کد خبر: ۳۱۳۶۴۵
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۲
گزارش خبری کیهان

جولان راست‌های افراطی در فرانسه تندروها قصد داشتند 200 امام جماعت را ترور کنند

سرویس خارجی-
جریان راست افراطی در فرانسه با اقدامات خود به جنگ نژادی و مذهبی در فرانسه دامن می‌زند. براساس گزارشی، برنامه‌های افرادِ این جریان افراطی شامل قتل ۲۰۰ امام جماعت، حمله به مساجد و مسموم کردن غذای حلال بوده است!
در تاریخ معاصر فرانسه، گروه‌های راست افراطی ریشه‌هایی عمیق در تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور دارند، ریشه‌هایی که از حیثی به دوران پس از جنگ جهانی دوم و به‌ ویژه استقلال کشورهای مستعمره‌ فرانسه در شمال آفریقا بازمی‌گردد. یکی از نقاط عطف در ظهور این جریان‌ها، بحران الجزایر (۱۹۵۴–۱۹۶۲) و استقلال آن بود که موجی از مهاجرت شهروندان الجزایری و دیگر مسلمانان مغرب عربی را به فرانسه به‌ دنبال داشت. این مهاجرت‌ها در دهه‌های بعد، به‌ویژه در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، با بحران‌های اقتصادی، افزایش بیکاری و تحولات اجتماعی همزمان شد و باعث شکل‌گیری «گفتمان»‌هایی شد که «دیگریِ» مسلمان را تهدیدی برای هویت ملی، فرهنگ و اقتصاد بومی فرانسه تلقی می‌کردند. در همین بستر، گروه‌هایی چون «جبهه ملی» (FN)به رهبری «ژان-ماری لوپن» شکل گرفتند که با شعارهای ناسیونالیستیِ افراطی، ضد مهاجرت، ضد اسلام و ضد جهانی‌سازی، به ‌سرعت در بین اقشار خاصی از جامعه جایگاه یافتند. این جریان‌ها، اسلام را نه به ‌عنوان دین، بلکه به‌عنوان یک خطر تمدنی و تهدیدی برای ارزش‌های جمهوری لائیک فرانسه بازنمایی کردند و از این طریق بر نژادپرستی فرهنگی و اسلام‌هراسی ساختاری دامن زدند.
از دهه ۱۹۹۰ به بعد، اسلام‌هراسی در فرانسه دیگر تنها در نظم گفتار‌های حاشیه‌ای راست افراطی محدود نبود، بلکه تدریجاً در سیاست‌های رسمی دولت‌ها و رسانه‌های جریان اصلی نیز نفوذ یافت. وقایعی چون حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، شورش‌های حومه‌نشین‌ها (banlieues) در ۲۰۰۵، و حملات تروریستی پاریس در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، بهانه‌ای برای تشدید قوانین ضد مهاجرت و محدودسازی نمادهای اسلامی نظیر حجاب و نماز در اماکن عمومی فراهم کرد، قوانینی که با توجیه حفظ لائیسیته (سکولاریسم فرانسوی) وضع شدند، اما در عمل به تبعیض ساختاری علیه مسلمانان انجامیدند. در این میان، گروه‌های راست افراطی مدرن مانند «هویت‌گرایان» (Les Identitaires) با بهره‌گیری از رسانه‌های اجتماعی و مفاهیم نئوفاشیستی بازتعریف‌شده، اسلام را دشمن مشترک تمدن غرب معرفی کرده و سیاست‌های حذف‌گرایانه خود را تحت عنوان «دفاع از تمدن اروپایی» توجیه کردند. بدین‌ترتیب، اسلام‌هراسی در فرانسه نه‌تنها به یکی از ابزارهای اصلی بسیج سیاسی راست افراطی بدل شد، بلکه در سایه تحولات بین‌المللی و چالش‌های هویتی داخلی، به پدیده‌ای نهادینه و مزمن در گفتمان عمومی فرانسه تبدیل گردید.
گزارشی تکان‌دهنده
مجله «پولیتیس» اعلام کرد دفتر دادستانی ملی مبارزه با تروریسم در جریان محاکمه گروه راست افراطی موسوم به «نیروهای عملیاتی اقدام» (AFO) به اتهام تشکیل «انجمن تروریستی جنایی»، مفهوم «شتاب‌گرایی» را برای توصیف ایدئولوژی کسانی که حملات ضد اسلامی را برنامه‌ریزی می‌کنند، برجسته کرده است. اوایل ماه جاری میلادی، محاکمه ۱۶ عضو AFO در دادگاه جنائی پاریس آغاز شد. برنامه‌های این افراد شامل قتل ۲۰۰ امام جماعت، حمله به مساجد و مسموم کردن غذای حلال بود. طبق گزارش یوروپل در سال ۲۰۲۴، این جریان فکری «جدی‌ترین تهدید» در میان انواع تروریسم راست افراطی است. «استفان فرانسوا»، استاد علوم سیاسی و متخصص تروریسم راست افراطی، می‌گوید که این جریان اقدام خشونت‌آمیز را راهی می‌بیند که جنبش تضعیفِ سیستم موجود را تسریع می‌کند. این نویسنده خاطرنشان می‌کند که این جنبش محدود به راست افراطی نیست، بلکه تا حدودی از مارکسیسم سرچشمه می‌گیرد. استراتژی آن تسریع سرمایه‌داری و نابودی آن زیر بار تناقضات آن است. آن‌طور که «ایکنا» نوشته است، به گفته این نویسنده، این جریان ناشی از یک نظر فاجعه‌بار از آینده است که توسط یک دکترین باطنی که نژاد را تقدیس می‌کند، هدایت می‌شود و به دهه ۱۹۷۰ در ایتالیا برمی‌گردد.
