kayhan.ir

کد خبر: ۵۹۰۶۵
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۱

نگاهی به چالش‌های صنفی دانشجویان در دولت تدبیر و امید


در ادبیات مربوط به جامعه مدنی در ایران دو دسته تعریف وجود دارد. در تلقی اول از جامعه مدنی که به عقیده تعدادی از پژوهشگران تعریف غالب می‌باشد، جامعه مدنی، جامعه‌ای است قانونمند و مبتنی بر قراردادهای اجتماعی، شفاف، حافظ حقوق افراد، مبتنی بر حاکمیت ملی و توزیع‌کننده قدرت در چهارچوب احزاب و شوراها.
در این تلقی، وقتی اصطلاح جامعه مدنی به کار می‌رود، اشاره به کل جامعه است. این تلقی جامعه مدنی را به عنوان یک آرمانشهر در نظر می‌گیرد و چون جامعه ایران و جوامع پیرامونی با آن فاصله‌ای بسیار دارند، حکم به عدم وجود جامعه مدنی در این جوامع می‌دهند. اما تعریف و تلقی دوم از جامعه مدنی که مورد تایید اغلب پژوهشگران بوده و در ادبیات سیاسی غرب نیز حاکم است، جامعه مدنی را فضای حائل میان دولت و خانواده معرفی می‌کند. بنابراین جامعه مدنی حوزه‌ای از روابط اجتماعی فارغ از دخالت مستقیم دولت و مرکب از نهادهای عمومی و گروهی است.
جامعه مدنی عرصه قدرت اجتماعی است. ارکان جامعه مدنی را تشکل‌ها و مجموعه‌ها و انجمن‌هایی تشکیل می‌دهند که بطور مستقل و بدون اتکاء به دولت تشکیل و اداره می‌گردند. بنابراین اجزاء جامعه مدنی را می‌توان رسانه‌های عمومی مستقل، شبکه‌های خودجوش در تمام زمینه‌های زندگی از قبیل اتحادیه‌های کارگری، انجمن‌های زنان، انجمن‌های مذهبی و انواع سازمان‌های مردمی و مخصوصاً تشکل‌ها و فعالیت‌های دانشجویی دانست. بنابراین یکی از نمادهای یک جامعه مدنی مترقی، تشکل‌ها و فعالیت‌های دانشجویی می‌باشد.
واضح است که یکی از مهم‌ترین و جدی‌ترین نقش‌های دانشگاه، انطباق و سازگاری انسان‌ها با محیط و دنیای‌ بیرون و آماده‌کردن انسان‌ها به مهارت و تخصص مطابق با نیاز جامعه است. بررسی سیر دگرگونی‌ها و تحولاتی که در عرصه‌های مختلف به وجود آمده است، بدون در ‌نظر‌گرفتن نقش دانشگاه ممکن نیست. نقش دانشگاه اما‌ تنها به پرورش افراد متخصص در رشته‌های فنی و حرفه‏ای خلاصه نمی‌شود؛ بلکه آموزش مدنی از نقش‌ها و کارکرد‌های جدایی‌ناپذیر دانشگاه‌ها و نظام‌های آموزشی است. حمایت‌ها، ایستادگی و مقاومت دانشجویان در تقابل با رفتار‌ها و کنش‌ها و عملکرد‌های نخبگان سیاسی و نهاد‌ها، خود بیانگر آن است که دانشگاه در کنار آموزش مهارت‌ها به دانشجویان، به آن‌ها آموزش مدنی نیز می‌دهند.‏ بررسی جنبش‌های دانشجویی تنها در ارتباط با نقش مدنی دانشگاه‌ها قابل فهم است. بنابراین دانشجویان در کشورهای مختلف تجربه‌ها و نقش‌های متفاوت در اصلاحات، دگرگونی‌های اجتماعی و تحولات سیاسی داشته‌اند.
تاثیر گذاری دانشجویان متناسب با اهداف، سازماندهی و بسیج جامعه دانشجو متفاوت بوده است. با این حال، جامعه دانشجو زمانی می‌تواند تاثیری بر روند سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بگذارد که بتواند حرکت‌های سازماندهی شده و یا خودجوش شکل دهد. این حرکت‌های سازماندهی شده و یا خودجوش چه بسا در مواقع ممکن تبدیل به جنبش دانشجویی شود که تاثیر بسزایی بر رهایی جامعه از دام سنت‌ها، جهل، تبعیض و بی‌عدالتی دارد.
