kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۵۳۲
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۹

معنی اصولگرايي (زلال بصیرت)

نگاه واقع‌بينانه به جامعه بعد از انقلاب، نشان مي‌دهد فعالان اجتماعي هرگز صد درصد همفكر نبوده‌اند و هميشه اختلاف سليقه‌ها و اختلاف‌نظرهايي بين آنها وجود داشته است، مردم، جريانات سياسي و فعاليت‌هايي كه قبل از نهضت امام انجام شده بود، زمينه‌هاي انقلاب را فراهم كردند و کمک کردند تا انقلاب و نهضت اسلامي تحت رهبري حضرت امام خميني (ره) به پيروزي برسد.
تفاوت نیت‌ها و انگيزه‌ها
در مبارزه افراد و گروه‌ها عليه رژيم شاه، تفاوت انگیزه‌ها وجود داشت. به عنوان نمونه، دكتر مصدق و آيت‌الله كاشاني، هر دو در پي ملي کردن صنعت نفت بودند و در اين زمينه تلاش كردند، اما پشتوانه فكري آنها با يكديگر متفاوت بود؛ يك تفكر با گرايش ديني بود و تفكر ديگر با گرايش ملي و سياسي. در زمان انقلاب هم چيزي شبيه همين، اتفاق افتاد؛ زيرا قبل از شروع نهضت اسلامي، برخي گروه‌ها از جمله ماركسيست‌ها با انگيزه‌هاي مادي در اين زمينه تلاش مي‌كردند، در حالي كه امام(ره) با انگيزة الهي و ديني قيام كرد.
امام‌(ره) هنگامي قيام خود را آغاز كرد كه در بين روحانيون از شهرت فوق‌العاده‌اي برخوردار نبود، علماي ديگري در عرض ايشان بودند و حتي شخصيت‌هايي ظاهراً معروف‌تر از ايشان نيز حضور داشتند، اما خداوند لطف كرد و به بركت رهبري ايشان، انقلاب پيروز شد و نه تنها در بين روحانيت و اقران خودشان كاملاً برجستگي يافتند، بلكه فعاليت ساير گروه‌ها نيز تحت‌الشعاع حركت ايشان قرار گرفت، به‌گونه‌اي كه ساير حركت‌ها تا حد زيادي اهميت و شهرت خود را از دست دادند.
امام‌(ره) بعد از پيروزي انقلاب، نخست وزير موقت را از يكي از همان گروه‌ها، يعني ملي‌ـ ‌مذهبي‌ها كه نزديك‌ترين گروه به اسلام بودند، انتخاب كرد، هر چند گروه‌هاي مختلف مانند ملي‌ـ مذهبي‌ها ظاهراً طرفدار اسلام بودند، اما نوع نگاه و تفكرشان با امام(ره) فرق بسياري داشت؛ تا جايي كه به گفته مهندس بازرگان، او اسلام را براي ايران مي‌خواست، در حالي که امام‌(ره) ايران را براي اسلام مي‌خواستند؛ يعني بازرگان برخلاف حضرت امام‌(ره)، نگاهي ابزاري به دين داشت.
در بين ياران پيامبر‌(ص) نيز تفاوت نيت‌ها و انگيزه‌ها وجود داشت، اين اختلاف انگيزه‌ها، از روز وفات پيامبر‌(ص) به صورت روشن‌تري مطرح گرديد و معلوم شد كه برخي افراد دين را براي اهداف ديگري مي‌خواهند. در جريان انقلاب اسلامي نيز، تعداد افراد تأثيرگذاري كه نگاهشان به اسلام مانند نگاه امام‌(ره) بود، به انگشتان يك دست نمي‌رسيد.
دین‌محوری در نگاه امام(ره)
 امام‌(ره) چنان به دين اهميت مي‌داد و در سخنانش بر آن تأکيد مي‌كرد كه گاهي ديگران فكر مي‌كردند امام‌(ره) مبالغه مي‌كند و براي رعايت قواعد سخنراني است كه چنين الفاظي را به كار مي‌برد؛ در حالي که عده‌اي دين را تنها يكي از ابعاد زندگي انسان مي‌دانند كه ربطي به ساير ابعاد زندگي و امور اجتماعي ندارد؛ لذا از سويي معتقدند بايد نماز خواند و اعمال عبادي را انجام داد، ولي براي شناخت سياست و قواعد آن بايد به جاي دين، به متخصصان ديگري در اين امر رجوع كرد!
