درک واقعیت نبرد!(نگاه)
پژمان کریمی
پیروزی انقلاب اسلامی نقطه پایانی بود بر دوهزار و500 سال استبداد صاحبان «زرو زور» و فرعونیان استثمار و استعمار خارجی!
پایه این انقلاب بزرگ، دین اسلام بود و رهآورد آن «مکتب انقلاب اسلامی». محصول این مکتب فکری، قالب یا ظرف یا الگوی سیاسی - حکومتی نیز «جمهوری اسلامی» است که با رای بیش از 98 درصد مردم ایران در12 فروردین سال 58 به بار نشست.
طبیعی بود و هست که شیاطین، انقلاب اسلامی و ملحقات و پیامدها و نتایج آن را هیچگاه نپذیرند و در برابرش صفآرایی کنند! زیرا که انقلاب، قاطعانه چپاولگران را از دسترسی به ثروت و داشتههای ایران دور کرد و عمال و عمله جور و تحقیر و تحمیق را به انزوای تاریخ روانه ساخت.
پس دشمن داخلی و خارجی بیکار ننشست!
در سال 58 وقتی نهال انقلاب اسلامی یکسالگی میلادش را جشن نگرفته بود؛ جنگ داخلی و تجزیهطلبانه با تحریک ابرقدرتها در پنج گوشه کشورمان پا گرفت.
رهبری حضرت امام روحالله(ره) و هشیاری و ایثار مردم، تجزیهخواهان را در کردستان و سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و خوزستان و آذربایجان، با ناکامی روبهرو کرد.
دشمن باز از پا ننشست.
آتش هشت سال جنگ تحمیلی عراق بعثی علیه ایران برافروخته شد. باز رهبری حضرت امام روحالله و هشیاری و ایثار مردم، نقشه بدخواهان را به بزرگی نیمی از جهان، نقش برآب کرد.
در مجموع دهها توطئه - مانند کودتای نوژه - و هزاران مورد ترور و خشونتورزی، نه تنها انقلاب اسلامی و عطیه آن؛ جمهوری اسلامی را از ذهن و دل مردم نزدود بلکه، به تقویت پایههای ایمانی مردم و ثبات و بالندگی انقلاب و نظام دینی منجر شد.
انقلاب همچنان سد راه بدخواهان ایران و ایرانی بود و اسلام نسخه بیداری انسانها در برابر طواغیت و مستخدمین شیطان.
دشمن نومید بود. خشونتورزی را در پیش روی ایران انقلابی و اسلامی آزموده بود و زخمخورده و کلافه، به سر میکوفت.
حال چه باید میکرد؟... پاسخ روشن بود.
«اگر جنگ سخت به نابودی حریف نینجامید؛ در برابر حریفی که سلاحش باور و ایمان قلبی است، تنها یک راه خودنمایی میکند: جنگ نرم!»
«جنگ نرم» (Soft War) پدیده و شیوه و فرآیندی، دارای خاستگاه شرقی و قدمتی دیرینه است! اما آنچه موجب شده است که امروزه این سلاح، در میدان منازعات و تنازعات کوچک و بزرگ، داخلی و بینالمللی، نقشی کارآمدتر از گذشته یابد؛ تعدد و فراوانی رسانه است!
«رسانه» ابزار مهندسی افکار و عقاید است و جنگ نرم در بطن آن، ریشه و نضج میگیرد و قابلیت اجرا پیدا میکند!
منابع گوناگون؛ جنگ نرم را «توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت به جای اجبار یا تطمیع» تعریف کردهاند.
به گفته دکتر حداد عادل؛ «علت محدثه انقلاب، دین اسلام بود. پس به حکم اینکه علت مبقیه همان علت محدثه است؛ برای نابودی انقلاب (و جمهوری اسلامی) باید علت محدثه را ریشه زد.»
بدین ترتیب، رسانهها و جنگ نرم کارکرد جدیتری پیدا کردند.
روز که در این کشور و در زمانه دولت موسوم به اصلاحات، رسانهها آموزههای اسلامی را سیاه معرفی کردند، دارای تاریخ مصرف دانستند، فلسفه عاشورا به عنوان یک مکتب و نبض تشیع را خشونتطلبی توصیف نمودند، وحیانیت را نفی کردند و عصمت خاندان وحی را منکر شدند... یعنی جنگ نرم با شدت به مرحله اجرا رسیده بود.
