kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۸۶۵
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۲
به بهانه تغییرات اخیر استقلال؛ از جدایی قلعه‌نویی تا پیوستن مظلومی

تیم‌های بزرگ، مربیان بزرگ می‌خواهند!

مظلومی باید سابقه و اعتبار خود را قربانی کینه‌توزی مشتی بچه و بچه صفت قرار ندهد و بزرگ عمل کند چرا که استقلال از همه اینها بزرگتر است و بنابراین این تیم مردمی و ریشه‌دار مربی بزرگ با افکار و رفتار بزرگ می‌خواهد.

سرویس ورزشی-

بعد از مشخص شدن هیئت مدیره جدید تیم‌های استقلال و پرسپولیس، بدیهی بود که اقدام بعدی شروع فعالیت میدانی این دو تیم خواهد بود، شروعی که خوشبختانه نسبت به شروع سایر تیم‌ها، دیر نبود و می‌شود گفت انتخاب هیئت مدیره دو تیم تقریباً به موقع صورت گرفته بود. البته در این میان تیم استقلال با توجه به اینکه تغییر کادر فنی و مربیگری‌اش قطعی بود، یک گام عقب‌تر از تیم حریف بود. پرسپولیس که تقریباً در اواخر فصل گذشته با برانکو به عنوان سرمربی قرارداد بسته بود، در فصل آینده هم تصمیم دارد از همین فرد به عنوان سرمربی استفاده کند و در واقع اگر اشکال خاصی پیش نیاید کادر فنی و سرمربی خود را حفظ کند، به همین دلیل حتی در خبرها می‌خواندیم و می‌شنیدیم که حتی برانکو لیست مازاد و لیست مایحتاج خود را برای فصل آینده تحویل باشگاه داده است اما درباره تیم استقلال داستان غیر از این بود. هیئت مدیره جدید باید در اولین اقدام تکلیف سرمربی تیم را برای فصل آینده مشخص می‌کرد. شرایط به گونه‌ای رقم خورده بود که سرمربی فصل گذشته و سه فصل اخیر این تیم یعنی امیر قلعه‌نویی باید از این تیم جدامی‌شد و البته خود قلعه‌نویی هم با توجه به همان شرایط رغبتی به ماندن نداشت.
به همین دلیل هم حتی فرصت دادن برنامه یا همان «رزومه» اصطلاحی را به مدیران باشگاه- که اخیراً بجا و بی‌جاخیلی مورد استفاده قرار می‌گیرد- به خود نداد.
بررسی دلایل جدایی قلعه‌نویی
جدایی قطعی امیر قلعه‌نویی با استقلال در حالی صورت می‌گیرد که ما می‌دانیم قلعه‌نویی به گواه کارشناسان منصف و اهل فن- نه مغرضان عوضی آمده خاله‌زنک!- یکی از موفق‌ترین مربیان لیگ برتر است.
در کارنامه او پنج قهرمانی با تیم‌های استقلال تهران و سپاهان اصفهان نقش بسته و چندین نایب قهرمانی و چند قهرمانی در جام حذفی و... دیده می‌شود که این نتایج به «رکوردی» تبدیل شده که حالا حالاها کسی قادر به شکستن و دستیابی به آن نیست. بنابراین وقتی می‌شنویم چنین مربی‌ای با این کارنامه و سابقه «باید» از استقلال جدا شود، در نگاه اول کمی متعجب می‌شویم چرا که در همه جای دنیا ناز و منت این طور مربیان را می‌کشند، اما در اینجا و لیگ وباشگاه‌های خودمان گویا شرایط و ملاک‌ها به گونه‌ای دیگر است! اما با کمی درنگ و مرور اتفاقات دو، سه ساله اخیر و کارنامه و عملکرد این مربی و آنچه بر او رفت و گذشت، این نتیجه عاید هر تحلیلگر منصفی می‌شود که این جدایی «باید» هم صورت می‌گرفته و به شکلی اجتناب‌ناپذیر درآمده بود!
