kayhan.ir

کد خبر: ۶۰۶۴۶
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۸
لطف الهی به علامه محمدتقی جعفری(ره)

تا رسد دستت به خود شو کارگر

از جمله الطاف خداوندی که شامل حال من شد این است که موفق شدم یک سال و نیم محضر مقدس فقیه عارف و حکیم متاله جناب آیت‌الله شیخ مرتضی طالقانی را درک کنم. این ایام از ایام پربرکت عمر من بود و خاطره‌های به یاد ماندنی از ایشان دارم از جمله خاطره‌ها این است:
یکی از آخرین روزهای ذی‌الحجه که برای درس خدمت ایشان رسیدم. فرمودند برای چه آمدی؟ عرض کردم برای درس. فرمودند: درس تمام شد. من تصور کردم مقصود ایشان فرا رسیدن تعطیلات محرم است. عرض کردم دو روز به محرم مانده و هنوز درس‌ها تعطیل نشده است. ایشان فرمودند: می‌دانم. درس تمام شده است «خر طالقان رفته پالانش مانده» روح رفته جسدش مانده. من فهمیدم که ایشان خبر رحلت خود را می‌دهند. خدا را شاهد می‌گیرم که هیچ‌گونه علامت بیماری در ایشان نبود. بسیار منقلب شدم و خواهش کردم نکته‌ای را به عنوان یادگار بفرمایند. ابتدا کلمه لا اله الا الله را  با یک حالت روحانی و رو به ابدیت فرمودند و بعد در حالی که اشک بر محاسن شریفشان جاری بود، در حال عبور از پل زندگی فانی به سرای ابدیت و باقی، این بیت را زمزمه کردند:
تا رسد دستت به خود، شو کارگر - چون فتی از کار خواهی زد به سر
بار دیگر کلمه لا اله الا الله را فرمودند، هر چه تلاش کردم، دست مبارکشان را ببوسم موفق نشدم. با قدرت زیاد مانع می‌شدند. پیشانی و محاسن مبارک ایشان را چند بار بوسیدم، اثر قطرات اشک‌های مقدس آن مسافر ابدیت را بر صورتم احساس کردم و رفتم، دو روز بعد خبر رحلت آن عالم ربانی را شنیدم. در مراسم تدفین او اغلب مراجع و بزرگان حوزه شرکت داشتند. هنگامی که بدن مطهر او را غسل می‌دادند، چنان بوی عطر دل‌‌انگیزی به مشام می‌رسید که هر کس از دیگری سوال می‌کرد شما عطر زده‌اید، جواب‌ها منفی بود و من هیچگاه دیگر چنان بوی دل‌انگیزی که آن روز در فضای روحانی آنجا به مشامم خورد، استشمام نکردم.(1)
_________________________________
1- مجله حوزه، ش 19، فروردین 1366، ص 25