kayhan.ir

کد خبر: ۴۷۶۰۹
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۹
سرمنشأ فساد خارج از مرزهای ایران است

اجازه نمی‌دهند فوتبال در خدمت نظام انقلابی باشد

حال که مبارزه با «فساد فوتبال» در دستور کار مجلس قرار گرفته بهتر است همگان محترم این مهم را در نظر داشته باشند که سردمداران نظام سلطه فوتبال را جدی گرفته‌اند و نمی‌گذارند اختیار این رشته و رشته‌های پرطرفدار در دست هر کسی باشد.
سرویس ورزشی-

مسأله فساد در فوتبال هم از آن بحث‌هایی است که می‌توان آن را سهل و ممتنع دانست. متأسفانه «فساد در فوتبال» هم به خاطر تحلیل‌های غلط و ناروا دارد سرنوشت واژه‌ها و مفاهیم و کلماتی را پیدا می‌کند که پیش از این به نوبه خود به آن پرداخته‌ایم. واژه‌ها و مفاهیمی مثل «اسطوره» و «حرفه‌ای‌گری» و «لمپنیسم» و... قبلاً نوشته‌ایم که از این واژه‌ها یا درست و در جای خود استفاده نمی‌شود و یا این که به عمد و غیر عمد در جهت ضد کارکرد خودشان به کار گرفته می‌شوند. در بحث لمپنیسم گفتیم، کسانی که- البته به نظرما لمپن نیستند- اما به نسبت افرادی که از سوی همین‌ها به صرف برخی «نشانه‌ها»، به لمپن بودن و لمپنیسم متهم می‌شوند، از لحاظ ملاک‌ها و خصلت‌ها و نه فقط «نشانه‌ها»، به لمپن بودن نزدیکتر هستند، مرتب در گفتار و نوشتار خود از لمپنیسم و لزوم مبارزه با آن دم می‌زنند، در حالی که مصادیقی را که از این مفهوم در نظر دارند، با معنا و تعریف آن همخوانی ندارد، بلکه همان طور که گفتیم خودشان از لحاظ خصلت‌ها و رفتارها و ملاک‌ها، بیشتر به این مفهوم نزدیک هستند، اما برای اینکه اصل ماجرا گم شود، مبارزه واقعی با لمپنیسم در ورزش صورت نگیرد و به بهانه مبارزه با لمپنیسم، ناخواسته و خواسته، اصالت‌ها و چهره‌های محبوب و خدوم ورزش را- به جای لمپن‌های واقعی که بعضاً خوش دک و پز هم هستند و قلم به دست دارند و روزنامه و نشریه منتشر می‌کنند و مثلاً کار فرهنگی!! انجام می‌دهند و یا این که صاحب میکروفون شده و برای بینندگان عزیز و ارجمند اظهار فضل می‌کنند و با کلمات بازی می‌کنند و ادبیات! شسته رفته تحویل آنها می‌دهند- تحقیر می‌کنند و به عنوان مصادیق لمپنیسم انگشت اشاره خود را به سوی آنها می‌گیرند، در حالی که پیش از این هم نوشته‌ایم، کسانی که این جریانات را راه می‌اندازند روزی روزگاری خود به نوعی و البته با توصیه این و آن زیر دست و نوچه همان کسانی بوده‌اند که امروز از طرف اربابان و «گنده لات‌های» جدید محله! البته به شرط گرفتن پوئن و جایگاه و مثلاً صندلی کارشناسی در رسانه ملی! و... مأموریت دارند آنها را مظاهر و مصادیق «لمپنیسم» معرفی کنند. با این کار علاوه بر اینکه بار دیگر شخصیت نازل و نوچه‌صفتی خود رانشان می‌دهند، بی‌چشم و رویی خود را هم ثابت می‌کنند و...!!
فساد در ورزش...
