مستنداتی از سیر حوادث و اظهارات و اعترافات متهمان وقایع پس از انتخابات
ماموریت تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس در فتنه 88
قاضی صلواتی: آقای رفیعی، ببخشید، هرچند که به وقت ملکوتی اذان ظهر رسیدیم ولی با توجه به حسیاست جلسه، جلسه دادگاه ادامه پیدا میکند.
رفیعی فروشانی: و روی این صفحه من شروع کردم به تبلیغات انتخابات را کردن و روی فیسبوک صفحه موثری هم شد به این معنا که شروعی بود برای اینکه افراد خیلی زیادی جذب این صفحه شوند، هم ایرانی و هم خارجی. در آن موقع من فکر میکردم که این قضیه مثبت است یعنی اینکه توانستم تبلیغات مثبتی بکنم و ایرانیان مقیم خارج را جذب کنم. همه نوع افرادی میآمدند، سلطنتطلب، ضد انقلاب، افرادی که نمیدانستند باید رای بدهند یا ندهند و من سعی میکردم با اینها بحث کنم و راغبشان کنم به رای دادن و این تعداد زیاد، بسیارشان خاموش بودند تا روز بعد از رایگیری که بلافاصله از روز بعد از رایگیری من متوجه شدم بسیاری از افرادی که روی این صفحه بودند مخصوصا خارجیها که در آن موقع مشخص شد که بیشتر آنها آمریکایی هستند شروع کردند به تشویق، نافرمانی، افراد را تشویق کردن به اینکه اعتراض کنند و به نتایج انتخابات و شخصا خود من در حقیقت اراده فردیام به هیجانات عمومی تسلیم شده بود.
من خودم در راهپیماییها شرکت میکردم و در آن راهپیماییها هم با موبایلم تصویر میگرفتم و با هیجان خاصی هم روی این صفحه میگذاشتم و آن صفحه را کرده بودم یک صفحهای که» «رای من کجاست؟» و فکر میکردم که دارم یک کار درستی انجام میدهم، کاندیدای ما اعلام میکرد که تقلب شده و ما باید ایستادگی کنیم و ما باید در این راهپیماییها حضور داشته باشیم. من هم این کارها را کردم و آنها را روی فیسبوک خودم میگذاشتم، تبلیغ میکردم که در حقیقت صدای ما، صدای این جناح به گوش دنیا برسد ولی ناگهان متوجه شدم که این افرادی که روی این صفحه حضور داشتنتد خیلیهایشان با برنامهریزی قبلی بوده، اینها شروع کردند با فرستادن E-mailهای جمعی هم افراد را به اغتشاش دعوت کردند و هم اینکه حتی تعلیم ساخت کوکتل مولوتف، تعلیم ساخت بمبهای فلفلی، تعلیم اینکه چگونه مقابله بشود با اثر گاز اشکآور و غیره، ارسال برای همگان روی این صفحه شروع شد و از افرادی که نام برده شد از طرف دادستانی که خانم اردلان تبلیغات سلطنتطلبان را شروع کردند، خانم نورا که نام بردند یک E-mail برای من فرستادند که من خودم هم با تعجب آن را رد کردم ولی در ایمیل اعلام کردند که افراد اطلاعاتی آمریکا، CIA میخواهند با من ارتباط داشته باشند، آیا من حاضر هستم یا نه؟ که من اعلام کردم خیر. خانم میسی شخصیت جالبی بودند که ایشان شروع کردند با من تماس گرفتن از دوبی و در حقیقت به عنوان یک ایرانیای که سوال میکردند که چرا باید به موسوی رای بدهیم، اصلا چرا باید رای بدهیم. چرا فکر میکنید رای من بهشمار میآید و من هم سعی میکردم که ایشان را راغب کنم به رای دادن و ناگهان در این ایام و حتی من تصاویر را میفرستادم برای ایشان که روی فیسبوک بگذارند و ایشان ایمیلی به من داده بودند که بفرستم که بعدا متوجه شدم این ایمیل مشکوکی است. بعدا با حرکاتی که ایشان انجام داد در ایام اغتشاشات و گزارش لحظه به لحظه این اغتشاشات در حقیقت خانم میسی انجام داد نه من، من متوجه شدم که ایشان مقاصد دیگری داشتند و در تماسی هم که با من گرفته بودند اعلام کردند که در زمان حمله آمریکا به عراق ایشان برای نیروهای آمریکایی در عراق کار میکردند و در جنگ 33 روزه اسرائيل علیه لبنان حضور داشتند و خدا را شکر بعد از آن من دیگر کیر یک تله بزرگ افتاده بودم در عین حالی که من در امارات هم پس از اینکه در حقیقت این کانال تلویزیون را راهاندازی کردم گرفتار نیروهای اطلاعاتی آن منطقه شده بودم و مجبور کرده بودند من را تعهد به همکاری بدهم.
قاضی صلواتی: آقای رفیعی، در مورد نحوه جذب شدن به سرویس اطلاعاتی امارات، اخذ وجوه، کد، اطلاعاتی که میدادید در چه زمینههایی بود، توضیحات بیشتری بدهید!
رضا رفیعی فروشانی: بله، بعد از اینکه این کانال تلویزیونی آقای کروبی سر و صدا کرد، یعنی بالا نرفت و تبلیغاتی که در ایران روی آن انجام شد و در روزنامههای امارات هم آمد در حقیقت احضارم کردند و به من گفتند: تو رفت و آمدهایت مشکوک است و یا باید با ما همکاری کنی و گزارش رفت و آمدها و فعالیتهایت را بدهی یا اینکه در حقیقت اخراجت میکنیم. آن موقع من یک کانال تلویزیونی دیگری که یک کانال محترم است - و الان نمیخواهم اسمش را بیاورم چون ممکن است تاثیر بگذارد - داشتم راهاندازی میکردم به خاطر آن کانال من قبول کردم که همکاری کنم و فعالیتهای خودم را گزارش بدهم به آنها که بابت آن هم وجوهی به حساب من میریختند. این موضوع تا زمان آمدن به ایران بود. پس از آمدنم به ایران یک مدت این در حال قطع شدن بود تا اینکه نزدیک ایام انتخابات با من تماس دوباره میگرفتند و در مورد انتخابات میپرسیدند، در مورد شرایط موجود میپرسیدند و من هم نظرات خودم را میگفتم که اکثر اینها تلفنی بود، با تلفن ثریا با من تماس میگرفتند. و بعد خدمتتان عرض کنم در این ایام آن یک هفته بعد از انتخابات هم آن تصاویری که میگرفتم از راهپیماییها که من هیچ وقت در هیچ کدام از اغتشاشات نبودم که تصویر بگیرم، راهپیماییها آنها را همان جا که روی صفحه فیسبوک میگذاشتم برای میسی هم میفرستادم که او روی فیسبوک بگذارد یک نسخه آن هم روی ایمیل این سرویس اطلاعاتی میفرستادم و تا اینکه یک هفته بعد از انتخابات، من 6 تیر ماه خوشبختانه دستگیر شدم که هم نجات من بود از این تلهای که سرویس اطلاعات امارات برای من گذاشته بود و هم اینکه اصلا قضیه روی فیسبوک دیگر داشت خیلی خارج از کنترل میشد و من نمیدانستم چه کار هم میشود کرد و لذا من اینجا به خاطر نوع فعالیتم که قصدم مثبت بود ولی نتیجهاش مثبت نبود اول همه از ملت ایران عذرخواهی میکنم به خاطر اینکه شیرینی این حماسه انتخاباتی در کامشان تلخ شد بعد از آن از حاکمین نظام عذرخواهی میکنم که هزینه بالایی بابت این قضایا متحمل شدند، بالاخص از صاحب اصلی نظام که پریروز جشن تولدشان بود عذرخواهی میکنم و طلب بخشش دارم و جمله آخرم که میخواهم بگویم این است که ما همه ایرانی هستیم و ایرانیها یک خصلت دارند و آن هم این است که موقعی که وطن، دین و ناموسمان به خطر میافتد ما همه یکی میشویم. من به تله افتادم و گرفتار شدم و از من سوءاستفاده شد و در این مدتی که در دستگیری ]بازداشت[ بودم متوجه شدم، خوشحالم که دستگیر شدم و امیدوارم که دادگاه هم من را مورد رحمت اسلامی قرار بدهد.
