اخبار ویژه
فتنهگر و منافق، مسلمان نیست از کافر بدتر است
یک نماینده رد صلاحیت شده میگوید عدم التزام به اسلام را نمیتوان تشخیص داد.
علی مطهری گفته است: وقتی اعلام میشود یک نامزد به استناد ماده 28 رد صلاحیت شده، یعنی اعتقاد شخصی و التزام علمی آن نامزد به اسلام دچار مشکل است؛ در حالی که اعتقاد و ایمان امری قلبی و غیرقابل تشخیص است.
وی یادآور شد: چگونه میتوان تشخیص داد که چه کسی به اسلام ایمان قلبی دارد و چه کسی ایمان ندارد.
مطهری خاطر نشان کرد: اسلام درخصوص اعتقاد دینی و ایمان تنها به شهادتین قائل است و فارغ از آن، هنگامی که از اعتقاد و ایمان صحبت میکنیم، در واقع درباره امری قلبی صحبت میکنیم که برای کسی قابل تشخیص نیست و نه من میتوانم درباره ایمان شما اظهارنظر کنم و نه شما میتوانید درباره ایمان بنده، نظری بدهید.
وی افزود: درباره مسئله التزام عملی به اسلام نیز هنگامی که چنین ادعایی راجع به کسی مطرح میشود، یعنی آن فرد مرتکب گناه کبیره مثل شرب خمر شده است و سوال اینجاست که چگونه میتوان چنین ادعایی را ثابت کرد.
او با بیان این که نمیتوان بیدلیل عدم احتراز صلاحیت افراد را به استناد بند یک ماده 28 اعلام کرد، یادآور شد: این ادعا معانی بسیاری دارد و گاهی به یک روحانی اعلام میشود که به استناد بند یک ماده 28 صلاحیت کاندیداتوری مجلس را ندارد و این در حالی است که آن فرد روحانی سالها به عنوان امام جماعت گروهی از مردم نماز خوانده و مردم به او اقتدا کردهاند و به نظر میرسد باید این مشکلات سریعتر حل شود.
درباره این استدلالهای ضعیف باید گفت 1- اگر اعتقاد و ایمان امری قلبی است، ارتکاب رفتاری مغایر با آن ناقض «التزام» است. به عنوان مثال کسی که مرتکب فتنهانگیزی و بغی میشود هرچند مدعی اسلام و ایمان باشد و خود را جزو السابقون هم بنامد، مانند برخی سران و دستاندرکاران فتنه 88 -که مشمول حکم الهی «الفتنه اشد من القتل» و «اکبر من القتل» هستند و از مدار خارج شدهاند. 2- ملاک نمایندگی مجلس شورای اسلامی یا خبرگان و یا ریاستجمهوری، شهادتین گفتن نیست؛ چه اینکه اصحاب اردوگاه جمل و شام در برابر امیرمومنان(ع) و اردوگاه یزید در کربلا هم شهادتین میگفتند و نماز میخواندند و بعضا سابقه رزمندگی داشتند اما آن روز در خدمت طاغوت و جور و در برابر جبهه اسلام قرار داشتند؛ مانند همین امروز که جماعتی عمله با مزد و بیمزد آمریکا و انگلیس و اسرائیل شدهاند و مثلا از بیبیسی (بیسیم اعلام اسم رمز کودتا در 28 مرداد) به عنوان اصلاحطلب جدید معرفی میشوند. 3- لازم نیست فرد فقط شراب بخورد تا عدم التزام او به اسلام ثابت شود. بدتر از شرابخواری- که دارای آسیبهای به مراتب محدودتری است - فتنهگری، ساختارشکنی و مقابله با اسلامیت و جمهوریت نظام است که به وضوح و به کراّت در سال 1388 دیدیم. 4- احتمال التزام یک ملبس به لباس روحانیت به اسلام امر غیرمترقبهای نیست که اگر اینگونه بود اولیای دین نمیفرمودند «هنگامی که عالِمی فاسد شود عالَمی را فاسد میکند». به تعبیر امام راحل(ره) چنین کسانی دزد لباس پیامبرند. مگر بر صیصاهای عابد مستجابالدعوه درگاه الهی نبود و مگر خداوند درباره خیانت نمیفرماید «کمثل الشیطان اذقال للانسان اکفر فلما کفرقال انّی بری منک». آیا قرآن این عالم عابد مستجابالدعوه را در سرانجام کار، کافر معرفی نمیکند؟ و آیا براساس منطق دینی منافقین حتی بدتر از کفار نیستند؟! آیا خداوند درباره منافقان نمیفرماید «قاتلهم الله. خدا آنان را بکشد». آیا این جماعت اظهار اسلام نکرده و شهادتین نگفتهاند که خداوند به پیامبر امر میکند حتی بر جنازه آنها هم نماز نخواند؟ امروز منافق کیست؟ منافق کسی است که ادعای خط امام و انقلاب کند اما به دعوت و زیر بیرق او، روی «اسلام» جمهوری اسلامی خط بکشند و با شال سبز، بیرق امام حسین(ع) را آتش بکشند و بگویند اگر خون حسین]ع[ در کربلا ریخته شد، به خاطر خشونتطلبی جدش]ص[ بود و حق با یزید است(!)
