kayhan.ir

کد خبر: ۶۶۴۵۵
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۸

مرز رابطه مؤمنان با كفّار(پرسش و پاسخ)


پرسش:
از منظر قرآن مرز رابطه ميان مؤمنان با كفّار با چه شاخص‌هایی تعیین می‌شود؟
پاسخ:
در اسلام تأثيرپذيرى، خودباختگى، تملّق، اطاعت، تحقير و ذلت‏پذيرى اهل ايمان از كفار و طاغوت ممنوع است، قرآن مى‏فرمايد: خدا و رسول و اهل ايمان عزيز و شكست ناپذيرند. «للّه العزّهًْ و لرسوله و للمؤمنين» در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است (منافقون ـ 8) امّا اين به معناى قطع رابطه كلى نيست، زيرا:
1. حضرت سليمان(ع) به بلقيس كه پادشاه كافرى بود، نامه نوشت. «انّه من سليمان و انّه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» (نمل ـ 30)
2. ابراهيم خداپرست با نمرود كه ادعاى الوهيت داشت، احتجاج كرد. «ألم‏تر الى الّذى حاجّ ابراهيم فى ربّه» آیا ندیدی ( و آگاهی نداری از ) کسی [ نمرود ] که با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ (بقره ـ 258)
3. پيامبر اکرم(ص)به سران كفر نامه نوشت.(پادشاهان روم-ایران و...)
4. حضرت على(ع) و امامان معصوم، با نامه‏ها و نشست‏ها و احتجاجاتى كه با مخالفان و رقباى خود داشتند آنها را دعوت به حق و از ظلم وستم و بى‏عدالتى منع كرده و هشدار مى‏دادند.
بنابراين، رابطه‏اى در حد و مرز دعوت به حق، احتجاج و جدال ‏نيكو و موعظه و امر به معروف يا انتقاد و توبيخ يا محكوم كردن و افشاگرى افكار و عملكرد نااهلان رو در رو يا با نامه و يا با هر وسيله‏ ديگر، مانعى ندارد. نمونه‏ آن را در نامه امام خمينى(ره) به رئيس كمونيست‏ها- گورباچف- كه در زمان خود ابرقدرت شرق بود، مشاهده مى‏كنيم، در اين‏گونه ارتباطات هيچ‏گونه تحقير و ذلت‏پذيرى، سازش و مداهنه، التماس و خودباختگى به چشم نمى‏خورد؛ بلكه اين ارتباطات برخاسته از ايمان سرشار و يقين و جرئت و عمل به وظيفه مى‏باشد.
امامان ما با دشمنان سرسخت خودشان به گفتگو مى‏نشستند. مرحوم طبرسى، احتجاجات امامان معصوم را قرن‌ها قبل گردآورى كرده است. شايد بتوان گفت؛ بيشترين رونق اين نشست‌هاى علمى اهل‏بيت(ع) با مخالفان در زمان حضرت رضا (ع) و با جلساتى كه مأمون تشكيل مى‏داد، بود.
اینک به يكى از اين گفت‌وگوها اشاره می‌كنیم:
يكى از فرقه‏هايى كه نامشان در كنار يهود و نصارا و مجوس در قرآن آمده، فرقه‏ صابئين است. عمر صابئى كه دانشمندى قوى و جسور بود، رهبرى اين گروه را عهده‏دار بود و بارها با امام رضا(ع) بحث كرده بود.
در يكى از اين جلسات، استدلال امام رضا (ع) به گونه‏اى بود كه رهبر صابئين اقرار كرد كه با اين بيان در همين حال قلبم نرم شده است. «الآن لان قلبى»
در اين هنگام صداى اذان بلند شد، امام جلسه را ترك كرد.
به امام عرض كردند، اين جلسه مهم‏ترين جلسات تاريخ است، ادامه بدهيد تا كار اين دانشمند يكسره شود، فرمود: نماز اول وقت بر تشكيل هر جلسه‏اى اولويت دارد.