بحث فساد هم از این گونه بحث‌ها در فوتبال است. البته صدای افراد دلسوز، کارشناس راستین و با شخصیت از فساد در فوتبال به آسمان رفته است و مسئولان مستقیم که منکر هر گونه فساد در فوتبال هستند در این باره هم مثل سایر موارد«خنده» و شوخی تحویل کسانی می‌دهند که خواهان فوتبال پاک و عاری از ناپاکی و هر گونه فساد هستند. البته وضعیت کلی فوتبال و جایگاه ما در سطح قاره آسیا و نسبت به وضعیتی که در گذشته در فوتبال همین قاره داشتیم خود مشخص می‌کند که آیا در این فوتبال فسادهست یا نیست.ما فقط این نکته را برای چندمین بار اضافه می‌کنیم که هر جا فساد نباشد، پیشرفت هم ممکن و میسر می‌شود. آیا فوتبال ما پیشرفته است؟ آیا نسبت به گذشته در این رشته رو به جلو گام برداشته و جایگاه خود را ارتقاء بخشیده‌ایم؟ آیا در همه رده‌های سنی کماکان حرف اول آسیا را می‌زنیم؟ آیا...؟ پاسخ منصفانه و علمی به این سؤالات خود مشخص می‌کند، که آیا در فوتبال ما فساد هست یا نیست؟ و...
مفسدان ضد فساد!
از نظر و نگاه مسئولان فوتبال جالب‌تر، همان است که درباره لمپن و لمپنیسم گفتیم. در مواردی هم کسانی را می‌بینیم که زیر علم مبارزه با فساد در فوتبال سینه می‌زنند که خود ام‌الفساد فوتبال هستند! کسانی که با قلم و سخن و رفتار خودحریم‌ها را می‌درند، حرمت‌ها را می‌برند، بزرگان را البته با شعارهایی چون علم‌گرایی و فوتبال روز دنیا! و ادبیات! و... منزوی و خانه‌نشین می‌کنند، عرصه را به دلسوزان و مردان بی‌ادعا اما کاربلد، نجیب اما استخوان‌ خردکرده تنگ و به مربیان درجه چند وارداتی یا مربیان قلابی داخلی- البته به شرط گرفتن پورسانت - و... گشاد و وسیع می‌کنند. کسانی که «مدیرسوزی» یکی از تاکتیک‌هایشان است، دیروز فراهانی و دادکان و... امروز علی کفاشیان!
رابطه مربیگری تیم امید و همبرگر فروشی
همین چند هفته پیش بود که «قصه قاسمپور» را برایتان نوشتیم. قصه از قول خود «ابو» بود. خوانندگان محترم پیگیر مطالب ورزشی یادشان نرفته که در آن مصاحبه آقای قاسمپور گفت که چطور یک فرد رسانه‌ای- البته با عذرخواهی از ما به خاطر این که پای یک مثلاً خبرنگار و عنصر رسانه‌ای در آن قضیه در میان بود و... تأسف بر ما که چنین همکارانی!! را باید تحمل کنیم!- جلوی یک همبرگر فروشی با او قرار گذاشته بود تا به شرط این که یک فرد مجهول‌الهویه- و البته مورد توجه نشریات زرد و برنامه‌های زردتر تلویزیونی!- را کمک خود کند، کاری می‌کنند! تا قاسمپور سرمربی تیم امید شود؟!! قصه‌ای که تا امروز توسط هیچ فرد مسئولی در فوتبال تکذیب نشده است. شما ببینید کار و بار ستاره‌های بزرگ و مردان درخشانی که برتارک فوتبال این مملکت می‌درخشند به کجا رسیده که یک دلال قلم به دست تازه از گرد راه رسیده، برای او و مربیگری او شرط و شروط می‌گذارد و... شما نگاه کنید وضع فوتبال، و مدیریت آن به چه افتضاحی کشیده شده که سرمربی تیم امیدرا به شرط چاقو جلوی همبرگر فروشی تعیین می‌کنند!
