نگاهی به توانایی تیمهای پایه شهرستانی در تامین آتیه فوتبال کشور(بخش نخست)
از شاهین بوشهر تا ملوان انزلی(گزارش روز)
گالیا توانگر
دو عامل باعث میشود که روزهای خوش یا روزهای شانس یک تیم فوتبال به پایان برسد:یکی اینکه تیم تحت لوای باشگاهی باشد که اندک اندک توانایی استعدادیابی را از دست داده و به قول معروف نتواند تامینکننده بازیکن برای تیمهای خود باشد؛در این صورت ناگزیر خواهد بود با صرف هزینه بازیکن استخدام کند. دوم اینکه شرایط زمانی رو به وخامت میگذارد که بودجه اندکی در کار باشد که نه کفاف رسیدگی به تیم پایه را بدهد و نه به اندازه خرید بازیکن باشد. بنابراین امروزه شانس در فوتبال یک ویترین به حساب میآید که پشتش فصول به هم پیوسته مدیریت بهینه و برنامهریزی منسجم ازتیمهای پایه تا لیگ برتریها را شامل میشود. شانس یک شبه ایجاد نمیشود و باید برای ایجادش در فوتبال تلاشی مستمر و خستگی ناپذیر داشت.
چه بخواهیم و چه منکرش شویم باید پذیرفت که در فوتبال کشورمان بیشتر بازیکنان به نام از زمینهای خاکی شهرستانها برخاستهاند از این رو توجه به تیمهای شهرستانی به ویژه تیمهای پایه شهرستانی میتواند با معرفی ستارههای جدید، به آسمان فوتبال ایران نوری بتاباند و آتیه این ورزش پر طرفدار را پر فروغ و تابناک گرداند.اتفاقا کارنامه برخی از باشگاهها در مراکز استانها هم گویای صدق این ادعاست. خوزستان،اصفهان،آذربایجان شرقی ،فارس و حتی خراسان در این زمینه کارنامه در خور توجهی ارائه داده اند.
کارنامه تیمهای شهرستانی الگویی
پیشروی تیمهای پایتخت
در برابر برخی تیمهای شهرستانی که به مدد مدیریت خوب و حمایت مالی از سوی اسپانسرهای خصوصی توانستهاند در ردههای بالای لیگ برتر کشور خوش بنشینند ،تیمهای شهرستانی با قدمت هفتاد ساله و بیشتر را هم سراغ داریم که در حال حاضر تنها نامی از آنها باقی مانده است.
شاهین بوشهر که تا چند سال قبل پشت مدعیان را میلرزاند بین 24 تیم مرحله دوم لیگ دسته سوم، رتبه 18 را دارد. یعنی بعد از 16 لیگ برتری، 24 دسته اولی و 40 دسته دومی و 19 دسته سومی شاهین بوشهر در رتبه یکصد است. تیمی که در لیگ برتر دهم بود،هم اکنون در فوتبال ایران رتبه 100 را دارد.
محمود یاوری سرمربی پر کار و خستگی ناپذیر کشورمان دلیل این قبیل افولها را نداشتن مدیریت حساب شده و نیز بیبهره ماندن از اسپانسرهای بخش خصوصی میداند.همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که برهیچ کس پوشیده نیست تمام زمینهای خاکی وکوچه پس کوچههای بوشهر بعد ازظهرها در قرق پا به توپهای کودک و نوجوان است. چه بسیار استعدادهایی که در خاکی کم توجهیها و سهلانگاریها به زمین میخورند و هیچ دستی هم بلندشان نخواهد کرد. متاسفانه برق شیراز هم سرنوشت مشابهی نظیر شاهین بوشهر را تجربه میکند. شاهین بوشهر درکنار برق شیراز و چوکای تالش تیمهایی هستند که در لیگ دسته سوم کشور حضور دارند،غافل از اینکه در گذشته نه چندان دور برای خودشان برو بیایی داشته و لیگ دسته اولی بوده اند.
