kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۵۵۱
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۵
نگاهی به سریال «پایتخت 4»

یک خانواده معمولی

سهیلا قوسی

رمضان‌الکریم فرصتی است مغتنم و روحانی برای بازسازی و تزکیه روح. مجالی مقدس که هر آنچه هستیم را در آینه خودنگری در مسیر تقرب به پروردگار پالایش کنیم و محک زنیم که تا چه میزان آموزه‌های کامل‌ترین دین الهی را در سبک زیستن خویش متبلور کرده‌ایم و بی‌شک جایگاه و سهم رسانه در این بازخوانی و تلنگر، مهم و جریان‌ساز است.
رسانه ملی از آغاز انقلاب اسلامی همواره توجه ویژه‌ای به این ماه داشته است و با توجه به محدودیت در امکانات موجود، در حد بضاعت تلاش کرده است تا فضای «اندک شبکه‌های رادیویی وتلویزیونی»، رنگ و بوی رمضانی به خود گیرند. اما فراگیر‌ترین رسانه جمعی کشور  بیش از دو دهه است که با تدارک ویژه برنامه‌های معارفی و نمایشی گسترده در ایام ضیافت‌الله با اعضای خانواده ایرانی مانوس‌تر می‌شود. «جشنواره سریال‌های رمضانی» برای خانواده ایرانی همچنان محبوب و نوستالژیک است و صرف نظر از ضعف و قوت مجموعه‌های تولید شده حجم گسترده‌ای از مردم با خاستگاه‌های اجتماعی و اعتقادی مختلف در ساعات پس از افطار با رسانه همراه می‌شوند، چنانکه به جرات می‌توان گفت در تخمین سریال‌های ماندگارتلویزیون از تاریخ پیدایش آن تاکنون قطعا «آثار ماه رمضانی»  از مرتبت ویژه‌ای برخوردارند و این مجموعه‌ها در بازپخش‌های چندین باره نیز مخاطبان خود را در پای گیرنده نشانده‌اند و قطع به یقین در این میان، آثاری که آموزه‌های معرفتی مرتبط با این ماه را بازبانی غیرمستقیم در قالب یک ساختار دراماتیک قوی به بیننده ارائه داده‌اند موفق‌تر بوده‌اند.
مجموعه معاونت سیما امسال نیز همچون سنوات گذشته مجموعه‌های متنوعی را برای پخش از شبکه‌های مختلف در ساعات قبل و بعد از اذان مغرب تهیه و تدارک دیده است، مجموعه «خاک و نمک» محصول کشور لبنان، «دردسرهای عظیم 2»، «سری چهارم سریال پایتخت» و «گاهی به پشت سر نگاه کن». اما تفاوتی که رمضان 94 را از سال‌های گذشته متمایز می‌کند تولید و پخش مجموعه‌هایی است که فصل قبلی آنها با اقبال گسترده تماشاگران تلویزیون مواجه شده‌اند. از منظر دیگر مرکز امور نمایشی سیما در نخستین ماه‌های تاسیس خود با علم بر اینکه آنتن ماه مبارک رمضان میزان مناسبی جهت سنجش عملکرد رسانه ملی در دور جدید است و احترام به ذائقه مخاطب ملی و ترویج سبک زندگی ایرانی – اسلامی ساخت فصول جدید سریال‌های «دردسرهای عظیم» و «پایتخت» را با توجه به فضای خانوادگی این دو اثر، برای پخش در شب‌های این ماه در دستور کار خود قرار داد کما‌اینکه پخش همزمان دو مجموعه طنز در ماه ضیافت الهی در سال‌های گذشته به ندرت اتفاق افتاده و با توجه به نشاط قلبی مومنین در این روزها انتخاب هوشمندانه‌ای است، چنان‌که حال و هوای معنوی این ماه نیز در متن و ساختار این دو سریال لحاظ شده است. در عین حال مجموعه «گاهی به پشت سرنگاه کن» هم به لحاظ مضمون جدی و تامل‌برانگیز آن (حمایت از کار و تولیدایرانی)، نوع پرداخت نمایشی و ریتم مناسب اثر شایسته‌ای برای ماه رمضان به شمار می‌رود و به نظر می‌رسد تلویزیون به لحاظ انتخاب و چینش درام‌های نمایشی نسبت به دوره‌های قبل موفق‌تر عمل کرده است.
اما در این میان «پایتخت»  اتفاق بدیع دیگری است.
 خانواده نقی معمولی از خطه مازندران برای تحویل گرفتن  آپارتمانی در تهران عازم پایتخت شدند اما اتفاقات مختلفی که در این مسیر رخ داد سبب شد  تا «معمولی»‌ها از سکونت در پایتخت صرف نظر کنند و به زادگاه خود بازگردند. آنچه که در این سریال بیش از سایر فاکتورهای جذاب سبب جذب مخاطب شد ترسیم کاملی از یک خانواده ایرانی مسلمان بود. خانواده‌ای که احترام اعضای آن به یکدیگر، محبت و علاقه میان زن و شوهر و تکریم والدین جزو اصول تعریف شده بود. از سوی دیگر مناسبات میان افراد به شدت ملموس و باور‌پذیر بود. باوری که به همذات پنداری عینی مخاطب منجر شد و بینندگان، یک خانواده معمولی از جنس خود را بر روی صفحه تلویزیون می‌دیدند. همین امر سازندگان و مدیران سیما را برآن داشت فصل‌های بعدی آن