آدرس‌های قلابی و تحلیل‌های غلط
فوتبال ما با دردهای عدیده‌ای مواجه است و یکی از آنها همین تحلیل‌های غلط و نشان دادن آدرس‌های قلابی است. کسانی که خود پیش از دیگران به مکتب «لمپنیسم» نزدیک هستند (البته طبق تعریفی که در جامعه‌شناسی سیاسی از این مفهوم هست، نه روایت‌های من درآوردی که بعضی‌ها برای فرار به جلو از این مفهوم ارائه می‌دهند!) ژست مبارزه با لمپنیسم را می‌گیرند. کسانی که خود مافیای فوتبال هستند، دیگران را به مافیا بودن متهم می‌کنند تا خود دیده نشوند، عده‌ای عوام‌الناس هم فریب این جریان را می‌خورند که از طریق برخی رسانه‌ها به ویژه رسانه‌های تأثیرگذاری مثل تلویزیون حمایت می‌شوند، کسانی که با علم و مدیریت علمی و عالم و تفکری عالمانه و... در فوتبال مخالف هستند و این را در عمل و رفتار خود نشان می‌دهند، خود را طرفدار فوتبال علمی- که آن هم در استخدام مربیان دسته چندم خارجی می‌دانند!- معرفی می‌کند و بعضی رسانه‌های هم‌جهت آنها را «این طوری» به مخاطبان خود می‌شناسانند! و... داستان فساد در ورزش نیز همین طور است.
پرونده فساد در فوتبال
بااین مقدمه طولانی می‌رسیم به پرونده فساد در فوتبال که در کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی مطرح شده است. این پرونده در اواخر سال 92 در این کمیسیون مطرح شد، اگرچه در ابتدای کارخیلی پرهیاهو و با بگیر و ببند، بود، اما رفته‌رفته فضای پیرامون این پرونده آرام‌تر شد و ... به طوری که برخی رسانه‌ها از جمله رادیو و... از مسئولان امر می‌خواستند در این مورد سکوت نکنند و چراغ خاموش حرکت نکنند و مردم و علاقه‌مندان را در جریان روند رسیدگی قرار دهند و... مسئولان هم (از جمله آقای پورمختار و رسایی) قول می‌دادند: «بزودی این پرونده که هر چه جلوتر می‌رویم ابعاد تازه‌‌تری از فساد در فوتبال آشکار می‌شود، به نقطه و مقصد نهایی خواهد رسید و هم نمایندگان مجلس و هم مردم را در جریان آن قرار خواهیم داد. پس از مدت‌ها سکوت در این باره سرانجام اواسط هفته گذشته سخنگوی کمیسیون اصل 90 (آقای حسین آذین) به میدان آمد و در گفتگویی که از طریق خبرگزاری‌ها به اطلاع مردم رسید اعلام کرد: پرونده فساد در فوتبال در هیئت رئیسه اصل 90 نهایی شد، طبق آن تخلف فدراسیون فوتبال محرز اعلام شده است». ایشان در توضیح بیشتر گفت: «پرونده فساد در فوتبال در جلسه هیئت رئیسه کمیسیون بررسی و نهایی شد؛ موضوع پس از بررسی و تصویب در صحن کمیسیون، هفته آینده برای قرائت در صحن علنی مجلس به هیئت رئیسه تحویل داده خواهد شد و موضوعاتی که نیازمند بررسی در قوه قضائیه باشد به دستگاه قضایی ارسال می‌شود.
مسافرت با پول بیت‌المال!
«علاقه‌مندان ورزش و فوتبال حتماً در جریان مصاحبه ایشان قرار گرفته و از مصادیق فساد و تخلف در فوتبال که ایشان نام برده‌اند، آگاه هستند و ما را از ذکر دوباره آن بی‌نیاز می‌کند، منتها در این باره یک نکته که مطلب ما را هم کامل می‌کند، وجود دارد، که عرض می‌کنم. حرف ما این بود که موضوع و مفهوم «فساد در فوتبال» هم با جهت دهی‌ها، تحلیل‌های عوضی، آدرس‌های عمدی غلط و... مثل خیلی از مفاهیم و موضوعات دیگر در این ورزش معنی و تعریف ضد خود را پیدا کرده است. در این فوتبال خیلی از مظاهر و مروجان فساد دم از مبارزه با فساد! می‌زنند و رئیس فدراسیون فوتبال هم اصولاً منکر هرگونه فسادی است. مدیری که خود متهم است فقط 188 مسافرت با پول بیت‌المال داشته است و دبیر برکنار شده او هم 218 سفر خارجی «بعضاً غیر ضروری» از کیسه بیت‌المال داشته است.
