kayhan.ir

کد خبر: ۶۵۲۸۳
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۵
گفت‌وگوی کیهان با رضا ایرانمنش، بازیگر جانباز

نگذاریم هنر به دست نااهلان بیفتد


مجتبی برزگر
رضا ایرانمنش بازیگر فیلم‌ها و سریال‌های ماندگار و به یادماندنی این روزها در دو جبهه مبارزه می‌کند؛ هم با عوارض شیمیایی می‌جنگد. چون در عملیات والفجر ۸ به علت استشمام گاز خردل، جانباز شیمیایی شده است. هم  با مشکلات و تنگناهای کار در عرصه هنر. رضا ایرانمنش این روزها قصد دارد تا مستند داستانی «مردان آسمانی» را بدون هیچ حمایتی کارگردانی کند؛ در عین حال فیلمنامه «سردار بی‌درجه» را برای نمایش بر پرده نقره‌ای به نگارش درمی‌آورد. اما بسیار گلایه دارد از مدیران سینمایی که وقتی به خاطر بازشدن زخم‌های جانبازی بستری می‌شود به عیادتش می‌آیند و به او وعده می‌دهند تا در میدان فیلمسازی او را یاری کنند. اما پس از خارج شدن از بیمارستان به هیچ کدام از آن وعده‌ها عمل نمی‌شود. گفت‌وگوی ما با رضا ایرانمنش را می‌خوانید.
* برای شروع گفت‌وگو از حال و روز خودتان بگویید؟ چرا مدتی است، کم کار شده‌اید؟
گزارشی از بنده به عنوان بیوگرافی در ویکیپدیا آمده که اصلاحیه‌هایی دارد؛ مثلاً مسئله 17 بار کما رفتن به اشتباه مطرح شده است؛ از آن‌ جایی که قلب و ریه‌ام از کار افتاده بودند 17 مرتبه با دستگاه‌های حیات سعی کردند تا مرا برگردانند. شاید باورتان نشود جدایی روح از جسم را متوجه شدم. یکی از دوستان از لحظه به ‌هوش آمدن من که بعد از یک ماه حاصل شد، فیلم گرفته بود؛ در فیلم دیدم که گریه و التماس می‌کنم و همه را به قرآن قسم می‌دهم که نمی‌خواهم برگردم، اما بالاخره برگشتم و دردها احیاء شدند. قبل از هوشیاری کامل صدای بوق دستگاه‌ها به من یادآوری می‌کردند که برگشته‌ام و می‌فهمم دوباره به «آتیه» آمده‌ام. اما امروز هوای آلوده روحی آزارم می‌دهد. چرا که بیش از 100 اثر نمایشی(تئاتر)، سینمایی و تلویزیونی در کارنامه هنری خودم دارم که بخش عمده آن به دفاع مقدس و روایت حال و هوای آن رزمندگان بی‌ادعا برمی‌گردد اما امروز با بیش از چهار سال سابقه رزمندگی در چالش این روزگار تنها و بدون پشتیبان مانده‌ام. رسالتی برعهده دارم تا خاطرات غنی دفاع مقدس و سلحشوری و ایثار رزمندگان را در آن مقطع و زندگی امروزشان را ثبت و ضبط کنم. حالا اینکه چندی است می‌گویید بنده را نمی‌بینید در تلویزیون یا سینما، این از کم‌ لطفی دوستان ماست که نمی‌خواهند امثال من فعالیت کنند.
* شنیدم مستندی را کار می‌کنید؟
یک کاری را از خراسان شمالی پیشنهاد کردند؛ این مستند، داستان زندگی شهید ایرج رستمی از فرماندهان ارتش است که از شیراز به غائله مقابله با ضدانقلاب در کردستان اعزام می‌شود و در آن جا شهید چمران را می‌بیند و آن‌قدر شیفته‌اش می‌شود که حتی درجه‌های خودش را درمی‌آورد و به جمع نیروهای ایشان می‌پیوندد؛ در واقع ستاد عملیات‌های نامنظم آن موقع شکل گرفت.
در فضای مجازی و کتاب‌هایی که منتشر شده، احساس کردم به عنوان کسی که جنگ را دیده و نسبت به القای حقایق و واقعیت‌های آن به نسل جدید، یک‌سری اتفاقات، عجیب و اغراق‌آمیز به نگارش درآمده، آمدم و تحقیقاتم را در سطح گسترده‌ای شروع کردم. در جریان تحقیق، دیدم دامنه این موضوع آن‌قدر گسترده است که حتی بسیاری از مردم نمی‌دانند که چه کسانی به تشدید حوزه تنش‌ها و تشنج‌های حوزه نبرد افزودند.حقیقتاً امروز یکسری از مسائل نامفهوم دفاع‌ مقدس برای نسل جدید مطرح می‌شود. باید شفاف‌سازی و صراحت پرداخت را در بازسازی تصاویر نمایشی داشته باشیم. این آدم‌ها زندگی و خاطرات عجیبی دارند. به من گفتند یک فیلم سینمایی در خصوص شهید ایرج رستمی بسازم. وقتی رفتم با همرزمانش مصاحبه کنم، دیدم هرکدام یک دنیا خاطره و مطلب دارند. با 20 نفری که با شهید چمران و شهید رستمی بودند، گفت‌وگو کردم؛ زیرا شاید در آینده نباشند. بادپا یکی از همین افراد بود و از دوستان نزدیک شهید رستمی بود، که همین چندی پیش به شهادت رسید اما وقتی پرس‌و‌جو کردیم کتاب، مصاحبه، دست نوشته و هیچ مکتوب و اثری این‌چنینی از وی باقی نمانده است. در واقع یک دنیا اطلاعات از بین رفت و در خاک دفن شد. بنابراین به فکر افتادم کاری برای این مردمان بی‌ادعا انجام دهم. چندین سال است نزد مسئولین فرهنگی و هنری کشور می‌روم و به آنها می‌گویم به یکسری از معضلات و مشکلات موجود در جامعه اشراف دارم و به دنبال فرهنگسازی شاخصه‌های مهم اسلامی برای نسل جدید هستم. ظرفیت‌ها و استعدادها را نیز می‎شناسم. فقط می‌گویند باید با تهاجم فرهنگی مبارزه کرد و ظرفیت‌ها و استعدادها را شکوفا کنیم و در حد همین شعار باقی می‌ماند. اما در مقابل، غربی‌ها برای مطرح کردن الگوهای خودشان از هیچ کوششی دریغ نکرده‌اند و روی جوانان ما تأثیر گذاشته‌اند و ما همچنان امثال شهید همت و شهید چمران را در حد اتوبان و خیابان معرفی می‌کنیم. شخصیت‌هایی که هرکدام وزنه بزرگی برای الگوسازی در جامعه هستند.
ابتدا به دنبال مستند داستانی و الان در اندیشه مجموعه داستانی هستم؛ درست است که بدون حمایت و پشتیبانی اثر فرهنگی تولید نمی‌شود و شاید هم در این راستا مورد اقبال قرار نگیرم اما حداقل موفق شده‌ام 10 هزار ساعت از یک مقطع بزرگ جنگ را از زبان 20 نفر آدم جنگ دیده‌ای که ماندند و از ابتدا تا آخر جنگ حضور داشتند را روایت کرده‌ام. بروید ببینید شهید رستمی برای اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی چه خدمات و چه گام‌های ارزشمندی برداشته و امروز دخترش به عنوان یک دانشجوی دکترا و دبیر مدرسه باید هر روز از اکباتان(محل زندگی) تا دورترین روستا در شهریار برود و تدریس کند. درخواست‌هایی از مسئولین داشته اما هنوز ترتیب اثر داده نشده است.
