به یاد سرتیپ خلبان شهید «علی اکبر شیرودی»
تنها نظامیای که رهبری در نماز به او اقتدا کرد(حدیث دشت عشق)
شهید «علی اکبر شیرودی» دی ماه ۱۳۳۴ در شهرستان تنکابن دیده به جهان گشود. پس از ۳ سال خدمت در ارتش به کرمانشاه رفت و با خلبان احمد کشوری آشنا شد. عاشق انقلاب و ولایت بود و همواره سعی میکرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد. شیرودی عاشق پرواز بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن زمان را نمیشناخت و شبانهروز برای پیشبرد اهداف جنگی تلاش میکرد.
سرتیپ امیر طاعتی از همرزمان شهید نقل میکند که شهادت شهید «شیرودی» یک روندی داشت و این روند از شهادت شهید «کشوری» شروع شد. وقتی که شهید کشوری پیکرش سوخت و شهید شد، ما به همراه شهید شیرودی به آنجا رفتیم. او در کنار پیکر سوخته شهید کشوری میگفت: «من بدون تو چگونه زندگی کنم، چرا مرا تنها گذاشتی، تو مرشد و الگوی من بودی.»
از همان زمان بود که وی شروع به شهید شدن کرد. در واقع او همیشه آماده شهادت بود و به گونهای عملیات میکرد که همه از او میترسیدند. خلبان تیز پرواز آسمان ایران ساعتی از جنگ فاصله نگرفت و چنان جنگید که دکتر مصطفی چمران او را «ستاره درخشان جنگ کردستان» نامید و تیمسار ولیالله فلاحی او را «ناجی غرب و فاتح گردنهها» خواند.
مقام معظم رهبری در مورد او میگوید: «او تنها نظامیای بود که در نماز به او اقتدا کردم.» در واقع شهید شیرودی یک عارف وارسته بود و همواره میگفت: «من و همرزمانم برای اسلام میجنگیم نه چیز دیگر».
او با بیش از 2500 ساعت بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بيش از 40 بار سانحه و بيش از 300 مورد اصابت گلوله بر هليكوپترش باز هم سرسختانه جنگيد.
او سرانجام در آخرين پرواز خود در 8 اردبيهشت 1360در بازي دراز، هنگامي كه عراق لشكر 250 تانك و پشتيباني توپخانه و خمپارهانداز و چند فروند جنگنده روسي و فرانسوي را براي بازپسگيري ذهاب گسيل داشت به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندين تانك، از پشت سر مورد اصابت گلولههاي تانك قرار گرفت و به شهادت رسيد.
سرتیپ امیر طاعتی از همرزمان شهید نقل میکند که شهادت شهید «شیرودی» یک روندی داشت و این روند از شهادت شهید «کشوری» شروع شد. وقتی که شهید کشوری پیکرش سوخت و شهید شد، ما به همراه شهید شیرودی به آنجا رفتیم. او در کنار پیکر سوخته شهید کشوری میگفت: «من بدون تو چگونه زندگی کنم، چرا مرا تنها گذاشتی، تو مرشد و الگوی من بودی.»
از همان زمان بود که وی شروع به شهید شدن کرد. در واقع او همیشه آماده شهادت بود و به گونهای عملیات میکرد که همه از او میترسیدند. خلبان تیز پرواز آسمان ایران ساعتی از جنگ فاصله نگرفت و چنان جنگید که دکتر مصطفی چمران او را «ستاره درخشان جنگ کردستان» نامید و تیمسار ولیالله فلاحی او را «ناجی غرب و فاتح گردنهها» خواند.
مقام معظم رهبری در مورد او میگوید: «او تنها نظامیای بود که در نماز به او اقتدا کردم.» در واقع شهید شیرودی یک عارف وارسته بود و همواره میگفت: «من و همرزمانم برای اسلام میجنگیم نه چیز دیگر».
او با بیش از 2500 ساعت بالاترين ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بيش از 40 بار سانحه و بيش از 300 مورد اصابت گلوله بر هليكوپترش باز هم سرسختانه جنگيد.
او سرانجام در آخرين پرواز خود در 8 اردبيهشت 1360در بازي دراز، هنگامي كه عراق لشكر 250 تانك و پشتيباني توپخانه و خمپارهانداز و چند فروند جنگنده روسي و فرانسوي را براي بازپسگيري ذهاب گسيل داشت به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندين تانك، از پشت سر مورد اصابت گلولههاي تانك قرار گرفت و به شهادت رسيد.