عوامل درونی و بیرونی
در این بررسی چند دلیل برای اینکه شرایط به گونه‌ای رقم بخورد تا قلعه‌نویی علی‌رغم موفقیت‌هایش و با وجود دلبستگی و تعصب به تیم محبوبش، از استقلال جدا شود، وجود دارد که آنها را می‌توان به دو دسته عوامل درونی و بیرونی تقسیم کرد. ما اینجا قصد بررسی جزئیات  مفصل این ماجرا رانداریم، غرضمان از نگارش این چند سطر چیز دیگری است، منتها برای اینکه هدف اصلی برای خواننده محترم روشن شود، ناچاریم به طور مختصر اشاره‌ای به آن عوامل داشته باشیم. عوامل درونی که می‌گوییم، منظورمان آن چیزهایی است که در وجود خود قلعه‌نویی و باشگاه و تیم متبوعه وجود داشت و به عنوان عامل منفی عمل می‌کردند. درباره قلعه‌نویی می‌شود گفت ایشان با توجه به موفقیت‌هایی که درعرصه لیگ داشت و او را به بهترین مربی لیگ تبدیل کرده بود، دیگر انگیزه لازم را- که امر بسیار مهمی در بحث نتیجه‌گیری و رسیدن به هدف است- نداشت.
خوشبختانه از نظر مالی و معیشتی هم ایشان کم و کسری احساس نمی‌کرد که حداقل به این خاطر انگیزه تکرار موفقیت و گام زدن روی نوار موفقیت را داشته باشد و...
«انگیزه»، عامل مهم موفقیت...!
در بحث انگیزه لازم نداشتن مربی که گاهی منجر به این می‌شود که به جای تمرکز روی حریف به درگیری و حساسیت او روی بازیکنان خودی شود مثال‌ها در دنیای فوتبال و ورزش فراوان است، اما چون سخن از تیم استقلال است، می‌توانیم به روزگار مربیگری چهره محبوب استقلالی‌ها و فوتبال ایران یعنی مرحوم ناصر حجازی اشاره کنیم. حجازی کار مربیگری خود را با محمدان بنگلادش و با انگیزه‌های فراوان و مختلف آغاز کرد، و خوب هم شروع کرد. نگارنده تیم محمدان را به مربیگری مرحوم حجازی در تیر ماه 68 در مسابقات مقدماتی جام باشگاه‌های آسیا که به میزبانی اهواز برگزار می‌شد از نزدیک  دیده و با مرحوم حجازی هم در خلال مسابقات گفت‌وگوهایی داشت. او سپس در ایران با تیم‌هایی چون بانک تجارت، ماشین‌سازی تبریز و سپاهان اصفهان این روند موفق و با انگیزه را ادامه داد، تا اینکه در سال 75 به مربیگری تیم محبوب خود استقلال رسید. پس از یک سال حضور موفق با این تیم که به قهرمانی استقلال (البته درغیاب تیم پرسپولیس) منجر شد، ناگهان از سال دوم روند شرایط در تیم استقلال، نحوه کار حجازی، ارتباط او با بازیکنان، به ویژه بازیکنان معروف و محبوب مثل منصوریان، مجیدی، گروسی و برومند و... به گونه‌ای درآمد که ... در نهایت منجر به برکناری این چهره محبوب از تیم استقلال شد. آنچه باعث آن تغییر روند و رویه شد، بدون تردید اشباع شدن و بی‌انگیزگی بود که سراغ حجازی آمده بود به طوری که حواس و تمرکز او را بیش از تیم‌های حریف و توقع تماشاگران، روی بازیکنان خودی، معطوف داشته بود... همین موضوعی که در دو فصل اخیر برای قلعه‌نویی هم دردسرساز و مشکل‌آفرین شد و... که درباره این علت بیشتر از این می‌شود، حرف زد، منتها همان طور که بالاتر آمد، قصد ما در این مقال حرف دیگری است که به مسائل نیز ناچاریم اشاره کنیم. در تیم هم مشکلات مالی و اداری و... این طور مسائل در جای خود به عنوان عامل بازدارنده عمل می‌کرد.
گروه‌های بازدارنده و مخالف
... اما عوامل خارجی و بیرونی، یعنی آنچه به شخص قلعه‌نویی و باشگاه مربوط نمی‌شد، ریشه در عوامل دیگری داشت که از خارج باشگاه سعی می‌کرد، یا دوست نداشت قلعه‌نویی موفق باشد. این عوامل خود براساس انگیزه‌هایی که داشتند به چند شاخه تقسیم می‌شوند، مثلاً یک گروه رقیبان و تیم‌های رقیب و طرفداران تیم‌های رقیب بود که مخالفت آنها امری طبیعی و کاملاً مقبول است. آنها رقیب بودند و می‌خواستند خودشان موفق شوند تا قلعه‌نویی، استقلال و دیگران وجود این گروه در ارتقای سطح فنی و هیجان مسابقات و... امری کاملاً لازم و ضروری و حتی مفید است اما مخالفان قلعه‌نویی فقط به «گروه رقیبان» محدود نمی‌شد.
