kayhan.ir

کد خبر: ۵۹۹۹۵
تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۲

بانوانی که تاریخ ساز شدند...

عاطفه صادقی
ارزش انسان‌ها با تصمیمی که در مواقع خطر می‌گیرند و اولویتی که انتخاب می‌کنند سنجیده می‌شود. البته که الاعمال بالنیات، ولی نیات، به عمل وزن می‌دهند. عمل محصول ایمان و آگاهی است. وقتی زنی، در موقف جنگ و جهاد، زینب گونه در کارزار مبارزه می‌ماند و با صبوری و مقاومت تا پای جان می‌ایستد، ایستادگی اش نتیجه ایمانی آگاهانه است که اگر آگاهی نباشد، چطور می‌توان ایمان را تا پای جان نگاه داشت؟! چطور می‌توان از فرزند و همسر و زندگی شیرین دنیایی گذشت؟!
وقتی ایمان و آگاهی دست در دستان هم می‌دهند و در انتخاب هفت هزار زن مسلمان ایرانی متبلور می‌شوند، آن وقت است که یک جامعه، یک سرزمین، به بلندای نامشان می‌ایستد. آن وقت است که گردن بند شهادت بر گردن می‌اندازند و تاریخ ساز می‌شوند.
زن‌ها عموما شهید پرورند و کمتر شهید. ولی انقلاب اسلامی ما، زنانی را به چشم دید که هم شهید پرور بوده‌اند و هم شهید. آن هم نه صد زن، نه هزار زن. بلکه هفت هزار بانوی شهیده‌ای که نامشان بر تارک تاریخ این کشور همچون نگینی می‌درخشند و افق حرکت را نشانمان می‌دهند.
چگونه می‌توان احساس و لطافت زنانه را با روح جهاد، شهادت و مقاومت در آمیخت؟!چگونه قابل تصور است که زنی از خانواده و موهبت‌های دنیایی اش دل بکند تا در سخت‌ترین میدان‌ها، درس مقاومت و شهادت دهد؟! این جاست که اگر ما به جهاد و شهادت فقط اندیشیده ایم یا درباره  آن نیت کرده ایم؛ هفت هزار زن ایرانی، با اولویت دادن به جهاد و شهادت و انتخاب آن در میانه دود و آتش، تاریخ را رقم زده اند.
«زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که می‌توان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و درعین حال، در متن و مرکز بود. می‌توان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه‌ داشت و در عرصه‌ سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازی‌های جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت درآمیختند و مردانه‌ترین میدان‌ها را با شجاعت، اخلاص و فداکاری خود فتح کردند.» (از متن پیام رهبر انقلاب به کنگره هفت هزار زن شهید کشور)نه اینکه زن مسلمان ایرانی، انتخاب دیگری نداشته باشد، نه اینکه مسیر پیمودن راهی که زنان شرق و غرب عالم بر وی گشودند، بسته باشد، نه، او انتخاب کرد که نهراسد، گزینه‌های شرق و غرب را پس بزند، بایستد، دفاع کند و دست از مبارزه برندارد تا ... تا شهادت را به آغوش کشد.
« زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ‌سازی، و در تعریف غالباً غربی، به مثابه‌ موجودی که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه‌داری جدید است، معرفی می‌شد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است.»(همان)
چطور می‌توان تصور کرد که در زمانه خفقان رژیم منحوس شاهنشاهی، مردان بدون همراهی مادران و همسران و دختران این سرزمین به مبارزه قیام کنند ؟! مگر بدون حضور بانوان در مبارزات پنهانی یا بدون آگاهی و همراهی پررنگشان در تظاهرات‌ این انقلاب به پیروزی می‌رسید؟ چه بسا بانوانی که همچون طیبه واعظی در کنار همسرانشان در راه مبارزه در حالی زیر شکنجه دژخیمان شاهنشاهی به شهادت رسیدند که ذره‌ای از ایمان و عفاف خود پا پس نکشیدند و در همان حال فریاد برآوردند که «بکشیدم ولی حجابم را برندارید»
یا پس از پیروزی انقلاب اسلامی چطور می‌توان تصور کرد که رزمندگان ما در میانه جنگ و جهاد، غیرت و همیّت بانوان پرستار و امدادگر و پشتیبان را ببینند و از مبارزه بهراسند یا خسته شوند؟! چگونه می‌توان تصور کرد که مادری فرزند خود را برای ذبح در هماوردی حسینی با افتخار به قتلگاه یزیدیان بفرستد و آن وقت فرزندان این کشور از مبارزه بهراسند؟! چطور می‌توان نقش زنانی را که خود، همسرانشان را با گلاب و صلوات تا میدان جهاد مشایعت کردند و مردانه بار سخت زندگی را به دوش کشیدند تا خیال همسرشان ذره‌ای از مبارزه غافل نشود، نادیده گرفت؟! چطور می‌توان صبوری زنی را در پرستاری از جانباز جنگ ندید؟! چطور می‌توان اشک افتخار دختران این کشور را پشت سر پدران مجاهدشان نادیده گرفت؟!
یا چگونه می‌توان تصور کرد که ملتی بدون همراهی و حضور بانوانش، هشت سال بر سختی‌ها و فشارهای جنگ و بمباران غلبه کند و همچنان «ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش» سر دهد.
مگر یک تاریخ جز با حضور چنین زنانی، رستگاری و شکوهمندی را تجربه خواهد کرد؟!
چطور می‌توان شهنار حاجی‌شاه را، ناهید فاتحی‌کرجو را، فوزیه شیردل را، طیبه واعظی را، نسرین افضل را، نرگس حیدرپور را و هزاران شهیده دیگر را نادیده گرفت و از امنیت و آسایش و افتخار سخن گفت؟!
چطور می‌توان از سیده طاهره هاشمی که همیشه دوشنبه‌ها و پنج شنبه‌ها روزه می‌گرفت، سخن نگفت؟! همان که در بهمن1360 درحالی که برای رزمندگان اسلام که برای مبارزه با ضدانقلاب در شهر مستقر بودند، مشغول جمع‌آوری دارو و غذا بود و در همان شرایط با  اصابت گلوله عناصر ضدانقلاب به شهادت رسید.
این هفت هزار بانو، علاوه بر آنکه خود آگاهانه و ایمان مدار، شهادت را برگزیده‌اند، برای تمامی مبارزان و رزمندگان عرصه جهاد و شهادت و برای جامعه اسلامی‌مان انگیزاننده و امید آفرینند. سرزمینی که چنین زنان قهرمانی داشته باشد، چگونه مردانی خواهد داشت؟!بی حضور این هفت هزار بانوی شهید، بی‌شک، یک پای تاریخمان لنگ می‌زند.