حضرت زینب(س) در شعر معاصر فارسی
کربلا در کربلا میماند اگر زینب(س) نبود
رقیه سیفیزاده
ماندگارترین حماسه تاریخ تشیع دایرهای است به وسعت هستی که با گذشت زمان هرگز رنگ نسیان و کمتوجهی نمیگیرد چراکه عاشورا شاهکار عبودیت و عشق و بندگی، صبر و رضای بندگان خاص و برگزیده الهی است که به عالیترین درجه معرفت بشری که نه، به مقام کبریایی دست یافتهاند و از این رو به این رویداد عظیم با نگاهی زیباشناسانه و با درکی عمیق و همراه با شناخت مینگرند و بیجهت نیست که حضرت زینبکبری(س) پس از تحمل تمامی مصایب و شداید عصر عاشورا و قبل از آن، جمله «ما رأیت الا جمیلا» را بر زبان جاری ساخت.
بیشک بخش عمدهای از اشعار عاشورایی معاصر را جایگاه و عملکرد شخصیتهای مطرح در واقعه عاشورا تشکیل میدهد. یکی از چهرههای تأثیرگذار که نماد صبر و استقامت و حامل پرچم و پیام سرخ حسینی(ع) پس از واقعه عاشورا بود و کار سخت مراقبت از اطفال و زنان حرم را برعهده داشت، حضرت زینبکبری(س) بود که در سرودههای معاصر گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم از آن بانوی بزرگ یاد شده است؛ اما آن چه قابل تأمل و تذکر است این که توجه شاعران به حضور بایسته حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا و خاصه پس از قیام، نه تنها از لحاظ کمی که از منظر و جلوهگاه کیفی نیز با گذشته بسیار متفاوت است؛ بهگونهای که شاعران روزگار گذشته پیرامون حضرت زینب(س) و نقش او در واقعه عاشورا و پس از قیام با نگاه و اشعاری همراه با سوگ و حزن به توصیف این شخصیت عظیم پرداختهاند، حال آن که در شعر معاصر بیشتر شکوهمندی حضور حضرت زینب و حرکت سازنده ایشان مطرح است و بنابراین، از این جلوهگاه کیفیت سرودههای معاصر از لحاظ محتوایی که متأثر از نگرش و باور عمیق شاعر است، با سرودههای پیشین بسیار متفاوت است؛ مثلاً در شعر:
سرَّ نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لبتشنگان
در کویر تشنه جا میماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر(ع)، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشم ما می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بیسوار و بی لگام
در بیابان رها میماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها میماند اگر زینب نبود
شاعر معاصر قادر طهماسبی که یکی از معروفترین و پر نکتهترین سرودههای معاصر و برخاسته از نگاه روشنبین شاعر است، حضرت زینب کبری(س) هزگر بانوی خمیده از ستم نیست بلکه او شیرزنی است که حضورش هم رکاب مردان بزرگ و راستین در حماسه عاشورا و از همه مهمتر پس از آن است که همچون رگ و رازی جاری و ساری است که حقایق انقلاب خونبار حسینی را باز میگوید و دادخواهی او در شام ظلم و بیداد را شرمنده میسازد و روشنایی و نور را بر خستگان حسیندوست به ارمغان میآورد.
از مضامین برجسته در سرودههای عاشورایی معاصر، پیرامون حضرت زینب(س) پرداختن به خطبه غرَّا و دشمنشکن اوست که پس از نبرد و با هدف افشای رفتار یزیدیان و اظهار مأموریت الهی حسینبن علی ایراد نمود.
تا داغ کربلا نرود از یاد، در شام بیستاره فریاد
آن خطبه روشن آتشگون، برد آبروی تیرگی شب را
رود است و بیقراری و حیرانی، کوه است و ذرهذره پریشانی
تا بادها به زمزمه میگویند پیغام صبر حضرت زینب را
(محمدعلی مجاهدی)
ضمن این که استاد شهاب تشکری آرانی، در مجموعه «همسفر آفتاب» که راوی داستان منظوم کربلاست خطبه غرَّای حضرت زینب(س) را بهطور کامل به نظم درآورده است که به جهت قرابت موضوع به چند بیت اشاره میگردد:
... هان یزید! از گناه کردن خود
پوست را کندهای تو از تن خود
از جهان آن زمان که درگذری
به رسول خدای مینگری
ریخته خون پاک عترت او
پاره کرده حجاب حرمت او
پارههای تنش جدا از هم
جمع سازد خدا در آن عالم
حقشان را ستاند آن هنگام
از ستم پیشگان بد فرجام
هان یزید! گمان مکن شهدا
در طریق خدا شدند فنا
زندهاند این گروه نزد خدا
هست هرگونه نعمت آنان را
داور ما خداست در عالم
دشمن تو پیمبر اکرم(ص)...
از دیگر موضوعات و مضامین شعر معاصر درخصوص حضرت زینب(س) توجه به صبر و رضای جاری در اهداف ایشان است. از آنجا که صبر و رضا مراتبی از عرفان است، شاعر مرثیهسرای عاشورایی به این مقوله با نگاه همراه با ادبیات عرفانی مینگرد:
شرح صدرش درنمیآید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون نهاد
بر سر پا باز با صبر و رضای زینب است
(سیدرضا مؤید)
کلام را با شعری که درخصوص جایگاه والای حضرت زینب در شعر معاصر و متضمن پیوند عاشورا و انقلاب اسلامی است به پایان میبریم؛
جامه و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم
ایستادهست به تفسیر قیامت زینب(س)
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم
دست عباس به خونخواهی آب آمده است
آتش معرکه برپاست، بیا تا برویم
«ابوالقاسم حسینجانی»
ماندگارترین حماسه تاریخ تشیع دایرهای است به وسعت هستی که با گذشت زمان هرگز رنگ نسیان و کمتوجهی نمیگیرد چراکه عاشورا شاهکار عبودیت و عشق و بندگی، صبر و رضای بندگان خاص و برگزیده الهی است که به عالیترین درجه معرفت بشری که نه، به مقام کبریایی دست یافتهاند و از این رو به این رویداد عظیم با نگاهی زیباشناسانه و با درکی عمیق و همراه با شناخت مینگرند و بیجهت نیست که حضرت زینبکبری(س) پس از تحمل تمامی مصایب و شداید عصر عاشورا و قبل از آن، جمله «ما رأیت الا جمیلا» را بر زبان جاری ساخت.
