انقلاب اسلامی ایران، متمایزترین انقلاب جهان
منصور حاجی
انقلابشناسی و موضوعات مرتبط با آن، همواره مورد تجزیه و تحلیل اندیشمندان علم سیاست و جامعهشناسی بوده و این گروه از تحلیلگران با ارائه مفاهیم متعدد و تبیین متغیرهای گوناگون درصدد تئوریپردازی برای انقلابهای جهان با هدف تجزیه و تحلیل انقلابها به لحاظ ماهیت و اهداف آنان بودهاند و در این میان گروهی از تئوریپردازان با نگرشهای فلسفی و علمی از زوایای متعددی انقلابها را مورد تقسیمبندی و تجزیه و تحلیل قرار میدهند که مهمترین آنها عبارتند از: 1-دیدگاههای جامعه شناختی 2-روانشناختی 3-اقتصادی 4-سیاسی.
از دیدگاه گروهی از تحلیلگران همانند سورکین در نهایت غرائز سرکوب شده افراد در جوامع موجب گردیده تا مردم هر جامعه برای تغییر وضعیت خود انقلاب نمایند و از سوی دیگر افزایش انتظارات مردم، دلیل اصلی انقلابها از سوی آلکسی دو توکویل بیان شده است. همچنین گروهی از تحلیلگران همانند کارل مارکس تضادهای موجود در جامعه و نیروهای مالک و کارگر را مبنای تمامی انقلابها دانستهاند و این نظریات تا حدودی بر بسیاری از انقلابها به وجود آمده در تعدادی از کشورها به ویژه اروپا قابل انطباق است اما نکته قابل توجه آن است که این گروه از تحلیلگران در ارائه تئوری انقلابها یک وجه مشترک داشتهاند و آن نیز عدم اعتقاد به تاثیرگذاری دین به عنوان یک متغیر مستقل در تحولات سیاسی میباشد. براساس دیدگاههای غالب در تئوریهای مطرح شده دو نگاه به دین وجود داشت؛ نگاه اول متعلق به لیبرالیسم بوده که منادی جدائی دین از سیاست میباشد و آن را در حد یک حوزه فکری قرار میدهد و نگاه دوم در چارچوب عقائد مارکسیستها ارائه و براساس آن، دین به عنوان عامل ایستایی جامعه معرفی میگردید و از نظر آنان یکی از شرایط وقوع انقلابها در کشورها زدودن مظاهر دین از جوامع میباشد. این نظریات تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فضای روابط بینالملل حاکم و به عنوان اصول خدشهناپذیر معرفی میگردید و با ظهور انقلاب اسلامی عملا تمامی این دیدگاهها به چالش کشیده شد. انقلاب اسلامی ایران آخرین و بزرگ ترین انقلاب مردمی قرن بیستم با شاخصههای قدرتمند اسلامی و مبتنی بر آموزههای شیعی موفق گردید با بسیج تودههای مردمی به عنوان یک جنبش عظیم مردمی اذهان تمامی تحلیلگران و اندیشمندان عرصه سیاست را به خود مشغول نماید و در مقابل، این گروه از تحلیلگران از ابتداء با تلاش برای انطباق انقلاب اسلامی با تئوریهای رایج خود سعی کردند تا این حقیقت بزرگ را تجزیه و تحلیل نمایند اما عدم همخوانی مبانی انقلاب اسلامی و متمایز بودن خصائص اصلی آن با سایر انقلابهای جهان موجب گردید تا نظریههای جدیدی از سوی آنان مطرح شود و پیدا نمودن این سؤال که انقلاب اسلامی در ایران چگونه شکل گرفته و نقش عوامل گوناگون در آن چگونه تبیین میگردد؟ از مهمترین موضوعاتی است که اذهان تئوریپردازان عرصه علم سیاست را به خود مشغول ساخته است لذا با توجه به اهداف آنان در تجزیه و تحلیل انقلاب اسلامی، نظریههایی همچون فرضیه توطئه، فرضیه مدرنیزاسیون، فرضیه اقتصاد و نظریه مذهب را اعلام نمودند. طرفداران نظریه مدرنیزاسیون اعتقاد دارند مدرنیزه کردن جامعه ایران موجب گردید تا نهادهای کهنه اجتماعی و مذهبی با نهادهای مدرن در تعارض قرار گرفته و از آنجا که سنتگرایان شدیدا با روند مدرنیزه شدن به مخالفت میپرداختند این امر موجب بروز انقلاب گردید.