 همانطور که عنوان شد شوراها، احزاب، اتحاديه‌ها، كانون‌ها، انجمن‌هاي صنفي، مطبوعات مستقل و ... همه نهادهايي از جامعه مدني به شمار مي روند. نهادهايي كه در دنياي امروز پل ارتباطي مردم و دولت بوده و به عنوان سازمان هايي داوطلب و غيردولتي توانسته‌اند نقش فعالي در تمشيت و هدايت بهتر امور جامعه ايفا كنند. در اين ميان تشكل هاي صنفي به علت «فراگير بودن» و «هويت اجتماعي مشابه اعضا» از انسجام بيشتري برخوردار بوده و توانسته‌اند در جوامع مدني، پايگاهي مؤثر براي دفاع از حقوق اقشار مردم و پاسداري از عدالت اجتماعي و ارتباط كارآمد و منطقي با دولت ملي باشند و از اين رهگذر سهم بسزايي نيز در خشونت زدايي از روابط اجتماعي داشته باشند.
 به رغم شكل گيري كانون هاي متعدد و متكثر قدرت در زير بدنه‌هاي جامعه، دانشگاه كماكان به مثابه يك تهديد و يك فرصت قدرت نمايي مي كند. به عبارت ديگر دانشگاه مي تواند هم به عنوان ضعيف ترين حلقه اتصال نظام با مردم و هم به عنوان قوي ترين حلقه اتصال مردم با نظام مورد نگرش قرار گيرد. قشر دانشجو به مثابه قشر نخبه، حلقه پيوند‌دهنده حال و آينده هر ملت و كشوري است، علاوه بر اين، قشر دانشجو نمادي از همه اقشار و طبقات اجتماعي موجود در جامعه است. همچنين جوان بودن و قرار داشتن در مرحله شكوفايي و قدرت پذيرفتن اطلاعات جديد و انجام كارهاي نوآورانه در چرخه زندگي و حيات انساني، اهميتي بسزا در پيشرفت و توسعه هر كشوري مي تواند ايفا كند. چنانچه مي توان گفت موتور محركه توسعه و پيشرفت هر ملتي، قشر جوان و نخبه آن ملت است.
همان گونه كه مي‌دانيم، تشكل‌ها و جنبش‌هاي دانشجويي در ايران، محصول سال هاي ۱۳۲۰ به بعد است. زماني كه يك فضاي نيمه دموكراسي در دانشگاه هاي كشور ايجاد شد و تشكل‌هاي دانشجويي شكل گرفت. از آن زمان تا به حال، با يك نگرش كلي مي توان فعاليت‌هاي دانشجويي را به دو گروه اصلي تقسيم بندي كرد:
۱ـ جنبش‌ها و تشكل هاي كلاسيك كه عملكردشان مانند احزاب بود.
 ۲ـ تشكيلات نوين كه هم اكنون در جوامع نوين و مجامع دانشجويي رايج است.
تشكل هاي كلاسيك داراي يك مركزيت هستند، يعني تشكيلاتي بسته كه فقط نماينده عده اي از تقاضاها و عقايد بوده نه همه آنها، كه دقيقاً احزاب هميشه اين گونه عمل كرده‌اند. در اين تشكل هاي كلاسيك اهداف و خط مشي‌ها مشخص شده و براساس اين اهداف عضوگيري مي‌كنند. آنها مرزهاي قرمز هويتي دارند، يعني كساني مجوز ورود و همكاري دارند كه به اين اهداف و آرمان‌ها پايبند باشند. اما امروز جامعه دانشجويي به سرعت به سوي تكثر هويتي پيش‌مي‌رود. در اين شرايط تشكيلات دانشجويي موفق است كه اين وضع جامعه را درك و لحاظ كند، زيرا دانشگاه‌ها زمينه ساز بروز و ظهور جامعه مدني هستند. پس بايد از جانب مسئولان بستر مهيا شدن جامعه مدني در دانشگاه‌ها فراهم شود و بطور حتم شوراي صنفي براي پيشبرد اين اهداف از پتانسيل بالايي برخوردار است.
