بورس، بازار دولتی و محروم از حمایت دولت!(نگاه اقتصادی)
حسام ترابی
رکود بازار سرمایه تا سه ماه دیگر وارد سومین سال خود می شود، اما اظهارنظر مسئولان از این واقعیت حکایت دارد که «در» همچنان بر همان «پاشنه» سابق چرخیده و دولت یازدهم اعتقاد عملی به بورس از خود نشان نخواهد داد.
علی طیبنیا وزیر امور اقتصادی و دارایی در حاشیه جلسه 12 مرداد 1394 شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی گفت: اینکه توافق رفتار هیجانی در بازار سرمایه، طلا و ارز را ایجاد نکرد، نشانهای از بلوغ اقتصادی بخش خصوصی بوده و طبیعی است صرف امضای توافقنامه هنوز اتفاقی نیفتاده است که بورس بخواهد نسبت به آن واکنش داشته باشد.
وی در ادامه این اظهارات، بروز آثار واقعی اقدامات و برنامههای اقتصادی دولت را مشروط به رفع تحریمها دانست و تصریح کرد: این اثرات با وقفه زمانی از اواخر امسال پدیدار خواهد شد و فکر میکنیم آثار رفع تحریم در بخش واقعی اقتصاد قابل مشاهده خواهد بود.
طیبنیا یک سال پیش و در حاشیه جلسه 16 تیر 1393 شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی نیز همین وعده را داده و گفته بود: دولت با جدیت قول میدهد که بورس در آیندهای نزدیک از وضعیتی باثبات و پررونق برخوردار شود.
وزیر اقتصاد در دو سال فرصت خدمتگزاری خود به تناوب وظیفه دولت را برقراری شرایط رقابتی در بازارها معرفی و دخالت در تعیین قیمت را به شدت تکذیب کرده است. اگر این تاکید به مجموعه نقلقولهای فوق افزوده شود، میتوان دریافت که استراتژی دولت درباره بورس طبیعی جلوهدادن وضعیت کنونی، تصریح بر عدم دخالت مستقیم در بازار و ترسیم آینده مطلوب برای آن است. شایسته است که این استراتژی از جنبههای مختلف مورد توجه قرار گیرد.
کمی جستوجو در آرشیو رسانهها این نکته را عیان میکند که گویا تنها شرایط رکود بازار است که از دیدگاه دولت طبیعی تلقی میشود. طیبنیا در بهمن 1392 در خصوص نوسانات مثبت بازار سرمایه گفت: افزایش قیمتها حباب گونه بود و به همین دلیل دولت تصمیم گرفت درجهت پیشگیری از تبعات احتمالی آن ورود پیدا کند. وی ادامه داد: با عرضه سهام خرد در بازار جلوی رشد بیرویه افزایش قیمت گرفته شد.
این اظهارنظر علاوه بر اینکه از دخالت مستقیم دولت در سرکوب روند بازار سرمایه حکایت میکند، بر این نکته نیز صحه میگذارد که روند افزایش سطح عمومی قیمت سهام در سال 1392 در دیدگاه دولت غیرطبیعی بوده است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت از نظر آقای وزیر، تعیین قیمت در محیط رقابتی گاهی طبیعی و گاهی غیرطبیعی است و هر زمان دولت تقابل عرضه و تقاضا را غیرطبیعی تشخیص داد، مجاز است تا در روند کشف قیمت دخالت کند. مداقه در شرایط دو سال اخیر بازار هر ناظر بیطرف را با این واقعیت روبهرو میسازد که احتمالا معیار مورد استفاده برای تشخیص طبیعت بازار، همسو بودن روند آن با سیاستهای اقتصادی دولت است.
در حالی که دولتمردان از تقویت قیمت سهام و افزایش ارزش دارایی سهامداران به عنوان عملکردی غیرطبیعی یاد میکنند که واکنش ایشان به نوسانات بازار ارز کاملا متضاد با این رویکرد است. بازخوانی مواضع دوسال اخیر ولیالله سیف نشان میدهد بانک مرکزی همواره در بزنگاه کاهش قیمت، دلار را در حفظ موقعیت یاری رسانده است.مهر 1392 و درست در زمانی که قیمت دلار نوسانات منفی را تجربه میکرد، رئیس کل بانک مرکزی به فریاد فعالان بازار ارز رسید و در حاشیه صبحانه کاری اتاق ایران با غیرمنطقی خواندن کاهش قیمت دلار گفت: نرخ فعلی دلار در بازار نرخ کف است و بیشتر از این پایین نخواهد آمد.
