نکات مهم درباره اتفاقات فوتبال ایران(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
درباره اتفاقات جدیدی که در فوتبال ما رخ داده، چند نکته قابل ذکر و گفتنی است که در زیر فهرستوار میآوریم:
1- این طور که از قرائن و اظهارات مقامات رسمی برمیآید از آنجا که باشگاههای پرسپولیس و استقلال بنگاههای فرهنگی، و نه تجاری و صنعتی و... محسوب میشوند، ماجرای واگذاری این دو تیم به بخش خصوصی که قرار بود براساس اصل 44، صورت گیرد، منتفی شد و این دو تیم کماکان زیرنظر دولت و وزارت ورزش اداره خواهند شد.
هیچکس نداند خوانندگان محترم کیهان به خوبی آگاه هستند و اطلاع دارند که این نشریه از همان روز اول که بحث واگذاری این دو تیم مطرح شد تا همین امروز، حرف و نظرش این بوده که برای ما آنچه در وهله اول و بیش از هر چیز اهمیت دارد، تعیین قطعی و روشن و قانونی «مالکیت» این دو تیم است که از سرمایههای بینظیر ورزش ما به حساب میآیند. برای ما این موضوع که این دو باشگاه در اختیار بخش دولتی باشند یا بخش خصوصی زیاد نمیتواند مورد بحث باشد، مگر اینکه خدای ناکرده ما هم در این میان فراتر از حوزه اختیارات و نقش خود، منافع خاصی را دنبال کرده و از سوی یکی از این دو بخش، به حمایت از خویش «تطمیع» و تحریک شده باشیم! چون این نیست و ما بنا بر وظیفه و سر و کاری که در ورزش داریم، بیش از هر چیز خواهان سر و سامان یافتن هرچه بیشتر این دو تیم هستیم میگوییم اگر قرار است این دو سرمایه با ارزش ورزش کشورمان به بخش خصوصی واگذار شوند، باید همه شرایط دیده و همه جوانب کار سنجیده شود و این دو تیم را که متعلق به مردم هستند و در قلب میلیونها هوادار جای دارند، به «اهلش» واگذار کنند. اگر قرار است دولت و وزارت ورزش عهدهدار و متولی این دو تیم باشند، پس تمهیدات و امکانات لازم را برای این دو تیم ریشهدار و پرافتخار طوری فراهم آورند که قادر باشند اولا انتظارات و توقعات هواداران خود را که طی سالها ایجاد شده و شکل گرفته، برآورده سازند، ثانیا ورزش ما بتواند از ظرفیت بالای ایندو سرمایه و از کارکردهای مثبتی که آنها در ابعاد مختلف ورزشی، فرهنگی، تربیتی، اقتصادی و... حتی سیاسی برخوردارند، استفاده کنند. این تمام حرف و نظر ما درباره ماجرای واگذاری و تعیین مالکیت استقلال و پرسپولیس بوده است و امروز هم همان است. امروز که این دو تیم بهعنوان دو بنگاه فرهنگی تشخیص داده شدهاند و لاجرم مشمول اصل 44 نشده و باید تحت نظر دولت به فعالیت خود ادامه دهند. در این باره فعلا به این مختصر بسنده میکنیم و در شمارههای بعد بیشتر خواهیم نوشت.
2- یکی از آفات و مسائل آزاردهنده فوتبال ما «انگ و تهمت»هایی است که به طور فزاینده، در حجم وسیعی فضای آن را انباشته و شخصیتها و زحمات و اقدامات و کامیابیها و موفقیتها و نتایج و مناسبات و... همه و همه چیز را زیر سؤال برده است. در این باره مجله ما بارها نوشته و تذکر داده و مسئولان را به مقابله با آن فراخوانده است. بازار این تهمتها و انگزدنها معمولا وقتی مسابقات فوتبال شروع میشود، در اینجا و آنجا، به ویژه از طریق بعضی رسانهها بیشتر و به طور ملموستری رونق میگیرد و چون مسابقات به اوج هیجان و رقابتها به شرایط حساس میرسد بر حجم و تراکم آن نیز افزوده میشود و...
امسال نیز با شروع لیگ فوتبال و آغاز فصل 94-95 شاهد تکرار این ماجرا هستیم و ما نیز طبق وظیفه از مسئولان محترم میخواهیم برای اینکه فضای فوتبال مکدر و اعتماد مردم و علاقهمندان سلب نشود و چهرههای لایق و زحمتکش، مربیان، بازیکنان، تیمها و داوران، در نزد مردم زیر سؤال نروند و اعتبار آنها مخدوش نشود، برای اینکه حداقل زحماتی که مسئولان و مجریان فوتبال در راه اجرای مسابقات میکشند زیر سؤال نروند و لوث نشود، لازم است با این نوع رفتارها و حرفزدنها و... البته به صورت «قانونی» برخورد شود. اگر کسی که حرفی را میزند و تهمتی را وارد میکند، درست میگوید با موضوع و فرد مورد اتهام، برخورد قانونی و قاطع شود و اگر آن حرف تهمت و انگ بیسند و مدرک بود و به قصد باجگیری یا تخریب یا ارعاب و یا... این طور مسائل مطرح شده باشد با طرفی که این حرفهای بیمدرک و این تهمتهای بیسند را مطرح کرده، قاطعانه و قانونی برخورد کنند، به طوری که همه بدانند در صورت ارتکاب رفتاری غیرقانونی، یا زدن تهمت و انگ بیمدرک، تاوان سنگینی در انتظار آنهاست.