در این برهه زمانی، دانشجويان در حال گذار به يك دوران عقلانيت معطوف به آگاهي هستند. حركت‌ها و كنش هاي سياسي دانشجويان به صورت آگاهانه انتخاب مي شود و عقلانيت رفتاري دانشجو، در اين انتخاب‌ها نمود پيدا مي‌كند. دانشجويان به خردگرايي بيشتر گرايش پيدا كرده‌اند. با اين همه ذکر این نکته بسیار ضروری است که دانشجو و دانشگاه زماني مي‌توانند رسالت خود را به صورت بايسته و شايسته انجام دهند كه دانشجویان بتوانند فعاليت هاي خود را در درون نظام سازماندهي كنند نه بر نظام. اصولاً هيچ نوع تحركي كه از سوي دانشجويان انجام شود و بر نظام باشد، قطعاً پذيرفتني نيست. هر حركتي بايد با توجه به ملاحظات فعلي نظام و در راستای نیل به اهداف متعالی آن انجام شود.
در سطح جهاني جريان دانشجويي ساختار جالبی دارد. اولاً بيشتر كاراكترهاي دانشجويي حالت صنفي پيدا كرده‌اند، يعني تشكل‌هاي صنفي، تشكيلاتي شده كه حرف اول را در جامعه و دانشگاه مي زنند. امروزه در جهان، عمده تشكيلات وضع صنفي، اجتماعي به خود گرفته و قدرتي كه در اين ابزارها نهفته است از هر قدرتي توفنده‌تر می‌باشد. اين مسئله به ويژه از سال 1968، هنگام شكل‌گيري جنبش‌هاي دانشجويي در اروپا شكل گرفت و حالت همه‌گير و كثرت‌گرا پيدا كرد (برای مثال می‌توان به رشد مدنیت در سندیکاهای دانشجویی کشور فرانسه اشاره کرد که در کنار سندیکای کارگری، قوی‌ترین سندیکا در کشور فرانسه بوده و مطالبات به حق دانشجویان و حتی مطالبات به حق جامعه را از سیاسیون این کشور مطالبه می‌کند). تشكيلات دانشجويي در كشور ما نيز زماني موفق خواهد بود كه از فراگيري برخوردار بوده و خود را نماينده گروه خاصي از دانشجويان نداند بلكه با توجه به كثرت جامعه دانشگاهي و عقايد و تيپ هاي گوناگون آن، نماينده توده دانشجو با هر خط مشي باشد تا بتواند تقاضاهاي مختلف دانشجويي را پاسخ دهد.
شوراي صنفي دانشجویان به سبب پرداختن به امور روزمره زندگي دانشجويان، یکی از ظرف‌های بسیار خوب در این زمینه بوده و به همین سبب نيز توسط وزارت علوم در دانشگاه‌ها تشکیل شد و در دولت قبل نیز بدان بسیار دقت و توجه می‌شد و یکی از نهادهای بسیار قوی در دانشگاه‌ها بود که با حمایت جامع مسئولین وزارت علوم در دولت قبل، روز به روز به گسترش و تعامل آن افزوده می‌شد. زیرا مسئولین وزارت علوم در دولت قبل به این نتیجه مهم رسیده بودند که در شرايط فعلي مسائل سياسي، فرهنگي و اجتماعي دانشجويان به گونه‌اي در مسائل صنفي آنها تجلي پيدا مي‌كند و مشکلات صنفي مي‌تواند زمينه ساز مناسبي براي حركت‌هاي سياسي ـ اجتماعي دانشجويان باشد. ما بيش از هر چيز محتاجيم كه تقاضاهاي دانشجويي را به شيوه درست و صحيح انتقال دهيم و البته اين شيوه هنر است و كار هر كسي نيست! قطعا هر سیستمی بدون نقص نیست و بهترین کار برای مقابله با نقص‌ها، شناسایی آن و سعی در رفع آن عیب و نقص است. به عبارت بهتر، پیشگیری همیشه بهتر از درمان است. این مهم توسط مسئولین وزارت علوم در دولت قبل، به درستی تشخیص داده شده بود و به همین سبب شورای صنفی دانشجویان، نهادی مدنی و قوی در دانشگاه‌ها بود که دانشجویان در این نهاد، علاوه بر تمرین مدنیت، به عنوان یک بازوی قوی نظارتی در سیستم دانشگاهی عمل کرده و بلافاصله عیوب و مشکلات سیستم صنفی دانشگاهی را به مسئولین گوشزد می‌کردند و بنابراین نقش بسیار پر رنگی در مدیریت مشارکتی دانشگاه داشته و به بانشاط بودن محیط دانشگاه و هر چه بهتر شدن فضای دانشگاه کمک می‌شد.
