kayhan.ir

کد خبر: ۵۳۵۱۴
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۱
چرا توبه «روباه پیر» مرگ است؟!

روبهک جست و طعمه را بربود ...

اشاره- سرانجام پس از کش و قوس های فراوان و با تلاش و مساعدت های شبانه روزی اعتدالیون حاضر در دولت یازدهم و ایضاً با عنایت های کمیته دوستی پارلمانی ایران و انگلیس، سفارت بریتانیا در تهران مجددا بازگشایی شد.



اما براستی چرا باید با کشوری که سیاهه جنایات و خیاناتش در حق ملت ایران، از مثنوی هفتاد من نیز فراتر خواهد رفت، ارتباط گرفت؟! کشوری که حتی یک‌بار هم حاضر نشده ولو به تلویح از سبقه ضدایرانی خود پوزش خواسته و از نسل برجای ماندگان ایرانیان مظلوم و داغ دیده عذرخواهی کند!
در این مقال بر آن شدیم تا  به بازخوانی برخی از رذالت های نژاد آنگلوساکسون در حق ایرانیان پرداخته و تاریخ را درباره درستی یا نادرستی این بازگشایی به قضاوت بنشانیم.
راز انحراف مشروطیت
جنبش مشروطه در اصل حركتی برای گسترش عدالت در كشور بود و جز این هدف دیگری نداشت. برهمین اساس علما به عنوان سردمداران این جریان تحصن در اماكن مذهبی ایران همچون حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و حرم حضرت معصومه (س) را برای به ثمر رسیدن این جنبش انتخاب كردند. در چنین شرایطی، سفارت انگلیس وارد جریان شد. بدین ترتیب بسیاری از گروه‌های غیرمذهبی با بست‌نشینی در سفارت انگلستان طرح غربی مشروطه را كلید زدند و انحراف مشروطه از اهداف اولیه‌اش را بنیان گذاشتند.
در همین رابطه دسته‌ای از علما كه آگاه بودند «مشروطه از دیگ پلوی سفارت انگلیس بیرون آمده است» تلاش كردند تا با تطبیق قوانین مشروطه با شرع، مشروطه را مشروعه كنند. گرچه شیخ فضل‌الله نوری كه در راس مشروعه‌خواهان قرار داشت تاحدودی در این امر موفق بود اما در نهایت با توطئه انگلستان، پس از فتح تهران به‌دار آویخته شد. بدین ترتیب به تعبیر آل‌احمد پیكر بی‌جان شیخ بر روی‌دار نمادی از اعتلای پرچم استعمار انگلستان در ایران شد.
فرقه ضاله بهائیت
تحت‌الحمایه انگلیس
ارتباط بهاییت با قدرت‌های بزرگ دنیا غیرقابل کتمان است به خصوص پیوند آن با انگلیس که مورد اجماع مورخین است. اعطای لقب «سِر» و نشان «نایت هود» توسط دربار لندن به عباس افندی، پیشوای بهاییان، که به پاس خوش خدمتی‌های وی صورت گرفت از واقعیات مسلم تاریخ معاصر است که این خوش خدمتی‌ها شامل تامین آذوقه برای ارتش بریتانیا در قدس، استفاده از نفوذ و نظریات پیشوای بهاییت، جاسوسی بهاییان در ایران برای انگلیس در هنگامه جنگ بین متفقین و متحدین و... است. جالب آنکه پس از اشغال فلسطین توسط انگلیس عباس افندی سلطه انگلیس‌ها را «برپاشدن خیمه‌های عدالت» شمرد و البته انگلیس هم عباس افندی را زیر چتر حمایت خود گرفت، جدا از اعطای لقب و نشان، بهاییان آن دیار مورد توجه و اطمینان کامل مقام‌های انگلیسی حکومت فلسطین بودند و اکثر آنها در مقام‌های حساس دولتی مانند فرمانداری، ریاست ثبت اسناد و ماموریت‌های بالایی در این سرزمین دیده شدند.
کودتای 1299
و روی کار آوردن رضاخان
از همان آغاز کودتای 1299 نشانه‌های بسیاری دال بر پیوند مجریان کودتا با استعمار انگلیس وجود داشت. اعظم الوزراء از فعالان سیاسی عصر قاجار و پهلوی آورده است که: «کنسول انگلیس در مشهد، هدف از کودتا را مسائلی همچون تمرکز قوای سیاسی و نظامی در پایتخت، تمدید قرارداد نفت، نابودی عشایر، کنار‌زدن رجال شایسته و روی کار آوردن عناصر پَست، و بالاخره تضعیف و محو روحانیت، و جلوگیری از شعائر حیات بخش حسینی(ع) قلمداد کرده است.»!
