یزد نیازمند اتاق فکر(یاداشت خبرنگار)
در جامعه پیشرفته امروزی، نخستین مرکزی که میتواند هدایت، برنامهریزی و توسعه و هدفمندی طرحها، برنامهها و یا ایدهها را به صورت اصولی و ریشهای پایهگذاری کند، اتاق فکر است.
در جامعه پیشرفته امروزی، نخستین مرکزی که میتواند هدایت، برنامهریزی و توسعه و هدفمندی طرحها، برنامهها و یا ایدهها را به صورت اصولی و ریشهای پایهگذاری کند، اتاق فکر است.
در استان یزد نخبگان و برنامهریزان و مدیران، دور هم جمع میشوند و به مشورت میپردازند.
اما آنچه به نظر میرسد آن است که استان یزد فاقد یک اتاق فکر مرکزی برای ایجاد تعامل، همدلی، همراهی و برنامهریزی درمیان مردم، مسئولان، نمایندگان، رسانهها و... در راستای منافع این استان است.
شاید اگر ملموسترین مثال را بخواهیم برای نمونه مطرح کرده باشیم، مسئله قطعی آب به یزد درسال گذشته است که به دلیل فقدان اتاق فکر مرکزی، هر شخص و یا هر مسئول و رسانهای در استان به نوعی راه خود را میرفت و انسجام، وحدت و همدلی لازم وجود نداشت!
این موضوع باید به عنوان یک تلنگر به حساب آید چرا استان کویری یزد نتوانست در مقابل بحرانهای حاد همفکری و انسجام لازم را دربین متولیان دستاندرکاران این استان ایجاد کند.
شاهدیم که این نوع بحرانها نه تنها دلهای مسئولان را به هم نزدیک نکرد، بلکه در برخی اوقات نیز، بهانهای شد برای تخریب و یا انعکاس نقاط ضعف مدیریتها بدون آنکه تفکر شود که یک مسئله ملی و استانی مربوط به همه استان است و باید در این امور کدورتها، کینهها و کمکاریها و غیره را کنار گذاشت و دستدردست هم برای رفع مشکلات و کمبودها و خدمت به آحاد جامعه تلاش کرد.
این حقیقتی است که تشکیل یک اتاق فکر در مرکز استان را اجتناب ناپذیر کرده است تا در سایه آن مشکلات و بحرانهایی که در سطح استان ایجاد میشود با همکاری و همراهی اندیشمندان و مسئولان حل و فضل شود. بدیهی است باید همه قشرهای جامعه و فعالان سیاسی و جناحی و نخبگان و دانشگاهیان و رسانهها دراین اتاق فکر عضویت داشته باشند.
محمدرضا حائریزاده
در استان یزد نخبگان و برنامهریزان و مدیران، دور هم جمع میشوند و به مشورت میپردازند.
اما آنچه به نظر میرسد آن است که استان یزد فاقد یک اتاق فکر مرکزی برای ایجاد تعامل، همدلی، همراهی و برنامهریزی درمیان مردم، مسئولان، نمایندگان، رسانهها و... در راستای منافع این استان است.
شاید اگر ملموسترین مثال را بخواهیم برای نمونه مطرح کرده باشیم، مسئله قطعی آب به یزد درسال گذشته است که به دلیل فقدان اتاق فکر مرکزی، هر شخص و یا هر مسئول و رسانهای در استان به نوعی راه خود را میرفت و انسجام، وحدت و همدلی لازم وجود نداشت!
این موضوع باید به عنوان یک تلنگر به حساب آید چرا استان کویری یزد نتوانست در مقابل بحرانهای حاد همفکری و انسجام لازم را دربین متولیان دستاندرکاران این استان ایجاد کند.
شاهدیم که این نوع بحرانها نه تنها دلهای مسئولان را به هم نزدیک نکرد، بلکه در برخی اوقات نیز، بهانهای شد برای تخریب و یا انعکاس نقاط ضعف مدیریتها بدون آنکه تفکر شود که یک مسئله ملی و استانی مربوط به همه استان است و باید در این امور کدورتها، کینهها و کمکاریها و غیره را کنار گذاشت و دستدردست هم برای رفع مشکلات و کمبودها و خدمت به آحاد جامعه تلاش کرد.
این حقیقتی است که تشکیل یک اتاق فکر در مرکز استان را اجتناب ناپذیر کرده است تا در سایه آن مشکلات و بحرانهایی که در سطح استان ایجاد میشود با همکاری و همراهی اندیشمندان و مسئولان حل و فضل شود. بدیهی است باید همه قشرهای جامعه و فعالان سیاسی و جناحی و نخبگان و دانشگاهیان و رسانهها دراین اتاق فکر عضویت داشته باشند.
محمدرضا حائریزاده