قاضی صلواتی: آقای رفیعی، جاسوسی شما برای سرویس اطلاعاتی امارات چه مدت طول کشید؟
رفیعی فروشانی: یک سال که در آنجا بودم، و بعد ایران که آمدم مدتی قطع شد، بعد ادامهاش در ایران، یک سال هم است در ایران هستم.
قاضی صلواتی، ماهیانه چقدر حقوق دریافت میکردید؟
رفیعی فروشانی: ماهیانه 5 هزار درهم به حساب من میریختند.
قاضی صلواتی: اطلاعات در چه زمینههایی به حریف داده میشود؟
رفیعی فروشانی: در امارات که رفت و آمدهای خودم بود و در حقیقت فعالیتهای خودم، این جا در زمینه نظر پردازیهای خودم در مورد انتخابات و اتفاقاتی که دارد در ایران میافتد و حتی بعضی وقتها با من تماس میگرفتند مثلا میپرسیدند به نظر تو این مسئول نظرش چیست و من نظرم را میگفتم یا ...
قاضی صلواتی: اطلاعات را چگونه جمعآوری میکردید؟ از چه طریق ارسال میکردید؟
رفیعی فروشانی: اطلاعات را از دو طریق: یکی از طریق اینترنت و یکی از طریق تماس با من میگفتند روی موبایلم، ثریا و من به آنها میگفتم.
قاضی صلواتی: اطلاعات را از داخل کشور چگونه جمعآوری میکردید؟
رفیعی فروشانی: اطلاعات جمعآوری نبوده، نظریات شخصی خود من بوده یعنی چیزی نبوده که جمعآوری باید میشده من اکثر اطلاعاتی که دادم در حقیقت بیشتر شبیه اخبار است تا اطلاعات.
قاضی صلواتی: اخبار اغتشاشات اخیر را چگونه برای خانم آزیتا اردلان ارسال میکردید؟
رفیعی فروشانی: ارسال شخصی نمیکردم روی فیسبوک من کاری که میکردم این بود که مطلبی که روی صفحه خودم میگذاشتم اینها را تگ میکردم به یک سری افراد که دیده بشود روی صفحه آنها. خیلیها بودند، من روی صفحه آقای نبوی هم میگذاشتم به خاطر اینکه بیننده زیاد داشت، خانم اردلان به خاطر اینکه تبلیغ سلطنتطلبی میکرد من در حقیقت علیه او روی صفحه او تبلیغات آقای موسوی را میگذاشتم چون بینندههای آن میدیدند آن صفحه را و همینطور دیگر افراد، ارسال به این معنا بود که تگ میکردم که روی صفحه آنها هم همزمان با صفحه من دیده بشود.
قاضی صلواتی: تشکر میکنم، از وکیل محترم مدافع خواسته میشود که در جایگاه قرار بگیرند و دفاعیات خودشان را اعلام کنند!
دفاعیات وکیل مدافع متهم
وکیل مدافع: عرض سلام و خسته نباشید دارم خدمت ریاست محترم دادگاه، از اینکه به من فرصت دادید تا از موکل خود دفاع نمایم و کیفرخواست صادره را قبلا در اختیار من گذشتید تشکر میکنم. این جانب به عنوان وکیل مدافع آقای رضا رفیعی با توجه به اینکه ایشان دارای تحصیلات عالی میباشند و اقدامات خود را شخصا توضیح داده است، با لحاظ صداقت ایشان در بیان مطالب و کمک به مامورین در کشف جرم که همگی از موارد مندرج در ماده 23 قانون مجازات اسلامی است، تقاضای تخفیف مجازات را دارم. ضمنا با توجه به اینکه هر جرم دارای عناصر سه گانه است من عنصر معنوی جرم را در موکل خود نمیبینم و با توجه به سطح بالای همکاری ایشان انتظار رافت اسلامی و تخفیف ویژه برای ایشان دارم.
ضمنا جهت تدارک آخرین دفاع به یک هفته مهلت نیاز دارم که تقاضای استمهال میکنم. با تشکر.
قاضی صلواتی: با توجه به تقاضای وکیل محترم و اینکه رعایت حقوق متهم بشود با یک هفته استمهال موافقت میشود. ان شاءالله ظرف یک هفته لایحهتان را آماده بکنید!
وکیل مدافع: خیلی ممنون، لطف کردید.