نکته آخر این که هر چقدر انتقاد و حرف حق و درست زدن به نفع ورزش و مسئولان آن است، انگ و تهمت و تخریب و تحقیر و... مضر و نافی مصالح ورزش است. انتقاد و نقد سالم با انتقام و تخریب فرق دارد.
حرف زدن برای اصلاح ورزش و حرف زدن به قصد تخریب این و آن و تبرئه «خود»، کاری است که قطعا خالق نمیپسندد و خلق هم خیلی خوب تشخیص میدهد که طرف حرف مردم را میزند و درد ورزش را دلسوزانه میگوید و یا عوامفریبانه و به قول امروزیها «پوپولیستی»، قصد عوامفریبی دارد و کشک خود را میساید و..!
3- با اتفاقاتی که هفته گذشته در مجلس شورای اسلامی و با حضور برخی از نمایندگان محترم رخ داد، بیش از گذشته معلوم شد که میان وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال، صفا و صمیمیتی وجود ندارد، وزارت و شخص وزیر خود جزو منتقدان فوتبال و نحوه مدیریت و اداره آن است. البته اگر غیر از این بود وزیر محترم بهعنوان فردی آشنا با ورزش، وضع و حال فعلی فوتبال را که صدای همگان- البته جز دلالها و کارچاقکنها و چاپلوسها و منفعتپرستها و زردنویسها و زردگوها و... را درآورده، تایید میکرد،جای تامل و تعجب داشت. با این حال ما حداقل اینجا نمیخواهیم درمسند قضاوت و داوری بنشینیم، هرچند وضعیت فوتبال به قدری نگرانکننده است که ناگفته هم نتیجه قضاوت ما معلوم است اما اینجا میخواهیم بگوییم که در ایجاد وضع فعلی فوتبال،آقای کفاشیان به تنهایی مقصر نیست و اگر هم باشد مقصر اصلی نیست، مقصران اصلی کسانی هستند که یا سالها کنار رفتهاند یا بعد از خرابکاریها حالا چهره «قهرمان» و «منجی»! به خود گرفته و بعضا طلبکارانه و مصلحانه، علم انتقاد علیه فوتبال را بلند کرده و طبق معمول، سنگ «خود» و «مقام از دست رفته» را به سینه میزنند! بنابراین به گمان ما در شرایط فعلی مسئولان محترم وزارت ورزش، شخص وزیر محترم، مسئولان درستکار فدراسیون فوتبال و شخص آقای کفاشیان باید با قبول واقعیات- و نه رفتار و گفتار لجبازانه- حداقل برای جلوگیری از افزایش مشکلات فوتبال که جملگی ناشی از رخنه و نفوذ نااهلان و دلال مسلکهای بیمهار و جریان تخریبگر و... است، دست به دست هم داده و برادرانه راهحلی پیدا کنند. در این راه همه کسانی که به فکر اعتلا و اصلاح وضع فوتبال هستند باید به سهم خود وارد عمل شوند و مسئولان را یاری دهند.
4- سرانجام سرمربی پرتغالی تیم ملی، از مرخصی دو ماهه خود بازگشت و این درست مصادف شد با هفته پنجم لیگ برتر که با شروع کار آقای کیروش، تعطیل میشود! درباره سرمربی تیم ملی قبلا حرفهای خود را زده و به صراحت هم نوشتهایم. گفتیم رفتار و عملکرد ایشان در بعضی موارد کاملا غیرحرفهای و برخلاف تعهدات است که برای نمونه ماجرای دستیار ایرانی را مطرح کردهایم که علیرغم تصریح در قرارداد، وی به لطائفالحیل تاکنون از انجام آن طفره رفته و... و البته این را هم نوشتهایم اگر روزی روزگاری امثال مرحوم رایکوف برای فوتبال ما آنچنان کار میکردند و زحمت میکشیدند و منشأ خدمات شدند، اگر امثال اوفارل دیروز و امثال ولاسکو و کواچ امروز در والیبال، بدون توقع، بدون طلبکاری به نوبه خود خادم ورزش ما بودهاند، و اگر امروز آقای کیروش از همه فوتبال ما، طلبکار است، دلیل را باید در نحوه مدیریت جستوجو کرد. بدون تردید امثال کیروش، برانکو و ... میتوانند در خدمت ورزش و جوانان ما باشند، به شرط آن که درست هدایت و مدیریت شوند، طوری که سرشان را پایین بیندازند و کارشان را انجام دهند و از دلال و کارچاق کن و قدارهکش قلم به دست و تخریبچی میکروفون به دست و اجنبیپرستان منفعتطلب و... پیرامون آنها خبری نباشد... بگذریم- حالا که کیروش بازگشته، امیدوایم ایشان بیش از پیش به تعهدات خود پایبند باشد، به وظایف خود عمل کند، اگر چنین باشد ما کماکان به حمایت از او که در واقع حمایت از تیم ملی است ادامه میدهیم، در غیر این صورت اگر ایشان حد و اندازه خود را رعایت نکند، بیشتر و بزرگتر از دهانش و حیطه اختیاراتش حرف بزند، در حلقه کارگزاران رسانههای زرد و باندهای اختاپوسی قرار و از آنها خط و ربط بگیرد، بدون تردید در حمایت و دفاع از تیم ملی، حیثیت و عرق ملی، فوتبال و کشور و طرفداران آن، به یاری حق آن طور که باید درباره ایشان عمل خواهیم کرد...