به گفتهای؛ اگر اسلام و سایه حکومت اسلامی، از اندلس و بخشی از اروپا، رخت بربست، به سبب ایجاد تزلزل در باورهای آسمانی مردم بود و بس.
وقتی در ترکیه اسلام به انزوا رسید؛ که جنگ نرم دشمنان دین خدا، ایمان مردم را هدف گرفت و کشوری اسلامی را به دامان منحوس سکولاریسم سوق داد.
در همین کشور خودمان، مثالی ملموستر:
فتنه سال 88.
زمینه این فتنه چگونه مهیا شد؟
آیا برخی نشریات زنجیرهای و رسانههای شنیداری و دیداری فارسیزبان، سالها پیش از22خرداد 88 - روز برگزاری انتخاب دهم ریاست جمهوری - به تشکیک نسبت به محکمات دین الهی اسلام و نفی دستورات و بایستگیهای منطقی و مستدل دینی مشغول نبودند، تا بنیه ایمانی مردم را به تحلیل برند؟
آیا رسانهها، قدرت دشمنان را بزرگ جلوه نمیدادند و مردم را خسته از آرمانخواهی و پاسداری از نظام دینی معرفی نمیکردند؟
آیا رسانهها، با تهمت به کارگزاران نظام، سببساز بروز گناه بدبینی نسبت به متدینین و خاصه کارگزاران پاکدست دینی نشدند و ناکارآمدی نظام را بدون اشاره به توفیقات آن و مکر و دسیسه و مانعتراشیهای معاندان، هدف تاکید قرار ندادند؟
در سال 88 چه کسانی و چه رسانههایی دروغ تقلب در انتخابات و خیانت به رأی و نظر عمومی را ساختند و منتشر کردند تا مردم را رو در روی حکومت دینی به صف کنند؟
بعد از سال 88 تلویزیون همجنسبازان بهایی – من و تو- با همکاری سازمان جاسوسی انگلیس «ام.ای.سیکس» پا گرفت. چرا؟ برای اینکه در کنار بیبیسی و با اشاره صهیونیستها هر فعل قبیحی را ستودنی جلوه دهد و خوشبختی «بندگی و طاعت» را از متدینین بگیرد.
چرا چندین شبکه همزمان و به طور 24 ساعته سریالهای ترکیهای پر حادثه و شهوانی نمایش میدهند؟ ایا جز این است که این سریالها سلامت و حیا و پاکدامنی «خانواده» یعنی رکن جامعه را هدف قرار دادهاند تا لذتخواهی بیمرز و مانع، محوریت عمومی یابد؟
مصادیق جنگ نرم دشمن عینی و روشن است.
در حال حاضر بیش از 100 شبکه تلویزیونی علیه مردم ایران برنامه پخش میکنند. این شبکهها برخی با پرچم سیاسی و برخی با ماموریت سیاسی اما با لعاب «سرگرمی» به جنگ نرم علیه مردم ایران مشغولند.
در داخل نیز برخی روزنامهها با نگاه به محورهای موضوعی رسانههای معاند و تطبیق خود با آن محورها، و یا بازنشر مقالات سیاسی مانند تولیدات نوشتاری رسانههایی مثل بیبیسی و... به پادوی جنگ نرم تبدیل شدهاند.
اما ... در برابر این هجمه کلان، رسانههای متعهد داخلی صف کشیدهاند که در جلوتر از آنها - از حیث قدرت انتقال پیام و گستردگی تاثیر پیام و فراوانی مخاطب - رسانه ملی ایستاده است.
روز دوشنبه حضرت امام خامنهای با جمعی از مدیران رسانه ملی دیدار کردند.
در این دیدار، حضرت آیتالله العظمی خامنهای با یادآوری واقعیت جنگ نرم با هدف انحلال درونی و استحاله داخلی جمهوری اسلامی، تاکید فرمودند که دشمنان «به دنبال تأثیرگذاری بر مردم و تغییر طیف وسیعی از باورهای آنان به ویژه جوانان و نخبگان هستند که باورهای اعتقادیِ دینی، سیاسی و فرهنگی مردم از جمله این باورها است.»
معظمله مهمترین کار برای تحقق مشهود اهداف رسانه ملی در قبال جنگ نرم دشمنان را دستیابی به تحلیلی مبنایی، صحیح و واقعبینانه از شرایط داخلی، منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی برشمردند.