محمود یاوری (متولد ۲ اردیبهشت ۱۳۱۸ اصفهان) یکی از پر کارترین سرمربیهای ایران محسوب میشود.وی فوتبال را از تیم شاهین اصفهان (سپاهان فعلی) آغاز کرده بود. در سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۴ میلادی) به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران انتخاب شد و در شش بازی که تیم ملی فوتبال ایران را هدایت کرد، در هر ۶ بازی پیروز شدند. در تابستان ۱۳۶۳ تیم ملی به رهبری محمود یاوری در مسابقات فوتبال مقدماتی جام ملتهای آسیا ۱۹۸۴ شرکت کرد. طی سالهای ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ به مربیگری مجدد در تیم ملی جوانان رسید و در سال ۱۳۸۴ هم مدیر تیم ملی فوتبال جوانان شد.از تیمهای باشگاهی او که مربیگری کرده میتوان به سپاهان، ذوب آهن، فجر سپاسی، برق شیراز، شاهین بوشهر، تراکتورسازی تبریز، ابومسلم مشهد، صبای قم، استقلال اهواز، پاس، استیلآذین، راهآهن و مس کرمان اشاره کرد.
این سرمربی کار آزموده موفقیت تیمهای شهرستانی را در این میبیند که فصلهای درخشانی در استعداد یابی داشته باشند لااقل 20 تا 30 درصد بازیکنان خود را خودشان تامین کنند.
وی در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید: «هر گونه سرمایهگذاری در مورد تیمهای پایه شهرستانی ما را بر این میدارد که با شناسایی استعدادهای آتیهدار بتوانیم پایه تیم ملی را جوان نگه داریم. این خیلی مهم است که باشگاهها بتوانند سهمی در استعدادیابی و تربیت بازیکن داشته باشند. چرا که هم آتیه تیمهای زیر مجموعه خود را از لحاظ بازیکن تامین میکنند وهم کمک بزرگی به تیم ملی در جهت تولید و جذب ستارهها خواهند داشت.»
وی با تاکید براین جمله که تیمهای شهرستانی میتوانند الگوی خوبی برای فوتبال پایتخت باشند، ادامه میدهد: «اصفهان اولین استانی بود که کار با تیمهای پایه را آغاز کرد.در حال حاضر هم در این رابطه برنامهریزیهای مشخصی دارد.همین چندی قبل اطلاع یافتم که هتل فجر اصفهان تماما در اختیار اعضای تیمهای پایه قرار گرفته است.اینگونه برنامهریزیها خروجیهای خوبی هم داشتهاند. حتی تیمهای مطرح کشور(تیمهای پایتخت) از بازیکنان معرفی شده و خروجی تیمهای پایه شهرستانی تغذیه میشوند.ببینید واقعیت یک چیز است و حقیقت چیز دیگری. واقعیت این است که بر روی فوتبال تیمهای پایتخت دائما سرمایه گذاری میشود اما حقیقت این است که کمتر دیده شده از تیمهای پایه پایتخت خروجیهای در خور توجهی بیرون بیایند و اگر ستارهسازی شده از چمن تیمهای شهرستانی بوده است.دیگر زمان فوتبال دو قطبی آن هم در پایتخت گذشته و الان تیمهای شهرستانی هر روز قدرتمندتر میشوند.»
مدیریت سنجیده
در کنار جذب بخش خصوصی
یاوری یکی از پر کارترین سر مربیهای ایرانی در مورد تیمهای شهرستانی که مورد کم توجهی قرار گرفتهاند، توضیح میدهد:« نداشتن مدیریت حساب شده و نیز بیبهره ماندن از اسپانسرهای بخش خصوصی دو دلیل عمده در افول برخی از تیمهای لیگ برتری گذشته هستند.حرف و ایده اصلی من این است که فوتبال باید به دست فوتبالیستها اداره شود. صرف اینکه فلانی اقتصاد ورزش را خوب میداند و یا در جای دیگری مدیر موفقی بوده، برای اداره فوتبال کافی نیست. حتی اگر چنین فردی در راس قرار گیرد، لااقل باید مشاورین و ردههایی که زیر دست او کار میکنند، فوتبال را خوب بلد باشند و بشناسند. موضوع مهم دیگر برای بال و پر گرفتن تیمهای شهرستانی این است که اسپانسرهای بخش خصوصی را در حمایت از تیمهای پایه شهرستانی فعال کنیم. این نمیشود که انتظار داشته باشیم بخش خصوصی سرمایه گذاری داشته باشد اما مدیریت نه. به آنها فرصت مدیریت و پیاده کردن برنامه هایشان را درراستای بالندگی و شاخص شدن تیم هایشان بدهیم. فدراسیون باشگاهها را موظف کند که از خودشان بازیکن استخراج کرده و وارد تیمهای زیر مجموعه خود کنند.»