آنچه که بدیهی است پیدایش انقلاب اسلامی ایران به دلیل ماهیت منحصر به فرد خود در تقابل علمی و عملی با تئوریهای مصطلح جهان قرار گرفته است و در حقیقت اصالت این نظریهها را به چالش فراخوانده است و به نظر میرسد برای تبیین دلائل شروع و استمرار انقلاب اسلامی میبایست زاویه دیگری مبنای تحلیل و تئوری این واقعه بزرگ قرار گیرد و تکیه صرف بر یک سری از علتها و معلولهای مادی به عنوان علتالعلل انقلاب اسلامی ایران نمیتواند مبین خوبی برای معرفی آن باشد در اینجا با تأکید بر وجود راههای متعدد در شناخت انقلاب اسلامی، یکی از بیبدیلترین راههای شناخت انقلاب اسلامی دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره) میباشد. نظرات حضرت امام خمینی به 3 دلیل اساسی از برجستگی و اتقان نظر در این خصوص برخوردار است؛ اول ارتباط غیرقابل انفکاک انقلاب اسلامی با شخصیت امام خمینی(ره) به گونهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته در تبیین این واقعیت میفرمایند: بینام خمینی این انقلاب در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست. دوم نقش حضرت امام(ره) در تمامی مراحل انقلاب اسلامی به عنوان رهبر بلامنازعه این انقلاب و سوم نگاه عمیق معرفتی و عرفانی ایشان به جهان هستی و پدیده انقلاب اسلامی ایران در این عالم.
حضرت امام خمینی(ره) از همان ابتدا پیروزی انقلاب اسلامی درصدد بودند با ارائه تعاریف ناب از ماهیت انقلاب اسلامی اذهان مردم را به این واقعیت متوجه سازند که این انقلاب علیرغم مشابهت ظاهری با دیگر انقلابها از خصائص دیگری برخوردار بوده که این ویژگیها این انقلاب را منحصر به فرد مینماید. ایشان در خصوص پیدایش انقلاب اسلامی ایران میفرمایند: «تردید نیست که این انقلاب اسلامی یک تحفه الهی و هدیه غیبی بود که از جانب خداوند منان بر این ملت غارتزده عنایت شده است.»(1) ایشان همچنین میفرمایند: این انقلاب اسلامی تحفهای است که خدای تبارک و تعالی از عالم بالا برای ملت ما هدیه فرستاد.(2) همچنین ایشان با تاکید بر الهی بودن انقلاب اسلامی میفرمایند: مدعی این هستیم که یک نسیم روحانی از جانب خدای تبارک و تعالی به این کشور وزیده است یک بارقه الهی به این کشور تابیده است(3). حضرت امام خمینی(ره) در چارچوب مبانی معرفتی خود برخلاف تمامی نظریههای داده شده شکلگیری انقلاب اسلامی ایران را از دیگر انقلابها متمایز معرفی مینمایند و عواملی همچون سیاستگذاری رژیم سابق و ظلم و ستم از آن تنها بعنوان عوامل فرعی در زمینهسازی انقلاب اسلامی یاد نموده و عامل اصلی را در این پدیده بزرگ اراده حقتعالی میدانند.
امام خمینی(ره) در یک تحلیل جداگانه پیدایش انقلاب اسلامی را از دیگر انقلابها جدا مینمایند و بر همین اساس میفرمایند: انقلابهائی که در دنیا واقع میشوند دو جور است یک انقلاب اسلامی است یک انقلاب غیراسلامی است.(4) و همچنین میفرمایند: فرق است ما بین انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دنیا، انقلابهای دنیا بیاستثناء برای ایمان نیست برای خدا نیست. انقلاب ایران برای خداست و از اول هم برای خدا بوده است. الله اکبر بوده است و تا آخر هم همین است.(5) بنابراین امام خمینی با تاکید بر معنویت و گرایش به خداوند و ایمان آن را عنصر اصلی و شکلدهنده به انقلاب اسلامی ایران معرفی مینمایند.
حضرت امام(ره) در مخالفت با نظریههای رایج درخصوص انقلابهای جهان، با رد علتالعلل بودن مسائل اجتماعی و سیاسی در انقلاب اسلامی به صراحت میفرمایند: بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب.(6) که این نیز در جایگاه تحلیلی خود نیز بسیار حائز اهمیت میباشد.