قانون عوض نمیشود /قانون شکنان تجدید نظر کنند
عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت: قرار است کتبی یا شفاهی مسئله رد صلاحیتهای اصلاحطلبان را به رهبر معظم انقلاب گزارش کنیم و از ایشان میخواهیم دستور تجدید نظر نسبت به رد صلاحیت اصلاحطلبان را بدهند.
به گزارش ایلنا، محسن رهامی با اشاره به رد صلاحیت اصلاحطلبان عنوان کرد: پیگیریهای لازم از طریق دولت و نهادهای مرتبط با آن و دوستانی که با شورای نگهبان در ارتباط هستند با برخی اشخاص مؤثر صورت گرفته و رایزنیهایی شده است.
این نامزد رد صلاحیت شده احتمالاً در روزهای آینده رایزنیها و ملاقاتهایی با اعضای شورای نگهبان و دولت در راستای رسیدگی به موضوع رد صلاحیت اصلاحطلبان خواهیم داشت و کار را از هر سه کانال جلو میبریم.
درباره اظهارات رهامی باید خاطرنشان کرد که اگر بنای بر تجدید نظر باشد، این تجدید نظر باید از سوی طیفهای فتنهگری، افراطی، قانونشکن و آلودگان به مفاسد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی یا بازیگران در سناریوهای دشمن صورت بگیرد نه نظامی که جمهوریت و اسلامیت و قانون خط قرمز خود میداند. طیفی که صراحتاً در دو مقطع 78 و 88 از سر خامی نقاب را کنار زده و از ختم انقلاب و پایان خمینی و نه به جمهوری اسلامی و خروج از حاکمیت و خروج علیه حاکمیت (انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است) گفتند به اعتبار خیانتهای خود مستوجب مجازات و حتی بعضاً اعدام هستند و نه نامزدی انتخابات و حضور در جشن مردم سالاری دینی.
بیبیسی به افراطیون خط داد /تهدید نکنید استعفا بیفایده است
بخش فارسی شبکه دولتی انگلیس با مرور اتفاقات انتخابات مجلس هفتم میگوید اصلاحطلبان در آن زمان با تهدید به استعفا هیجانآفرینی کردند اما از عهده کار برنیامدند و باعث ناامیدی حامیان خود شدند.
وبسایت بیبیسی نوشت: رایزنی بر سر موضوع صلاحیتها موثرترین کاری است که از روحانی در زمین واقعی سیاست ایران برمیآید. احتمالا این شیوه مطلوب طیفی از حامیان روحانی نیست که امکان دارد از او، انتظار مواجهه شدید با شورای نگهبان بر سر موضوع صلاحیتها را داشته باشند. با وجود این، منطقا تضمینی وجود ندارد که چنین مواجههای، حتی از نظر تامین انتظارات رایدهندگان نیز، نهایتا به نفع دولت انتخابات مجلس هفتم، از جمله تجربههای قابل استناد در همین ارتباط است. در آن مقطع، در پی رد صلاحیت بیسابقه کاندیداهای اصلاحطلب از سوی شورای نگهبان و تحصن اعتراضی 139 نماینده مجلس، وزارت کشور اعلام کرد که انتخابات را برگزار نخواهد کرد، خبر استعفای 14 عضو کابینه، 28 استاندار و بیش از 80 فرماندار انتشار یافت (که البته پذیرفته نشد)، و حتی رئیسجمهور وقت به اعضای دولت گفت: «محکم بایستید اگر نخواستند با هم میرویم».