آخرین تلاش سیف در مهار روند کاهشی نرخ ارز به سخنان وی در برنامه تلویزیونی سوم مرداد سال جاری بازمیگردد. رئیس کل بانک مرکزی در برنامه نگاه یک به تحلیل میزان ارز بلوکه شده پرداخت و گفت: قرار نیست که هر ارزی وجود دارد به بازار تزریق شود.
با توجه به این رویکردهای متضاد، طبیعی است اگر افرادی که در پی دعوت مکرر وزیر اقتصاد، سرمایههای خود را وارد بازار سرمایه کردهاند در جمعبندی عملکرد دوساله وزارت اقتصاد و بانک مرکزی به این نتیجه دست یابند که اگر بازار ارز را به جای بورس انتخاب کرده بودند از حمایت بیشتری بهرهمند میشدند.
از سوی دیگر بدون شک، آنچه در بازار سرمایه قیمت دارد آینده است؛ به عبارت دیگر، «سرمایهگذاران» در بورس ارزش سهام شرکتهای مختلف را با توجه به انتظارات آتی خود تعیین میکنند؛ «سرمایهگذارانی» که به نظر میرسد نسبت به وعدههای طیبنیا بیاعتماد بوده و برای آینده طلایی ترسیم شده توسط وزیر محترم اقتصاد اهمیت چندانی قائل نیستند؛ که اگر بودند، امروز وضعیت بازار چنین نبود.ریشه این بیاعتمادی را باید در سابقه اظهارات وزیر محترم اقتصاد جستوجو کرد. تعداد دفعاتی که دکتر طیبنیا از تعابیر «کف» و «حداقل» برای توصیف شرایط بازار سرمایه استفاده کرده است کمی کمتر از انگشتان دو دست است؛ اما هر بار با گذشت زمان، واقعیتها از اعتبار نظر آقای وزیر کاستهاند. در ادامه به دو نمونه از این اظهارات بسنده میشود.در حاشیه جلسه شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی (16 تیر 1393): تمامی کارشناسان بر این باورند که در حال حاضر افرادی که براساس هیجانات موجود اقدام به فروش سهام کنند به طور قطع متضرر خواهند شد چرا که در حال حاضر قیمت انواع سهام در کف قیمتی خود قرار دارد. دولت با جدیت قول میدهد که بورس در آیندهای نزدیک از وضعیت باثبات و پررونق برخوردار شود. (شاخص کل 71،619 واحد)
درحاشیه اولین کنفرانس اقتصاد ایران (14 دی 1393) معتقدیم که بازار سرمایه هماکنون در وضعیتی است که قیمتها و شاخص به کف رسیده و این در حالی است که قاعدتا عوامل داخلی اقتصاد از این امر دفاع نمیکند تا شاهد کاهش بیشتر شاخص بورس باشیم. (شاخص کل بورس 68،650 واحد)
باتوجه به این پیشینه و شاخص 64 هزار واحدی کنونی، عدم واکنش مثبت بازار نسبت به وعدههای اخیر مرد اقتصادی دولت کاملا طبیعی است. به نظر میرسد بورس به عنوان بازاری هوشمند که از اکثریت فعال جوان بهره میگیرد دست دولت را خوانده و نسبت به مانورهای تبلیغاتی آن واکسینه شده است.
در این شرایط تنها راهکاری که میتواند به تیم اقتصادی دولت کمک کند تا آب رفته را به جوی بازگردانده و اعتبار از دست رفته را دوباره زنده کند اقدام عملی در جهت حمایت از بازار سرمایه است.
در نهایت مسئولان اقتصادی دولت و در رأس ایشان وزیر محترم اقتصاد باید به این نکته توجه کنند که در اقتصادی که هنوز دولتی است، استثناء کردن یک بازار از حمایتهای دولتی جفا به سرمایهگذاران آن بازار است و بهانه کردن نظریههای دانشگاهی و رها کردن بورسی که بزرگترین فعالان آن را وابستگان دولت تشکیل میدهند، نتیجهای جز آنچه حاصل شده در پی نخواهد داشت.
