است» میگوید: حالا نباشد. به نظر بنده خوب است که باشد.
وی ادامه میدهد: همین روزنامه شما ضمیمههایی منتشر کرده - که الان مدتی است منتشر نمیشود- که یکی از آنها راجع به فقر بود. ضمیمههایی خیلی خوب و خواندنی بود و هست. من دیدم آقای علویتبار مقالهای نوشته بود با این مضمون که نباید آرمان عدالت را کنار گذاشت. عین همین حرف را در یک سمینار ناظر بر مسائل رفاه اجتماعی، آقای جلاییپور زدند. چرا نباید چیزی را گفت که مردم میخواهند؟ چرا چپ از این میترسد؟ اصلا با همین موضعگیریها مردم را بسازیم. ما بگوییم اینبار دهکها را به طور مشخص درمیآوریم. به دهکهای 1 تا 4 کمک آموزشی برای کودک، کمک ایجاد شغل، کمک مسکن، مسکن استیجاری میدهیم. مسکن استیجاری ارزان که حق ندارید آن را بفروشید. چرا از انگ مردمگرایی میهراسیم؟ چرا آرمان نداشته باشیم؟ چرا آرمانخواهی بد شده است؟
ثقفی درباره این سوال که «بعد از دوره جنگ و دوره بازسازی که در زمان آقای هاشمی اتفاق میافتد، یک عده این دوره را مشابهسازی میکنند با شرایطی که الان در آن قرار داریم. چه میتوان کرد که قشر آسیبپذیر خودش را در این بازسازی اقتصادی دخیل و سهیم بداند؟ میگوید: باید روی سیاستهای اجتماعی کار کرد. باید سیاستهای اجتماعی در حوزه رفاه، خدمات، تامین و... را جدی گرفت و برای آن برنامه داد. مسکن استیجاری شوخی نیست. شما الان یک جوان تحصیلکرده فعال هستید. چهار سال دیگر میخواهید ازدواج کنید چه چشماندازی در مقابل شما باز است.
وی مدل شهرفروشی کرباسچی را فاجعهآمیز دانسته و در ادامه درباره نحوه حضور در انتخابات میگوید: در شرایطی که خیلی برنامهریزی نکردیم، باید حداقل در سطح گفتار درمانی وارد شویم. بگوییم که ما اگر بیاییم به مسئله فقر میرسیم. ما اگر بیاییم به مسئله مشاغل زنان میرسیم، ما اگر بیاییم به مسائل مالکیت عمومی شهر میرسیم. ما اگر بیاییم به این دستفروشیها میرسیم. ما اگر بیاییم به سیاستهای اجتماعی خواهیم رسید. فقط به این یارانهها اکتفا نخواهیم کرد.