یکی از موارد مهم در تحلیل انقلابها عامل وابستگی آنان به قدرتهای بزرگ و تاثیرپذیری از ایدئولوژیهای دیگر مکاتب و حرکت در راستای منافع دیگر دولتها میباشد. حضرت امام خمینی براساس شیوه خاص خود در ابتداء از وابستگی تعریف جدیدی را ارائه داده و در ارتباط با انقلاب اسلامی آن را از دیدگاه الهی تعریف میکند ایشان در این خصوص میفرمایند: انقلاب، اسلامی است. نظیر انقلابهایی که در طول تاریخ به دست انبیاء انجام میگرفت وابستگی در کار نبود، الا یک وابستگی و آن وابستگی به مبداء وحی و وابستگی به خدای تبارک و تعالی.(7) ایشان مهمترین دلیل عدم استقلال انقلابها را متکی بودن آنها به یک وضعیت خاص میدانند و بر این مسئله اذعان داشتهاند که تمامی انقلابهای به وقوع پیوسته وابستگی به یکی از قدرتهای بزرگ را داشتهاند اما ایشان این وضعیت را در خصوص انقلاب اسلامی نفی کرده و میفرمایند: چنانچه این انقلاب اسلامی یک انقلاب عادی نیست و متکی به هیچ یک از دو قطب شرق و غرب نمیباشد و از این جهت ویژگیهای خاص خود را داشته و دارد.(8)
نتیجه
براساس تئوریهای موجود در ارتباط با انقلابها میتوان گفت که عمده این نظرات منطبق با جوامع غربی بوده و به سختی میتوان آنها را با پدیده بزرگی همچون انقلاب اسلامی مورد تطابق و یا ارزیابی قرار داد. آنچه مسلم است هیچ یک از عوامل یاد شده در تئوریهای انقلابهای جهان به صورت کامل درخصوص جامعه ایران مصداق نداشته و به همین دلیل بود که دستگاههای جاسوسی به دلیل عدم احتمال وقوع انقلاب در ایران از این کشور به عنوان جزیره ثبات و آرامش یاد مینمودند و بر همین اساس میتوان نظریه حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه اراده الهی مبنای این پدیده بزرگ بوده حقیقتی غیرقابل انکار بوده و به نظر میرسد که با توجه به شرایط زمان وقوع انقلاب و آثار آن بر معادلات جهانی شروع و ادامه آن جز امداد و برنامه الهی چیز دیگری نمیتواند باشد.
1- وصیتنامه
2- صحیفه امام ج6 ص 230
3- صحیفه امام ج16 ص 163
4- صحیفه امام ج 8 ص 271
5- صحیفه امام ج16 ص 99
6- وصیتنامه
7-صحیفه امام ج15 ص 147
8- صحیفه امام ج 18 ص 462
انقلابشناسی و موضوعات مرتبط با آن، همواره مورد تجزیه و تحلیل اندیشمندان علم سیاست و جامعهشناسی بوده و این گروه از تحلیلگران با ارائه مفاهیم متعدد و تبیین متغیرهای گوناگون درصدد تئوریپردازی برای انقلابهای جهان با هدف تجزیه و تحلیل انقلابها به لحاظ ماهیت و اهداف آنان بودهاند و در این میان گروهی از تئوریپردازان با نگرشهای فلسفی و علمی از زوایای متعددی انقلابها را مورد تقسیمبندی و تجزیه و تحلیل قرار میدهند که مهمترین آنها عبارتند از: 1-دیدگاههای جامعه شناختی 2-روانشناختی 3-اقتصادی 4-سیاسی.
از دیدگاه گروهی از تحلیلگران همانند سورکین در نهایت غرائز سرکوب شده افراد در جوامع موجب گردیده تا مردم هر جامعه برای تغییر وضعیت خود انقلاب نمایند و از سوی دیگر افزایش انتظارات مردم، دلیل اصلی انقلابها از سوی آلکسی دو توکویل بیان شده است. همچنین گروهی از تحلیلگران همانند کارل مارکس تضادهای موجود در جامعه و نیروهای مالک و کارگر را مبنای تمامی انقلابها دانستهاند و این نظریات تا حدودی بر بسیاری از انقلابها به وجود آمده در تعدادی از کشورها به ویژه اروپا قابل انطباق است اما نکته قابل توجه آن است که این گروه از تحلیلگران در ارائه تئوری انقلابها یک وجه مشترک داشتهاند و آن نیز عدم اعتقاد به تاثیرگذاری دین به عنوان یک متغیر مستقل در تحولات سیاسی میباشد. براساس دیدگاههای غالب در تئوریهای مطرح شده دو نگاه به دین وجود داشت؛ نگاه اول متعلق به لیبرالیسم بوده که منادی جدائی دین از سیاست میباشد و آن را در حد یک حوزه فکری قرار میدهد و نگاه دوم در چارچوب عقائد مارکسیستها ارائه و براساس آن، دین به عنوان عامل ایستایی جامعه معرفی میگردید و از نظر آنان یکی از شرایط وقوع انقلابها در کشورها زدودن مظاهر دین از جوامع میباشد. این نظریات تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فضای روابط بینالملل حاکم و به عنوان اصول