(امیدواریم این مسائل اگر باشد با مدرک روشن شود.) یاد مصاحبه دو هفته پیش هادی طاووسی چهره خوشنام فوتبال ایران افتادم که در گفت‌وگو با کیهان ورزشی گفته بود: «من تا روز آخری که در فدارسیون فوتبال بودم، یک ریال حقوق نگرفتم، تا ساعت 12 زیر نظر شهید رجایی کار می‌کردم و پس از آن به فدراسیون می‌رفتم. تمام بلیت‌های هواپیما را خودم تهیه می‌کردم و پول دریافت نمی‌کردم. ما در آن زمان به این شیوه زندگی می‌کردیم.» خواننده عزیز می‌داند هادی طاووسی در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و دوران نخست‌وزیری شهیدرجایی، رئیس فدراسیون فوتبال ایران بود. ببینید و دقت کنید که از کجا به کجا رسیده‌ایم، الان است که چند تا از «طرفداران علم روز»!! و مبارزه با لمپنیسم در فوتبال؟ و... بگویند، خوب زمان تغییر کرده است. ما باید با زمان جلو برویم!! کسی منکر این قضیه نیست، اما به شرط آن که با زمانه جلو برویم، آیا فوتبال ما با زمانه «جلو» رفته است؟! آیا زمان ریاست طاووسی با آن همه تنگنا و کمبود فوتبال ما جلو بود یا حالا با این همه گشاد بازی...؟!
نجات فوتبال و نقش نمایندگان مردم
برگردیم به بحث خودمان، حال که سرنوشت مفهوم و تعریف «فساد» در فوتبال به این روز افتاده و شارلاتان‌ها و دلال‌ها و لمپن‌ها، معنی این کلمه روشن را هم مثل واژه لمپنیسم «به روایت این و آن» می‌فهمند و در واقع تغییر می‌دهند، حال که این مشکل از طریق ورزش و فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش قابل حل نیست، حال که به قول آقای حسین آذین (سخنگوی کمیسیون) بسیاری از رسانه‌ها به «زردی» گرایش پیدا کرده و «تیترهای خلاف واقع برای بزرگ‌نمایی یا تحقیر بازیکنان و مربیان می‌زنند» و «پشت این اقدامات تبانی‌های مالی بوده است.» باز به قول ایشان حال که «رسانه‌ها به شرط‌بندی‌ها» ورود پیدا کرده و... امید کسانی که خواهان نجات فوتبال از جنگال فساد هستند، به مجلس شورای اسلامی و نمایندگان مردم است. به این برادران محترم عرض می‌کنیم: باور کنید، فوتبال هم برای خود مقوله‌ای جدی است و سردمداران نظام سلطه، آن راجدی گرفته و نمی‌گذارند اختیار این رشته و رشته‌های پرطرفدار در دست هر کسی باشد. این گونه رشته‌ها باید در خدمت اهداف آنان باشد و نه ضد اهداف آنان. فوتبال نباید در خدمت یک نظام انقلابی باشد. اگر قرار بر این شد، نباید سامان بگیرد و فضایی اسلامی داشته باشد بلکه هیاهو و بلوا و فسادی در آن به پا می‌کنند که قادر نباشد کارکردهای مثبت خود را ایفا کند؛ کوتاه سخن آنکه برادران بزرگوار مجلس، باور کنید این فساد که دامن خیلی‌ها را گرفته و خیلی از ابزارها را در داخل به خدمت گرفته، بویژه ابزار تبلیغی و رسانه‌ای، در فوتبال ما طبیعی نیست و اگر خوب بررسی و ریشه‌یابی کنید سرمنشأ آن را در آن سوی مرزها و در حرکتی سازماندهی شده خواهید یافت و...
نکته آخر این که:
من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم
              تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال