موسسه فرهنگی قدر ولایت (قسمت اول)
ممیزی کتاب؛ چرا و چگونه؟
درپی تغییر دولت و تغییرات در مسئولین و نگاهها، چندی است مجددا مساله ممیزی باب شده و هر از چند وقتی با اظهارنظر برخی مسئولین، این بحث در محافل فرهنگی و رسانهای، مطرح میشود.
درپی تغییر دولت و تغییرات در مسئولین و نگاهها، چندی است مجددا مساله ممیزی باب شده و هر از چند وقتی با اظهارنظر برخی مسئولین، این بحث در محافل فرهنگی و رسانهای، مطرح میشود.
ما درصدد هستیم تا جدا از غرضها و نگاههای سیاسی- که متاسفانه در طرح و پیگیری این موضوع در سطح رسانهای، مشاهده میشود- و جدا از فرصتطلبیهای برخی چهرهها و جریانات و ناشران برای ترویج اباحهگری تحت عنوان آزادی نشر، به بررسی معنا، حوزه، گستره و وجوه شرعی و عقلی ممیزی در اسلام بپرداریم و ضمن آن دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامی را طرح کنیم با این امید که نگاههایی که به داخل است و درپی شناخت واقعیتاند و در واقع نقطه نظر اسلام و رهبری ولیفقیه برای آنان حجت است، اقناع شده و از ورطه سیاستزدگی و سکولاریسم فرهنگی پرهیز نمایند.
اگر سیاست ذیل فرهنگ بود یقینا روال بحثها، غیر از این بود که دیده میشود و برآیند بررسیها و تبادلنظرها، حل مشکلات و برطرف شدن ضعفها بدون جنجال و تخریب میشد. اما چه میشود کرد که فرهنگ دستمایهای برای جریانات سیاسی و نگاههای غرب باور و لایههای پنهان سکولاریسم شده و این است که نگرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی و دلسوزان به انقلاب را موجب شده است.
همینجا تاکید میکنیم که ممیزی با تعریف و گسترهای که در پیخواهد آمد، در تمامی حوزههای بیان و نوشتار و نمایش مطرح است و اقتضاء خود را دارد، اما تکیه ما دراین بحث حوزه نشر کتاب است.
تعریف و جایگاه ممیزی
ممیز یعنی تمییز دهنده، جدا کننده خوب از بد، جمع آن ممیزین است.
ممیزی یعنی تمییز، تشخیص، رسیدگی، تحقیق، وارسی و بازدید.1
ممیزی در اصطلاح موردنظر در نشر کتاب، فرآیندی است که طی آن، ناشران کتابهای خود را پیش از انتشار، برای بررسی و صدور مجوز به اداره کتاب ارائه میکنند و ممیزان با ارزیابی و مقایسه این آثار با استانداردها و ملاکهای تعیین شده، اقدام به صدور مجوز یا عدم صدور مجوز مینمایند.
با توجه به تعریف لغوی و اصطلاحی ممیزی، بایستی به این نکته توجه کرد که نشر و انتشارات در نگاه اسلامی، یک وظیفه بزرگ و الهی است. نشر به معنای گستردن و پراکنده کردن و گاه در مفهوم زنده کردن به کار میرود که مبین اهمیت آن است.
و اذا الصحف نشرت: و آنگاه که نامهها گسترده و باز شوند. 2
ثم اذا شاء انشره: سپس آنگاه که خواهد او را زنده کند. 3
والذی انزل من السماء ماء بقدر فانشرنا به بلده میتا: او کسی است که از آسمان آب به اندازه فروریخت و به وسیله آن سرزمین مرده را زنده نمود. 4
در دعاها و زیارت نامهها، گاه به این کلمه برمیخوریم که ائمه به عنوان ناشران حقایقالهی و احکام اسلام معرفی میشوند:
و نشرتم شرائع احکامه: و (شما اهل بیت) انتشار دادید اساس و پایههای احکام خدا را. 5
لذا با توجه به اهمیت نشر و تاثیر آن در جامعه، مسئله ممیزی یعنی ارزیابی آثار قبل از انتشار برای اطمینان از سالم بودن اثر، اهمیت بسزایی پیدا میکند. البته نشر و ممیزی محدود به امر مکتوب نمیشود و در سایر حوزههایی که مصداق نشر قرار میگیرند نیز صادق است، لیکن به اقتضای کاربرد بیشتر این مسئله در امر کتاب و طرح مجدد آن در رسانهها و محافل فرهنگی، به کاربرد آن در حوزه کتاب پرداختهایم.