خدشهناپذیر معرفی میگردید و با ظهور انقلاب اسلامی عملا تمامی این دیدگاهها به چالش کشیده شد. انقلاب اسلامی ایران آخرین و بزرگ ترین انقلاب مردمی قرن بیستم با شاخصههای قدرتمند اسلامی و مبتنی بر آموزههای شیعی موفق گردید با بسیج تودههای مردمی به عنوان یک جنبش عظیم مردمی اذهان تمامی تحلیلگران و اندیشمندان عرصه سیاست را به خود مشغول نماید و در مقابل، این گروه از تحلیلگران از ابتداء با تلاش برای انطباق انقلاب اسلامی با تئوریهای رایج خود سعی کردند تا این حقیقت بزرگ را تجزیه و تحلیل نمایند اما عدم همخوانی مبانی انقلاب اسلامی و متمایز بودن خصائص اصلی آن با سایر انقلابهای جهان موجب گردید تا نظریههای جدیدی از سوی آنان مطرح شود و پیدا نمودن این سؤال که انقلاب اسلامی در ایران چگونه شکل گرفته و نقش عوامل گوناگون در آن چگونه تبیین میگردد؟ از مهمترین موضوعاتی است که اذهان تئوریپردازان عرصه علم سیاست را به خود مشغول ساخته است لذا با توجه به اهداف آنان در تجزیه و تحلیل انقلاب اسلامی، نظریههایی همچون فرضیه توطئه، فرضیه مدرنیزاسیون، فرضیه اقتصاد و نظریه مذهب را اعلام نمودند. طرفداران نظریه مدرنیزاسیون اعتقاد دارند مدرنیزه کردن جامعه ایران موجب گردید تا نهادهای کهنه اجتماعی و مذهبی با نهادهای مدرن در تعارض قرار گرفته و از آنجا که سنتگرایان شدیدا با روند مدرنیزه شدن به مخالفت میپرداختند این امر موجب بروز انقلاب گردید.
آنچه که بدیهی است پیدایش انقلاب اسلامی ایران به دلیل ماهیت منحصر به فرد خود در تقابل علمی و عملی با تئوریهای مصطلح جهان قرار گرفته است و در حقیقت اصالت این نظریهها را به چالش فراخوانده است و به نظر میرسد برای تبیین دلائل شروع و استمرار انقلاب اسلامی میبایست زاویه دیگری مبنای تحلیل و تئوری این واقعه بزرگ قرار گیرد و تکیه صرف بر یک سری از علتها و معلولهای مادی به عنوان علتالعلل انقلاب اسلامی ایران نمیتواند مبین خوبی برای معرفی آن باشد در اینجا با تأکید بر وجود راههای متعدد در شناخت انقلاب اسلامی، یکی از بیبدیلترین راههای شناخت انقلاب اسلامی دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره) میباشد. نظرات حضرت امام خمینی به 3 دلیل اساسی از برجستگی و اتقان نظر در این خصوص برخوردار است؛ اول ارتباط غیرقابل انفکاک انقلاب اسلامی با شخصیت امام خمینی(ره) به گونهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای دامت برکاته در تبیین این واقعیت میفرمایند: بینام خمینی این انقلاب در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست. دوم نقش حضرت امام(ره) در تمامی مراحل انقلاب اسلامی به عنوان رهبر بلامنازعه این انقلاب و سوم نگاه عمیق معرفتی و عرفانی ایشان به جهان هستی و پدیده انقلاب اسلامی ایران در این عالم.
حضرت امام خمینی(ره) از همان ابتدا پیروزی انقلاب اسلامی درصدد بودند با ارائه تعاریف ناب از ماهیت انقلاب اسلامی اذهان مردم را به این واقعیت متوجه سازند که این انقلاب علیرغم مشابهت ظاهری با دیگر انقلابها از خصائص دیگری برخوردار بوده که این ویژگیها این انقلاب را منحصر به فرد مینماید. ایشان در خصوص پیدایش انقلاب اسلامی ایران میفرمایند: «تردید نیست که این انقلاب اسلامی یک تحفه الهی و هدیه غیبی بود که از جانب خداوند منان بر این ملت غارتزده عنایت شده است.»(1) ایشان همچنین میفرمایند: این انقلاب اسلامی تحفهای است که خدای تبارک و تعالی از عالم بالا برای ملت ما هدیه فرستاد.(2) همچنین ایشان با تاکید بر الهی بودن انقلاب اسلامی میفرمایند: مدعی این هستیم که یک نسیم روحانی از جانب خدای تبارک و تعالی به این کشور وزیده است یک بارقه الهی به این کشور تابیده است(3). حضرت امام خمینی(ره) در چارچوب مبانی معرفتی خود برخلاف تمامی نظریههای داده شده شکلگیری انقلاب اسلامی ایران را از دیگر انقلابها متمایز معرفی مینمایند و عواملی همچون سیاستگذاری رژیم سابق و ظلم و ستم از آن تنها بعنوان عوامل فرعی در زمینهسازی انقلاب اسلامی یاد نموده و عامل اصلی را در این پدیده بزرگ اراده حقتعالی میدانند.