مسئولین وزارت علوم و به طبع آنها مدیران دانشگاه‌ها در دولت قبل به این نتیجه رسیده بودند که به جاي استفاده از استراتژي «سدسازي» بايد استراتژي «كانال‌سازي» را جايگزين كنند و سعي كنند با تدبير و انديشه مسالمت آميز حرف‌هاي دانشجويان را بشنوند و همه تلاش خود را براي حل مشكلات به كار گيرند. بنابراین يك رابطه تنگاتنگ و صمیمی بين خود و دانشجویان برقرار کرده و از این طریق به خوبی مسائل صنفی دانشگاه‌ها با مشارکت خود دانشجویان مدیریت و حل و فصل می‌شد.
در این بین شوراي صنفي دانشجویی نقش يك ميانجي بین دانشگاه و دانشجویان را دارد. همان‌گونه كه مي دانيم نقش ميانجي در جوامع امروزي بسيار حائز اهميت است. براي مثال در حوزه سياست، نهادهاي ميانجي «احزاب» هستند و نقش تعيين كننده و سرنوشت سازي دارند. يعني يك حزب مي‌تواند حاكم نباشد ولي از طريق پارلمان موقعيتي تعيين كننده داشته باشد. در حوزه فرهنگ هم ميانجي وجود دارند و مي توان مطبوعات، فيلم سازان، ناشرين و ... را ميانجي‌هاي حوزه فرهنگ دانست. در حوزه مديريت هم اتحاديه‌ها و سنديكاها، نهادهاي ميانجي هستند. بدین سبب در دولت قبل مسئولین وزارت علوم به این نتیجه رسیده بودند که شوراي صنفي دانشجویی نیز می‌تواند به عنوان ميانجي مابين دانشجو و مديريت، نقش بسيار حساس و تعيين كننده اي در دانشگاه‌ها داشته و زمينه بسيار مناسبي بين دانشجو و مدير براي مشاركت و همدلي ايجاد كند. لذا در تقویت این نهاد مدنی در دانشگاه‌ها، تلاش‌های بسیار شایسته و در خور تقدیر انجام می‌دادند. هدف مسئولین دولت قبل از تقویت شوراي صنفي دانشجویی در دانشگاه‌ها به سبب كاركردهاي مثبتی بود که این نهاد مدنی مي تواند در دانشگاه داشته باشد:
۱ـ از بين بردن سيستم سلسله مراتبي در دانشگاه و تبديل آن به ساختار شبكه اي. در این مدل، هر دانشجويي مي تواند با رئيس دانشگاه (به واسطه نماینده صنفی خود) و يا هر مقام ديگر مرتبط باشد و بين سه فرهنگ موجود در دانشگاه «تعاون» ايجاد مي شود. فرهنگ كارمندان دانشگاه، فرهنگ اپراتوري است يعني اين كار را بكن و يا اين كار را نكن، اگر باز هم از آنها سؤال كنيد، جواب اين است: با مقامات بالاتر صحبت كنيد. فرهنگ استادان، فرهنگ علمي است و مديران نيز فرهنگ مديريتي دارند. پس با اين سه فرهنگ متعارض اداره دانشگاه واقعاً مشكل است. ولي شوراي صنفي مي‌تواند نقطه تعادلي در اين ميان باشد يعني به عنوان كارگزار تغيير عمل کرده و قدرت مديريت را توزيع كند و نقطه عطف سه فرهنگ موجود در دانشگاه باشد.
۲- شوراي صنفي مي تواند ساخت سياسي دانشگاه‌ها را به يك ساخت مدني تبديل كند. چون ساخت سياسي با تغيير اوضاع تغيير مي‌كند. ولي ساخت مدني پايدار است.
۳- از نظر مديريتي شوراي صنفي مي تواند ضمن ارتقاي ظرفيت مديريت و پركردن خلأ و تأخر اطلاعات مدیر از سیستم تحت مدیریت و تسهيل چرخه اطلاعات و ارتباطات، به تحقق خودگرداني دانشگاه كمك كند.
حال که مختصری از اهمیت جامعه مدنی، اهمیت مسائل صنفی دانشجویان و همچنین اهمیت حضور شورای صنفی دانشجویی به عنوان بازوی نظارتی مدیریت دانشگاه تشریح شد، در ادامه می‌خواهیم مقایسه‌ای هر چند کوتاه از وضعیت صنفی دانشجویان در این دولت با دولت قبل داشته باشم.