بیگمان، درک کارکرد ممیزی، تشخیص نفع و ضرر آن و مصادیق و شرایط لازم برای ممیزی، میتواند در شناخت این مقوله کمک کند. آیا ممیزی یک امر منطقی، عقلانی و شرعی است؟ آیا ممیزی فقط در نظام اسلامی وجود دارد یا در سایر نظامها و در سطح جهانی مورد استناد و استفاده است؟ مصداقهای دیگر ممیزی در سطح جامعه چیست که هیچ جنجال و سر و صدایی در مورد آنها نیست و مردم و نخبگان به طور علمی، عرفی و تجربی آن را پذیرفتهاند؟
ما در جامعه، موارد فراوانی را شاهد هستیم که نه تنها خردهای بر اعمال نظارت ممیزی بر آنها گرفته نمیشود بلکه کوتاهی در آنها مورد اعتراض قرار میگیرد. به عنوان مثال اگر جنس فاسدی در فروشگاهها، رستورانها و هتلها ارائه شود مورد بازخواست قرار میگیرند. ملاک ارزیابی در اینجا سالم بودن مواد و اغذیه و خوراکیهایی است که عرضه میشود. چرا که سلامت جسمانی مردم، امر مهمتر و بالاتر از سود عرضهکنندگان و آزادی عمل آنان در ارائه هر جنسی و به هر صورتی است.
در مسئله عرضه موادمخدر و مشروبات الکلی هم این مطلب کاملا صدق میکند. ممکن است کسانی به واسطه اعتیاد و آلوده بودن به مصرف این مواد، خواهان آزاد بودن داد و ستد و عرضه آن باشند، اما هیچ عاقلی که به سلامت افراد جامعه متعهد باشد، این خواست را نمیپذیرد و آزادیعمل سوداگران مرگ و حتی مصرفکنندگان را برنمیتابد و با اشد مجازات با آنها برخورد مینماید و از مسئولین حکومتی میخواهد تا نسبت به این افراد سختگیری متناسب با عملشان را داشته باشد. البته در منشأ و علت آلودگی و اعتیاد و شیوه برخورد ممکن است نظرات و سلایقی مطرح باشند اما در لزوم پاکسازی جامعه از ماده مخدر و حوزه تخریب آن در سلامت جسمانی و شخصیت افراد، اختلافی نیست یا در امر قاچاق، یا در مسئله مالیات، در همه این موارد ما آزادیهایی را برای مصالح و منافع عامه مردم، محدود میکنیم بدون آن که کسی اعتراض کند. در مالیات، از همین اصطلاح ممیزی استفاده میشود تا صحت اظهارنامههای اشخاص حقیقی و حقوقی مشخص شود.
حال جای این پرسش مطرح است که آیا سلامت روحی و روانی جامعه و آحاد مردم، از سلامت جسمانی آنان و منافع مادیشان کماهمیتتر است؟ آیا میتوان شخصیت، آرامش، آگاهی، روح و روان جامعه را باز و آزاد گذارد تا هر کسی بتواند به ضمایر مردم وارد شده و آنان را دچار چالش و انحراف و گمراهی کند؟
در پاسخ به این پرسش- که با توجه به مصادیق معدودی که ذکر کردیم پاسخ آن کاملا روشن و منطقی است- میتوانیم به مواردی در شرع اسلام رجوع کنیم تا معلوم شود که شرع مقدس با چه سختگیری اصولی و منطقی و فطری، روح و روان و زندگی اخروی انسانها را محافظت مینماید و اجازه به راهزنان فکر و اندیشه و ایمان مردم نمیدهد.
مواردی چون، حرام بودن اشاعه منکرات و مصداقهای شیوع فساد و فحشا حتی در نقل آنها، جایز نبودن نشر اکاذیب و تحریف شخصیتها و واقعیتهای جاری و تاریخی، حرام بودن توهین به مقدسات و جایز نبودن سب (فحش دادن) به کسانی که نزد کفار محترمند و بتهایی که مشرکین میپرستند، جایز نبودن نشر افکار الحادی و فرقههای شبه دینی استعمار ساخته، مانند وهابیت و بهائیت و... از جمله احکامی است که خداوند برای حفظ شخصیت و روان جامعه و مردم وضع نموده است. اهمیت ممیزی درهمین مصداقها مشخص است. عینیت ممیزی در تشخیص همین موارد در کتب تهیه شده پدیدار میشود.