به زعم نگارنده تحلیل یادشده بنا به شروطی محقق میگردد.
«بصیرت و خلاقیت!»
عوامل رسانه ملی با احاطه علمی، تسلط به اخبار روز، بهرهگیری از تاریخ، رصد تکاپوی رسانهای دشمنان، تکیه به قوه استدلال و پیشتر از همه با تقویت ایمان و نگاه به قطبنمای ولایت، میتوانند در مسیر بصیرت قدم زنند و بصیرانه به تحلیل مشغول شوند.
تحلیل آنان باید در ساحت خلاقیت هضم و عرضه شود تا جذابیت و قدرت درگیر کردن مخاطب را بیابد. بدون جذابیت، بهترین تحلیل، سترون است و موجب گریز مخاطب میشود. به عبارت دقیقتر؛ «بصیرت و خلاقیت» با نگاه به ضروریات روز و هجمه فرهنگی دشمن و حجم جنگ نرم، دو امر توامان ناگریز است! در رسانه ملی هر فردی با هر نوع تخصص بدون پشتوانه بصیرت و خلاقیت، شایستگی مدافع بودن در میدان جنگ نرم را ندارد!
جدای از آن بدانیم که - به تعبیر یک نویسنده- در عرصه رسانه هیچگاه نباید مدافع بهجا بمانیم.در این میدان، بهترین دفاع حمله است. موضع دفاعی یعنی ضعف ما و مجال دادن به قلدری و عرضاندام حریفانی که زخم و کینهای عمیق از ما دارند!
فراموش نکنیم در مسیر این تقابل، باید رسانه ملی را یاری کنیم. تشکیل جبهه رسانهای انقلاب به شکل جدیتر باید هدف استراتژیک ما باشد.رسانه ملی باید از حیث فکری و تحلیلی حمایت شود و تولیدات فکری و انقلابی آن هدف حمایت جبهه قرار گیرد.
درک پیامدهای جنگ نرم، سربازان رسانهای را سراسیمه و هشیار میکند. هشدار امام خامنهای در همین وضعیت، قابل ارزیابی است.
پیروزی انقلاب اسلامی نقطه پایانی بود بر دوهزار و500 سال استبداد صاحبان «زرو زور» و فرعونیان استثمار و استعمار خارجی!
پایه این انقلاب بزرگ، دین اسلام بود و رهآورد آن «مکتب انقلاب اسلامی». محصول این مکتب فکری، قالب یا ظرف یا الگوی سیاسی - حکومتی نیز «جمهوری اسلامی» است که با رای بیش از 98 درصد مردم ایران در12 فروردین سال 58 به بار نشست.
طبیعی بود و هست که شیاطین، انقلاب اسلامی و ملحقات و پیامدها و نتایج آن را هیچگاه نپذیرند و در برابرش صفآرایی کنند! زیرا که انقلاب، قاطعانه چپاولگران را از دسترسی به ثروت و داشتههای ایران دور کرد و عمال و عمله جور و تحقیر و تحمیق را به انزوای تاریخ روانه ساخت.
پس دشمن داخلی و خارجی بیکار ننشست!
در سال 58 وقتی نهال انقلاب اسلامی یکسالگی میلادش را جشن نگرفته بود؛ جنگ داخلی و تجزیهطلبانه با تحریک ابرقدرتها در پنج گوشه کشورمان پا گرفت.
رهبری حضرت امام روحالله(ره) و هشیاری و ایثار مردم، تجزیهخواهان را در کردستان و سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و خوزستان و آذربایجان، با ناکامی روبهرو کرد.
دشمن باز از پا ننشست.
آتش هشت سال جنگ تحمیلی عراق بعثی علیه ایران برافروخته شد. باز رهبری حضرت امام روحالله و هشیاری و ایثار مردم، نقشه بدخواهان را به بزرگی نیمی از جهان، نقش برآب کرد.
در مجموع دهها توطئه - مانند کودتای نوژه - و هزاران مورد ترور و خشونتورزی، نه تنها انقلاب اسلامی و عطیه آن؛ جمهوری اسلامی را از ذهن و دل مردم نزدود بلکه، به تقویت پایههای ایمانی مردم و ثبات و بالندگی انقلاب و نظام دینی منجر شد.
