با چهرهای خندان به سوی چوبه تیرباران میدوید
شهید مرتضی نیکنژاد در سال 1321 در جنوب شهر تهران در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. از نوجوانی تدین و تعهد وی همه را تحت تاثیر قرار میداد. وی پس از پایان دوره ابتدائی در بازار تهران به شغل گالشفروشی اشتغال داشت. او با آشنایی با شهید رضا صفارهرندی در جلسات دینی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علیاصغر هرندی شرکت کرد و با آشنایی با شهید بخارایی، جمعی صمیمی تشکیل دادند و از همین جمع با موتلفه اسلامی آشنا گشتند.
وی در جریان عملیات بدر نفر دوم عملیات و پشتیبانیکننده شهید بخارایی بود که پس از اینکه شهید بخارایی منصور را به سزای خیانتهایش رساند چند تیر شلیک کرد که مامورین طاغوت را از توجه به بخارایی منصرف سازد. این گلولهها به ناودان مجلس و شیشه اتومبیل بنزی که منصور را در آن انداخته و به بیمارستان میبردند اصابت کرد و شیشه جلوی بنز را خرد کرد. وی از صحنه عملیات خارج شد ولی به همراه شهید صفارهرندی دستگیر شد. در دادگاه تجدیدنظر طاغوت با اینکه مریض و قادر به حرکت نبود اما به دستور رئیس دادگاه نظامی، او را با برانکارد به جلسه آوردند و در حالی که روی نیمکت دراز کشیده بود، او را محاکمه کردند. وی در سحرگاه 26 خرداد 44 در حالی که با چهرهای خندان به سوی چوبههای تیرباران میدوید تکبیر گویان و سپاسگزار از خداوند به درجه رفیع شهادت نائل آمد.