نمونههایی از برخورد حضرت امام خمینی(ره) با اشاعه اکاذیب و منکرات در کتابها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
حضرت امام خمینی(ره)، هم به عنوان فقیه و مجتهد جامعالشرایط و هم به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، در واکنشهای خود با مصداقهای منکرات و فساد و فحشاء در کتابها، هم موضع شرع را اعلام و جاری کردهاند و هم مصالح و منافع انقلاب و مردم را مدنظر قرار دادهاند. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، که فرقه ضاله بهائیت، اقدام به نشر کتابهایی در ترویج آیین استعماری خود و هتک مقدسات اسلامی نموده، حضرت امام خمینی(ره) اینگونه واکنش نشان دادند:
من متاسفم از این که در مملکت اسلامی برخلاف قانون اساسی، اوراق ضاله مخالف با نص قرآن و ضروریات دین مقدس نشر میشود و دولتها از آن پشتیبانی میکنند. کتاب انتقاد که بر رد قرآن مجید نوشته شده و طرح قانون خانواده که برخلاف احکام ضروریه اسلام و خلاف نص کلامالله مجید ]است[ طرح و منتشر میگردد و کسی نیست از دولتها استیضاح کند. 6
و در جای دیگری، نخستوزیر وقت، هویدای بهائي معدوم را مخاطب قرار میدهند و میفرمایند:
آقای هویدا، نطقهای اسفانگیزی که معالاسف طبع شده است، متضمن بعضی اعترافات است که به اساس استقلال کشور لطمه میزند که این جانب از تذکرش عار دارم. چرا جلوگیری از طبع و نشر این کتابها نمیشود؟ عملا با حیثیت این کشور بازی میکنید یا نمیتوانید با این مغزهای معیوب ادراک کنید؟ آیا علمای اسلام که حافظ استقلال و تمامیت کشورهای اسلامی هستند، گناهی جز نصیحت دارند؟ آیا حوزههای علمی، غیراز خدمت به اسلام و مسلمین و کشورهای اسلامی گناهی دارند؟ 7
حضرت امام(ره)، در بحبوحه انقلاب، در مصاحبه با روزنامه ایتالیایي پائزه سرا، در 11 آبان 1357 در نوفللوشاتو پاریس، در پاسخ به سوال خبرنگاری در موضوع آزادی احزاب، سندیکاها و مطبوعات، میفرمایند:
مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامی این شؤون حد و مرز آن را تعیین کرده است. 8
در واقع احکام اسلام و حدودی که تعیین نموده است، مصالح مردم را مورد حفاظت قرار میدهد و هر حرکتی از جمله نشر کتب که احکام اسلام و مصالح مردم را مورد هجمه قرار دهد، آزاد نیستند و محکوم به جلوگیری میباشند. دراین نمونهها، حضرت امام(ره) از دولت میخواهد که جلوی انتشار این هجویات و اهانتها و خلافگوییها را بگیرد، هرچند آن دولت، دولت فاسد شاهنشاهی باشد.
نمونههای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
1-بعد از پخش برنامهای در روز شنبه 8 بهمن 1367 که مجری از یک خانم سوال میکند که الگوی شما به عنوان یک زن کیست؟ او یک شخصیت زن سریال ژاپنی را معرفی کرده و در توهینی آشکار، فاطمه زهرا(س) را الگویی برای گذشته معرفی میکند. بلافاصله حضرت امام خمینی(ره) به این توهین واکنش نشان داده و نامه ذیل را خطاب به مدیرعامل صداوسیما صادر فرمودند:
باسمه تعالی
آقای محمد هاشمی، مدیرعامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی
با کمال تأسف و تأثر روز گذشته از صدای جمهوری اسلامی مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید. فردی که این مطلب را پخش کرده است تعزیر و اخراج میگردد و دستاندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتی که ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهینکننده محکوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسئولین بالای صدا و سیما خواهد شد. البته در تمامی زمینهها قوه قضاییه اقدام مینماید.