چشم تیزبین بازیکنان حرفهای در شکار استعدادها
اما راهکارهای موثر در بالندگی تیمهای شهرستانی کدامند؟آیا باید با تکیه بر خوزستان،اصفهان،تبریز و انزلی قطبهای استعداد یابی تشکیل داد؟ آیا باید فدراسیون سالیانه بین تیمهای پایه -با حضور استعدادیابهای حرفهای که چشمهای تیز بینی دارند-مسابقاتی را با هدف کشف بازیکنان جوان آتیهدار طراحی، راه اندازی و برگزار کند؟ آیا باید دست اسپانسرهای بخش خصوصی را در حمایت و تقویت تیمهای پایه شهرستانی باز گذاشت؟ و... تاکنون دهها طرح و برنامه از سوی کارشناسان حرفهای فوتبال برای تقویت تیمهای پایه مطرح شده است.اما اینکه تا چه مرزی برنامهها اجرا و به ثمر نشسته اند؟
امین متوسلزاده فوتبالیست (متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ کازرون) سابقه عضویت در تیمهای برق شیراز، آدمیرا واکر اتریش، پگاه گیلان، فجر شهید سپاسی، راهآهن تهران، فولاد خوزستان، پاس همدان، پگاه گیلان و شهرداری تبریز را دارد.متوسلزاده در سال ۱۳۸۹ در جریان یکی از بازیهای لیگ برتر ایران بین تیمهای مقاومت سپاسی و استیل آذین در شرایطی که تیم مقاومت احتیاج زیادی برای گرفتن امتیاز این مسابقه و ماندن در لیگ برتر داشت در اوسط بازی حمید نشاط جو دروازبان تیم استیل آذین آسیب دیده و بر روی زمین بود و متوسلزاده در یک فرصت گلزنی بالا قرار داشت با رعایت جوانمردی توپ را به بیرون انداخت تا به وضعیت دروازهبان رسیدگی شود و همین باعث شد تیم مقاومت سپاسی در این بازی پیروز نشود.این حرکت موجب شد او به عنوان «جوانمردترین ورزشکار سال» دست پیدا کند.
بازیکن سابق باشگاه فجر (تیم مقاومت شهید سپاسی شیراز) و مرد اخلاق فوتبال ایران در پاسخ به سوال بالا به گزارشگر کیهان توضیح میدهد:«خوشبختانه در حال حاضر میتوانیم برای استعدادیابی هم از مراکزعلمی ورزشی(مدارس فوتبال) و هم از پایگاههای قهرمانی(باشگاه ها) بهره بگیریم. فراموش نکنیم که بازیکنان حرفهای که به دلیل بالا رفتن سن به تازگی از فوتبال کناره میگیرند، چشمان قوی در تشخیص استعدادها دارند.قدم اول این است که هر باشگاهی در فصل تابستان -زمان فراغت نوجوانان و جوانان- باهمکاری سازمانهایی چون آموزش و پرورش فراخوان ترتیب دهد و از نوجوانان و جوانان مستعد که استعداد فوتبالیست شدن را در خود سراغ دارند، دعوت به عمل آورده تا در آزمونهای کشف استعداد شرکت کنند.در این آزمونها بازیکنان حرفهای سابق که چشمان تیزبینی در تشخیص بازیکنان مستعد دارند،می توانند بهترین داوران و امتیاز دهندگان باشند. ضمن اینکه در حال حاضر خوشبختانه تستهای جامع و کاملی در علم ورزش وجود دارد که از همه لحاظ ورزشکار را ارزیابی میکند. به کمک این تستها میتوان تصمیم گرفت که آناتومی نوجوان و جوان به درد چه رشته ورزشی میخورد؟ واگر میخواهد شاخه فوتبال را انتخاب کند چه پستی در زمین مناسب اوست؟به هر جهت نباید فراموش کرد که در دنیای امروز فوتبال یک صنعت تمام عیار است و باید برایش برنامهریزی کرد.»