همیشه در این حال و هوا یاد آن صحبت‌های ارزشمند شهید باکری که رزمندگان جنگ را به سه دسته تقسیم کرد می‌افتم؛ امروز بیایید به سراغ دسته سوم که پای اعتقادات و اهداف گذشته‌شان مانده‌‎اند، برویم و ببینیم چه کردند و سلحشوری و ایثارگری آن‌ها چقدر به اعتلای نظام افزوده است. من امروز هزینه دارویی را که باید استفاده کنم را برای ساخت این فیلم گذاشته‌ام. همه افرادی که آمده‌اند کار کنند نسل امروزی هستند و جنگ را ندیده‌اند. به دوستان دوران‌دفاع مقدس قول داده‌ام که تا پایان این مسیر رهرو باشم.
* شما در بین صحبت‌هایتان اشاره کردید که غربی‌ها برای تهاجم فرهنگی هزینه کرده‌اند، امروز میدان این تهاجم به نفوذ فرهنگی تبدیل شده است. نفوذ فرهنگی در کدام حوزه‌ها واقع شده است؛ آیا دامنه این نفوذ در سینما، تئاتر و تلویزیون بیشتر است و یا گریبان بخش‌های دیگر را نیز می‌گیرد؟
پیشنهادم این است که روی ماهیت نفوذ یک کار جدی صورت بگیرد. ما الان 20 سال است فریاد تهاجم فرهنگی می‌زنیم اما هیچ کار اصولی انجام نشده و هر روز بر دامنه این تهاجم فرهنگی‌ افزوده می‌شود. در این میدان، غربی‌ها آثاری را خلق کرده‌اند که سبک زندگی غربی و الگوهای خودشان را معرفی می‌کنند اما ما برای ترویج سبک زندگی اسلامی چه کرده‌ایم؟! باید مواظب باشیم که برخی از این آثار، عامل فروپاشی خانواده هستند. همه‌جا گفته‌ام سیاسی نیستم و به مقاصد سیاسی نمی‌اندیشم؛ اهل هیچ فرقه و جناح خاصی هم نیستم. هدف من راه مستقیم و پیروی از راه شهیدان است. حقیقتاً ما دلمان برای نظام و اعتلای انقلاب اسلامی می‌سوزد. من دیدم که به چه صورت خون جوانان این مرز و بوم تقدیم شد و جوانان جانشان را گذاشتند تا راه نفوذ و دست درازی استکبار را ببندند. اما نفوذ همه‌گیر شده و مسئولین باید به ما اعتماد کنند، چون هنرمند متعهد، انتقاد غیرمغرضانه انجام می‌دهد و مشکلات و معضلات را بهتر از اقشار دیگر می‌بیند. مسئولین ما باید به خانواده، سبک زندگی و به فضای فرهنگی و معنوی جامعه توجه کنندکه آلودگی و رفتارهای نامطلوب جایگزین آن شده است. متأسفانه گاهی به افرادی اعتماد و بها داده می‌شود که با رفتارهای متظاهرانه گام‌هایی را برمی‌دارند و در ادامه چهره واقعی خودشان را نشان می‌دهند و مردم را نسبت به واقعیت اسلام بدبین می‌کنند و برای خود نمادهای دروغینی از اعتقادات می‌سازند.
* پس به رانت در سینما اعتقاد دارید؛ چرا ‌که قطعاً تا رانت باشد استعدادی شکوفا نمی‌شود و اجازه‌ نمی‌دهد ظرفیت‌ها خودشان را نشان دهند. به نظرشما راه مقابله با این عناصر چیست؟
راه مقابله این است که در گام نخست افراد متخصص برای سیاستگذاری و متولی‌گری هنر انتخاب شوند. برخی ناآشنا با این عرصه‌ها به میدان می‌آیند و شاهد اتخاذ تصمیمات غلط هستیم. در پایین‌دست هم متخصص بگماریم. پس این همه شخصیت‌های هنرمند ما که تحصیل می‌کنند،کجا باید به کارگرفته شوند؟ ‌ای کاش کرسی‌های هنری به بیگانگان هنر تعلق نگیرد! در واقع هنر این مملکت را الان بی‌هنران مدیریت می‌کنند و دوستان هنرمند با تجربه و با دانش ما نمی‌توانند در اتخاذ تصمیمات کلان تأثیر و سهم داشته باشند.
