تصویر فتنه 88 در سینما
تقابل «عمار» با کمیته مشترک شبه روشنفکرها و لابی صهیونیستی
آرش فهیم
شش سال از کودتای ضد انتخاباتی سال 88 که به درستی به نام «فتنه» شناخته میشود گذشت. اما مواجهه رسانههای داخلی و خارجی با این کودتا همچنان نامتوازن است. درحالی که در آن سو شاهد حجم متراکم فعالیت تبلیغاتی در رسانهها برای حمایت از فتنه بودهایم، در این سو، تقریبا سکوت حاکم بوده است. به جز صدها سایت و شبکه ماهوارهای و رادیویی که بطور مستمر سعی در «بازسازی فتنه» دارند، عرصه سینما نیز به محلی برای «تاریخسازی فتنه» تبدیل شده است. نقطه قابل تأمل این است که این جریان به فصل مشترکی میان سینماگران طیف شبه روشنفکر و لابیهای صهیونیستی فعال در سینمای کشورهای غربی تبدیل شده است. به طوری که هر دو، بطور همزمان مشغول جعل تاریخ برای فتنه 88 هستند. اما در تقابل با کمیته مشترک شبه روشنفکران و لابی صهیونیستی در سینما، جریانی از نسل جوان سینمای انقلاب نیز در مسیر روشنگری و انتشار حقیقت در دفاع از حق مشغول هستند. این جریان بیشتر در جشنواره مردمی فیلم «عمار» تبلور یافته است. در این گزارش بهطور خلاصه به مرور این فعالیتها میپردازیم.
خیزش جشنواره عمار
مهمترین تأثیر فتنه سال 88 در سینمای کشور را میتوان شکل گیری جشنواره مردمی فیلم عمار دانست. جشنوارهای که از یک رویداد یک هفتهای برای نمایش تعدادی فیلم فراتر رفته و به یک جریان فراگیر در سطح کشور و در تمام طول سال تبدیل شده است. به طوری که جشنواره عمار در قالب برگزاری «اکرانهای مردمی» در تمام طول سال و در نقاط مختلف کشور میهمان میلیونها ایرانی میشود.
نخستین دوره جشنواره عمار که در اولین سالگرد حماسه 9دی، در سال 89 برگزار شد، کمتر از 20 فیلم مستند و کوتاه که بطور خودجوش ساخته شده بودند را در بر میگرفت. اما این جشنواره، در پنجمین دوره خودش در سال 93 صدها فیلم در موضوعات مختلف را نمایش داد. به طوری که جشنواره عمار، امروز دیگر به یک رویداد هنری مختص ماجرای فتنه محدود نیست، بلکه به جایی برای خودآزمایی و شناسایی استعدادهای جوان سینمای انقلاب تبدیل شده است. جشنوارهای که میتوان آن را افقی برای سینمای ایران دانست. چراکه بسیاری از هنرمندان جوانی که آثاری در این جشنواره دارند درآینده نه چندان دوری تبدیل به فیلمسازان حرفهای کشورمان خواهند شد. در دورههای مختلف این جشنواره، فیلمهای کوتاه و مستندی درباره فتنه 88 به نمایش درآمد که مهمترین این آثار عبارتند از: «تقلب واقعی» به کارگردانی نادر طالب زاده، «یزدان تفنگ ندارد» ساخته حسین شمقدری، «ايران سبز» به کارگردانی محمدرضا دهشیری، «اکسیژن» به کارگردانی میر داسارگر، «من مدیر جلسه ام» به کارگردانی سید مقداد سیدصالحی، پایان فراموشی به کارگردانی مهدی خالقی، «گرمترین روز زمستان» ساخته مهدی نقویان و ...
در عرصه سینما همچنین تا به حال چهار فیلم علیه فتنه ساخته شده است. «قلادههای طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی از معدود این فیلم هاست که به روشنگری درباره فتنه 88 میپردازد و لایههای تهاجمی دشمن در آن دوره را در نقشهای مختلفی در خیابانها و حتی برخی مراکز حساس نظامی و امنیتی افشا میکند. فیلمی که از فرزندان این سرزمین که فریب دروغ بزرگ تقلب در انتخابات را خورده بودند دفاع میکرد. نگاه دلسوزانه و فراجناحی این فیلم را باید نقطه عطفی در سینمای سیاسی ایران دانست. «اخراجی ها3» و «پایان نامه» هم از آثار جنجال برانگیزی بودند که هر یک ابعادی از ناگفتههای آن کشمکش سیاسی را به تصویر کشیدند. البته «اخراجی ها3» به کارگردانی مسعود ده نمکی در قالبی کمدی و بهتر بگوییم هجوآمیز به زمینههای درگیریهای سال 88 پرداخته و «پایان نامه» در شکل و شمایل یک فیلم جوانانه و دانشجویی. با این حال، هر دو فیلم به خاطر ضعف در ساختار، آنچنان که باید و شاید موثر واقع نشدند. آخرین فیلم سینمایی که بهطور کنایی به وقایع فتنه سال 88 پرداخته، «ایران برگر» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی است. این فیلم، دروغ بزرگ «تقلب» را در قالب برگزاری یک انتخابات در یک روستا به تصویر کشیده است. هر چند که این أثر نیز با ضعفهایی در روایت مواجه است.
در این میان، فیلم دیگری به نام «لکه» به کارگردانی محمدباقر مفیدی کیا نیز به عنوان یک فیلم نیمه بلند داستانی توانست توجه علاقه مندان به هنر انقلاب را جلب کند. این فیلم به دلیل کنایههایی که به دولت یازدهم میزند، با بایکوت محافل و جشنوارههای دولتی مواجه شد، اما در چهارمین دوره جشنواره عمار و همچنین یازدهمین دوره جشنواره فیلم مقاومت، جوایزی را دریافت کرد. همچنین در صداوسیما نیز تعدادی تله فیلم با موضوع فتنه و حماسه 9دی ساخته شده است. ازجمله این آثار میتوان به «سایبان»، «ذهن خاموش»، «مهتاب روی سکو» و «ابابیل»، «لبه پرتگاه» و ... اشاره کرد.
بدون تردید موضوع فتنه سال 88 دارای ابعاد گوناگونی است که میتوان براساس آنها آثار هنری جریان ساز و پرجاذبهای را تولید کرد. با این حال، هنوز هم حتی یک درصد از حقایق آشکار و نهان سال 88 در سینما بازگو نشده است. برای فعالیت در این زمینه به دو شاخصه مهم نیاز است؛ نخست، بهره مندی از تحلیل و پژوهش عمیق و دقیق برای شناخت فتنه و دوم، بهره گیری از تکنیکهای هنری قوی برای جذب مخاطب. طبیعتا ساخته شدن آثار ضعیف نمیتواند در این زمینه مفید واقع شود.
کمیته مشترک شبه روشنفکران و صهیونیسم
اما حجم فعالیتها در سوی مقابل شدیدتر بوده است. به طوری که هر دو جریان شبه روشنفکر داخلی و صهیونیستی خارج از کشور، انگارههای مشترکی را درباره فتنه منتشر کردند. علاوه بر چند فیلم داخلی که بطور مستقیم و غیرمستقیم به تطهیر فتنه و تحریف واقعیتهای سال 88 پرداختهاند، در خارج نیز سه فیلم سینمایی ساخته شده است.