این فوتبالیست با تجربه کشورمان نوید میدهد که فوتبال ایران پتانسیل قرار گرفتن درردههای خیلی سطح بالاتر را در خود دارد.وی میگوید:«تنوع آب و هوایی کشورمان زیاد است برای مثال در منطقه مرودشت شیراز فوتبالیستهای سرعتی خوبی سراغ داریم و یا تبریز خطه شوت زنان است. بنابراین با یک برنامهریزی سنجیده و مستمر میتوان استعدادهای خوبی را در پستهای مختلف فوتبالی وارد چمن زمین تیم ملی کرد و نیز از حضور استعدادها در تیمهای شهرستانی و بومی بهره برد.»
فوتبال صرفا نتیجه گرا مردود است
انزلی خطهای است که همیشه با فوتبال خوبش سر زبانها بوده و این روزها هم هر روز بر تعداد تماشاگران و طرفداران تیمهای رده یک آن همچون «ملوان انزلی» افزوده میشود.
محمد صادق درودگر (متولد اول اسفند 1340 تهران) مربی سابق ملوان انزلی براین باور است که در فوتبال کشورمان جای خالی یک سیستم یکسان و یکنواخت استعداد یابی دیده میشود.
وی در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید: «در گذشته برای استعدادیابی، کشور را به چهار منطقه (قطب) تقسیمبندی کرده بودند. ابراهیم قاسمپور (بازیکن اسبق تیم ملی وسرمربی اسبق تیمهای شاهین بوشهر، داماش گیلان، مس کرمان و صنعت نفت آبادان) در 16 سالگی از دل همین مسابقات منطقهای کشف شد؛ همچنین بهتاش فریبا (بازیکن اسبق تیم ملی وکادر مربی گری سابق استقلال وسایپا). برنامه استعدادیابی یکسان و سراسری در قالب مسابقات منطقهای اجرا میشد. متاسفانه در حال حاضر آکادمیها، باشگاهها و حتی فدراسیون هر کدام به شیوه و طرح خود در وادی استعدادیابی گام برداشتهاند. برنامه منسجم و یکدستی در سراسر کشور وجود ندارد.»
از درودگر سوال میکنم :چالش در استعدادیابی بیشتر متوجه بودجه است و یا شیوه و عملکردهای مدیریتی؟ وی پاسخ میدهد: «بیشتر بحث مدیریتی است.مدیران باید از جنس فوتبال باشند و سرد و گرم چشیده زمین چمن. متاسفانه درحال حاضر مدیریت اغلب باشگاهها به تقویت تیمهای پایه روی خوش نشان نداده و ترجیح میدهد به جای هزینه کردن برای تیم پایه بیشتر بودجه را به تیمهای دسته اول و بزرگسال خود اختصاص دهند.این یک ضعف بزرگ است که فوتبال تنها نتیجه گرا بشود و از تولید بازیکن و ستاره برای آتیه این رشته ورزشی غافل بماند. برای مثال در برزیل به جز تامین نیاز تیمهای خود سالیانه بین دو تا سه هزار بازیکن صادر میکنند. مسئولین فوتبال کشور باید به این ورزش بیش از پیش بها دهند چرا که یک ابزاری برای نشاط اجتماعی و روحی و پرکردن اوقات فراغت محسوب میشود. ضمن اینکه درپی کسب افتخارات در این شاخه ورزشی پر طرفدار، پرچم کشورمان در میادین بینالمللی به اهتزاز درمیآید.»
