کد خبر: ۶۱۸۵۲
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۷

فرهنگ‌سازی در فوتبال(نکته ورزشی)

سرویس ورزشی-
 انجام بازی بزرگ فوتبال باشگاهی اسپانیا یعنی رئال مادرید- بارسلونا، و نتیجه‌ای که در آن رقم خورد، یکی از بحث‌های مطرح و غالب اهالی ورزش و علاقه‌مندان فوتبال در هفته گذشته بود. سطح بازی، گل‌های رد و بدل شده نتیجه غیرقابل پیش‌بینی که در ورزشگاه سانتیاگو به ضرر رئال رقم خورد و... از نکات مهم این بازی بود که مورد توجه ورزشدوستان اهل فهم و صاحب تحلیل قرار گرفته بود اما بدون اغراق همه این موضوعات و نکات اشاره شده درباره این بازی در یک‌سو قرار داشت و در سوی دیگر اتفاقی بود که به وقت تعویض ستاره تیم بارسلونا، یعنی «اینیستا» رخ داده بود؛ بازیکنی که بازوبند کاپیتنی را به دست داشت، رهبر و همه کاره تیم بارسا علیه حریف بود و در زمین رئال هر کاری دلش خواست، کرد، پاس گل داد، و با شوتی سنگین و ویران کننده، دروازه حریف را گشود و کار رئال پرآوازه را جلوی چشم ده‌ها هزار طرفدار که در ورزشگاه حاضر بودند، تمام شده اعلام کرد و... اما وقتی در دقیقه 77 به تصمیم مربی از زمین خارج شد و بدون «غرغر کردن» و «چپ چپ رفتن» و بی‌حاشیه هم خارج شد، ناگهان اتفاقی جالب افتاد، طرفداران حریف از جا برخاسته و بازیکن حریف، آن هم کارسازترین بازیکن حریف را به شدت مورد تشویق قرار دادند، ارزش‌های فنی و اخلاقی او را ستودند و اینیستا را هم به قدردانی و تشکر وا داشتند و... نشان دادند که درحرفه‌ای‌ترین سطح فوتبال، در نزد بزرگترین و نام‌آورترین تیم‌های جهان و در شدیدترین حالت رقابت تیمی، «فرهنگ طرفداری» یعنی چه؟ و چگونه؟!
طرفداران تیم مادریدی با این کار، بیش از هر چیز از فهم و شعور و آگاهی خود، خبر دادند. به علاوه با این حرکت تحسین برانگیز خود، -معلوم داشتند که- علاوه بر «فوتبال فهم» بودن، «قدرشناس» هم هستند. آنها کاپیتن تیم حریف را به خاطر بازی خوب و موثر و غیرتمندانه‌اش می‌ستایند و در ضمن به «اینیستا» می‌گویند که زحمات او را به وقت پوشیدن پیراهن تیم ملی اسپانیا فراموش نمی‌کنند ... و «قدرشناسی» جزو فرهنگ طرفداری است و... عملا نشان دادند که حرف کسانی که به بهانه «عوض شدن زمانه» حرفه‌ای شدن فوتبال و ... بر ناهنجاری‌ها و بداخلاقی‌ها  ماله می‌کشند، چقدر مفت و بی‌ارزش و دور از واقعیات است.
بارها به سهم خود نوشته و تکرار کرده‌ایم که فوتبال (و هیچ رشته دیگری) در ابعاد فنی پیشرفت نمی‌کند، مگر آنکه «فرهنگ فوتبال» اصلاح شود مگر آن که اخلاق و مناسبات و روابط درون مجموعه فوتبال سالم و بر مبنای صداقت ورزشی و حرکت به سوی هدف مشترک باشد و اینها هیچ‌کدام سامان نمی‌یابند، و فرهنگ فوتبال اصلاح نمی‌شود، مگر آن که مدیریت حاکم بر فوتبال، اصلاح شود و درست و اساسی عمل کند. امروز حرف بسیاری از اهالی فوتبال از کارشناس و غیرکارشناس گرفته تا بازیکن و تماشاگر و... این است که «ما از فوتبال خود لذت نمی‌بریم»! و بزرگترین نشانه آن را هم در پشت کردن مردم به ورزشگاه‌ها مشاهده می‌کنیم. این واقعیتی است تلخ که متأسفانه مسئولان فوتبال ما به فکر علاج و تغییر آن نیستند و با تمسک کودکانه به مشتی عدد و رقم و جایگاه‌های متزلزل و موقتی، سعی می‌کنند، آن را نادیده بگیرند و همه چیز را امن و امان و سالم جلوه دهند.