انقلاب همچنان سد راه بدخواهان ایران و ایرانی بود و اسلام نسخه بیداری انسانها در برابر طواغیت و مستخدمین شیطان.
دشمن نومید بود. خشونتورزی را در پیش روی ایران انقلابی و اسلامی آزموده بود و زخمخورده و کلافه، به سر میکوفت.
حال چه باید میکرد؟... پاسخ روشن بود.
«اگر جنگ سخت به نابودی حریف نینجامید؛ در برابر حریفی که سلاحش باور و ایمان قلبی است، تنها یک راه خودنمایی میکند: جنگ نرم!»
«جنگ نرم» (Soft War) پدیده و شیوه و فرآیندی، دارای خاستگاه شرقی و قدمتی دیرینه است! اما آنچه موجب شده است که امروزه این سلاح، در میدان منازعات و تنازعات کوچک و بزرگ، داخلی و بینالمللی، نقشی کارآمدتر از گذشته یابد؛ تعدد و فراوانی رسانه است!
«رسانه» ابزار مهندسی افکار و عقاید است و جنگ نرم در بطن آن، ریشه و نضج میگیرد و قابلیت اجرا پیدا میکند!
منابع گوناگون؛ جنگ نرم را «توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت به جای اجبار یا تطمیع» تعریف کردهاند.
به گفته دکتر حداد عادل؛ «علت محدثه انقلاب، دین اسلام بود. پس به حکم اینکه علت مبقیه همان علت محدثه است؛ برای نابودی انقلاب (و جمهوری اسلامی) باید علت محدثه را ریشه زد.»
بدین ترتیب، رسانهها و جنگ نرم کارکرد جدیتری پیدا کردند.
روز که در این کشور و در زمانه دولت موسوم به اصلاحات، رسانهها آموزههای اسلامی را سیاه معرفی کردند، دارای تاریخ مصرف دانستند، فلسفه عاشورا به عنوان یک مکتب و نبض تشیع را خشونتطلبی توصیف نمودند، وحیانیت را نفی کردند و عصمت خاندان وحی را منکر شدند... یعنی جنگ نرم با شدت به مرحله اجرا رسیده بود.
به گفتهای؛ اگر اسلام و سایه حکومت اسلامی، از اندلس و بخشی از اروپا، رخت بربست، به سبب ایجاد تزلزل در باورهای آسمانی مردم بود و بس.
وقتی در ترکیه اسلام به انزوا رسید؛ که جنگ نرم دشمنان دین خدا، ایمان مردم را هدف گرفت و کشوری اسلامی را به دامان منحوس سکولاریسم سوق داد.
در همین کشور خودمان، مثالی ملموستر:
فتنه سال 88.
زمینه این فتنه چگونه مهیا شد؟
آیا برخی نشریات زنجیرهای و رسانههای شنیداری و دیداری فارسیزبان، سالها پیش از22خرداد 88 - روز برگزاری انتخاب دهم ریاست جمهوری - به تشکیک نسبت به محکمات دین الهی اسلام و نفی دستورات و بایستگیهای منطقی و مستدل دینی مشغول نبودند، تا بنیه ایمانی مردم را به تحلیل برند؟
آیا رسانهها، قدرت دشمنان را بزرگ جلوه نمیدادند و مردم را خسته از آرمانخواهی و پاسداری از نظام دینی معرفی نمیکردند؟
آیا رسانهها، با تهمت به کارگزاران نظام، سببساز بروز گناه بدبینی نسبت به متدینین و خاصه کارگزاران پاکدست دینی نشدند و ناکارآمدی نظام را بدون اشاره به توفیقات آن و مکر و دسیسه و مانعتراشیهای معاندان، هدف تاکید قرار ندادند؟
در سال 88 چه کسانی و چه رسانههایی دروغ تقلب در انتخابات و خیانت به رأی و نظر عمومی را ساختند و منتشر کردند تا مردم را رو در روی حکومت دینی به صف کنند؟
بعد از سال 88 تلویزیون همجنسبازان بهایی – من و تو- با همکاری سازمان جاسوسی انگلیس «ام.ای.سیکس» پا گرفت. چرا؟ برای اینکه در کنار بیبیسی و با اشاره صهیونیستها هر فعل قبیحی را ستودنی جلوه دهد و خوشبختی «بندگی و طاعت» را از متدینین بگیرد.