مخالفت انگلیس با آزادی
و پیشرفت ایران
مسعود انصاری، از دولتمردان عصر پهلوی، در خاطرات خود تابلوی گویایی از سیاست استکباری بریتانیا را در ایران ترسیم کرده است. وی در این باره می‌نویسد: «انگلیسی‌ها همیشه با هر اصلاحی در ایران مخالف بودند و نمی‌خواستند ایرانی در راه ترقی و تعالی گام بردارد و مانند کشورهای پیشرفته جهان بشود، بلکه سعی داشتند ایران همیشه به صورت خراب باقی بماند. آنها نمی‌خواستند که در ایران صنایعی به وجود بیاید و ما قوه و قدرتی پیدا کنیم. آنها میل نداشتند که در کشور ما قشون منظم و مقتدری به وجود بیاید. آنها به آتش ناامنی‌ها و نابسامانی‌ها در کشورمان دامن می‌زدند، تا ما برای تامین هزینه‌های قشون کشی بیشتر به آنها نیاز پیدا کنیم و بیشتر زیر بار قرض آنها برویم. آنها نمی‌خواستند که اوضاع مالی ایران سر و صورتی پیدا کند. آنها با تغییر تعرفه گمرکی که کاملاً برخلاف مصالح ما و به نفع آنها تنظیم شده بود، مخالفت ورزیدند. آنها با هرگونه اقداماتی از طرف ما برای جلوگیری از دخل و تصرف در منابع نفتی ما مخالفت می‌کردند. آنها می‌خواستند که رژیم کاپتولاسیون در ایران باقی بماند و به لغو هیچ یک از امتیازاتی که به زور یا دسیسه از ما گرفته بودند تن در نمی‌دادند و با در دست داشتن بانک شاهنشاهی ایران، می‌خواستند که بر سرنوشت اقتصادی و مالی کشور ما حاکم باشند.خلاصه، آنها می‌خواستند که آقا باشند و بر ما فرمانروایی بکنند.»!
نقش چرچیل نخست وزیر انگلیس در ایران
چرچیل نخست وزیر انگلیس در سه مقطع مهم تاریخ ایران مؤثر بود. در زمان خرید سهام «دارسی» برای دولت انگلیس چرچیل وزیر دریاداری بود و با حمایت صهیونیست‌هایی چون سر مارکس ساموئل رئیس کمپانی شل این امتیاز را خرید. در ماجرای کودتای ١٢٩٩ شمسی چرچیل وزیر جنگ بود و با حمایت شبکه صهیونیستی دولت لوید جرج و یرد ریدینگ یهودی نایب السلطنه هند، کودتا را به فرجام رسانید و سپس دیکتاتوری پهلوی را در ایران مستقر کرد. بار سوم در سال ١٣٣٢ است که چرچیل باز در پیوند با شبکه قدرتمند صهیونیستی دنیای غرب طرح مداخله و کودتای ٢٨ مرداد را در ایران شکل داد.
تفرقه بینداز و حکومت کن
وقایع خونین ٣٠ تیر و نقشی  که آیت‌الله کاشانی در  این قیام  داشت، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها را به این نتیجه رساند که تنها  راه  شکست دکتر مصدق  از بین بردن حمایت آیت‌الله کاشانی است، حسین مکی که خود  از نزدیک شاهد وقایع  آن زمان بوده در خاطرات خود می‌نویسد: «آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها  و عوامل آنها  در  وقایع ٣٠ تیر ١٣٣١ برای برداشتن  دکتر مصدق به این نتیجه رسیده بودند که تا  آیت‌الله کاشانی و چند نفر از اعضای مؤثر جبهه ملی که سمت نمایندگی مجلس را دارند با دکتر مصدق متحد و متفق می‌باشند، محال است که بتوانند او را از کرسی نخست وزیری به زیر اندازند .مؤثرترین و بهترین راه حصول به این مقصود را برهم زدن اتحاد و اتفاق بین کاشانی و جبهه ملی با دکتر مصدق می‌دانستند، بنابراین همان سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را به کار بستند و به آن عمل کردند.»!