امام خمینی(ره) در یک تحلیل جداگانه پیدایش انقلاب اسلامی را از دیگر انقلابها جدا مینمایند و بر همین اساس میفرمایند: انقلابهائی که در دنیا واقع میشوند دو جور است یک انقلاب اسلامی است یک انقلاب غیراسلامی است.(4) و همچنین میفرمایند: فرق است ما بین انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دنیا، انقلابهای دنیا بیاستثناء برای ایمان نیست برای خدا نیست. انقلاب ایران برای خداست و از اول هم برای خدا بوده است. الله اکبر بوده است و تا آخر هم همین است.(5) بنابراین امام خمینی با تاکید بر معنویت و گرایش به خداوند و ایمان آن را عنصر اصلی و شکلدهنده به انقلاب اسلامی ایران معرفی مینمایند.
حضرت امام(ره) در مخالفت با نظریههای رایج درخصوص انقلابهای جهان، با رد علتالعلل بودن مسائل اجتماعی و سیاسی در انقلاب اسلامی به صراحت میفرمایند: بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلابها جدا است هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب.(6) که این نیز در جایگاه تحلیلی خود نیز بسیار حائز اهمیت میباشد.
یکی از موارد مهم در تحلیل انقلابها عامل وابستگی آنان به قدرتهای بزرگ و تاثیرپذیری از ایدئولوژیهای دیگر مکاتب و حرکت در راستای منافع دیگر دولتها میباشد. حضرت امام خمینی براساس شیوه خاص خود در ابتداء از وابستگی تعریف جدیدی را ارائه داده و در ارتباط با انقلاب اسلامی آن را از دیدگاه الهی تعریف میکند ایشان در این خصوص میفرمایند: انقلاب، اسلامی است. نظیر انقلابهایی که در طول تاریخ به دست انبیاء انجام میگرفت وابستگی در کار نبود، الا یک وابستگی و آن وابستگی به مبداء وحی و وابستگی به خدای تبارک و تعالی.(7) ایشان مهمترین دلیل عدم استقلال انقلابها را متکی بودن آنها به یک وضعیت خاص میدانند و بر این مسئله اذعان داشتهاند که تمامی انقلابهای به وقوع پیوسته وابستگی به یکی از قدرتهای بزرگ را داشتهاند اما ایشان این وضعیت را در خصوص انقلاب اسلامی نفی کرده و میفرمایند: چنانچه این انقلاب اسلامی یک انقلاب عادی نیست و متکی به هیچ یک از دو قطب شرق و غرب نمیباشد و از این جهت ویژگیهای خاص خود را داشته و دارد.(8)
نتیجه
براساس تئوریهای موجود در ارتباط با انقلابها میتوان گفت که عمده این نظرات منطبق با جوامع غربی بوده و به سختی میتوان آنها را با پدیده بزرگی همچون انقلاب اسلامی مورد تطابق و یا ارزیابی قرار داد. آنچه مسلم است هیچ یک از عوامل یاد شده در تئوریهای انقلابهای جهان به صورت کامل درخصوص جامعه ایران مصداق نداشته و به همین دلیل بود که دستگاههای جاسوسی به دلیل عدم احتمال وقوع انقلاب در ایران از این کشور به عنوان جزیره ثبات و آرامش یاد مینمودند و بر همین اساس میتوان نظریه حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه اراده الهی مبنای این پدیده بزرگ بوده حقیقتی غیرقابل انکار بوده و به نظر میرسد که با توجه به شرایط زمان وقوع انقلاب و آثار آن بر معادلات جهانی شروع و ادامه آن جز امداد و برنامه الهی چیز دیگری نمیتواند باشد.
1- وصیتنامه
2- صحیفه امام ج6 ص 230
3- صحیفه امام ج16 ص 163
4- صحیفه امام ج 8 ص 271
5- صحیفه امام ج16 ص 99
6- وصیتنامه
7-صحیفه امام ج15 ص 147
8- صحیفه امام ج 18 ص 462