متهم میرمحمد حسین رسام
قاضی: از نماینده محترم دادستان خواسته میشود که کیفرخواست انفرادی متهم میر محمد حسین رسام را قرائت کند! متهم در جایگاه قرار بگیرد!
نماینده دادستان: متهم سید محمد حسین رسام فرزند سید مهدی، 43 ساله، تحلیلگر ارشد بخش سیاسی سفارت انگلستان در تهران، متهم به جاسوسی برای بیگانگان بدین شرح که متهم به اتفاق آرش مؤمنیان وظیفه ملاقات با فعالین قومی و سیاسی، نمایندگان احزاب و تشکلهای سیاسی، اقلیتهای مذهبی و تشکلهای غیردولتی، ارتباطگیری با برخی افراد در ردههای مدیریتی و مهم کشور، حوزههای علمیه و دانشکدهها را به عهده داشته و با جمعآوری اخبار و نشستهای خود اقدام به ارسال آن به لندن مینموده است. در ادامه متهم با حضور در سطح خیابانهای تهران در تاریخ 3/24 و 3/25 و 88/3/28 اخبار اغتشاشات را جمعآوری و به طریق فوق ارسال مینموده است.
نامبرده به همراه توماس برن دبیر دوم سیاسی سفارت انگلیس عنصر مظنون به فعالیتهای اطلاعاتی و خانم شون مورفی دیپلمات سفارت استرالیا در دفاتر تبلیغاتی آقای موسوی تردد نموده، به علاوه در شهر مقدس قم به اتفاق الکس دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس با علی ماهر از اعضای ستاد میرحسین موسوی ارتباط برقرار و اخبار مربوط به تجمعات و نا آرامیها را و نیز تصمیمات آقای موسوی در قبال تحولات را جمعآوری و به خارج از کشور منتقل نمودند. لهذا با عنایت به گزارشات معاونت خبر جاسوسی وزارت اطلاعات و اقاریر حسب تحقیقات قضایی انجام شده، مجرمیت متهم محرز و مسلم میباشد. لذا مستند به مواد 501، 505، 601 قانون مجازات اسلامی و با رعایت مواد 46 و 47 همان قانون مجازات متهم مورد تقاضا میباشد.
قاضی صلواتی: تشکر از نماینده محترم دادستان، آقای میر محمد حسین رسام فرزند میر مهدی، ابتدا خودتان را معرفی کنید!
دفاعیات متهم
متهم: ضمن سلام و عرض ادب خدمت ریاست محترم دادگاه و همچنین حضار محترم، حسین رسام هستم فرزند میرمهدی، 43 ساله، شغل تحصیلگر ارشد سیاسی سفارت انگلستان در تهران.
قاضی صلواتی: آقای میر محمد حسین رسام فرزند میرمهدی، براساس کیفر خواست صادره از سوی دادستان محترم عمومی انقلاب تهران، شما متهم هستید به جاسوسی برای بیگانگان. دفاعیات خودتان را شروع کنید، وکیل مدافع شما در جایگاه وکلا حضور دارند.
رسام: میخواستم از محضر ریاست محترم دادگاه درخواست بکنم چون من یک محورهایی را در واقع تحریر کردم که احتمالا مطالبی را فکر میکنم نیاز هست در آنجا پوشش خواهم داد و در عین حال از آنجایی که سخنور خیلی خوبی هم نیستم اجازه اگر بفرمایید من از روی متنی که آماده کردم مطالب را به طور کلی قرائت کنم، سپاسگزارم.
من حسین رسام تحصیلگر ارشد بخش سیاسی سفارت انگلستان در تهران هستم و از حدود 5 سال پیش در این سفارت استخدام شده و دارای مدرک تحصیلی فوقلیسانس میباشم. وظیفه اصلی من فکر میکنم این جا نیاز به اشاره باشد به آن، در سفارت جمعآوری اطلاعات و اخبار مورد نیاز انگلستان بود از طریق ارتباط با مرتبطین سفارت در تهران و شهرستانها که از عناصر سیاسی و حزبی گروههای خاص بودند و عمدتا با آنها به تبادل نظر میپرداختیم و بعد از اینکه نظرات این در واقع مرتبطین خودمان را دریافت میکردیم گزارشهایی را که متکی بر این نظرات بود اینها را برای لندن ارسال میکردیم.
