زوزه گرگهای حجاز(شعر مقاومت)
ز سوی کعبه بلند است شعلههای شرر
ز فتنههای سعودی رسیده باز خبر
شبی که زوزه کشیدند گرگهای حجاز
به حقد و کینه دریدند جان شیخ نمر
شهید شد ز تعصب، ز غیرت دینی
چو بوده آمر معروف و ناهی منکر
ز خون بیگنهان هم خدا نمیگذرد
نهال کربو بلا بین چگونه داده ثمر
سزد تمدن اسلام را دوباره نوشت
بدون نام سعودی، بدون خون جگر
به سرخی دم شیخ حجاز گشته افق
مجال شب به سر آمد، رسید فجر ظفر
بشارت اهل حرم را که پاک میگردد
صفا و مروه و زمزم ز آن نجاست شر
شود شهادت «باقر» زمینهساز ظهور
خدا کند که بیاید عزیز ما ز سفر
بیا شود شب هجران ما دوباره سحر
بیا که بتکده گردیده کعبه بار دگر
بیا به اذن خدا با ردای ابراهیم
به سوی مسجد و بشکن سر بتان به تبر
هزار لعنت و نفرین و سب به آل سعود
هزار رحمت حق بر «شهید شیخ نمر»
علیاکبر برادری