«گلاب» نخستین فیلم هالیوودی با موضوع وقایع سال 88 ایران است البته این فیلم، به خاطر ضعف هنری و تکنیکی حتی در رسانههای غربی نیز چندان جدی گرفته نشده است. با این حال، برگزیدن این فیلم جهت حضور در جشنواره تورنتو نشاندهنده اهمیت قائل شدن محافل غربی برای این نوع از فیلم هاست. فیلم «گلاب» براساس خاطرات مازیاربهاری جاسوس انگلیس در تهران به کارگردانی جان استوارت ساخته شده است. فیلم «گلاب» نشانهای است از حمایت غرب و به ویژه آمریکا از فتنه سال 88. این فیلم همچنین بطور صریح اعلام میکند که قدرت گرفتن نیروهای اصلاح طلب و معتدل در ایران، به سود دولتهای غربی است. بیان صریح و مستقیم چنین واقعیتی بطور طبیعی در تضاد با منافع و مقاصد این گروههای سیاسی است. منبع اصلی فیلم «گلاب»، خاطرات «مازیار بهاری» است. بهاری، از عوامل دولت انگلیس در جریان آشوبهای سال 88 بود که در پوشش خبرنگار به ایران آمده بود. از همین منبع میتوان به حد تحریف آلود بودن این فیلم پی برد. اتفاق قابل تأمل این است که بهاری، آنقدر برای انگلیس اهمیت داشته که شبکه پرس تی وی بخاطر پخش اعترافات وی در دادگاه ایران، توسط دولت انگلستان محکوم شد! حضور شهره آغداشلو، فعال ضداسلامی مقیم آمریکا نیز از دیگر ویژگیهای این پروژه است. داستان فیلم «گلاب» درباره روزهای قبل و پس از انتخابات سال 88 است. خبرنگاری به نام مازیار که در یکی از رسانههای خارجی کار میکند، برای پوشش وقایع این انتخابات به ایران میآید. او نظرات طرفداران نامزدهای مختلف را ضبط میکند. انتخابات برگزار میشود و نامزدی که این خبرنگار هم طرفدار او بود شکست میخورد. برخی از طرفداران نامزد شکست خورده آشوب به پا میکنند. خبرنگار هم در آشوبها حضور دارد. روزی، مأموران امنیتی به خانه او میروند و وی را بازداشت کرده و به ندامتگاه اوین میروند. فیلم ادعا میکند که افرادی که در جریان فتنه سال 88 بازداشت شدند، همه بیگناه هستند و تحت شکنجه مجبور به اعتراف و عذرخواهی میشوند! بازسازی فضا و وضعیت تهران در آن مقطع زمانی در این فیلم، به شدت خامدستانه و ناشیانه صورت گرفته است. اما مشکل اصلی فیلم، تحریف واقعیتهای ایران در آن زمان است. بطور مثال، ادعای فیلم درباره گرایش مردم کم درآمد و جنوب شهری به نامزدها در سال 88 کاملا برعکس واقعیت است.
فیلم دیگری به نام «رز سرخ» نیز به کارگردانی یک فیلمساز آماتور ایرانی به نام سپیده فارسی در فرانسه و به سفارش لابی صهیونیستی آن کشور ساخته شده است. این فیلم داستان تعدادی دختر و پسر جوان است که در جریان درگیریهای خیابانی در تهران سال 88 به آپارتمان یک مرد میانسال پناه میبرند. بعد از بازگشت آرامش به شهر و زمانی که جوانان به خانههای خود بازمیگردند یکی از آنها که دختری جوان است میفهمد، تلفن همراه خود را در آن خانه جاگذاشته بازگشته و ماجراهای دیگری پیش میآید. فیلم «رز سرخ» یک اثر ضدایرانی در جهت نمایش تصویری منفی از مردم متدین ایران است. در این فیلم همچنین صحنههایی در درگیری و اغتشاشات خیابانی به شکلی بسیار سطحی و خام دستانه به تصویر کشیده شده است.
فیلم «رقاص در بیابان» نیز از دیگر آثار سینمای غرب درباره فتنه سال 88 است. رسانهها، این فیلم را این گونه معرفی کرده اند: «رقاص بیابان» ساخته ریچارد ریموند فیلمساز انگلیسی یکی از جدیدترین تولیدات حامی فتنه این بار در اروپاست. در خلاصه داستان فیلم چنین آمده است: «انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری برگزار شده و فضای سیاسی و اجتماعی ایران ملتهب و متشنج است. گروهی از طرفداران نامزد شکست خورده به خیابانها میریزند. در چنین فضایی، تعدادی از جوانان معترض علاقه مند به رقص معرفی میشوند! آنها امکان رقص در انظار عمومی را نمییابند، به همین دلیل تصمیم میگیرند سر به بیابان بگذارند و در آنجا برقصند!»
نکته قابل توجه این است که دو فیلم اخیر –رز سرخ و رقاص در بیابان- بیشتر سعی دارند جریان فتنه سال 88 را نوعی انقلاب جنسی در ایران معرفی کنند. ترویج فساد اخلاقی و سبک زندگی غربی، یکی از اهداف این گونه فیلمها برای بازسازی فتنه در ایران است.
شش سال از کودتای ضد انتخاباتی سال 88 که به درستی به نام «فتنه» شناخته میشود گذشت. اما مواجهه رسانههای داخلی و خارجی با این کودتا همچنان نامتوازن است. درحالی که در آن سو شاهد حجم متراکم فعالیت تبلیغاتی در رسانهها برای حمایت از فتنه بودهایم، در این سو، تقریبا سکوت حاکم بوده است. به جز صدها سایت و شبکه ماهوارهای و رادیویی که بطور مستمر سعی در «بازسازی فتنه» دارند، عرصه سینما نیز به محلی برای «تاریخسازی فتنه» تبدیل شده است. نقطه قابل تأمل این است که این جریان به فصل مشترکی میان سینماگران طیف شبه روشنفکر و لابیهای صهیونیستی فعال در سینمای کشورهای غربی تبدیل شده است. به طوری که هر دو، بطور همزمان مشغول جعل تاریخ برای فتنه 88 هستند. اما در تقابل با کمیته مشترک شبه روشنفکران و لابی صهیونیستی در سینما، جریانی از نسل جوان سینمای انقلاب نیز در مسیر روشنگری و انتشار حقیقت در دفاع از حق مشغول هستند. این جریان بیشتر در جشنواره مردمی فیلم «عمار» تبلور یافته است. در این گزارش بهطور خلاصه به مرور این فعالیتها میپردازیم.
خیزش جشنواره عمار
مهمترین تأثیر فتنه سال 88 در سینمای کشور را میتوان شکل گیری جشنواره مردمی فیلم عمار دانست. جشنوارهای که از یک رویداد یک هفتهای برای نمایش تعدادی فیلم فراتر رفته و به یک جریان فراگیر در سطح کشور و در تمام طول سال تبدیل شده است. به طوری که جشنواره عمار در قالب برگزاری «اکرانهای مردمی» در تمام طول سال و در نقاط مختلف کشور میهمان میلیونها ایرانی میشود.
نخستین دوره جشنواره عمار که در اولین سالگرد حماسه 9دی، در سال 89 برگزار شد، کمتر از 20 فیلم مستند و کوتاه که بطور خودجوش ساخته شده بودند را در بر میگرفت. اما این جشنواره، در پنجمین دوره خودش در سال 93 صدها فیلم در موضوعات مختلف را نمایش داد. به طوری که جشنواره عمار، امروز دیگر به یک رویداد هنری مختص ماجرای فتنه محدود نیست، بلکه به جایی برای خودآزمایی و شناسایی استعدادهای جوان سینمای انقلاب تبدیل شده است. جشنوارهای که میتوان آن را افقی برای سینمای ایران دانست. چراکه بسیاری از هنرمندان جوانی که آثاری در این جشنواره دارند درآینده نه چندان دوری تبدیل به فیلمسازان حرفهای کشورمان خواهند شد. در دورههای مختلف این جشنواره، فیلمهای کوتاه و مستندی درباره فتنه 88 به نمایش درآمد که مهمترین این آثار عبارتند از: «تقلب واقعی» به کارگردانی نادر طالب زاده، «یزدان تفنگ ندارد» ساخته حسین شمقدری، «ايران سبز» به کارگردانی محمدرضا دهشیری، «اکسیژن» به کارگردانی میر داسارگر، «من مدیر جلسه ام» به کارگردانی سید مقداد سیدصالحی، پایان فراموشی به کارگردانی مهدی خالقی، «گرمترین روز زمستان» ساخته مهدی نقویان و ...
