kayhan.ir

کد خبر: ۵۳۵۱۲
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۱

گزینه نفوذ نقشه جدید آمریکا


در یک برآورد از رویه‌ غرب و به‌خصوص مقامات آمریکایی، برخی از لایه‌های پنهان اهداف غرب از مذاکره با ایران بیشتر مشهود می‌شود. همان‌طور که جمهوری اسلامی برای مذاکره، اهدافی را تعیین کرده بود، غرب به رهبری آمریکا نیز اهدافی را برای مدیریت جمهوری اسلامی و مهار آن مد‌نظر قرار داده بود که جلوگیری از «استقلال کشور به‌عنوان یکی از شاخص‌های انقلاب»، «تقویت شبکه حامیان غرب در ایران و ایجاد دودستگی در جامعه‌ ایران»، «جلوگیری از نفوذ بین‌المللی ایران»، «جلوگیری از تبدیل شدن ایران به‌عنوان یک الگوی جدید نظام سیاسی»، از جمله‌ آنها است.
با اندک تأملی در رفتار و گفتار مقامات آمریکایی بعد از جمع‌بندی وین، به‌وضوح می‌توان این موضوع را مشاهده کرد که نگاه آنان به گفت‌وگوی با ایران، چیزی فراتر از صرفا مذاکرات هسته‌ای است. در حقیقت همان‌طور که پیش از این نیز گفته شد، مذاکرات هسته‌ای، ماهیت ژئوپلتیک و جهانی دارد. آن‌چنان‌که رهبر انقلاب نیز در بیانات خود در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام، با اشاره به بستن راه نفوذ آمریکایی‌ها فرمودند:
«آ‌ن‌ها به خیال خودشان، در جریان مذاکرات هسته‌ای؛ این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا نیت آن‌ها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را بطور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی آمریکایی‌ها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همه‌ توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد. در منطقه هم همین‌جور؛ در منطقه هم آن‌ها می‌خواهند نفوذ ایجاد کنند؛ حضور برای خودشان دست‌وپا کنند و اهداف خودشان را در منطقه دنبال کنند.»
اندیشکده‌ «مرکز امنیت آمریکای جدید» در گزارش اخیر خود صراحتا به این موضوع اشاره می‌کند که ایالات متحده می‌بایست از فضای به‌وجودآمده از مذاکرات هسته‌ای با ایران استفاده کرده و شبکه‌ حامیان غرب در ایران را فعال کند تا از این طریق، تغییرات سیاسی- فرهنگی در ایران به‌وجود آورد. این همان موضوعی است که می‌توان در گفتار دولتمردان آمریکایی از جمله باراک اوباما و جان کری نیز مشاهده کرد. بنابراین آمریکایی‌ها به دنبال ایجاد فضایی برای نفوذ در عرصه‌ سیاسی کشور و یا تغییر در روندهای سیاسی و تصمیم‌گیری کشور هستند. برای دستیابی به این هدف نیز از سیاست‌هایی چون ایجاد دودستگی یا دوگانه‌سازی استفاده می‌کنند. خطاب قرار دادن عده‌ای به عنوان «مستعد»۱، «تجدیدنظرطلب»، «نسل جوان» در اظهارات اوباما، یا «جوانانی که آینده می‌خواهند»، و همچنین قلمداد کردن مخالفین رابطه با آمریکا با عنوان «تندروها» در اظهارات جان کری، از همین دست دوگانه‌سازی‌ها و ایجاد شکاف در جامعه‌ ایران است.
نمود بارز و ترجمان این سیاست را نیز می‌توان در اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا چند روز بعد از مذاکرات وین، در ۱۹ مردادماه (۱۱ آگوست ۲۰۱۵) در مصاحبه با وب‌سایت مایک «Mic» مشاهده کرد. وی بیان داشت «در داخل ایران باید گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد. گذاری که طی آن درک شود که شعار مرگ بر آمریکا و انکار هولوکاست توسط رهبران ایران، و تهدید اسرائیل به نابودی و دادن اسلحه به حزب‌الله، گروهی که در فهرست تروریستی قرار دارد، و کارهایی از این دست، از ایران، در چشم بخش اعظم جهانیان، کشوری طردشده می‌سازد.»
باراک اوباما ادامه داد: «به شما قول می‌دهم در لحظه‌ای که رژیم ایران از این نوع گفتار و رفتار دست بردارد، بلافاصله در چشم جهانیان نفوذ و قدرت بیشتری پیدا خواهد کرد. امید من این است که چنین اتفاقی بیفتد. چنین امری نیازمند تغییر در سیاست و رهبری ایران است. تغییر طرز فکر در زمینه رویکرد ایران به بقیه جهان و رویکردشان به کشورهایی مثل ایالات متحده.»
همچنین اظهارات جان کری در کمیته‌ روابط‌خارجی سنا، اظهاراتی به‌طور خاص در جهت نیل به این نیات است. جان کری در دوم مردادماه (۲۴ ژولای ۲۰۱۵) در شورای روابط‌خارجی آمریکا در پاسخ به سؤال «ریچارد هاس» مبنی بر اینکه آیا شما معتقدید در این پانزده سال تغییر فاحشی در رفتار ایران صورت می‌گیرد، با اظهار اینکه آمریکا نسبت به آینده‌ ایران حساب باز کرده بیان داشت «من نمی‌دانم تا ۱۵ سال دیگر چه اتفاقی می‌افتد جز اینکه می‌دانم اتفاقات زیادی در کشورها رخ خواهد داد.»