اگر اجازه بفرمایید در مورد شکل ارتباطگیری سفارت انگلستان من خدمتتان عرض بکنم. سفارت انگلیس در طول دوره اخیر به دلیل سیاستهای خصمانه دولت انگلیس نسبت به ایران و با توجه به محدودیت شدید دیپلماتها در تماس با ایرانیان و ترس از اینکه عملیات جمعآوری اطلاعات و اخبار از طرف آنها و ارتباطگیریشان با عوامل ایرانی افشا بشود اقدام کردند به استفاده از کارکنان محلی بخش سیاسی برای نیل به اهداف جمعآوری خبر و ایجاد شبکه منابع خبری و هدایت عملیات کسب خبر از داخل کشور. در همین ارتباط بود که به بنده و سایر کارکنان محلی سفارت دستور داده شده بود که باید با ایجاد شبکه منابع نسبت به تامین اخبار و اطلاعات مورد نیاز انگلستان اقدام کنیم. من در طول 5 سالی که در سفارت انگلستان کار میکردم حدود 130 مرتبط داشتم و متعهد شده بودم که در سال گذشته و هم چنین امسال با افزایش حدود 50 نفری آنها تعدادشان را به 180 نفر برسانم. تماس و ملاقات با مرتبطین ایرانی عموما در رستورانها و کافیشاپها و مکانهای عمومی انجام میشد. اصولا سعی میشد که این تماسها در محلی غیر از سفارت صورت بگیرد. سفارت هزینههای این ملاقاتها را پرداخت میکرد و مرتبطین سفارت یا کسانی که ما ملاقات میکردیم هم آگاه بودند که این هزینههای ملاقاتها را در واقع دولت انگلستان دارد پرداخت میکند و آنها میهمان سفارت انگلستان هستند و مطالبی هم که در این جلسات مورد گفتوگو قرار میگیرد و به اطلاع مقامات لندن خواهد رسید.
رفیعی فروشانی: و روی این صفحه من شروع کردم به تبلیغات انتخابات را کردن و روی فیسبوک صفحه موثری هم شد به این معنا که شروعی بود برای اینکه افراد خیلی زیادی جذب این صفحه شوند، هم ایرانی و هم خارجی. در آن موقع من فکر میکردم که این قضیه مثبت است یعنی اینکه توانستم تبلیغات مثبتی بکنم و ایرانیان مقیم خارج را جذب کنم. همه نوع افرادی میآمدند، سلطنتطلب، ضد انقلاب، افرادی که نمیدانستند باید رای بدهند یا ندهند و من سعی میکردم با اینها بحث کنم و راغبشان کنم به رای دادن و این تعداد زیاد، بسیارشان خاموش بودند تا روز بعد از رایگیری که بلافاصله از روز بعد از رایگیری من متوجه شدم بسیاری از افرادی که روی این صفحه بودند مخصوصا خارجیها که در آن موقع مشخص شد که بیشتر آنها آمریکایی هستند شروع کردند به تشویق، نافرمانی، افراد را تشویق کردن به اینکه اعتراض کنند و به نتایج انتخابات و شخصا خود من در حقیقت اراده فردیام به هیجانات عمومی تسلیم شده بود.