ما بايد خود را بسنجيم و ببينيم نگاه ما به دين، ابزاري است و يا براي آن اصالت قائليم، در رأس و بدنه همه دولت‌هايي كه بعد از انقلاب تاكنون سر كار آمده‌اند نيز چنين تفاوتي در تفكرات افراد مشخص بوده است؛ به عنوان نمونه، شهيد رجایي يك معلم بود و بني صدر يك تحصيل‌كردة خارج و در تفاوتشان هم همين بس كه رجایي خود را مقلد امام (ره) مي‌دانست.
اختلاف‌نظرها، اختلاف در گرايش‌ها و اختلاف سليقه‌ها سه عنصر اختلاف در ميان مردم هستند که همواره وجود داشته و خواهد داشت، لذا ما بايد موضع فكري، مباني گرايشي و سياست عمليمان را مشخص كنيم؛ يعني ابتدا تفكر و اعتقاداتمان را بسنجيم، سپس خاستگاه ارزش‌ها و گرايشاتمان را بررسي كنيم و در نهايت ببينيم در تعامل و برخورد با ديگران قرار است چه شيوه‌اي را در پيش بگيريم؟
همه انسان‌ها كمابيش گرايش‌هاي مادي دارند، البته شدت تعلقات به دنيا و ماديات در افراد مختلف متفاوت است و شدت اين دلبستگي در برخي به‌گونه‌اي است که حاضرند خون هزاران شهيد و همه ثمرات انقلاب را براي چند روز بيشتر باقي ماندن بر كرسي رياست و پست و مقام، به حراج بگذارند.
اختلاف سليقه نيز هميشه وجود دارد، حتي افراد با گرايش‌هاي مادي نيز با هم اختلاف دارند؛ اما همين افراد براي رسيدن به اهداف دنياييشان با يكديگر سازش مي‌كنند؛ خود شما هم مصاديق متعددي را مي‌شناسيد كه فردي براي از دست ندادن موقعيت و مقام خود، با كساني سازش كرده است كه قبلاً بدترين اهانت‌ها را به وي كرده‌اند؛ اما او براي حفظ جايگاه و موقعيت خود، چشمش را بر همه آنها بسته و با آنها سازش كرده است.
گروهي كه دنيا برايشان اصالت دارد، بر حسب تغيير موقعيت‌ها، مواضعشان نيز ممكن است فرق كند؛ يك روز طرفدار انقلابند و روز ديگر رو در روي انقلاب؛ يك روز طرفدار رهبري فردي هستند و روز ديگر از لزوم رهبري شورايي دم مي‌زنند؛ اين عده در عمل هم به فكر فريب‌ دادن يكديگر هستند. در مقابل، كساني هم هستند كه اگر قرار باشد به اهداف و ارزش‌هايشان لطمه بخورد، حاضرند جان خود را نيز فدا كنند و هيچ پست و مقام و ثروتي نمي‌تواند آنها را نسبت به چشم‌پوشي از اهدافشان وادار كند، اگر هدف ما مصلحت اسلام و انقلاب است، نبايد شكست‌هاي ظاهري، ما را نااميد كند؛ همان‌گونه که امام حسين‌(ع) نيز در جنگ به شهادت رسيد؛ اما در واقع شكست نخورد.