بیشک بخش عمدهای از اشعار عاشورایی معاصر را جایگاه و عملکرد شخصیتهای مطرح در واقعه عاشورا تشکیل میدهد. یکی از چهرههای تأثیرگذار که نماد صبر و استقامت و حامل پرچم و پیام سرخ حسینی(ع) پس از واقعه عاشورا بود و کار سخت مراقبت از اطفال و زنان حرم را برعهده داشت، حضرت زینبکبری(س) بود که در سرودههای معاصر گاه مستقیم و گاه غیرمستقیم از آن بانوی بزرگ یاد شده است؛ اما آن چه قابل تأمل و تذکر است این که توجه شاعران به حضور بایسته حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا و خاصه پس از قیام، نه تنها از لحاظ کمی که از منظر و جلوهگاه کیفی نیز با گذشته بسیار متفاوت است؛ بهگونهای که شاعران روزگار گذشته پیرامون حضرت زینب(س) و نقش او در واقعه عاشورا و پس از قیام با نگاه و اشعاری همراه با سوگ و حزن به توصیف این شخصیت عظیم پرداختهاند، حال آن که در شعر معاصر بیشتر شکوهمندی حضور حضرت زینب و حرکت سازنده ایشان مطرح است و بنابراین، از این جلوهگاه کیفیت سرودههای معاصر از لحاظ محتوایی که متأثر از نگرش و باور عمیق شاعر است، با سرودههای پیشین بسیار متفاوت است؛ مثلاً در شعر:
سرَّ نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لبتشنگان
در کویر تشنه جا میماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر(ع)، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشم ما می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بیسوار و بی لگام
در بیابان رها میماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها میماند اگر زینب نبود
شاعر معاصر قادر طهماسبی که یکی از معروفترین و پر نکتهترین سرودههای معاصر و برخاسته از نگاه روشنبین شاعر است، حضرت زینب کبری(س) هزگر بانوی خمیده از ستم نیست بلکه او شیرزنی است که حضورش هم رکاب مردان بزرگ و راستین در حماسه عاشورا و از همه مهمتر پس از آن است که همچون رگ و رازی جاری و ساری است که حقایق انقلاب خونبار حسینی را باز میگوید و دادخواهی او در شام ظلم و بیداد را شرمنده میسازد و روشنایی و نور را بر خستگان حسیندوست به ارمغان میآورد.
از مضامین برجسته در سرودههای عاشورایی معاصر، پیرامون حضرت زینب(س) پرداختن به خطبه غرَّا و دشمنشکن اوست که پس از نبرد و با هدف افشای رفتار یزیدیان و اظهار مأموریت الهی حسینبن علی ایراد نمود.
تا داغ کربلا نرود از یاد، در شام بیستاره فریاد
آن خطبه روشن آتشگون، برد آبروی تیرگی شب را
رود است و بیقراری و حیرانی، کوه است و ذرهذره پریشانی
تا بادها به زمزمه میگویند پیغام صبر حضرت زینب را
(محمدعلی مجاهدی)
ضمن این که استاد شهاب تشکری آرانی، در مجموعه «همسفر آفتاب» که راوی داستان منظوم کربلاست خطبه غرَّای حضرت زینب(س) را بهطور کامل به نظم درآورده است که به جهت قرابت موضوع به چند بیت اشاره میگردد:
... هان یزید! از گناه کردن خود
پوست را کندهای تو از تن خود
از جهان آن زمان که درگذری
به رسول خدای مینگری
ریخته خون پاک عترت او
پاره کرده حجاب حرمت او
پارههای تنش جدا از هم
جمع سازد خدا در آن عالم
حقشان را ستاند آن هنگام
از ستم پیشگان بد فرجام
هان یزید! گمان مکن شهدا
در طریق خدا شدند فنا
زندهاند این گروه نزد خدا
هست هرگونه نعمت آنان را
داور ما خداست در عالم
دشمن تو پیمبر اکرم(ص)...
از دیگر موضوعات و مضامین شعر معاصر درخصوص حضرت زینب(س) توجه به صبر و رضای جاری در اهداف ایشان است. از آنجا که صبر و رضا مراتبی از عرفان است، شاعر مرثیهسرای عاشورایی به این مقوله با نگاه همراه با ادبیات عرفانی مینگرد:
شرح صدرش درنمیآید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون نهاد
بر سر پا باز با صبر و رضای زینب است
(سیدرضا مؤید)
کلام را با شعری که درخصوص جایگاه والای حضرت زینب در شعر معاصر و متضمن پیوند عاشورا و انقلاب اسلامی است به پایان میبریم؛
جامه و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم
ایستادهست به تفسیر قیامت زینب(س)
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم
دست عباس به خونخواهی آب آمده است
آتش معرکه برپاست، بیا تا برویم
«ابوالقاسم حسینجانی»