روزگاری بود که گماردن مدیران متخصص و متعهد برای ما اصل بود و امروز اگر تنها متخصص هم باشند کفایت می‌کند. تفاوت افراد متخصص با غیرمتخصص در این است که آنها می‌دانند و درک می‌کنند شاخصه‌ها چیست و به جای اهمیت به کمیت، کیفیت را به عنوان اصل در دستور کار خود قرار می‌دهند. وقتی ژانرها به خوبی تقسیم و افراد مختص آن برگزیده شود برای همه نوع سلیقه‌ای فیلم ساخته می‌شود و گفتمان‌ها نیز به شایسته‌ترین شکل ممکن تقویت می‌شوند. سپس می‌توانیم شاهد تقویت و احیاء گفتمان انقلاب اسلامی باشیم. از طرفی هم فیلم‌ها و کارگردانان، سفارشی کار نمی‎کنند. فضای انتقاد تقویت می‌شود؛ چون هنرمند باید مشکلات و معضلات و ناگفته‌ها و اجرای سیاست‌های غلط، تبعیض و هزار ویژگی ناپسند و نادرست را فریاد و جامعه را به راه درست و اصالت مطلوب هدایت کند.
* نگاه دولتی بر مدیریت سینمای ایران و عرصه‌های هنری کماکان حاکم است؛ چرا این ایده موفق نشد و نگاه جریانی هنوز مدیریت می‌کند و این امورات و اقدام‌ها به جایی نمی‌رسد؟
اگر آدم‌های ما درست سر جای خودشان باشند و مدیران، اصولی برگزیده شوند، سیاست‌ها و تصمیمات درست و مناسب اتخاذ و راهبردها نیز شایسته مدیریت می‌شود. اما در این چند سال مدیریت‌ها به یک قشر خاصی تعلق می‌گیرد و هنرمندان ما خیلی در این کرسی‌ها سهم ندارند. به همین دلیل نتوانسته‌ایم در ایده اداره دولتی به توفیقی دست پیدا کنیم و باید به بخش‌ خصوصی توجه کنیم.
* فیلم‌هایی که طی 15 سال اخیر ساخته می‌شوند عمدتا مطابق با فرهنگ بیگانه هستند. این درحالی است که مردم هیچ‌گاه فیلم‌های «دکل» و «سجاده‌آتش» که شما در آنها بازی کردید را فراموش نمی‌کنند. فیلم‌هایی که عظمت رزمندگان و سلحشوری آنها را به خوبی به نمایش گذاشتند. به نظرشما چرا سینمای ما طراز انقلاب اسلامی نشد؟ یعنی در واقع سینمایی که در دهه 60 خوب شروع کرده بود ادامه پیدا نکرد؟
آن زمان «دکل» را عبدالحسن برزیده کار کرد. مثلاً آخرین شناسایی را شاه حاتمی و یا آثار ارزشمند و تأثیرگذار حاتمی‌کیا ساخته شدند! چون این‌ دسته از فیلمسازان، جنگ را دیده بودند و به آن شرایط واقف بودند. کسانی را هم گردهم آوردند که به این مسیر اعتقاد داشتند. بنابراین اگر افراد درست گمارده شوند این اتفاق خواهد افتاد.