را نیز ادامه دهند. در سری دوم این مجموعه نقی معمولی به دنبال ماموریتی که به او محول شده بود بایدگنبد و گلدسته‌ای را برای نصب به جزیره قشم می‌رساند و خانواده او نیز وی را همراهی می‌کردند این مضمون تداعی‌کننده همبستگی و اتحاد اقوام مختلف ایرانی از شمال تا جنوب و توجه ویژه به جایگاه والای نماز که در سری نخست نیز مورد توجه قرار گرفته بود و در فصل‌های بعدی تا امروز یعنی سری چهارم نیز یکی از ارکان اصلی این اثر محسوب می‌شود است و سبب شد تا «پایتخت» تبدیل به برندی برای ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی در رسانه ملی شود.
در «پایتخت3» محسن تنابنده و گروه نویسندگان پای را فراتر از مرزها نهاده و به شکلی متمرکز و دراماتیک به مقوله تازه مسلمانان ملل دیگر و ارتباط فرهنگی با مردمان مشرق زمین پرداختند. همچنین تمرکز بر کشتی به عنوان ورزشی پهلوانی و جایگاه قابل تقدیر مازندران به عنوان پایتخت کشتی ایران مضمون دیگری بود که در این فصل به آن پرداخته شد. کما‌اینکه در سه سری گذشته با توجه به مقارن بودن با ایام نوروز صله ارحام و ضرورت حفظ سنت‌های کهن ایرانی در قالب داستانک‌های جذاب و درعین حال تفکر برانگیز موجب شد تا هر یک از بخش‌های این سریال علی‌رغم حواشی بعضا کم‌رنگی که در پی داشتند  بیش از پیش محبوب تماشاگران تلویزیون واقع شوند.در جدیدترین فصل از مجموعه «پایتخت» و لزوم تناسب آن با ماه مهمانی خدا گروه سازندگان این سریال تلاش کرده‌اند تا مبانی و آموزه‌های دینی و معرفتی را در تمثالی زیبا به دور از اغراق و با زبان «صرفا تصویری» به بیننده ارائه دهند.
در قسمت‌های پخش شده از این اثر «نماز» همچنان به عنوان رکنی موثر در راستای تحکیم ایمان و باور اعضای خانواده و تقرب به آستان الهی معرفی می‌شود مضاف بر اینکه اقامه نماز جماعت در صبح که تاکنون در آثار نمایشی کمتر به آن توجه شده است در سری جدید این مجموعه مورد توجه قرار گرفته است، چنان‌که در سکانسی تاثیرگذار در نمایی باز از اقامه نماز جماعت نقی که در کنار پدر خود که مبتلا به بیماری فراموشی است ایستاده و همزمان او را نیز در رکوع و سجود همراهی می‌کند. دست نقی بر دوش پدری است که روزی با دستان خود حامی وی بوده است و حال رنجور و ناتوان است.
حجاب نیز از دیگر مقولاتی است که در «پایتخت» مورد تکریم واقع شده است در پلانی از کار، نقی خطاب به فرزندان خود می‌گوید: «باباجان روسریتون رو بکشید جلو شما دیگه بزرگ شدید.» همچنین حضور فرزندان در کنار خانواده بر سر سفره افطار و سحر و تاکید بر ادای فریضه روزه قطعا مشوقی جذاب برای مخاطبان کودک و نوجوان این مجموعه که قطعا تعدادشان هم کم نیست است.
در فصل‌های مختلف مجموعه «پایتخت» شاهد دعوای شیرین نقی و ارسطو همین‌طور سایر اعضای خانواده با یکدیگر هستیم اما در این بین هیچ‌گاه حرمت‌ها شکسته نمی‌شود و ادبیات زننده که متاسفانه در برخی از مجموعه‌های  نمایشی، محاوره‌ای رایج در میان اعضای خانواده است و اعتراضات تند و تیز و گسترده‌ای را هم در بین خواص و هم مخاطبان عام در پی داشته است در این سریال جایی ندارد.
اما در عین حال سری چهارم این اثر نیز مانند سایر آثار تصویری پس از روی آنتن رفتن تنها چند قسمت حواشی تامل‌برانگیزی را نیز در پی داشته است  از جمله اعتراضاتی که نسبت به سکانس‌های بخش غسالخانه  مطرح شد که به نظر می‌رسد محسن تنابنده به عنوان طراح داستان در عین اینکه نقدی داشته است بر آداب شستشوی تازه درگذشته که در برخی موارد رعایت نمی‌شود مرگ را جزء مهم و لاینفکی از زندگی معرفی می‌کند که به قدری نزدیک است که حتی  می‌توان با آن شوخی کرد و  در نگاهی فراتر معاد به عنوان رکنی در  تدبر و تعمق وخودشناسی و خداشناسی در این ماه پربرکت نکته‌ای است که بی‌شک در طراحی این بخش از قصه مورد توجه قرار گرفته است.
در مجموع می‌توان گفت «پایتخت» تا به اینجا به‌رغم شتاب‌زدگی‌هایی که در تولید آن وجود داشته است و این شتاب‌زدگی در عدم انسجام روایی داستان  در برخی از بخش‌ها به چشم می‌خورد موفق عمل کرده است و می‌توان این نتیجه را حاصل کرد که در صورت توفیق نهایی پتانسیل ادامه آن در فصل‌های بعدی نیز وجود دارد .