در عرصه سینما همچنین تا به حال چهار فیلم علیه فتنه ساخته شده است. «قلادههای طلا» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی از معدود این فیلم هاست که به روشنگری درباره فتنه 88 میپردازد و لایههای تهاجمی دشمن در آن دوره را در نقشهای مختلفی در خیابانها و حتی برخی مراکز حساس نظامی و امنیتی افشا میکند. فیلمی که از فرزندان این سرزمین که فریب دروغ بزرگ تقلب در انتخابات را خورده بودند دفاع میکرد. نگاه دلسوزانه و فراجناحی این فیلم را باید نقطه عطفی در سینمای سیاسی ایران دانست. «اخراجی ها3» و «پایان نامه» هم از آثار جنجال برانگیزی بودند که هر یک ابعادی از ناگفتههای آن کشمکش سیاسی را به تصویر کشیدند. البته «اخراجی ها3» به کارگردانی مسعود ده نمکی در قالبی کمدی و بهتر بگوییم هجوآمیز به زمینههای درگیریهای سال 88 پرداخته و «پایان نامه» در شکل و شمایل یک فیلم جوانانه و دانشجویی. با این حال، هر دو فیلم به خاطر ضعف در ساختار، آنچنان که باید و شاید موثر واقع نشدند. آخرین فیلم سینمایی که بهطور کنایی به وقایع فتنه سال 88 پرداخته، «ایران برگر» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی است. این فیلم، دروغ بزرگ «تقلب» را در قالب برگزاری یک انتخابات در یک روستا به تصویر کشیده است. هر چند که این أثر نیز با ضعفهایی در روایت مواجه است.
در این میان، فیلم دیگری به نام «لکه» به کارگردانی محمدباقر مفیدی کیا نیز به عنوان یک فیلم نیمه بلند داستانی توانست توجه علاقه مندان به هنر انقلاب را جلب کند. این فیلم به دلیل کنایههایی که به دولت یازدهم میزند، با بایکوت محافل و جشنوارههای دولتی مواجه شد، اما در چهارمین دوره جشنواره عمار و همچنین یازدهمین دوره جشنواره فیلم مقاومت، جوایزی را دریافت کرد. همچنین در صداوسیما نیز تعدادی تله فیلم با موضوع فتنه و حماسه 9دی ساخته شده است. ازجمله این آثار میتوان به «سایبان»، «ذهن خاموش»، «مهتاب روی سکو» و «ابابیل»، «لبه پرتگاه» و ... اشاره کرد.
بدون تردید موضوع فتنه سال 88 دارای ابعاد گوناگونی است که میتوان براساس آنها آثار هنری جریان ساز و پرجاذبهای را تولید کرد. با این حال، هنوز هم حتی یک درصد از حقایق آشکار و نهان سال 88 در سینما بازگو نشده است. برای فعالیت در این زمینه به دو شاخصه مهم نیاز است؛ نخست، بهره مندی از تحلیل و پژوهش عمیق و دقیق برای شناخت فتنه و دوم، بهره گیری از تکنیکهای هنری قوی برای جذب مخاطب. طبیعتا ساخته شدن آثار ضعیف نمیتواند در این زمینه مفید واقع شود.
کمیته مشترک شبه روشنفکران و صهیونیسم
اما حجم فعالیتها در سوی مقابل شدیدتر بوده است. به طوری که هر دو جریان شبه روشنفکر داخلی و صهیونیستی خارج از کشور، انگارههای مشترکی را درباره فتنه منتشر کردند. علاوه بر چند فیلم داخلی که بطور مستقیم و غیرمستقیم به تطهیر فتنه و تحریف واقعیتهای سال 88 پرداختهاند، در خارج نیز سه فیلم سینمایی ساخته شده است.