*بحث بعدی ما توقف و حرکت‌های کند حوزه فیلم‌های دفاع مقدس است. شما در این حوزه آثار قوی دارید اما امروز شاهد هستیم که خیلی به ندرت فیلم‌هایی مثل «شیار 143 « و «چ» ساخته می‌شود و مورد استقبال قرار می‌گیرد؛ تحلیل شما چیست؟
در دهه 60 و تا سال 75 اوج سینمای دفاع مقدس بود. چون سینمای ما شخصیت‌هایی مثل حاتمی‌کیا، شاه حاتمی، مجتبی راعی، سلمانیان و... را پرورش داد و از فیلم‌های آنها حمایت کرد. این ترغیب و انگیزه در راستای فرهنگ‌سازی فرهنگ جهاد و شهادت، سینمای دفاع مقدس را به اوج رساند. یعنی به نیروهایی که بلد بودند در سینمای دفاع مقدس چگونه کار کنند و با مردم ارتباط برقرار کنند بها داده می‌شد. الان هم سینمای دفاع مقدس به همان تفکرات نیازمند است.
* برای بهبود وضعیت فرهنگ و هنر چه راهکاری دارید؛ چطور می‌شود از این شرایط گذر کرد و در آینده به فضای مطلوب نزدیک شد؟
من نمی‌دانم چه کسی یا کسانی باید این کار را انجام دهند؛ مسئولین، 20 هنرمند بی‌غرض را جمع کنند و بگویند مثلاً می‌خواهیم برای ترویج فرهنگ حجاب یک کار اصولی انجام دهیم. واقعاً چقدر در فرهنگ و هنر راجع به مسئله مهم حجاب فرهنگسازی کرده‌ایم؟! اصلاً گام برنداشته‌ایم. باید از دریچه هنر، حجاب را درست تعریف کنیم که دختر باید همچون مرواریدی باشد در درون یک صدف!
* در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
مستند داستانی «مردان آسمانی» مقطعی از جنگ که شهید چمران و یارانش حضور داشتند را روایت می‌کند. بازیگران اصلی و فرعی دارد. اگر کسی همچون گذشته بنده را یاری ندهد پس از مرگم بیش از 10 هزار ساعت مستند جنگ باقی می‌ماند. مستند تعریف شده از رزمندگان و بچه‌های جنگ که جایی بازگو نشده است. فیلمنامه‌ای تحت عنوان «سردار بی‌درجه» را در دست نگارش دارم که زندگی شهید رستمی را روایت می‌کند.امروز به من می‌گویند چرا کم کار شدی؟! دلیل آن اداره مافیایی سینما و تلویزیون است؛ یک‌سری افراد خاص فقط می‌توانند در سینما و تلویزیون کار کنند. معمولاً هم کسانی هستند که با رانت کار خودشان را پیش می‌برند. هیچ‌وقت وارد این فضاها نشده‌ام، بنابراین نباید باشم. برخی اوقات در محافلی به من می‌گویند به نسل جدید سینما و تلویزیون توصیه کنم، من هم می‌‎گویم با اعتقاد و ایمان راسخ وارد میدان فرهنگ و هنر شوند.  سالم زندگی کنند و بنابر وصیت حضرت امام(ره) مراقب باشند جامعه فرهنگ و هنر به دست نااهلان نیفتد. من درد و رنج بچه‌های جنگ که هیچ ادعا و توقعی ندارند را به تصویر می‌کشم تا آیندگان بدانند این رزمندگان چگونه با عشق از مملکتشان دفاع کردند. بنده را حمایت نمی‌کنند تا امثال این آثار را خلق کنند و می‌بینیم برخی از فیلم‌های نامربوط ساخته می‌شود! واقعاً حوزه هنر به دست نااهلان افتاده است. من اولین نفری بودم که وقتی 175 شهید غواص را به تهران آوردند به زیارت و استقبال پیکر مطهرشان رفتم و بلافاصله برگشتم به دفتر و تحقیق را آغاز و فیلمنامه آن را نوشتم. اما متأسفانه حمایت که نشد هیچ، عین فیلمنامه‌ای را که برای مدیران تعریف کردم‌توسط فرد دیگری نوشته شده است! امیدوارم روزی مدیران فرهنگی و هنری ما دوستان دلسوزشان را برای تأثیرگذاری و ترویج شاخصه‌های اصلی فرهنگ اسلامی یاری دهند.