من خودم در راهپیماییها شرکت میکردم و در آن راهپیماییها هم با موبایلم تصویر میگرفتم و با هیجان خاصی هم روی این صفحه میگذاشتم و آن صفحه را کرده بودم یک صفحهای که» «رای من کجاست؟» و فکر میکردم که دارم یک کار درستی انجام میدهم، کاندیدای ما اعلام میکرد که تقلب شده و ما باید ایستادگی کنیم و ما باید در این راهپیماییها حضور داشته باشیم. من هم این کارها را کردم و آنها را روی فیسبوک خودم میگذاشتم، تبلیغ میکردم که در حقیقت صدای ما، صدای این جناح به گوش دنیا برسد ولی ناگهان متوجه شدم که این افرادی که روی این صفحه حضور داشتنتد خیلیهایشان با برنامهریزی قبلی بوده، اینها شروع کردند با فرستادن E-mailهای جمعی هم افراد را به اغتشاش دعوت کردند و هم اینکه حتی تعلیم ساخت کوکتل مولوتف، تعلیم ساخت بمبهای فلفلی، تعلیم اینکه چگونه مقابله بشود با اثر گاز اشکآور و غیره، ارسال برای همگان روی این صفحه شروع شد و از افرادی که نام برده شد از طرف دادستانی که خانم اردلان تبلیغات سلطنتطلبان را شروع کردند، خانم نورا که نام بردند یک E-mail برای من فرستادند که من خودم هم با تعجب آن را رد کردم ولی در ایمیل اعلام کردند که افراد اطلاعاتی آمریکا، CIA میخواهند با من ارتباط داشته باشند، آیا من حاضر هستم یا نه؟ که من اعلام کردم خیر. خانم میسی شخصیت جالبی بودند که ایشان شروع کردند با من تماس گرفتن از دوبی و در حقیقت به عنوان یک ایرانیای که سوال میکردند که چرا باید به موسوی رای بدهیم، اصلا چرا باید رای بدهیم. چرا فکر میکنید رای من بهشمار میآید و من هم سعی میکردم که ایشان را راغب کنم به رای دادن و ناگهان در این ایام و حتی من تصاویر را میفرستادم برای ایشان که روی فیسبوک بگذارند و ایشان ایمیلی به من داده بودند که بفرستم که بعدا متوجه شدم این ایمیل مشکوکی است. بعدا با حرکاتی که ایشان انجام داد در ایام اغتشاشات و گزارش لحظه به لحظه این اغتشاشات در حقیقت خانم میسی انجام داد نه من، من متوجه شدم که ایشان مقاصد دیگری داشتند و در تماسی هم که با من گرفته بودند اعلام کردند که در زمان حمله آمریکا به عراق ایشان برای نیروهای آمریکایی در عراق کار میکردند و در جنگ 33 روزه اسرائيل علیه لبنان حضور داشتند و خدا را شکر بعد از آن من دیگر کیر یک تله بزرگ افتاده بودم در عین حالی که من در امارات هم پس از اینکه در حقیقت این کانال تلویزیون را راهاندازی کردم گرفتار نیروهای اطلاعاتی آن منطقه شده بودم و مجبور کرده بودند من را تعهد به همکاری بدهم.
قاضی صلواتی: آقای رفیعی، در مورد نحوه جذب شدن به سرویس اطلاعاتی امارات، اخذ وجوه، کد، اطلاعاتی که میدادید در چه زمینههایی بود، توضیحات بیشتری بدهید!
رضا رفیعی فروشانی: بله، بعد از اینکه این کانال تلویزیونی آقای کروبی سر و صدا کرد، یعنی بالا نرفت و تبلیغاتی که در ایران روی آن انجام شد و در روزنامههای امارات هم آمد در حقیقت احضارم کردند و به من گفتند: تو رفت و آمدهایت مشکوک است و یا باید با ما همکاری کنی و گزارش رفت و آمدها و فعالیتهایت را بدهی یا اینکه در حقیقت اخراجت میکنیم. آن موقع من یک کانال تلویزیونی دیگری که یک کانال محترم است - و الان نمیخواهم اسمش را بیاورم چون ممکن است تاثیر بگذارد - داشتم راهاندازی میکردم به خاطر آن کانال من قبول کردم که همکاری کنم و فعالیتهای خودم را گزارش بدهم به آنها که بابت آن هم وجوهی به حساب من میریختند. این موضوع تا زمان آمدن به ایران بود. پس از آمدنم به ایران یک مدت این در حال قطع شدن بود تا اینکه نزدیک ایام انتخابات با من تماس دوباره میگرفتند و در مورد انتخابات