«گلاب» نخستین فیلم هالیوودی با موضوع وقایع سال 88 ایران است البته این فیلم، به خاطر ضعف هنری و تکنیکی حتی در رسانههای غربی نیز چندان جدی گرفته نشده است. با این حال، برگزیدن این فیلم جهت حضور در جشنواره تورنتو نشاندهنده اهمیت قائل شدن محافل غربی برای این نوع از فیلم هاست. فیلم «گلاب» براساس خاطرات مازیاربهاری جاسوس انگلیس در تهران به کارگردانی جان استوارت ساخته شده است. فیلم «گلاب» نشانهای است از حمایت غرب و به ویژه آمریکا از فتنه سال 88. این فیلم همچنین بطور صریح اعلام میکند که قدرت گرفتن نیروهای اصلاح طلب و معتدل در ایران، به سود دولتهای غربی است. بیان صریح و مستقیم چنین واقعیتی بطور طبیعی در تضاد با منافع و مقاصد این گروههای سیاسی است. منبع اصلی فیلم «گلاب»، خاطرات «مازیار بهاری» است. بهاری، از عوامل دولت انگلیس در جریان آشوبهای سال 88 بود که در پوشش خبرنگار به ایران آمده بود. از همین منبع میتوان به حد تحریف آلود بودن این فیلم پی برد. اتفاق قابل تأمل این است که بهاری، آنقدر برای انگلیس اهمیت داشته که شبکه پرس تی وی بخاطر پخش اعترافات وی در دادگاه ایران، توسط دولت انگلستان محکوم شد! حضور شهره آغداشلو، فعال ضداسلامی مقیم آمریکا نیز از دیگر ویژگیهای این پروژه است. داستان فیلم «گلاب» درباره روزهای قبل و پس از انتخابات سال 88 است. خبرنگاری به نام مازیار که در یکی از رسانههای خارجی کار میکند، برای پوشش وقایع این انتخابات به ایران میآید. او نظرات طرفداران نامزدهای مختلف را ضبط میکند. انتخابات برگزار میشود و نامزدی که این خبرنگار هم طرفدار او بود شکست میخورد. برخی از طرفداران نامزد شکست خورده آشوب به پا میکنند. خبرنگار هم در آشوبها حضور دارد. روزی، مأموران امنیتی به خانه او میروند و وی را بازداشت کرده و به ندامتگاه اوین میروند. فیلم ادعا میکند که افرادی که در جریان فتنه سال 88 بازداشت شدند، همه بیگناه هستند و تحت شکنجه مجبور به اعتراف و عذرخواهی میشوند! بازسازی فضا و وضعیت تهران در آن مقطع زمانی در این فیلم، به شدت خامدستانه و ناشیانه صورت گرفته است. اما مشکل اصلی فیلم، تحریف واقعیتهای ایران در آن زمان است. بطور مثال، ادعای فیلم درباره گرایش مردم کم درآمد و جنوب شهری به نامزدها در سال 88 کاملا برعکس واقعیت است.
فیلم دیگری به نام «رز سرخ» نیز به کارگردانی یک فیلمساز آماتور ایرانی به نام سپیده فارسی در فرانسه و به سفارش لابی صهیونیستی آن کشور ساخته شده است. این فیلم داستان تعدادی دختر و پسر جوان است که در جریان درگیریهای خیابانی در تهران سال 88 به آپارتمان یک مرد میانسال پناه میبرند. بعد از بازگشت آرامش به شهر و زمانی که جوانان به خانههای خود بازمیگردند یکی از آنها که دختری جوان است میفهمد، تلفن همراه خود را در آن خانه جاگذاشته بازگشته و ماجراهای دیگری پیش میآید. فیلم «رز سرخ» یک اثر ضدایرانی در جهت نمایش تصویری منفی از مردم متدین ایران است. در این فیلم همچنین صحنههایی در درگیری و اغتشاشات خیابانی به شکلی بسیار سطحی و خام دستانه به تصویر کشیده شده است.
فیلم «رقاص در بیابان» نیز از دیگر آثار سینمای غرب درباره فتنه سال 88 است. رسانهها، این فیلم را این گونه معرفی کرده اند: «رقاص بیابان» ساخته ریچارد ریموند فیلمساز انگلیسی یکی از جدیدترین تولیدات حامی فتنه این بار در اروپاست. در خلاصه داستان فیلم چنین آمده است: «انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری برگزار شده و فضای سیاسی و اجتماعی ایران ملتهب و متشنج است. گروهی از طرفداران نامزد شکست خورده به خیابانها میریزند. در چنین فضایی، تعدادی از جوانان معترض علاقه مند به رقص معرفی میشوند! آنها امکان رقص در انظار عمومی را نمییابند، به همین دلیل تصمیم میگیرند سر به بیابان بگذارند و در آنجا برقصند!»
نکته قابل توجه این است که دو فیلم اخیر –رز سرخ و رقاص در بیابان- بیشتر سعی دارند جریان فتنه سال 88 را نوعی انقلاب جنسی در ایران معرفی کنند. ترویج فساد اخلاقی و سبک زندگی غربی، یکی از اهداف این گونه فیلمها برای بازسازی فتنه در ایران است.