نیازهای صنفی دانشجویان که بر طبق طبقه بندی‌ها، جزو نیازهای اولیه و رده پائین بوده و این نیاز‌ها از سوي مسئولان وزارت علوم، به ويژه حوزه سازمان امور دانشجويي وزارت علوم در دولت قبل به کمک دانشجویان به خوبی شناخته شده و مسئولان، تمام توان خود را براي تامين نيازهاي اوليه دانشجويان به كار مي گرفتند تا هدف نهايي كه همان نوآوري و شكوفايي علمی است، تحقق پيدا كند. مسئولین سازمان امور دانشجویان در دولت قبل که به کمک خود دانشجویان، ضعف‌ها و مشکلات صنفی را شناسایی کرده بودند، اقدامات بسياري برای رفع این موانع انجام داده که در ادامه مختصری از آنها عرض خواهد شد:
1- تشکیل شورای صنفی دانشجویی در اکثریت دانشگاه‌های کشور به منظور تقویت مدنیت و مدیریت مشارکتی در دانشگاه‌ها و استفاده از پتانسیل خود دانشجویان برای شناسایی نقاط ضعف سیستم خدمات رفاهی و صنفی دانشجویان در دولت قبل. در حالی‌که در این دولت با تغییر بلافاصله ریاست دانشگاه‌ها، هر گونه فعالیت دانشجویی به چشم یک تهدید نگریسته شده و هنوز دانشگاه‌های مادر کشور (مانند دانشگاه شهید بهشتی) نیز شورای صنفی ندارند! بنابراین فاصله دانشجویان با مدیریت دانشگاه‌ها روز به روز بیشتر شده و تصمیمات مدیران دانشجویی در حوزه رفاهی- صنفی با نیازها و خواسته‌های واقعی دانشجویی اختلاف داشته و بعضاً در تعارض قرار می‌گیرد. همچنین فرصت تمرین کردن مدنیت نیز از دانشجویان گرفته شده و مدیریت مشارکتی در دانشگاه‌ها، جای خود را به مدیریت آمرانه داده است.
2- برگزاری نشست سالیانه دبیران شورای‌های صنفی دانشجویی دانشگاه‌های سراسر کشور و بحث و تبادل نظر مستقیم مسئولین وزارت علوم با نمایندگان دانشجویان در خصوص مسائل صنفی و استفاده موثر از انتقادات و پیشنهادات دانشجویان در ارائه هر چه بهتر خدمات صنفی-رفاهی در دانشگاه‌ها و همچنین برگزاری انتخابات دو عضو دانشجویی از میان دبیران شورای صنفی دانشگاه‌های کشور به انتخاب خودشان به عنوان عضو هیئت مرکزی نظارت بر شورای صنفی دانشجویی در وزارت علوم که در آن هیئت نیز آن دو عضو دانشجویی، حق رأی داشته و در جلسات ماهیانه به‌طور منظم شرکت کرده و بنابراین مسائل کلان صنفی رفاهی دانشجویان کشور را با مسئولین بررسی کرده و عملا در تصمیم گیری‌های کلان در مسائل رفاهی-صنفی نقش داشتند. همچنین یک دبیرخانه در محل سازمان امور دانشجویان در خصوص مسائل صنفی تشکیل شده بود که دبیران شوراهای صنفی ارتباط بسیار خوب و موثری با آن داشته و مسائل و احیاناً مشکلات صنفی خود را به آن گزارش کرده که مورد بررسی دقیق مسئولین وزارت علوم قرار می‌گرفت. در حالی‌که تاکنون در این دولت، نشست سالیانه دبیران شوراهای صنفی دانشجویی برگزار نشده و اصولا از مسئولین فعلی سازمان امور دانشجویان چنین استنباط می‌شود که آنها هیچ اهمیتی برای نظرات سیستم تحت مدیریت خود (دانشجویان) قائل نبوده و حاضر نیستند از نظرات، انتقادات و پیشنهادات دانشجویان استفاده کرده و فقط یک سیستم مدیریتی آمرانه را در دستور کار خود قرار داده اند.