جالب توجه است که این جنبش راست افراطی با مطالب مطرح شده در چند کتاب در آمریکا شکوفا شد که اولین آن رمان «خاطرات ترنر» نوشته «اندرو مک‌دونالد» است که کودتایی به رهبری سفیدپوستان در آمریکا سیاه‌پوستان را توصیف می‌کند. کتاب دیگر مانیفست «محاصره» است که توسط «جیمز میسون»، نئونازی آمریکایی، در سال ۱۹۹۳ نوشته شده و خواستار خشونت نژادپرستانه علیه «سیستم» برای ایجاد یک «ناسیونالیسم نژادیِ» الهام گرفته از رایش سوم است. همچنین باید توجه داشت که در جلسات دادرسی متوالی اعضای این گروه، متهمان موضوع ابراز نگرانی بابت وقوع جنگ داخلی را برجسته کرده‌اند تا از اتهامات مطرح شده توسط دفتر دادستانی ملی ضد تروریسم مبنی بر برنامه‌ریزی اقدامات خشونت‌آمیز علیه جامعه مسلمانان طفره بروند. باری، با نظر به دفاعیات آنان، ارتباطات فکری آنان با نژادپرستی آمریکایی را نیز می‌توان دید.
گفتنی است، آنچه در ماجرای افشای طرح‌های تروریستی گروه راست افراطی AFO در فرانسه آشکار می‌شود، صرفاً یک تهدید امنیتی نیست، بلکه نشانه‌ای هشداردهنده از وخامت بحران ایدئولوژیک و هویتی در غرب است، بحرانی که در آن مفاهیم انحراف‌یافته‌ای چون «دفاع از تمدن» به ابزاری برای توجیه خشونت نژادپرستانه و مذهبی بدل شده‌اند. پدیده‌ای که ریشه در دهه‌ها اسلام‌هراسی نهادینه‌شده، سکوت ساختاری در برابر تبعیض، و مشروعیت یافتن تدریجی نظم گفتار‌هایِ حذفی دارد، اکنون به مرحله‌ای رسیده که قتل عام هدفمند اقلیت‌ها در خاک کشوری مدعی حقوق بشر را علناً در قالب برنامه‌ریزی‌های دقیق به‌تصویر می‌کشد. پیوندهای فکری این جریان با نژادپرستی آمریکایی و نئونازیسم دهه‌های گذشته، حاکی از آن است که این تهدید تنها پدیده‌ای بومی نیست، بلکه بخشی از یک جنبش فراملی و سازمان‌یافته‌ است که از تلاقی افراط‌گرایی غربی، شبکه‌های رسانه‌ای آلوده، و بحران مشروعیت فرهنگی در جوامع لائیک تغذیه می‌کند. اگرچه محاکمه این افراد شاید مثبت تفسیر شود، اما تا زمانی که بسترهای فرهنگی، سیاسی و رسانه‌ای مولد این تفکر در سطح کلان اصلاح نشوند، چنین جریان‌هایی همچنان توان بازتولید خشونت، نفرت و ترور را خواهند داشت. تا زمانی که نظام‌های غربی همچنان از مواجهه ریشه‌ای با مسئله تبعیض نژادی، استعمار تاریخی و بحران معنای لائیسیته سر باز زنند، پروژه‌هایی چون «اسلام‌زدایی» از جامعه و حملات ساختاری به جوامع مسلمان، همچنان در قالب‌های جدید، بازتولید خواهند شد؛ چه در قالب سیاست‌های قانونی و چه در قامت سلول‌های تروریستی مخفی. این واقعیت که برخی متهمان در دادگاه‌های اخیر با استناد به ترس از «جنگ داخلی» یا «فروپاشی اجتماعی» سعی در توجیه اعمال خود داشتند، نشان می‌دهد که این جنبش‌ها صرفاً محصول انزوا یا انحراف فردی نیستند، بلکه از دل یک بستر عمومی‌تر بیرون آمده‌اند که در آن مسلمانان و مهاجران نه شهروند، بلکه دشمنان بالقوه تلقی می‌شوند. از سوی دیگر، سکوت یا گاه همدلی برخی نهادهای رسانه‌ای و سیاسی با این جریان‌ها، به آنان نوعی مشروعیت ضمنی بخشیده است.