به قول یکی از استخوان خرد کرده‌ها و مسئولان سابق فوتبال، هفت گروه علیه این مربی فعالیت می‌کردند. ما چون قصدمان خلاصه نویسی است، مختصرعرض می‌کنیم، در جمع مخالفان گروهی بودند که نسبت به قلعه‌نویی و موفقیت و جایگاه او «حسد» می‌ورزیدند. به قول شاعر.
سربلندی چشم بد بسیار دارد در کمین!
و به قول نویسنده کلیله و دمنه «همیشه هنرمند، به حسد بی هنران در معرض تلف افتد و...» یا «... جهان را از حاسد و بدگوی پاک نتوان کرد».
بنابراین برای این گروه فقط باید از خداوند منان به ویژه در این ماه مبارک دعا کرد. نه فقط برای اینکه مثلاً نسبت به فلان مربی حسادت می‌کنند، بلکه برای اینکه از شر این بیماری جانکاه که ریشه در نفس سرکش دارد، نجات پیدا کنند.
کینه‌‌توزان قدرت‌طلب
... اما گروه دیگری هم بودند که آنها را می‌توان کینه‌توزان قدرت‌طلب نامید. کسانی که وجود قلعه‌نویی موفق جا و عرصه را برای آنها وتصاحب نیمکت تیم استقلال تنگ می‌کرد، این گروه بالطائف‌الحیل سعی در خوار داشت و لوث کردن موفقیت‌ها و نادیده انگاشتن لیاقت‌های سرمربی استقلال می‌کردند و... هدفشان هم سرنگونی این سرمربی و نشستن بر جای او بود و...
رسانه‌های زرد، برنامه‌های کرایه‌ای...؟!
... و جالب است همه این گروه‌ها مخالفت خود را بیش از هر جا در رسانه‌های زرد، برنامه‌های کرایه‌ای،  برنامه‌های تلویزیونی اجاره‌ای و... علنی می‌کردند. رسانه‌های زردی که خود یک گروه دیگر از مخالفان این سرمربی را تشکیل داده بودند. گروهی که می‌شود آنان را «مغرضان باج‌خواه» دانست و کسانی که از این سرمربی و از هر کسی که در این ورزش اسم و رسمی دارد، باج و حق سبیلش را می‌خواهند، زورگیرانی که از قلم و میکروفون قداره ساخته‌اند برای اینکه یا مخالفت‌های شخصی و کینه‌های بیگانه خود را فرو نشانند و یا «لمپن‌وار» در ازای دریافت امتیاز و مبلغی، سر گردنه و وسط میدان ورزش بایستند و قلمشان را به دست بگیرند و دیوانه‌وار، مغرضانه، با بی‌انصافی تمام، نفس‌کش می‌طلبند و به هر کسی که خوششان نمی‌آید یا به آنها باج ندهد وقیحانه‌ترین و غیرمنصفانه‌ترین انگ و تهمت‌ها را ببندند. کسانی که خود مظهر لمپنیسم هستند، آنهایی را که می‌خواهند بکوبند «لمپن» می‌گویند!
کسانی که خود قداره‌کش و غیرمنطقی هستند و... برای کوبیدن دیگران، آنها را «غیرعلمی»! و سنتی!! می‌خوانند و ... آنهایی که خود مظهر فساد یا علت فساد و «مافیای» ورزش و فوتبال هستند، به هر کس که به آنها باج ندهد و در ضمن در کار خود موفق هم باشد، انگ فاسد و «مافیا» می‌زنند و...!
دشمن‌ترین دشمن تو...!
خلاصه کلام این گروه‌ها از خارج و به ویژه از طریق بعضی قلم به‌دست‌ها و میکروفون به دست‌های لمپن‌مآب، چنان عرصه را بر قلعه‌نویی و تصمیم‌گیرندگان استقلال تنگ کردند که وقتی به عوامل داخلی اشاره شد، کنار هم یک پازل را تشکیل دادند، شرایطی را به وجود آوردند که راهی جز جدایی موفق‌ترین مربی لیگ از نیمکت تیم محبوبش نماند!