 این نوع نگاه و نگرش که بارها مورد انتقاد اهل فن و ورزش - قرار گرفته - خود علاوه بر همه معضلات و مشکلات موجود در این رشته، بزرگترین‌ مانع حل مسائل است. چون اولین گام برای رفع مشکلات و برداشتن موانع، شناخت مشکل و مانع است، اما متأسفانه وقتی مسئولان فوتبال اصل وجود مشکل و مانع را منکر می‌شوند و با این نگرش، روش‌های کاری و مدیریتی خود را تنظیم و اعمال می‌کنند، طبیعی است که زمان زیاد و انرژی و هزینه بیشتری به هدر می‌رود تا شاید اتفاقی بیفتد که حتی این آقایان خوش‌خیال و غافل از واقعیات متوجه مسائل و کجروی‌ها شوند و... آن وقت تازه به فکر شناخت مسائل بیفتند که احتمالاً در آن زمان نوبت مسندنشینی و عمر مدیریتی آنها به پایان رسیده و... نفر بعد و... روز از نو روزی از نو و تکرار دور باطل و از دست رفتن سال‌ها و سرمایه‌ها و...!
بنابراین برای داشتن یک فوتبال سالم و پیشرفته (و هر چیز دیگر) باید اخلاق و فرهنگ فوتبال را مورد توجه قرار داد و همه چیز در کمیت‌گرایی و نتیجه محوری ختم و خلاصه نشود. مثلاً باید روی فرهنگ طرفداری، احترام به حریف، قدرشناسی، تواضع و... هم کار جدی شود. باید مثل طرفداران تیم پرافتخار رئال هر چقدر تیمشان اوج می‌گیرد، خودشان و رفتارشان، افتاده‌تر و متواضع‌تر شود و... و اینها هم یکشبه اتفاق نیفتاده و هر کشوری بنا بر مقتضیات و ارزش‌های فرهنگی خودش، برای اصلاح فرهنگ، سخت و سال‌ها کار کرده، برنامه داشته و... هنوز هم، کار را تمام شده تلقی نمی‌کنند و باز هم کار می‌کنند و...!
... و برای اصلاح فرهنگ و اخلاق باید مدیریت صحیح و با برنامه اعمال شود. به دیگر سخن مقوله‌هایی مثل فرهنگ، ورزش، فوتبال و... پیشرفت و... موضوعاتی حساس و ظریف هستند که در جهان امروز جدی گرفته شده‌اند و... و هر کشوری به میزانی که به این مسائل بهاء داده است و در برنامه‌ریزی‌های خود، این موضوعات را جدی گرفته و برای اجرا، کار را به دست کاردان و اهلش سپرده است و به حرف پرمدعیان بی‌هویت، و از مرحله پرت‌های هرهری‌مسلک توجه نکرده است و ... در عرصه ورزش پیشروتر بوده و در رشته‌های مختلف از جمله فوتبال موفق‌تر عمل کرده است و...
ما نیز اگر می‌خواهیم در ورزش حرکتی رو به جلو و همه جانبه داشته باشیم و واقعاً قصد داریم در رشته‌های پرطرفدار و جذاب در سطح جهان مثل فوتبال پیشرفت کنیم و توانایی‌های بالقوه خود را به فعلیت در آوریم، باید با جدیت تمام کار کنیم و از راهش وارد شویم. باید مقوله «فرهنگ‌سازی» را جدی بگیریم، باید به ارزش‌های ملی و اعتقادی خود که مروج اخلاق انسانی،  جوانمردی، پهلوانی، قدرشناسی و... است در عرصه ورزش بیشتر بها دهیم.  غیر از این، وضع همین است که هست، نه تماشای فوتبال برای ما لذت‌بخش خواهد بود، نه رفتن به ورزشگاه به ما روحیه و انگیزه می‌دهد و نه وضع اخلاقی و رفتاری و فرهنگی فعلی آن خود به خود بهبود می‌یابد و نه قدمی به سوی پیشرفت برداشته خواهد شد و نه...