كسي كه در خط ولايت و خط امام‌(ره) است، باورها و ارزش‌ها را فراموش نمي‌كند و براي دين و ارزش‌ها اصالت قائل است؛ ما بايد ارزش هر چيز يا هر كاري را با خواست و رضاي خدا بسنجيم، نه حرف مردم يا برتري سياسي. در عمل نيز بايد صادقانه اعلام كنيم كه دست از ارزش‌هايمان برنمي‌داريم؛ البته لازمه اين سخن، ستيزه با استكبار تا روز قيامت است؛ چون تا اين عالم بر پاست، شيطان و اتباع او نيز هستند و ما بايد دشمنان را شناخته و با آنها دشمني كنيم. البته مي‌توانيم در صورت داشتن منافع مشترك، با دشمن نيز تعامل داشته باشيم و اين همان معناي برد - برد است، اما همان‌گونه که آنها در عين تعامل با ما، دشمني خود را پنهان نمي‌کنند، ما نيز بايد بدانيم آنها دشمن هستند و اين مطلب را صادقانه اعلام کنيم؛ زيرا ما حتي نبايد براي از ميدان بيرون كردن دشمنانمان به مكر و فريب متوسل شويم، چه رسد به دوستاني كه با ما اختلاف سليقه دارند.
معنی اصولگرا بودن
اصولگرا بودن به معناي مصون بودن از اشتباه و نداشتن هوي و هوس نيست، اصولگرايي به اين معناست كه براي اصولگرايان، دين بر دنيا مقدم است؛ لذا بايد اين افراد را شناسايي كنيم و با يكديگر همفكري كنيم؛ نه اينكه نقشه‌اي بكشيم و ديگران را در مقابل كار انجام شده قرار دهيم تا نظر خود را بر آنها تحميل كنيم. همفكري براي شناخت راه‌حل‌ها در عين رعايت اصول و خطوط قرمز، یک ضرورت است، بايد در نهايت، يك تصميم جمعي برخاسته از آگاهي و صداقت اتخاذ شود؛ البته در چنين مواردي با در نظر گرفتن اين نكته كه مصلحت اسلام با کار جمعي بهتر تأمين مي‌شود، بسيار اتفاق مي‌افتد كه فرد بايد به خاطر مصلحت، نظر خودش را كنار بگذارد؛ اما اگر كسي هدفش، مصلحت اسلام نباشد، حق گلايه كردن از ديگران را ندارد؛ چون ممكن است آنها نيز مانند خود او، در پي رسيدن به منافع خودشان باشند.
در همه جاي دنيا اين روش مرسوم است که يك حزبي براي كسب اكثريت مطلق آرا، با ديگر گروه‌ها ائتلاف كرده و بر همين اساس، منافع را نيز تقسيم مي‌كنند. اما بايد توجه داشت كه ملاك آنها، دنيا و رسيدن به منافع دنيايي است. اگر هدف ما خدا باشد، بايد هميشه مصلحت اسلام را مد نظر قرار دهيم و براساس همان عمل كنيم؛ در اينجا نيز گذشت تا جايي مطلوب است كه به مصلحت اسلام لطمه نزند. در واقع براي رفع اختلاف‌نظر در مورد روش‌ها بايد گفت و گو كرد؛ اما دربارة اهداف گفت‌وگو معنا ندارد و نبايد ذره‌اي از اهداف، كه همان مصلحت اسلام است، كوتاه آمد.
افرادي كه واقعاً هدفشان مصلحت اسلام و انقلاب است، بايد دور هم بنشينند و همفكري كنند تا به آنچه رضاي الهي و مصلحت اسلام است، برسند و به آن عمل كنند، لذا اين روش، صحيح نيست كه اول خودمان تصميم بگيريم و ديگران را در مقابل عمل انجام شده قرار دهيم؛ چرا كه اين كار، سياست‌بازي و مغاير با اسلام است.
اگر هدف يک گروه، كار براي اسلام شد، ديگر ملاك ثروت، زرنگي و حقه‌بازي جايگاهي ندارد؛ بلكه ملاك، كار كردن فرد براي رضاي خداست؛ يعني جمع بايد با همفكري و مشورت صادقانه، كاري كه مورد رضاي خدا است را بهتر بشناسند و به آن عمل كنند و ببينند چه كسي مي‌تواند در فلان پست بهتر خدمت كند و همگان او را حمايت كنند، نه اينكه هر کسي در فکر اين باشد که چه چيزي منفعت او را بهتر تأمين مي‌كند.
سخنرانی آيت‌الله مصباح يزدي (دام عزه)
 در جمع تعدادي از فعالان سياسي؛ قم؛ 9/3/94
زلال بصیرت در ماه مبارک رمضان روزهای  فرد منتشر می‌شود.