دو عامل باعث میشود که روزهای خوش یا روزهای شانس یک تیم فوتبال به پایان برسد:یکی اینکه تیم تحت لوای باشگاهی باشد که اندک اندک توانایی استعدادیابی را از دست داده و به قول معروف نتواند تامینکننده بازیکن برای تیمهای خود باشد؛در این صورت ناگزیر خواهد بود با صرف هزینه بازیکن استخدام کند. دوم اینکه شرایط زمانی رو به وخامت میگذارد که بودجه اندکی در کار باشد که نه کفاف رسیدگی به تیم پایه را بدهد و نه به اندازه خرید بازیکن باشد. بنابراین امروزه شانس در فوتبال یک ویترین به حساب میآید که پشتش فصول به هم پیوسته مدیریت بهینه و برنامهریزی منسجم ازتیمهای پایه تا لیگ برتریها را شامل میشود. شانس یک شبه ایجاد نمیشود و باید برای ایجادش در فوتبال تلاشی مستمر و خستگی ناپذیر داشت.
چه بخواهیم و چه منکرش شویم باید پذیرفت که در فوتبال کشورمان بیشتر بازیکنان به نام از زمینهای خاکی شهرستانها برخاستهاند از این رو توجه به تیمهای شهرستانی به ویژه تیمهای پایه شهرستانی میتواند با معرفی ستارههای جدید، به آسمان فوتبال ایران نوری بتاباند و آتیه این ورزش پر طرفدار را پر فروغ و تابناک گرداند.اتفاقا کارنامه برخی از باشگاهها در مراکز استانها هم گویای صدق این ادعاست. خوزستان،اصفهان،آذربایجان شرقی ،فارس و حتی خراسان در این زمینه کارنامه در خور توجهی ارائه داده اند.
کارنامه تیمهای شهرستانی الگویی
پیشروی تیمهای پایتخت
در برابر برخی تیمهای شهرستانی که به مدد مدیریت خوب و حمایت مالی از سوی اسپانسرهای خصوصی توانستهاند در ردههای بالای لیگ برتر کشور خوش بنشینند ،تیمهای شهرستانی با قدمت هفتاد ساله و بیشتر را هم سراغ داریم که در حال حاضر تنها نامی از آنها باقی مانده است.
شاهین بوشهر که تا چند سال قبل پشت مدعیان را میلرزاند بین 24 تیم مرحله دوم لیگ دسته سوم، رتبه 18 را دارد. یعنی بعد از 16 لیگ برتری، 24 دسته اولی و 40 دسته دومی و 19 دسته سومی شاهین بوشهر در رتبه یکصد است. تیمی که در لیگ برتر دهم بود،هم اکنون در فوتبال ایران رتبه 100 را دارد.
محمود یاوری سرمربی پر کار و خستگی ناپذیر کشورمان دلیل این قبیل افولها را نداشتن مدیریت حساب شده و نیز بیبهره ماندن از اسپانسرهای بخش خصوصی میداند.همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که برهیچ کس پوشیده نیست تمام زمینهای خاکی وکوچه پس کوچههای بوشهر بعد ازظهرها در قرق پا به توپهای کودک و نوجوان است. چه بسیار استعدادهایی که در خاکی کم توجهیها و سهلانگاریها به زمین میخورند و هیچ دستی هم بلندشان نخواهد کرد. متاسفانه برق شیراز هم سرنوشت مشابهی نظیر شاهین بوشهر را تجربه میکند. شاهین بوشهر درکنار برق شیراز و چوکای تالش تیمهایی هستند که در لیگ دسته سوم کشور حضور دارند،غافل از اینکه در گذشته نه چندان دور برای خودشان برو بیایی داشته و لیگ دسته اولی بوده اند.