بیبیسی ادامه میدهد: این واکنشها، البته برای چند هفته هیجان زیادی را در سطح مطبوعات و مخاطبان آنها ایجاد کرد. اما باحمایت تمام قد آیتالله خامنهای از شورای نگهبان، دولت دو روز مانده به انتخابات اعلام کرد که انتخابات را به روال عادی برگزار میکند و نتیجتا، همان استانداران و فرمانداران «مستعفی»، مسئول برگزاری انتخابات به شیوه مورد نظر شورای نگهبان- و البته از موضعی پایینتر از زمان قبل استعفا - شدند. نتیجه اجتنابناپذیر چنین وضعیتی، ناامیدی حامیان اصلاحطلبان بود.
شرایط سیاسی امروز ایران، در مقایسه با زمان برگزاری انتخابات مجلس هفتم تغییر زیادی کرده ولی میتوان تصور کرد که هنوز یک معادله منطقی در عرصه سیاست ایران برقرار باشد: اینکه سیاستمداران در هنگام چالشهای تعیینکننده، از ایجاد انتظاراتی در اجتماع که توان تحققشان را ندارند، سود نمیبرند. ایجاد انتظارات تحققناپذیر، احتمالا بر سر موضوعاتی که سرنوشت آنها در آینده دور روشن میشود نیز بیهزینه نیست، اما قطعا در ارتباط با موضوعاتی که تکلیفشان در آینده بسیار نزدیک - مثلا تنها پنج هفته بعد - روشن میشود، بسیار سنگین است.
نیویورک تایمز: برجام تکرار نمیشود اما تحریم تکرار خواهد شد!
یک روزنامه آمریکایی اجرای برجام را روز تکرار ناشدنی خواند و نوشت ایران به خاطر عمل به تعهدات و رفتارهای اعتمادساز از تحریمهای جدید معاف نخواهد شد.
نیویورک تایمز نوشت: اجرای توافق برجام لحظهای تاریخی است که به باور بسیاری هرگز تکرار نخواهد شد. ایران به تعهداتش در قبال توافقی که آن را در سال 2015 با آمریکا و سایر قدرتهای بزرگ جهانی در راه حذف یا محدود کردن خطرناکترین عناصر برنامه هستهایاش عمل کرده است.
«آژانس بینالمللی انرژی اتمی» تأیید کرد که ایران 11 تن اورانیوم غنی شدهاش را به روسیه منتقل کرده است. ایران ضمن آن تعداد 12 هزار دستگاه سانتریفیوژ خود را از کار انداخت و رآکتور «اراک» را که برای تولید پلوتونیوم طراحی شده بود با سیمان پر کرد.
بعد از افزون بر 30 سال خصومت و دشمنی میان دو کشور، حسن روحانی، «محمد جواد ظریف» از سال 2013 زمام امور دولت ایران را بدست گرفتند و مذاکرات برای رسیدن به توافق را با رویکردی «واقعبینانه» و «سازنده» دنبال کردند.
البته نه عمل به توافق هستهای و نه آزادی زندانیان آمریکایی، هیچ یک تضمینی نیست که ایران هدف سرزنش و یا تحریمهای جدید واقع نشود. دقیقاً به محض آنکه زندانیان آمریکایی؛ ایران را ترک کردند، اوباما سریعاً 11 شرکت و شهروند ایرانی را که به نوعی با آزمایشهای اخیر موشکهای بالستیک ایران مرتبط بودند هدف تحریم قرار داد که این تحریمها جدید هستند.
2 سال و نیم به وعده گذشت دولت در یک سال باقیمانده چه میکند؟
دو سال و نیم بعد از شروع به کار دولت یازدهم، بیش از هر زمان دیگری انفعال و بیعملی دولتمردان آشکار است و این همه چشم انتظاری برای گشایش در کار مردم، نشانه روشنی از ناتوانی کسانی است که شعارها و وعدههای صد روزه دادند.
در اینباره دکتر محمد سلیمانی، نماینده مردم تهران در یادداشتی برای رجانیوز نوشت: «اکنون نزدیک به دو سال و نیم از دولت یازدهم میگذرد و کمتر از یکسال و نیم از عمر این دولت باقی مانده است و اگر بر اساس واقعیتها صحبت شود، کمتر از یکسال از عمر مفید دولت باقی مانده است، چون که دولت در ماههای پایانی سرگرم انتخابات ریاستجمهوری میشود و عملا اداره کشور را رها میکند.