قبل از آنکه به ادامه بحث بپردازیم لازم است به این نکته که یک اصل بزرگ اجتماعی و یک عبرت مهم تاریخی است، اشاره کنیم، فکر می‌کنیم مفید باشد و آن نکته و اصل که مورد قبول علومی چون جامعه‌شناسی و تاریخ است، این است که: همواره در ایجاد حوادث و اتفاقات اجتماعی و تاریخی باید دو دسته عوامل را یعنی عوامل داخلی وخارجی را بررسی کرد، منتها نقش عوامل داخلی در این حوادث، در این شکست و پیروزی‌ها، در این ظهور و زوال‌ها و... مهم‌تر است. مولا علی بن ابیطالب‌(ع) این واقعیت را که علوم امروزی چون جامعه‌شناسی و تاریخ بر آن صحه می‌گذارند، قرن‌ها پیش در این جمله کوتاه و پرمغز آورده است: «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک...»، «دشمن‌ترین دشمن تو، خود تو یعنی نفس تواست که درون توست»!
روزی با تو، روزی علیه تو!
بنابراین اگر قلعه‌نویی و باشگاه استقلال از درون محکم بودند، عامل خارجی با همه وقاحت، رذالت و شرارتی که داشت موفق به زمین زدن آنها نمی‌شد. این معنی را ما امروز نمی‌گوییم، بارها و حتی خطاب به خود آقای قلعه‌نویی تکرار کرده‌ایم. با این همه این نکته هم لازم است که این اتفاقات چیزی از لیاقت‌های قلعه‌نویی و مربیانی چون او کم نمی‌کند. یادمان نرفته که روزی روزگاری این بازی‌ها را سر پروین در پرسپولیس هم درآوردند، همین جریانات، همین هزارتومنی‌ها! همین حسودها و... البته در آن ماجرا هم آنچه پروین را زمین زد بیش از هر چیز عوامل داخلی و شخصی بود و... اهل‌فن و کارشناسان واقعی همه‌چیز را می‌فهمند، مردم فهیم، فرق خادم وخائن را به راحتی تشخیص می‌دهند و.. این هوو جنجال‌ها وغرض‌ورزی‌ها راه به جایی نمی‌برد. مردم و تماشاگران راستین خوب می‌دانند که به قول و فرمایش مولای متقیان علی(ع): «الدهر یومان، یوم لک و یوم علیک...»! (روزگار، دو روز است، روزی با تو و روزی علیه تو...)!
استقلال، مربی بزرگ می‌خواهد
حال برویم سراغ هدف نگارش این مطلب: حالا بنابر تصمیم باشگاه استقلال- که به گمان ما تصمیم درستی هم بود، و خیلی بهتر و تاثیرگذارتر از استخدام مربیان مجهول‌الهویه خارجی-  پرویز مظلومی مربی تیم استقلال شده است. پیش از این براساس وظیفه به مسئولان باشگاه، چه آقای افشارزاده (به عنوان مدیرعامل) و چه هیئت‌مدیره نوشتیم که مواظب باشند، با توکل به خدا برای استقلال «بهترین تصمیم‌»‌ها را بگیرند- این توقعی است که از بزرگان و مدیران تیم پرسپولیس هم داریم- و هرگز اسیر شانتاژ جریانات مغرض، کینه‌توز، جاه‌طلب و... نشوند. خوشبختانه آنها و رضایت تماشاگران این تیم اصل اساسی در تصمیم‌گیری است. القائات کارچاق کن‌ها و دلال‌ مسلک‌ها و... برای انحراف اذهان آنان بیهوده است.
حالا خدمت پرویزخان مظلومی عرض می‌کنیم که در انجام مسئولیت سنگین خود چون همیشه، شخصیت‌، وقار و استقلال عمل خود را حفظ کند و جز به تماشاگران استقلال، خود را زیر منت و مدیون کسی، باندی، جریانی از گروه‌های باج‌گیر، جاه‌طلب، باندباز و کینه‌توز نداند.
پرویز‌خان نباید اجازه دهد عده‌ای او را «بازیچه» و «آلت و ابزار» رسیدن به اهداف حقیر و شخصی خود قرار دهند و مثلا با مربیان سابق تسویه حساب کنند و... چرا که این مسائل اگرچه شاید به خنک شدن دل کسانی منجر شود! اما بیش از هر چیز به معنای به حاشیه بردن تیم استقلال و حرکت به سوی ناکامی مظلومی و تیم زیرنظر او و نارضایتی و دلسردی تماشاگر می‌شود و... خلاصه کلام، مظلومی باید سابقه و اعتبار خود را قربانی کینه‌توزی مشتی بچه‌ و بچه‌صفت قرار ندهد و «بزرگ»  عمل کند، چرا که استقلال از همه اینها بزرگ‌تر است و بنابراین این تیم مردمی و ریشه‌دار مربی بزرگ با افکار و رفتار بزرگ می‌خواهد و... این را پرویز مظلومی بهتر از ما می‌داند و...س