 آمریکایی‌ها در فضای بعد از جمع‌بندی وین، همچنین دو موضوع مهم دیگر را نیز مورد پیگیری قرار داده‌اند، نخست تلاش برای گره‌زدن مسائل منطقه‌ای به جمع‌بندی وین، و دوم نفوذ در منطقه و تلاش برای تغییر رفتار ایران در منطقه. بر  همین اساس باید گفت:
غربی‌ها و آمریکایی‌ها به شدت علاقه‌مندند تا ناامنی‌های منطقه‌ غرب آسیا (که اتفاقا خود عامل به وجودآورنده‌ آن‌ها محسوب می‌شوند) را به‌عنوان یکی از پیوست‌های این مذاکرات قلمداد کرده و توافق احتمالی را به خیال خود، به مثابه «اخذ مجوزها و تضمین‌های امنیتی ایران به آمریکا در قبال منطقه» نشان دهند. این همان گزاره‌ای است که طی روزهای اخیر به کرات توسط مقامات غربی، به‌خصوص مسئولین آمریکایی و انگلیسی بر آن اصرار شده است، به‌گونه‌ای که وزیرخارجه‌ انگلیس، وزیرخارجه‌ آمریکا و حتی رئیس‌جمهور این کشور نیز در روزهای اخیر بر آن پافشاری کرده‌اند.
برای مثال، فیلیپ هاموند، وزیرخارجه‌ انگلیس در مصاحبه با شبکه سعودی الحدث طی اظهاراتی اظهار داشت: «روشن است که صداهایی در داخل ایران وجود دارد، اما ما امیدواریم که با بازگشت ایران به تعامل با جامعه بین‌الملل، با تبدیل شدن به بازیگری با نقش بیشتر در جامعه بین‌الملل، در این مسیر شاید رفتارش در منطقه را اصلاح کند.» وزیرخارجه‌ آمریکا نیز در کنفرانس خبری مشترک خود در تاریخ ۱۱ مرداد ماه با وزیرخارجه‌ مصر (قبل از سفر به منطقه‌ خلیج فارس) در بخشی از سخنان ضدایرانی خود اظهار داشت: «ایران در فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده منطقه دست دارد.» همچنین وی بعد از اتمام جلسات با همتایان خود در حاشیه‌ جنوبی خلیج فارس اظهار داشت: «وزرای شرکت‌کننده در این نشست بر این نکته اتحاد نظر دارند، زمانی که توافق هسته‌ای ایران اجرا شود به امنیت دراز مدت منطقه کمک می‌کند.»
دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس نیز در اظهاراتی بعد از مذاکرات وین بیان داشت: «ما خواستار تغییر در نگرش ایران در موضوعاتی مانند سوریه و یمن و تروریسم در منطقه و تغییر در رفتار (ایران) هستیم.»
به‌همین دلیل رهبر انقلاب در بیانات خود در خطبه‌های نماز عید فطر، به این نکته اشاره کرده و فرمودند: «چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید... نکته‌ بعدی این است که با این مذاکرات و با متنی که تهیه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همان‌طور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقه‌ای مذاکره‌ای نداریم... سیاست‌های آمریکا در منطقه با سیاست‌های جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد.»
از سویی دیگر، یکی دیگر از سیاست‌های غرب که در روزهای اخیر بیشتر رخ نمایانده، تلاش برای جلوگیری از «نفوذ منطقه‌ای ایران و تبدیل شدن این کشور به یک الگو در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی» است. آمریکایی‌ها به شدت از نفوذ منطقه‌ای گفتمان انقلاب اسلامی هراسناک‌اند. برای جلوگیری از گسترش گفتمان انقلاب اسلامی، سناریوی «اختلاف‌افکنی» و «دوگانه‌سازی» را از دیر باز مد‌نظر قرار داده‌اند. از یک‌سو با ترویج دوگانه‌های برساخته‌ای چون «شیعه و سنی» یا «عرب و عجم»، یک جنگ مذهبی و قومیتی در منطقه راه انداخته‌اند و از دیگر سو غرب آسیا را بازار مصرف تسلیحات خود کرده و چرخ صنعت تسلیحاتی خود را بدین‌گونه می‌چرخانند.
در یک نگاه کلان، اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت، آمریکایی‌ها به‌زعم خود به برخی از اهداف‌شان در منطقه رسیده باشند، اما نفوذ منطقه‌ای ایران در میان‌مدت و بلندمدت برای مقامات واشنگتن تبدیل به یک کابوس شده است. این همان موضوعی است که چندی پیش، نشریه‌ آتلانتیک هم به آن اشاره کرده و چنین نوشته بود: «حالا با گذشت این سال‌ها، روشن شده است که تحلیلگران جنگ‌طلب و توجیهاتی که آن‌ها شکل داده بودند، کاملا غلط بوده است. مداخله در عراق، دست آمریکا در برابر ایران را تقویت نکرد. بلکه، اهرمی ژئوپلتیک در برابر ایالات متحده، در اختیار ایران قرار داد و حتی این کشور را قادر ساخت تا بدون آنکه بهایی بپردازد، جان نیروهای آمریکایی را بگیرد. همانطور که آسوشیتدپرس گزارش کرده، نفوذ ایران در منطقه به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده است. درسی که در زمینه سیاست خارجی باید از این موضوع گرفت، این نیست که جنگ‌طلب‌ها اشتباه می‌کردند، هرچند که می‌کردند. این هم نیست که قدرت گرفتن ایران، آمریکا را در معرض خطر قرار داده است... درسی که باید گرفت، این است که آمریکایی‌ها توان خود برای تدوین راهبردی کلان و پیش‌بینی نتایج مداخلات خارجی در گذر زمان را به میزان بسیار زیادی دست بالا گرفته‌اند.»
* رضا رحمتی