محمود یاوری (متولد ۲ اردیبهشت ۱۳۱۸ اصفهان) یکی از پر کارترین سرمربیهای ایران محسوب میشود.وی فوتبال را از تیم شاهین اصفهان (سپاهان فعلی) آغاز کرده بود. در سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۴ میلادی) به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران انتخاب شد و در شش بازی که تیم ملی فوتبال ایران را هدایت کرد، در هر ۶ بازی پیروز شدند. در تابستان ۱۳۶۳ تیم ملی به رهبری محمود یاوری در مسابقات فوتبال مقدماتی جام ملتهای آسیا ۱۹۸۴ شرکت کرد. طی سالهای ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ به مربیگری مجدد در تیم ملی جوانان رسید و در سال ۱۳۸۴ هم مدیر تیم ملی فوتبال جوانان شد.از تیمهای باشگاهی او که مربیگری کرده میتوان به سپاهان، ذوب آهن، فجر سپاسی، برق شیراز، شاهین بوشهر، تراکتورسازی تبریز، ابومسلم مشهد، صبای قم، استقلال اهواز، پاس، استیلآذین، راهآهن و مس کرمان اشاره کرد.
این سرمربی کار آزموده موفقیت تیمهای شهرستانی را در این میبیند که فصلهای درخشانی در استعداد یابی داشته باشند لااقل 20 تا 30 درصد بازیکنان خود را خودشان تامین کنند.
وی در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید: «هر گونه سرمایهگذاری در مورد تیمهای پایه شهرستانی ما را بر این میدارد که با شناسایی استعدادهای آتیهدار بتوانیم پایه تیم ملی را جوان نگه داریم. این خیلی مهم است که باشگاهها بتوانند سهمی در استعدادیابی و تربیت بازیکن داشته باشند. چرا که هم آتیه تیمهای زیر مجموعه خود را از لحاظ بازیکن تامین میکنند وهم کمک بزرگی به تیم ملی در جهت تولید و جذب ستارهها خواهند داشت.»
وی با تاکید براین جمله که تیمهای شهرستانی میتوانند الگوی خوبی برای فوتبال پایتخت باشند، ادامه میدهد: «اصفهان اولین استانی بود که کار با تیمهای پایه را آغاز کرد.در حال حاضر هم در این رابطه برنامهریزیهای مشخصی دارد.همین چندی قبل اطلاع یافتم که هتل فجر اصفهان تماما در اختیار اعضای تیمهای پایه قرار گرفته است.اینگونه برنامهریزیها خروجیهای خوبی هم داشتهاند. حتی تیمهای مطرح کشور(تیمهای پایتخت) از بازیکنان معرفی شده و خروجی تیمهای پایه شهرستانی تغذیه میشوند.ببینید واقعیت یک چیز است و حقیقت چیز دیگری. واقعیت این است که بر روی فوتبال تیمهای پایتخت دائما سرمایه گذاری میشود اما حقیقت این است که کمتر دیده شده از تیمهای پایه پایتخت خروجیهای در خور توجهی بیرون بیایند و اگر ستارهسازی شده از چمن تیمهای شهرستانی بوده است.دیگر زمان فوتبال دو قطبی آن هم در پایتخت گذشته و الان تیمهای شهرستانی هر روز قدرتمندتر میشوند.»
مدیریت سنجیده
در کنار جذب بخش خصوصی
یاوری یکی از پر کارترین سر مربیهای ایرانی در مورد تیمهای شهرستانی که مورد کم توجهی قرار گرفتهاند، توضیح میدهد:« نداشتن مدیریت حساب شده و نیز بیبهره ماندن از اسپانسرهای بخش خصوصی دو دلیل عمده در افول برخی از تیمهای لیگ برتری گذشته هستند.حرف و ایده اصلی من این است که فوتبال باید به دست فوتبالیستها اداره شود. صرف اینکه فلانی اقتصاد ورزش را خوب میداند و یا در جای دیگری مدیر موفقی بوده، برای اداره فوتبال کافی نیست. حتی اگر چنین فردی در راس قرار گیرد، لااقل باید مشاورین و ردههایی که زیر دست او کار میکنند، فوتبال را خوب بلد باشند و بشناسند. موضوع مهم دیگر برای بال و پر گرفتن تیمهای شهرستانی این است که اسپانسرهای بخش خصوصی را در حمایت از تیمهای پایه شهرستانی فعال کنیم. این نمیشود که انتظار داشته باشیم بخش خصوصی سرمایه گذاری داشته باشد اما مدیریت نه. به آنها فرصت مدیریت و پیاده کردن برنامه هایشان را درراستای بالندگی و شاخص شدن تیم هایشان بدهیم. فدراسیون باشگاهها را موظف کند که از خودشان بازیکن استخراج کرده و وارد تیمهای زیر مجموعه خود کنند.»