3- بازديدهای مکرر از دانشگاه‌هاي مختلف كشور در سفرهاي استاني هيات دولت و آگاه شدن مستقيم از كمبودها و كاستي هاي دانشگاه‌ها و تلاش ویژه براي رفع مشكلات صنفی-رفاهی دانشگاه‌ها در دولت قبل. بازدیدهای مستقیم مسئولین سازمان امور دانشجویان و وزارت علوم از دانشگاه‌های کشور در این دولت به نسبت دولت قبل کاهش بسیار چشمگیری داشته و بالطبع شناخت مسئولین نیز از مشکلات و دغدغه‌های محیط دانشجویی به شدت کاهش یافته و در نتیجه بسیاری از تصمیمات کلان در حوزه دانشجویی با شرایط کنونی فضای دانشجویی انطباق ندارد.4-‌پرداخت مبلغ قابل توجهی (6‌میلیون تومان) به‌عنوان «پژوهانه» برای اولین بار پس‌از انقلاب اسلامی به همه دانشجویان دکتری بلافاصله پس از تصویب پروپوزال. این کمک هزینه تحصیلی به همه دانشجویان دکتری در همه دانشگاه‌های کشور پرداخت می‌شد و به صورت بلاعوض بود و بنابراین دغدغه مالی این قشر از دانشجویان را تا حدود زیادی رفع کرده و بنابراین شاهد رونق علمی و افزایش بسیار عالی در تعداد و کیفیت مقالات در بهترین نشریات و مجلات بین‌المللی بوده به نحوی که رشد بی‌سابقه علمی رخ داده و جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از رشته‌های علمی بعنوان یکی از قطب‌های بسیار قوی و قابل اتکا در دنیا در دولت قبل تبدیل شد. در حالی که در این دولت، پژوهانه که اهمیت بسیار زیادی در تامین مالی دانشجویان دکتری داشت کلاً حذف شده و دیگر به هیچ دانشجویی پرداخت نمی‌شود! به جای آن وام پرداخت شده که شرایط دریافت بسیار سخت بوده و به سبب اینکه بلافاصله پس از فراغت از تحصیل، باید توسط دانشجو باز پرداخت شود، میل و رغبت برای دریافت آن نیز در بین دانشجویان کاهش یافته است.
5- اختصاص وام هفت ميليون توماني و پنج ميليون توماني به دانشجويان براي اجاره مسکن، در دانشگاه هايي كه نمي توانند بطور كامل دانشجويان را پوشش خوابگاهي دهند.
6- پرداخت اجاره بهای خوابگاه به صورت قسطی و پس از خاتمه تحصیل در دولت قبل، در حالی که در این دولت قبل از ورود به خوابگاه باید دانشجو از قبل اجاره یک ترم خود را پیشاپیش واریز کند و تا قبل از پرداخت اجاره بها، تحت هیچ شرایطی، اجازه ورود به خوابگاه را نخواهد داشت! حال در نظر بگیرید دانشجویی را که از لحاظ شرایط مالی در مضیقه باشد چه کاری می‌تواند انجام دهد؟
آیا باید نگاه به دانشگاه بعنوان محلی که مرکز پرورش و تربیت نیروی متخصص کشور برای آینده است، باید نگاه درآمد زا باشد یا نگاهی سرمایه گذارانه؟ مگر غیراز این است که با توجه به مسائلی که عنوان شد در این دولت نگاه به دانشگاه نگاهی درآمدزا است؟ آیا با این نگاه به دانشگاه می‌توان انتظار شکوفایی علمی در کشور داشت؟ این می‌تواند همچنان به عنوان قطب علمی در منطقه مطرح باشد؟ آیا می‌توان به تحقق چشم انداز بیست ساله توسعه کشور امیدوار بود؟ سوالات بسیار زیادی از این دست در جامعه دانشگاهی امروز کشور مطرح است. قطعاً سیاست‌های مسئولان کنونی وزارت علوم در بسیاری زمینه‌ها با نیازهای واقعی و روز دانشگاه و دانشگاهیان تناسب نداشته و بلکه در بعضی زمینه‌ها حتی در تعارض است. بنابراین بازبینی در این سیاست‌ها، توجه ویژه به مسائل صنفی و تقویت مدیریت مشارکتی و استفاده از پتانسیل شورای صنفی دانشجویی ضرورت بسیار بالایی در حال حاضر دارد. همواره باید به یاد داشت که مرز مشخصی ما بین مسائل صنفي و سياسي در جامعه و خصوصاً در دانشگاه وجود نداشته و بنابراین باید مدنظر داشت که در صورت کوتاهی ممکن است بين اين دو تداخل صورت گيرد. پس با دادن قدرت مانور بيشتر درباره نظارت دانشجويان به امور صنفي خود و همچنین درک اهمیت مسائل صنفی در دانشگاه‌ها، سعی در مدیریت بهتر این امر نمود.
* دکتر جمال رسولی
دبیر کل سابق شورای صنفی دانشجویی دانشگاه‌تهران