روحالله الموسوی الخمینی
9/11/1367
2- بعداز انتشار کتاب «آیات شیطانی» از سوی سلمان رشدی و اهانت آشکار به پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم، حضرت امام خمینی(ره) حکم ذیل را صادر نمودند:
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
روحالموسوی الخمینی9
در این حکم هم نویسنده کتاب مذکور و هم ناشر مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام شدند. حضرت امام خمینی بعدا در رد شبههای که توبه نویسنده و ناشر م(ره)یتواند حکم اعدام را لغو کند، ابقای حکم را حتی در صورت توبه آنها، مورد تاکید قرار دادند، این حکم در دوره رهبری امام خامنهای نیز مورد تایید و تصدیق و تاکید معظمله قرار گرفت.
3- حجتالاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی طی نامهای به محضر امام خمینی(ره)، مواردی از تحریف تاریخ معاصر و اهانت به شخصیتهای مؤثر در مشروطیت و انقلاب اسلامی در کتابهای آموزشی مدارس و دانشگاهها را نگاشته است. قطعی انگاشتن توصیه آیتالله سیدعبدالله بهبهانی به مردم برای بستنشینی در سفارت انگلستان- که مورد اختلاف تاریخنگاران است وحتی کسروی نیز آن را نفی کرده است- و انتساب رضا شمسآبادی- عامل تیراندازی به محمدرضا شاه- به گروههای کمونیستی، تحریفهایی بود که در این کتابها انجام شده بود. حضرت امام خمینی(ره) در حکمی به حضرت آیتالله العظمی خامنهای که آن زمان رئیسجمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند، دستور نظارت جدی بر کتابهای آموزشی و بررسی موارد نامه آقای سیدحمید روحانی و ارائه گزارش را صادر میکنند:
بسمالله الرحمن الرحیم- جناب حجتالاسلام آقای خامنهای، ریاست شورایعالی انقلاب فرهنگی- دامت افاضاته.
نامه جناب حجتالاسلام آقای سیدحمید روحانی اخطاری است برای همه آنانی که دلشان برای اسلام و انقلاب میتپد. باعث تعجب و تاسف است که نظام آموزشی کشور اسلامی ایران نسبتی به مرحوم بهبهانی- رحمهالله علیه- دهد که حتی کسروی با آن سوابق ضداسلامی درباره ایشان نمیدهد. کسروی ضد دین پس از تجلیل از آقایان: بهبهانی و طباطبایی دستور بهبهانی و طباطبایی به مردم را در پناه بردن به سفارت یک دولت بیگانه رد میکند. از حضرتعالی، که دلسوز اسلام و انقلاب هستید، اکیدا میخواهم مسئولی برای رسیدگی به این امور گذاشته، تا در تمام اینگونه موارد شما را در جریان بگذارد. سایر موارد نامه آقای روحانی هم مورد مداقه است.
گزارش کار را به این جانب بدهید. والسلام علیکم و رحمهالله
روحالله الموسوی الخمینی10
1367/12/4
4-رادیو در برنامهای از بعضی ربودن کشتیها یا هواپیماها، حمایت کرد. امام خمینی(ره) ضمن واکنش به این برنامه، خواستار جلوگیری از اینگونه برنامههایی که با سیاستهای نظام جمهوری اسلامی مخالف است، شدند:
شما باید توجه بکنید به این که مسائل شما منعکس میشود در همه کشور و همه دنیا. یک کلمهای که یکی دراین جا میگوید، تعبیرش میکنند در تبلیغات دنیا و رسانههای گروهی دنیا، تاویل میکنند و شروع میکنند به ایران حمله کردن. با این که مقصد آن گوینده این نیست، لکن آنها یک راهی پیدا میکنند برای این که چه بکنند. درعین حالی که دولت میگوید که این مینگذاریها، این دزدیهای دریایی و دزدیهای هوایی به ما مربوط نیست و ما با آن مخالفیم و ما جایز نمیدانیم که یک دسته مردم بیگناه را بردارند از یک طرف به یک طرف دیگر ببرند، و آنقدر مورد خوف و ترس آنها بشوند، درعین حال این را یک کلمهای نقل میکنند، میگویند: لکن در رادیوی ایران گفته است، تعریف کرده از اینهایی که ربودهاند چیز را.
