احسان نراقی-21
نراقی؛ معلم بنیصدر(پاورقی)
در همین روزها بود که احسان نراقی در فروردین ماه سال 1358ش، بازداشت گردید، ولی این بازداشت، بیشتر از چهار روز طول نکشید و آزاد شد! احسان نراقی از زندان آزاد شد و ارتباط او با بنیصدر، تا زمان اشغال لانه جاسوسی، ادامه یافت.196 در این موقع، وی تصمیم به خروج از کشور گرفت:
«پس از استعفایِ دولت بازرگان، بنیصدر شخصاً مسئولیت چندین وزارتخانه، از جمله وزارت امورخارجه را عهدهدار گردید. او که در آن موقع از نزدیکان امام و از اعضاء بانفوذ شورای انقلاب بود، توانست ضامن شود تا من گذرنامهام را بگیرم.»197
نراقی، پس از دریافتِ گذرنامه و اجازه خروج توسط بنیصدر، در 9 دی ماه سال 1358ش، به فرودگاه رفت، ولی در حین خروج، برایِ بار دوم دستگیر و به زندان برده شد. در این نوبت نیز که بازداشت او حدود چهار ماه بود، باز بنیصدر به یاری او شتافت و موجبات آزادی وی را فراهم نمود.198
پس از آزادیِ دوباره وی از زندان، همکاریهای این دو ادامه یافت199 تا اینکه در جریانات سیاسی کشور، ابوالحسن بنیصدر، مخالفت و عناد خود با جمهوری اسلامی را علنی نمود و ماجرا، با فرارِ زنانه او به همراه مسعود رجوی به خارج از کشور، ختم شد.
در زمانی که صلاحیت و کفایتِ بنیصدر به عنوان رئیس جمهور، در مجلس شورای اسلامی مورد بحث قرار گرفت و رأی قاطع به بیکفایتی او داده شد، برخی از نمایندگان، نامی هم از احسان نراقی به میان آوردند.200
احسان نراقی که سابقه دوبار دستگیری داشت و با توصیههای صورت گرفته آزاد شده بود، این بار که یکی از حامیانِ اصلیِ خویش را از دست میداد، تصمیم به زندگی مخفیانه گرفت:
«تصمیم گرفتم، جانب احتیاط را نگه دارم و منزلم را ترک گویم.»201
این زندگی مخفی، دوام چندانی نداشت و احسان نراقی، برای بار سوم در تاریخ دهم تیرماه سال 1360ش، دستگیر شد. پس از این نوبت دستگیری بود که در زندان، به او لقبِ «معلم بنیصدر»202 داده شد.
احسان نراقی و داریوش فروهر
احسان نراقی، داریوشِ فروهر را «دوستِ قدیمی» خود203 و پروانه اسکندری، همسرِ داریوش را، «شاگردِ خود» معرفی میکند.204
از چگونگیِ این ارتباط قدیمی، اطلاعی در دست نیست، ولی با توجه به حضور احسان نراقی، در سال پایانی حکومت دکتر مصدق در ایران، به نظر میرسد، این دوستی، از آن زمانها، آغاز شده باشد.
اولین گزارشی که در خصوصِ این دوستی به ثبت رسید، مربوط به سال 1344 ش است، که در آن آمده است:
«این شخص، علاوه بر نزدیکی با دستگاه، با عدهای از عناصر مخالف، از جمله عدهای از اعضاء حزب ملت ایران (داریوش فروهر . حسن پارسا . بهروز برومند) ارتباط اشته است.»205
و در سال 1347ش نیز، که احسان نراقی، مورد کنترل ساواک قرار گرفت،206 ارتباط این دو نیز از حساسیت برخوردار بود:
«داریوش فروهر، در ضمن تماس با دکتر نراقی، درخواست نمود که وقتی را تعیین کند که به ملاقات مشارالیه برود.»207
این ارتباط، توسعه داشت و شامل رابطه با پروانه اسکندری و مادرِ داریوش فروهر نیز میشد:
«پروانه اسکندری، ضمن تماسی که با شخصی به نام دکتر نراقی حاصل نمود؛ دکتر نراقی... خواستار گردید صبح روز 11/10/49 پروانه اسکندری با وی ملاقات نماید.»208
«پروانه اسکندری و همچنین اقدس الملوک انصاری (مادر داریوش فروهر)، در ساعت 1730 روز 17/5/44 با دکتر احساناله نراقی ملاقات نمودهاند.»209
ظاهراً به همین علت است که نراقی میگوید:
«هر وقت فروهر به زندان میرفت، تلفن میکرد و میگفت: زن و بچهام را به تو سپردم.»210
پس از مسافرت احسان نراقی به فرانسه، یکی از اقداماتِ او، برقراری ارتباط بین دانشجویان موسوم به «جبهه ملی سوم» با ملیگرایان داخل کشور بود که این وظیفه را به خوبی انجام میداد. از جمله، ارتباطی بود که بین ناصر تکمیل همایون و داریوش فروهر، وجود داشت.211
با بازگشتِ احسان نراقی به ایران، این دوستی ادامه یافت و در سال 1356ش که انقلاب اسلامی به سوی فراگیرشدن پیش میرفت و داریوش فروهر نیز، با بازگشت به صحنه سیاسی، تحرک بیشتری یافته بود، این ارتباطات بیشتر شد212 که هماهنگی فکری و رد و بدل نمودنِ اعلامیهها را به دنبال داشت؛213 تا از این طریق؛ فعالیتهای داریوش فروهر، در جهت اهدافِ سلطنتطلبی احسان نراقی و دوستانش، سازماندهی شود:
«چندی قبل، با داریوش فروهر صحبت کردم و به او گفتم: به گذشته کاری نداشته باش. اعلامیه مربوط به 28 مرداد و سی تیر، دردی را دوا نمیکند. بیا از مسائل روز صحبت کن، مانند: مالکیت، مسکن، اراضی، زندگیمردم و غیره.»214