میپرسیدند، در مورد شرایط موجود میپرسیدند و من هم نظرات خودم را میگفتم که اکثر اینها تلفنی بود، با تلفن ثریا با من تماس میگرفتند. و بعد خدمتتان عرض کنم در این ایام آن یک هفته بعد از انتخابات هم آن تصاویری که میگرفتم از راهپیماییها که من هیچ وقت در هیچ کدام از اغتشاشات نبودم که تصویر بگیرم، راهپیماییها آنها را همان جا که روی صفحه فیسبوک میگذاشتم برای میسی هم میفرستادم که او روی فیسبوک بگذارد یک نسخه آن هم روی ایمیل این سرویس اطلاعاتی میفرستادم و تا اینکه یک هفته بعد از انتخابات، من 6 تیر ماه خوشبختانه دستگیر شدم که هم نجات من بود از این تلهای که سرویس اطلاعات امارات برای من گذاشته بود و هم اینکه اصلا قضیه روی فیسبوک دیگر داشت خیلی خارج از کنترل میشد و من نمیدانستم چه کار هم میشود کرد و لذا من اینجا به خاطر نوع فعالیتم که قصدم مثبت بود ولی نتیجهاش مثبت نبود اول همه از ملت ایران عذرخواهی میکنم به خاطر اینکه شیرینی این حماسه انتخاباتی در کامشان تلخ شد بعد از آن از حاکمین نظام عذرخواهی میکنم که هزینه بالایی بابت این قضایا متحمل شدند، بالاخص از صاحب اصلی نظام که پریروز جشن تولدشان بود عذرخواهی میکنم و طلب بخشش دارم و جمله آخرم که میخواهم بگویم این است که ما همه ایرانی هستیم و ایرانیها یک خصلت دارند و آن هم این است که موقعی که وطن، دین و ناموسمان به خطر میافتد ما همه یکی میشویم. من به تله افتادم و گرفتار شدم و از من سوءاستفاده شد و در این مدتی که در دستگیری ]بازداشت[ بودم متوجه شدم، خوشحالم که دستگیر شدم و امیدوارم که دادگاه هم من را مورد رحمت اسلامی قرار بدهد.
قاضی صلواتی: آقای رفیعی، جاسوسی شما برای سرویس اطلاعاتی امارات چه مدت طول کشید؟
رفیعی فروشانی: یک سال که در آنجا بودم، و بعد ایران که آمدم مدتی قطع شد، بعد ادامهاش در ایران، یک سال هم است در ایران هستم.
قاضی صلواتی، ماهیانه چقدر حقوق دریافت میکردید؟
رفیعی فروشانی: ماهیانه 5 هزار درهم به حساب من میریختند.
قاضی صلواتی: اطلاعات در چه زمینههایی به حریف داده میشود؟
رفیعی فروشانی: در امارات که رفت و آمدهای خودم بود و در حقیقت فعالیتهای خودم، این جا در زمینه نظر پردازیهای خودم در مورد انتخابات و اتفاقاتی که دارد در ایران میافتد و حتی بعضی وقتها با من تماس میگرفتند مثلا میپرسیدند به نظر تو این مسئول نظرش چیست و من نظرم را میگفتم یا ...
قاضی صلواتی: اطلاعات را چگونه جمعآوری میکردید؟ از چه طریق ارسال میکردید؟
رفیعی فروشانی: اطلاعات را از دو طریق: یکی از طریق اینترنت و یکی از طریق تماس با من میگفتند روی موبایلم، ثریا و من به آنها میگفتم.
قاضی صلواتی: اطلاعات را از داخل کشور چگونه جمعآوری میکردید؟
رفیعی فروشانی: اطلاعات جمعآوری نبوده، نظریات شخصی خود من بوده یعنی چیزی نبوده که جمعآوری باید میشده من اکثر اطلاعاتی که دادم در حقیقت بیشتر شبیه اخبار است تا اطلاعات.
قاضی صلواتی: اخبار اغتشاشات اخیر را چگونه برای خانم آزیتا اردلان ارسال میکردید؟
رفیعی فروشانی: ارسال شخصی نمیکردم روی فیسبوک من کاری که میکردم این بود که مطلبی که روی صفحه خودم میگذاشتم اینها را تگ میکردم به یک سری افراد که دیده بشود روی صفحه آنها. خیلیها بودند، من روی صفحه آقای نبوی هم میگذاشتم به خاطر اینکه بیننده زیاد داشت، خانم اردلان به خاطر اینکه تبلیغ سلطنتطلبی میکرد من در حقیقت علیه او روی صفحه او تبلیغات آقای موسوی را میگذاشتم چون بینندههای آن میدیدند آن صفحه را و همینطور دیگر افراد، ارسال به این معنا بود که تگ میکردم که روی صفحه آنها هم همزمان با صفحه من دیده بشود.