چشم تیزبین بازیکنان حرفهای در شکار استعدادها
اما راهکارهای موثر در بالندگی تیمهای شهرستانی کدامند؟آیا باید با تکیه بر خوزستان،اصفهان،تبریز و انزلی قطبهای استعداد یابی تشکیل داد؟ آیا باید فدراسیون سالیانه بین تیمهای پایه -با حضور استعدادیابهای حرفهای که چشمهای تیز بینی دارند-مسابقاتی را با هدف کشف بازیکنان جوان آتیهدار طراحی، راه اندازی و برگزار کند؟ آیا باید دست اسپانسرهای بخش خصوصی را در حمایت و تقویت تیمهای پایه شهرستانی باز گذاشت؟ و... تاکنون دهها طرح و برنامه از سوی کارشناسان حرفهای فوتبال برای تقویت تیمهای پایه مطرح شده است.اما اینکه تا چه مرزی برنامهها اجرا و به ثمر نشسته اند؟
امین متوسلزاده فوتبالیست (متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ کازرون) سابقه عضویت در تیمهای برق شیراز، آدمیرا واکر اتریش، پگاه گیلان، فجر شهید سپاسی، راهآهن تهران، فولاد خوزستان، پاس همدان، پگاه گیلان و شهرداری تبریز را دارد.متوسلزاده در سال ۱۳۸۹ در جریان یکی از بازیهای لیگ برتر ایران بین تیمهای مقاومت سپاسی و استیل آذین در شرایطی که تیم مقاومت احتیاج زیادی برای گرفتن امتیاز این مسابقه و ماندن در لیگ برتر داشت در اوسط بازی حمید نشاط جو دروازبان تیم استیل آذین آسیب دیده و بر روی زمین بود و متوسلزاده در یک فرصت گلزنی بالا قرار داشت با رعایت جوانمردی توپ را به بیرون انداخت تا به وضعیت دروازهبان رسیدگی شود و همین باعث شد تیم مقاومت سپاسی در این بازی پیروز نشود.این حرکت موجب شد او به عنوان «جوانمردترین ورزشکار سال» دست پیدا کند.
بازیکن سابق باشگاه فجر (تیم مقاومت شهید سپاسی شیراز) و مرد اخلاق فوتبال ایران در پاسخ به سوال بالا به گزارشگر کیهان توضیح میدهد:«خوشبختانه در حال حاضر میتوانیم برای استعدادیابی هم از مراکزعلمی ورزشی(مدارس فوتبال) و هم از پایگاههای قهرمانی(باشگاه ها) بهره بگیریم. فراموش نکنیم که بازیکنان حرفهای که به دلیل بالا رفتن سن به تازگی از فوتبال کناره میگیرند، چشمان قوی در تشخیص استعدادها دارند.قدم اول این است که هر باشگاهی در فصل تابستان -زمان فراغت نوجوانان و جوانان- باهمکاری سازمانهایی چون آموزش و پرورش فراخوان ترتیب دهد و از نوجوانان و جوانان مستعد که استعداد فوتبالیست شدن را در خود سراغ دارند، دعوت به عمل آورده تا در آزمونهای کشف استعداد شرکت کنند.در این آزمونها بازیکنان حرفهای سابق که چشمان تیزبینی در تشخیص بازیکنان مستعد دارند،می توانند بهترین داوران و امتیاز دهندگان باشند. ضمن اینکه در حال حاضر خوشبختانه تستهای جامع و کاملی در علم ورزش وجود دارد که از همه لحاظ ورزشکار را ارزیابی میکند. به کمک این تستها میتوان تصمیم گرفت که آناتومی نوجوان و جوان به درد چه رشته ورزشی میخورد؟ واگر میخواهد شاخه فوتبال را انتخاب کند چه پستی در زمین مناسب اوست؟به هر جهت نباید فراموش کرد که در دنیای امروز فوتبال یک صنعت تمام عیار است و باید برایش برنامهریزی کرد.»