رکود بازار سرمایه تا سه ماه دیگر وارد سومین سال خود می شود، اما اظهارنظر مسئولان از این واقعیت حکایت دارد که «در» همچنان بر همان «پاشنه» سابق چرخیده و دولت یازدهم اعتقاد عملی به بورس از خود نشان نخواهد داد.
علی طیبنیا وزیر امور اقتصادی و دارایی در حاشیه جلسه 12 مرداد 1394 شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی گفت: اینکه توافق رفتار هیجانی در بازار سرمایه، طلا و ارز را ایجاد نکرد، نشانهای از بلوغ اقتصادی بخش خصوصی بوده و طبیعی است صرف امضای توافقنامه هنوز اتفاقی نیفتاده است که بورس بخواهد نسبت به آن واکنش داشته باشد.
وی در ادامه این اظهارات، بروز آثار واقعی اقدامات و برنامههای اقتصادی دولت را مشروط به رفع تحریمها دانست و تصریح کرد: این اثرات با وقفه زمانی از اواخر امسال پدیدار خواهد شد و فکر میکنیم آثار رفع تحریم در بخش واقعی اقتصاد قابل مشاهده خواهد بود.
طیبنیا یک سال پیش و در حاشیه جلسه 16 تیر 1393 شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی نیز همین وعده را داده و گفته بود: دولت با جدیت قول میدهد که بورس در آیندهای نزدیک از وضعیتی باثبات و پررونق برخوردار شود.
وزیر اقتصاد در دو سال فرصت خدمتگزاری خود به تناوب وظیفه دولت را برقراری شرایط رقابتی در بازارها معرفی و دخالت در تعیین قیمت را به شدت تکذیب کرده است. اگر این تاکید به مجموعه نقلقولهای فوق افزوده شود، میتوان دریافت که استراتژی دولت درباره بورس طبیعی جلوهدادن وضعیت کنونی، تصریح بر عدم دخالت مستقیم در بازار و ترسیم آینده مطلوب برای آن است. شایسته است که این استراتژی از جنبههای مختلف مورد توجه قرار گیرد.
کمی جستوجو در آرشیو رسانهها این نکته را عیان میکند که گویا تنها شرایط رکود بازار است که از دیدگاه دولت طبیعی تلقی میشود. طیبنیا در بهمن 1392 در خصوص نوسانات مثبت بازار سرمایه گفت: افزایش قیمتها حباب گونه بود و به همین دلیل دولت تصمیم گرفت درجهت پیشگیری از تبعات احتمالی آن ورود پیدا کند. وی ادامه داد: با عرضه سهام خرد در بازار جلوی رشد بیرویه افزایش قیمت گرفته شد.
این اظهارنظر علاوه بر اینکه از دخالت مستقیم دولت در سرکوب روند بازار سرمایه حکایت میکند، بر این نکته نیز صحه میگذارد که روند افزایش سطح عمومی قیمت سهام در سال 1392 در دیدگاه دولت غیرطبیعی بوده است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت از نظر آقای وزیر، تعیین قیمت در محیط رقابتی گاهی طبیعی و گاهی غیرطبیعی است و هر زمان دولت تقابل عرضه و تقاضا را غیرطبیعی تشخیص داد، مجاز است تا در روند کشف قیمت دخالت کند. مداقه در شرایط دو سال اخیر بازار هر ناظر بیطرف را با این واقعیت روبهرو میسازد که احتمالا معیار مورد استفاده برای تشخیص طبیعت بازار، همسو بودن روند آن با سیاستهای اقتصادی دولت است.
در حالی که دولتمردان از تقویت قیمت سهام و افزایش ارزش دارایی سهامداران به عنوان عملکردی غیرطبیعی یاد میکنند که واکنش ایشان به نوسانات بازار ارز کاملا متضاد با این رویکرد است. بازخوانی مواضع دوسال اخیر ولیالله سیف نشان میدهد بانک مرکزی همواره در بزنگاه کاهش قیمت، دلار را در حفظ موقعیت یاری رسانده است.مهر 1392 و درست در زمانی که قیمت دلار نوسانات منفی را تجربه میکرد، رئیس کل بانک مرکزی به فریاد فعالان بازار ارز رسید و در حاشیه صبحانه کاری اتاق ایران با غیرمنطقی خواندن کاهش قیمت دلار گفت: نرخ فعلی دلار در بازار نرخ کف است و بیشتر از این پایین نخواهد آمد.