کودتای انگلیسی 28 مرداد با مشارکت6 I M
طرح سرویس اطلاعاتی  انگلیس در زمینه کودتای ٢٨مرداد ابتدا به وسیله چرچیل نخست وزیر انگلیس تصویب شد و با تمهیداتی حمایت دولت آمریکا نیز جلب شد. سالیان سال کودتای ٢٨ مرداد به عنوان کودتای آمریکایی شهرت داشت ولی امروزه اسناد و اعترافات دولتمردان بریتانیا همچون وزیر خارجه سابق انگلیس «جک استراو» کاملا مسجل می‌کند که این طرح بیش‌تر صهیونیستی – انگلیسی بود تا آمریکایی و حتی سرویس اطلاعاتی انگلیس با بزرگنمایی خطر کمونیسم و انجام تحریکات و آشوب‌های پنهانی، مثلاً در ماجرای سفر اورل هریمن به ایران در 23 تیر 1330، توانستند به تدریج آمریکایی‌ها را با خود هم عقیده کنند.عامل مهم دیگری که تاکنون مورد توجه جدی مورخین ایرانی قرار نگرفته است؛ طرح سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا برای تشدید اختلافات و انداختن بمب به خانه علما به نام هواداری از مصدق بود. در چارچوب این طرح است که در 10 مرداد 1332 یعنی 15 روز پیش از شروع عملیات، گروهی به نام هواداران مصدق با چوب و چماق به خانه کاشانی حمله کردند و نارنجکی به داخل خانه پرتاب نمودند که به مجروح شدن عده‌ای انجامید. شبکه‌های خرابکاری فوق همچنین نامه‌هایی را با امضای حزب توده برای علما، به ویژه آیت‌الله العظمی بروجردی، می‌فرستادند و آنها را تهدید می‌کردند که به زودی ما قدرت را به دست خواهیم گرفت و شما را ‌دار خواهیم زد.
نفت ایران و سود انگلیس
قراردادهای نفتی ایران همواره در زمان حکومت نظامی منعقد شد. قرارداد 1933 میلادی در زمان حکومت 20 ساله رضاخانی شکل گرفت. هنگام مذاکره درباره قرارداد، حکومت نظامی برقرار بود. همچنین در زمان مذاکره با کنسرسیوم قرارداد 1933 نیز حکومت نظامی برقرار بود. چند سال بعد قرارداد کنسرسیوم 1954 منعقد شد که در مجموع سهم ایران و انگلیس از آن 30 به 70 بود. پیش از آن که زمان قرارداد 1954 منقضی شود در سال 1973 در سن موریتس قرارداد دیگری با کنسرسیوم منعقد شد. درخصوص این قرارداد ماده 32 بیان می‌داشت: کلیه دعاوی ایران نسبت به شرکت‌های نفتی و کنسرسیوم ملغی شد. ماده4 آن نیز بیان می‌داشت: که شرکت ملی نفت ایران اجازه ندارد بدون موافقت کنسرسیوم از ظرفیت اضافی پالایشگاه استفاده کند.
کسب اطلاعات محرمانه
و غارت مواریث باستانی ایران
از مأموریت‌های مهم و عمده سفرا و نمایندگان سیاسی دولت انگلیس در ایران، جمع آوری اطلاعات دقیق سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی راجع به منطقه مأموریت خویش بوده است.
در همین رابطه متن دستورالعمل پادشاه انگلیس به سفیرش در ایران از این قرار است: «باید با تمام قوا کوشش نمایید از منافع مالی و نظامی دولت ایران اطلاعات دقیق و صحیحی به دست بیاورید، از شماره نفرات، از دیسیپلین ارتش، از میزان و راه‌های وصول مالیات و عوارض در موقع صلح و جنگ، از نیروهای صنعتی و از سایر مطالبی که بتوان از روی آنها قضاوت صحیحی درباره اوضاع فعلی ایران بنمود ما را از طریق وزارت خارجه مطلع بنمایید. هرگونه گزارش درباره عادات و سنن و رسوم و خلقیات ایرانیان و اطلاعات تجارتی و مخصوصاً آثار باستانی ایران، مورد علاقه ما می‌باشد.»!