همه به یاد دارند که دولت یازدهم در شروع فعالیت در تابستان سال 1392 طیف وسیع و گستردهای از وعدهها را به مردم داد و نام خود را دولت «امید و تدبیر» گذاشت و مدعی «اعتدال» شد. همه یادشان هست که دولت مدعی شد که «ژنرالها» را به خط کرده است و مسائل کشور را در 100 روز حل میکند. اکنون که کارنامه دولت در ذهن مردم نقش بسته است، میتوان ارزیابی نمود که دولت چقدر در عمل به وعدهها موفق بوده است؟ و آیا «امید» در دل و فکر مردم ایجاد کرد یا خیر؟ و آیا تدبیر را پیشه نمود یا خیر؟ و نهایتا پیشبینی نمود دولت در یکسال باقیمانده از عمر مفید خود به کجا خواهد رفت و چه بر سر کشور خواهد آورد.
دولت در این دو سال و نیم پای را روی پا گذاشت و همهچیز را به سرنوشت مذاکرات هستهای گره زد و همه امیدها را در ظرف مذاکرات و برجام ریخت. چه شد؟ نتیجه آن شد که رکود در همه ابعاد سراسر کشور را فرا گرفت. رکود علمی، رکود اقتصادی، رکود مسکن، رکود بازار، رکود کشاورزی، رکود رفاه و معیشت، رکود نفت، رکود تولید، رکود تجارت، رکود کسب و کار، رکود... سوال این است که پس این ژنرالها چه کردند؟ نخواستند یا نتوانستند!
اگر گفته شود: آنها نخواستند و عامدا کشور را به رکود کشاندند، معنی و مفهوم بسیار بد و خطرناکی دارد. اگرچه عدهای سخت بر این باورند که دولت عامدانه کار نمیکند تا به مردم بفهماند که بدون غرب و آمریکا نمیشود کار کرد. طرفداران این نظریه استناد به عملکرد ژنرال پرستاره بیش از 20 سال وزارت نفتی دارند که با حرکات و اعمال و جهتگیریهای خود موجب شد تا قیمت نفت به حدود 30 دلار برسد. همچنین مشاور رئیسمحترم جمهور و رئیس مناطق آزاد را مثال میزنند که صنعت ایران را تحقیر کرد و اعلام داشت: صنعت ایران فقط توان آبگوشت بزباشی را دارد. یا وزیر با درجه ژنرالی «پدر صنعت» را مثال میزنند که گفت ما نمیتوانیم و بهتر است برویم مدیر از خارج وارد کنیم و در این مدت پدر صنعت کشور را درآورد تا نام پدر صنعت را برای خود انحصاری کند. یا ژنرال حوزه مسکن را مثال میزنند که فرمود مسکن مهر مزخرف است و نهایت عدم همکاری را با آن به عمل آورد و چند میلیون انسان بیگناه را گرفتار کرد و همواره وعده بیعمل داد و با امید «مسکن اجتماعی» فرار به جلو کرد و در آخر هم خواستار تعطیلی نهادهای قیمتگذار و حامی مصرفکننده شد و آنها را نهادهای کمونیستی و مارکسیستی نام نهاد....
دکتر سلیمانی میافزاید: دولت یازدهم عملا نتوانست به شعارهای خود عمل کند. امید را در دل مردم خشکاند. الان فصل انتخابات است و کمتر نامزد انتخاباتی را میتوان یافت که خود را حامی دولت بنامد و موفق شود. چون بلافاصله مورد خطاب مردم قرار میگیرد و کسی نمیتواند به صورت روشن و شفاف لیستی کوتاه از عملکرد موفق دولت در صحنه داخلی کشور ارائه دهد، چون وجود ندارد. ولی لیستها و جداول بلند بالایی از ادعاهای انجام نشده دولت یازدهم ارائه میکنند. مثلا: چرا اقتصاد در 100 روز اول که هیچ! چرا در 900 روز سامان نیافت؟، چرا ده میلیون ثروتمند شناسایی گردید ولی یارانه آنها قطع نشد؟، چرا در این بیپولی ادعایی، درب گمرکات بر روی کالاهای لوکس و بنجل باز شد؟ چرا نقدینگی کشور را از 460 هزار میلیارد تومان به 900 هزار میلیارد تومان رسید؟، چرا وام 25 میلیون تومانی خودرو از بانک مرکزی برداشته شد، ولی به همین دلیل علیه مسکن مهر شعار داده شد؟
چرا کاری شد که وزیر دولت بگوید هر پنج دقیقه یک بیکار به سیل بیکاران اضافه میشود؟، چرا در دو سال گذشته سفره مردم 20 درصد کوچکتر شد؟، چرا گفتند خزانه خالی است ولی هزینه دولت چند برابر شد؟، چرا به معیشت مردم سر و سامان داده نشد و تلاشی هم نگردید و در عوض دهها تن سیبزمینی نابود شد و حتی حاضر نشدند آن را به مستمندان بدهند؟»