البته این یک چیز غلطی است در رادیو و باید جلویش گرفته بشود جدا. رادیو نباید همینطور بیتوجه و بدون فهم یک مسائلی را بگوید و ایران را مفتضح کند. اگر یک کلمه یک وقتی اینها گفتند، خوب، ربطی به دولت ندارد. لکن رادیو ]را[ آنها حساب میکنند که مربوط به دولت است و سخنگوی دولت است. باید اینها توجه به این مسائل بکنند. و معالاسف، درست، گردانندگان اینها نمیتوانند چیزها را بفهمند. 11
توصیههای امام خمینی(ره)
در کنار این مصادیق و برخوردهای روشن و با قاعده شرعی و متناسب با سیاست نظام اسلامی امام با آنها، توصیههای حضرت امام به کرات در مورد لزوم جلوگیری از انتشار مطالب مخالف شرع و ایمان و عفت عمومی، وجود دارد. در بعضی از توصیهها، حضرت امام از اصطلاحات حرام و واجب استفاده میکنند که کاملا صبغه شرعی دارد و تکلیفی است غیرقابل توجیه برای مقلدان و مسئولانی که مشروعیت آنان در گرو اطاعت و عمل به مواضع و خواستهای ولیفقیه حاکم است. به چند نمونه از این توصیهها اشاره میکنیم:
الف: اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی درحال و آینده و رئیسجمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت درهر زمان، آن است که نگذارید این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است.
و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول میباشند و مردم و جوانان حزباللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد.12
در این وصیت، سه مطلب تصریح شده است:
1- لزوم جلوگیری از انحراف دستگاههای خبری، مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح کشور توسط مجلس شورای اسلامی، رئیسجمهور، شورای نگهبان، قوه قضاییه و دولت.
2- حرام بودن تبلیغات، مقالات، سخنرانیها، کتب و مجلات خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور.
3- واجب بودن جلوگیری از موارد فوق و نیز آزادیهای مخرب؛ که انجام آن متوجه همه از مسئولان، مردم و جوانان حزباللهی است.
ب: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و انتشار بعضی کتب و نشریات خلاف اهداف انقلاب اسلامی و اصول آن و عفت عمومی، برخوردهایی از سوی مردم با مراکز توزیع این کتب و نشریات از جمله کتابفروشیها شد که امام ضمن برخورد با این پدیده، جلوگیری از مطبوعات و نشریات توطئهگر و خلاف جهت ملت و مقالاتی که مضر به انقلاب و موجب تفرقه میشود را خواستار شدند:
شایعهسازیهای ضدانقلاب که از چپ و راست برخلاف مسیر ملت میشود و دولت را متهم به اختناق میکنند، جدا مردود است. ما در طول پیروزی انقلاب گوشزد کردیم که آزادی مطبوعات مورد نظر ماست لیکن از خیانت و توطئه به طور جدی و بدون اغماض، جلوگیری میشود. مطبوعاتی که توطئهگر و مخالف مسیر ملت نباشند، پس از تحقیق، آزاد خواهند بود.
دادستانهای دادگاهها موظفند که بار دیگر رسیدگی به مطبوعات و حال نویسندگان آنها را برعهده گیرند و هر یک از مطبوعات را که توطئهگر و مخالف مصالح ملت و کشور ندانستند اجازه نشر دهند و از نشریات مخالف مصالح ملت و کشور جدا جلوگیری کنند.
مردم به هیچ وجه حق ندارند به کتابفروشیها تعرض نمایند. در صورتی که دادستان شهرستانها نشریاتی را مضر انقلاب و مصلحت کشور تشخیص دادند موظف به جلوگیری هستند. اشخاص غیرمسئول از دخالت در این امور جدا خودداری کنند والا مؤاخذه میشوند.
مطبوعات موظفند از تیترهایی که موجب تحریک و یا تضعیف مردم میشود و یا مخالف واقع است خودداری کنند وخود را با مسیر انقلاب تطبیق دهند؛ و نیز از درج مقالاتی که مضر به انقلاب و موجب تفرقه میشود خودداری کنند که این خود توطئه محسوب میشود.13
ــــــــــــــــــــــــــ
1- فرهنگ فارسی، دکتر محمد معین، ج 4، ص 4365.
2- سوره تکویر، آیه 10.
3- سوره عبس، آیه 22.
4- سوره زخرف، آیه 11.
5- زیارت جامعه کبیره.
6- صحیفه امام، ج 1، ص 262.
7- صحیفه امام، ج 2، ص 126.
8- صحیفه امام، ج 4، ص 266.
9- صحیفه امام، ج21، ص 263.
10- صحیفه امام، ج 21- صص 296-294.
11- صحیفه امام، ج 19، صص 11-12
12- صحیفه امام، ج21، صص 435 و 436.
13- صحیفه امام، ج 9، ص 352.