نقش انگلیس
 در مرگ 10 میلیون ایرانی
فاجعه قحطی سال‌های 1296الی1298 شمسی همزمان با جنگ جهـانی اول زمانی اتفاق می‌افتد که سراسر ایران در اشغال نظامیان انگلستان است. درست زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی نابود می‌شدند، ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غلات و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار هم افزایش شدید قیمت مواد غذایی را سبب می‌شد و هم مردم ایران را از این آذوقه محروم می‌کرد. جالب‌تر اینکه انگلیسی‌ها حتی مانع واردات مواد غذایی از آمریکا، هند و بین النهرین به ایران می‌شدند. به علاوه در زمان قحطی، انگلیسی‌ها از پرداخت پول درآمدهای نفتی ایران استنکاف ورزیدند.
داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سال‌های قحطی در غرب ایران این گونه می‌نویسد: «اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده‌اند. در میان انگشتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار جاده کنده‌اند و یا ریشه‌هایی که از مزارع درآورده‌اند به چشم می‌خورد؛ با این علف‌ها می‌خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه‌ای با چشمان گود افتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت، چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می‌شد می‌خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشارتی برای لقمه نانی التماس می‌کرد.»!
طبق اسناد آمریکایی، در سال 1914 جمعیت ایران 20 میلیون نفر بود که در سال 1919 به 11‌میلیون نفر کاهش یافت، یعنی حدود 10 میلیون نفر از مردم ایران در اثر گرسنگی و بیماری‌های ناشی از کمبود مواد غذایی و سوء تغذیه مردند.
نقش انگلیس در جدا شدن هرات از ایران
پاتینجر جاسوس کارکشته انگلیس با لباس روحانی به هرات رفته و خود را مولوی هندی معرفی کرد و در هرات به تدریس و در مسجد هرات به پیش نمازی مشغول شد و اهالی را علیه ایران تحریک نمود. وانمود می‌کرد که از الهامات روحانی مستفیض و مطلع می‌شود و بر همین پایه اطلاعات قشون ایران را به کامران میرزا مخالف دولت ایران می‌داد و ضمن دادن مشاوره به او با پرداخت وجه که صندوق‌دار آن مانکجی لیمجی از جاسوسان انگلیس در هند بود، او را قادر به تهیه لوازم جنگ نموده به کمک دولت انگلستان مستظهر می‌ساخت.در محاصره قلعه هرات توسط محمد شاه، پاتینجر نزد کامران میرزا رفت و او را از تسلیم شدن بازداشت و مطمئن کرد که دولت انگلستان به ایران اعلان جنگ خواهد کرد و نیز متعهد شد که تا هفت ماه قشون ایران را از دور هرات پراکنده سازد. او در هرات شروع به پرداخت وجه کرد و مبالغ گزافی پرداخت و موجب شد اهالی قلعه بیشتر مقاومت کنند.
مستر مک نیل، سفیر انگلستان در ایران، نیز اطلاعات اردوی ایران را برای او [پاتینجر] می‌فرستاد. عملیات پیچیده انگلیسی‌ها در افغانستان علیه ایران با نقش آفرینی پاتینجر و مانکجی که وابستگی مستقیم به سرویس اطلاعاتی بریتانیا داشتند منجر به جدا شدن هرات از خاک ایران شد.
نقش سفارت انگلیس در فتنه ۸۸
نمونه‌های متعددی از خراب‌كاری‌های عاملان انگلیس در قضایای پس از انتخابات سال ۸۸ وجود دارد: حضور آشكار دیپلمات‌های انگلیسی با نمادهای سبز در میان آشوبگران، نفوذ برخی از رابطین امنیتی سفارتخانه‌ در ستاد كاندیداهای خاص و اعزام جاسوس‌های انگلیس در ظاهر خبرنگار به ایران و پوشش همه‌جانبه اتفاقات منتهی به انتخابات تنها نمونه‌هایی از كارشكنی‌های انگلستان در فتنه ۸۸ است. در این بین بی‌بی‌سی نیز با دامن زدن به حوادث و متشنج نشان دادن اوضاع، امنیت كشور را تهدید می‌كرد.
سفارت انگلستان در تهران به عنوان مركز فرماندهی، هدایت جریان انحرافی را برعهده داشت. طبق شواهد و مدارك موجود این سفارتخانه تحت پوشش نیروهای محلی، افرادی را بین اغتشاشگران فرستاده و مطالب مورد نظر خود را به آنها القا می‌كرد. درپی بروز دخالت‌های افراد سفارت انگلیس، درهمان روزها ۸ تن از كارمندان این سفارتخانه دستگیر شدند. بدین ترتیب پرده كنار رفت و چهره سفارت انگلستان در تحریك اغتشاشگران و ارتباط با سران فتنه فاش شد.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.