آخرین تلاش سیف در مهار روند کاهشی نرخ ارز به سخنان وی در برنامه تلویزیونی سوم مرداد سال جاری بازمیگردد. رئیس کل بانک مرکزی در برنامه نگاه یک به تحلیل میزان ارز بلوکه شده پرداخت و گفت: قرار نیست که هر ارزی وجود دارد به بازار تزریق شود.
با توجه به این رویکردهای متضاد، طبیعی است اگر افرادی که در پی دعوت مکرر وزیر اقتصاد، سرمایههای خود را وارد بازار سرمایه کردهاند در جمعبندی عملکرد دوساله وزارت اقتصاد و بانک مرکزی به این نتیجه دست یابند که اگر بازار ارز را به جای بورس انتخاب کرده بودند از حمایت بیشتری بهرهمند میشدند.
از سوی دیگر بدون شک، آنچه در بازار سرمایه قیمت دارد آینده است؛ به عبارت دیگر، «سرمایهگذاران» در بورس ارزش سهام شرکتهای مختلف را با توجه به انتظارات آتی خود تعیین میکنند؛ «سرمایهگذارانی» که به نظر میرسد نسبت به وعدههای طیبنیا بیاعتماد بوده و برای آینده طلایی ترسیم شده توسط وزیر محترم اقتصاد اهمیت چندانی قائل نیستند؛ که اگر بودند، امروز وضعیت بازار چنین نبود.ریشه این بیاعتمادی را باید در سابقه اظهارات وزیر محترم اقتصاد جستوجو کرد. تعداد دفعاتی که دکتر طیبنیا از تعابیر «کف» و «حداقل» برای توصیف شرایط بازار سرمایه استفاده کرده است کمی کمتر از انگشتان دو دست است؛ اما هر بار با گذشت زمان، واقعیتها از اعتبار نظر آقای وزیر کاستهاند. در ادامه به دو نمونه از این اظهارات بسنده میشود.در حاشیه جلسه شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی (16 تیر 1393): تمامی کارشناسان بر این باورند که در حال حاضر افرادی که براساس هیجانات موجود اقدام به فروش سهام کنند به طور قطع متضرر خواهند شد چرا که در حال حاضر قیمت انواع سهام در کف قیمتی خود قرار دارد. دولت با جدیت قول میدهد که بورس در آیندهای نزدیک از وضعیت باثبات و پررونق برخوردار شود. (شاخص کل 71،619 واحد)
درحاشیه اولین کنفرانس اقتصاد ایران (14 دی 1393) معتقدیم که بازار سرمایه هماکنون در وضعیتی است که قیمتها و شاخص به کف رسیده و این در حالی است که قاعدتا عوامل داخلی اقتصاد از این امر دفاع نمیکند تا شاهد کاهش بیشتر شاخص بورس باشیم. (شاخص کل بورس 68،650 واحد)
باتوجه به این پیشینه و شاخص 64 هزار واحدی کنونی، عدم واکنش مثبت بازار نسبت به وعدههای اخیر مرد اقتصادی دولت کاملا طبیعی است. به نظر میرسد بورس به عنوان بازاری هوشمند که از اکثریت فعال جوان بهره میگیرد دست دولت را خوانده و نسبت به مانورهای تبلیغاتی آن واکسینه شده است.
در این شرایط تنها راهکاری که میتواند به تیم اقتصادی دولت کمک کند تا آب رفته را به جوی بازگردانده و اعتبار از دست رفته را دوباره زنده کند اقدام عملی در جهت حمایت از بازار سرمایه است.
در نهایت مسئولان اقتصادی دولت و در رأس ایشان وزیر محترم اقتصاد باید به این نکته توجه کنند که در اقتصادی که هنوز دولتی است، استثناء کردن یک بازار از حمایتهای دولتی جفا به سرمایهگذاران آن بازار است و بهانه کردن نظریههای دانشگاهی و رها کردن بورسی که بزرگترین فعالان آن را وابستگان دولت تشکیل میدهند، نتیجهای جز آنچه حاصل شده در پی نخواهد داشت.