این فوتبالیست با تجربه کشورمان نوید میدهد که فوتبال ایران پتانسیل قرار گرفتن درردههای خیلی سطح بالاتر را در خود دارد.وی میگوید:«تنوع آب و هوایی کشورمان زیاد است برای مثال در منطقه مرودشت شیراز فوتبالیستهای سرعتی خوبی سراغ داریم و یا تبریز خطه شوت زنان است. بنابراین با یک برنامهریزی سنجیده و مستمر میتوان استعدادهای خوبی را در پستهای مختلف فوتبالی وارد چمن زمین تیم ملی کرد و نیز از حضور استعدادها در تیمهای شهرستانی و بومی بهره برد.»
فوتبال صرفا نتیجه گرا مردود است
انزلی خطهای است که همیشه با فوتبال خوبش سر زبانها بوده و این روزها هم هر روز بر تعداد تماشاگران و طرفداران تیمهای رده یک آن همچون «ملوان انزلی» افزوده میشود.
محمد صادق درودگر (متولد اول اسفند 1340 تهران) مربی سابق ملوان انزلی براین باور است که در فوتبال کشورمان جای خالی یک سیستم یکسان و یکنواخت استعداد یابی دیده میشود.
وی در گفت و گو با گزارشگر کیهان میگوید: «در گذشته برای استعدادیابی، کشور را به چهار منطقه (قطب) تقسیمبندی کرده بودند. ابراهیم قاسمپور (بازیکن اسبق تیم ملی وسرمربی اسبق تیمهای شاهین بوشهر، داماش گیلان، مس کرمان و صنعت نفت آبادان) در 16 سالگی از دل همین مسابقات منطقهای کشف شد؛ همچنین بهتاش فریبا (بازیکن اسبق تیم ملی وکادر مربی گری سابق استقلال وسایپا). برنامه استعدادیابی یکسان و سراسری در قالب مسابقات منطقهای اجرا میشد. متاسفانه در حال حاضر آکادمیها، باشگاهها و حتی فدراسیون هر کدام به شیوه و طرح خود در وادی استعدادیابی گام برداشتهاند. برنامه منسجم و یکدستی در سراسر کشور وجود ندارد.»
از درودگر سوال میکنم :چالش در استعدادیابی بیشتر متوجه بودجه است و یا شیوه و عملکردهای مدیریتی؟ وی پاسخ میدهد: «بیشتر بحث مدیریتی است.مدیران باید از جنس فوتبال باشند و سرد و گرم چشیده زمین چمن. متاسفانه درحال حاضر مدیریت اغلب باشگاهها به تقویت تیمهای پایه روی خوش نشان نداده و ترجیح میدهد به جای هزینه کردن برای تیم پایه بیشتر بودجه را به تیمهای دسته اول و بزرگسال خود اختصاص دهند.این یک ضعف بزرگ است که فوتبال تنها نتیجه گرا بشود و از تولید بازیکن و ستاره برای آتیه این رشته ورزشی غافل بماند. برای مثال در برزیل به جز تامین نیاز تیمهای خود سالیانه بین دو تا سه هزار بازیکن صادر میکنند. مسئولین فوتبال کشور باید به این ورزش بیش از پیش بها دهند چرا که یک ابزاری برای نشاط اجتماعی و روحی و پرکردن اوقات فراغت محسوب میشود. ضمن اینکه درپی کسب افتخارات در این شاخه ورزشی پر طرفدار، پرچم کشورمان در میادین بینالمللی به اهتزاز درمیآید.»