kayhan.ir

کد خبر: ۵۳۸۲۳
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۸
معرفی رمانِ «بیداری»

وقتی دخترِ تیمسار، سیبلِ تانکِ چیفتن می‌شود(کتابستان)

 محمد صادق علیزاده
فردا صبح اویسی مثل مارگزیده‌ها به خودش می‌پیچید و فحش‌های رکیک می‌داد.
شاهنده ورزشش را کرده بوده و حالا توی چرت کوتاهی بود که خبر را برایش آوردند. اویسی نهیب زد: «تیمسار! یک نظامیِ جگردار هول نمی‌کند!» شاهنده رنگ از صورتش پرید: «چی شده تیمسار؟» اویسی رنگ به رخسار نداشت. از یازده صبح که خبر را تلفنی برایش گفته بودند تا همین یک ساعت پیش، پای تلفن سوئیچینگ بود: «لندهور، مستشارِ ایتالیایی دسته گل به آب داده!» شاهنده پرسید: «طوری شده؟» اویسی جواب داد: «آن یک مشت بچه، پایِ گشتنِ یک جور گلِ صحرایی پای‌شان می‌رسد به میدانِ تیرِ چیفتن‌ها... آن مادر به خطا بهانه‌اش چیفتن‌ها بوده. چند شلیک اتفاقی می‌کند. هول نکن! دستور داده‌ام هلی‌کوپتر وسط جاده بنشیند زخمی‌ها را ببرند 502. سوزان ترکش خورده! با چند تا از پسر و دخترها رفته بودند پای آن کوه‌های نشانه‎‌روی. نادانی کرده‌اند اما از آن بدتر این یالقوزِ مستشار است که بی‌توجه به دستورِ منعِ تیراندازی، دستورِ آتشِ امتحانی داده به چیفتن‌ها...» به دستور اویسی، هلی‌کوپتر وسط جادۀ قم – تهران روی زمین نشست و افراد زخمی شده را به بیمارستانِ 502 ارتش برد.
***
«نوزده ساله بودم که در میدان حسن‌آباد تظاهرات می‌کردیم و پیش از حمله به دانشجویان، من به‌طور معجزه‌آسایی از بین سربازهایی که نیزه‌های خود را در گوشت تظاهرکننده‌ها فرو می‌کردند، نجات پیدا کردم.» اینها را مصطفی جمشیدی، نویسندۀ کتابِ «بیداری» می‌گوید. «مصطفی جمشیدی» متولد ۱۳۴۰ در شمیران (قریه سعادت‌آباد)، از داستان‌نویسانِ دهۀ شصت که دستی نیز در سایر رشته‌های هنری مانند سینما و شعر دارد. جمشیدی که خود در‌گیرو‌دار انقلاب حضور داشته است، معتقد است در مورد انقلاب رمانی در اندازه آنچه که در حق آن است هنوز نگارش نیافته است.
او در رمانِ «بیداری»، وقایع را از زبان یک ضدقهرمان روایت می‌کند که مامورِ ساواک است. ماموری که در طی یکی از ماموریت‎‌های خود به یک فرد انقلابی و مبارز برخورد می‌کند و این آشنایی زمینۀ برخی التهابات فکری و درونی را برای او فراهم می‌کند. در ادامۀ داستان به‌طور تلویحی مشخص می‌شود که این دو با یکدیگر از قدیم ارتباطاتی داشته‌اند. فضای «بیداری» با نگاهی به وقایعِ سال‌های 55 تا 57 نوشته شده و فضای داستان عمدتا در پادگانی در میانه‌های جادۀ قم – تهران روایت می‌شود که فرماندۀ آن تیمسار شاهنده است.
جمشیدی خودر در موردِ «بیداری» سعی کرده از کالبد انسانی و محیطی که در آن زندگی کرده‌ و فضایی که احساس کرده‌، استفاده کند تا اثری ادبی در حال و هوای سال‌های منتهی به انقلاب خلق کند. نکتۀ قابل ذکر دیگر آنکه هر چند این کتاب یک اثر در فضای ادبیات داستانی است اما نویسنده سعی کرده شخصیت‌های تاریخی را نیز در آن دخیل کند. به همین جهت شخصیت‌هایی مانند شهید مفتح و شهید اندرزگو نیز در این رمان حضور دارند. چاپ اول رمان «بیداری» در 268 صفحه و به قیمت 6500 تومان توسط انتشارات نیستان راهی بازار نشر شده است. مطالعۀ این کتاب می‌تواند افقی باشد در انسان‌شناسیِ انسان‎هایِ منتهی به انقلابِ اسلامی. انسان‎‌هایی که بعدها بارِ هشت سال جنگ را هم به دوش خود کشیدند.