چرا چندین شبکه همزمان و به طور 24 ساعته سریالهای ترکیهای پر حادثه و شهوانی نمایش میدهند؟ ایا جز این است که این سریالها سلامت و حیا و پاکدامنی «خانواده» یعنی رکن جامعه را هدف قرار دادهاند تا لذتخواهی بیمرز و مانع، محوریت عمومی یابد؟
مصادیق جنگ نرم دشمن عینی و روشن است.
در حال حاضر بیش از 100 شبکه تلویزیونی علیه مردم ایران برنامه پخش میکنند. این شبکهها برخی با پرچم سیاسی و برخی با ماموریت سیاسی اما با لعاب «سرگرمی» به جنگ نرم علیه مردم ایران مشغولند.
در داخل نیز برخی روزنامهها با نگاه به محورهای موضوعی رسانههای معاند و تطبیق خود با آن محورها، و یا بازنشر مقالات سیاسی مانند تولیدات نوشتاری رسانههایی مثل بیبیسی و... به پادوی جنگ نرم تبدیل شدهاند.
اما ... در برابر این هجمه کلان، رسانههای متعهد داخلی صف کشیدهاند که در جلوتر از آنها - از حیث قدرت انتقال پیام و گستردگی تاثیر پیام و فراوانی مخاطب - رسانه ملی ایستاده است.
روز دوشنبه حضرت امام خامنهای با جمعی از مدیران رسانه ملی دیدار کردند.
در این دیدار، حضرت آیتالله العظمی خامنهای با یادآوری واقعیت جنگ نرم با هدف انحلال درونی و استحاله داخلی جمهوری اسلامی، تاکید فرمودند که دشمنان «به دنبال تأثیرگذاری بر مردم و تغییر طیف وسیعی از باورهای آنان به ویژه جوانان و نخبگان هستند که باورهای اعتقادیِ دینی، سیاسی و فرهنگی مردم از جمله این باورها است.»
معظمله مهمترین کار برای تحقق مشهود اهداف رسانه ملی در قبال جنگ نرم دشمنان را دستیابی به تحلیلی مبنایی، صحیح و واقعبینانه از شرایط داخلی، منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی برشمردند.
به زعم نگارنده تحلیل یادشده بنا به شروطی محقق میگردد.
«بصیرت و خلاقیت!»
عوامل رسانه ملی با احاطه علمی، تسلط به اخبار روز، بهرهگیری از تاریخ، رصد تکاپوی رسانهای دشمنان، تکیه به قوه استدلال و پیشتر از همه با تقویت ایمان و نگاه به قطبنمای ولایت، میتوانند در مسیر بصیرت قدم زنند و بصیرانه به تحلیل مشغول شوند.
تحلیل آنان باید در ساحت خلاقیت هضم و عرضه شود تا جذابیت و قدرت درگیر کردن مخاطب را بیابد. بدون جذابیت، بهترین تحلیل، سترون است و موجب گریز مخاطب میشود. به عبارت دقیقتر؛ «بصیرت و خلاقیت» با نگاه به ضروریات روز و هجمه فرهنگی دشمن و حجم جنگ نرم، دو امر توامان ناگریز است! در رسانه ملی هر فردی با هر نوع تخصص بدون پشتوانه بصیرت و خلاقیت، شایستگی مدافع بودن در میدان جنگ نرم را ندارد!
جدای از آن بدانیم که - به تعبیر یک نویسنده- در عرصه رسانه هیچگاه نباید مدافع بهجا بمانیم.در این میدان، بهترین دفاع حمله است. موضع دفاعی یعنی ضعف ما و مجال دادن به قلدری و عرضاندام حریفانی که زخم و کینهای عمیق از ما دارند!
فراموش نکنیم در مسیر این تقابل، باید رسانه ملی را یاری کنیم. تشکیل جبهه رسانهای انقلاب به شکل جدیتر باید هدف استراتژیک ما باشد.رسانه ملی باید از حیث فکری و تحلیلی حمایت شود و تولیدات فکری و انقلابی آن هدف حمایت جبهه قرار گیرد.
درک پیامدهای جنگ نرم، سربازان رسانهای را سراسیمه و هشیار میکند. هشدار امام خامنهای در همین وضعیت، قابل ارزیابی است.