قاضی صلواتی: تشکر میکنم، از وکیل محترم مدافع خواسته میشود که در جایگاه قرار بگیرند و دفاعیات خودشان را اعلام کنند!
دفاعیات وکیل مدافع متهم
وکیل مدافع: عرض سلام و خسته نباشید دارم خدمت ریاست محترم دادگاه، از اینکه به من فرصت دادید تا از موکل خود دفاع نمایم و کیفرخواست صادره را قبلا در اختیار من گذشتید تشکر میکنم. این جانب به عنوان وکیل مدافع آقای رضا رفیعی با توجه به اینکه ایشان دارای تحصیلات عالی میباشند و اقدامات خود را شخصا توضیح داده است، با لحاظ صداقت ایشان در بیان مطالب و کمک به مامورین در کشف جرم که همگی از موارد مندرج در ماده 23 قانون مجازات اسلامی است، تقاضای تخفیف مجازات را دارم. ضمنا با توجه به اینکه هر جرم دارای عناصر سه گانه است من عنصر معنوی جرم را در موکل خود نمیبینم و با توجه به سطح بالای همکاری ایشان انتظار رافت اسلامی و تخفیف ویژه برای ایشان دارم.
ضمنا جهت تدارک آخرین دفاع به یک هفته مهلت نیاز دارم که تقاضای استمهال میکنم. با تشکر.
قاضی صلواتی: با توجه به تقاضای وکیل محترم و اینکه رعایت حقوق متهم بشود با یک هفته استمهال موافقت میشود. ان شاءالله ظرف یک هفته لایحهتان را آماده بکنید!
وکیل مدافع: خیلی ممنون، لطف کردید.
متهم میرمحمد حسین رسام
قاضی: از نماینده محترم دادستان خواسته میشود که کیفرخواست انفرادی متهم میر محمد حسین رسام را قرائت کند! متهم در جایگاه قرار بگیرد!
نماینده دادستان: متهم سید محمد حسین رسام فرزند سید مهدی، 43 ساله، تحلیلگر ارشد بخش سیاسی سفارت انگلستان در تهران، متهم به جاسوسی برای بیگانگان بدین شرح که متهم به اتفاق آرش مؤمنیان وظیفه ملاقات با فعالین قومی و سیاسی، نمایندگان احزاب و تشکلهای سیاسی، اقلیتهای مذهبی و تشکلهای غیردولتی، ارتباطگیری با برخی افراد در ردههای مدیریتی و مهم کشور، حوزههای علمیه و دانشکدهها را به عهده داشته و با جمعآوری اخبار و نشستهای خود اقدام به ارسال آن به لندن مینموده است. در ادامه متهم با حضور در سطح خیابانهای تهران در تاریخ 3/24 و 3/25 و 88/3/28 اخبار اغتشاشات را جمعآوری و به طریق فوق ارسال مینموده است.
نامبرده به همراه توماس برن دبیر دوم سیاسی سفارت انگلیس عنصر مظنون به فعالیتهای اطلاعاتی و خانم شون مورفی دیپلمات سفارت استرالیا در دفاتر تبلیغاتی آقای موسوی تردد نموده، به علاوه در شهر مقدس قم به اتفاق الکس دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس با علی ماهر از اعضای ستاد میرحسین موسوی ارتباط برقرار و اخبار مربوط به تجمعات و نا آرامیها را و نیز تصمیمات آقای موسوی در قبال تحولات را جمعآوری و به خارج از کشور منتقل نمودند. لهذا با عنایت به گزارشات معاونت خبر جاسوسی وزارت اطلاعات و اقاریر حسب تحقیقات قضایی انجام شده، مجرمیت متهم محرز و مسلم میباشد. لذا مستند به مواد 501، 505، 601 قانون مجازات اسلامی و با رعایت مواد 46 و 47 همان قانون مجازات متهم مورد تقاضا میباشد.
قاضی صلواتی: تشکر از نماینده محترم دادستان، آقای میر محمد حسین رسام فرزند میر مهدی، ابتدا خودتان را معرفی کنید!
دفاعیات متهم
متهم: ضمن سلام و عرض ادب خدمت ریاست محترم دادگاه و همچنین حضار محترم، حسین رسام هستم فرزند میرمهدی، 43 ساله، شغل تحصیلگر ارشد سیاسی سفارت انگلستان در تهران.
قاضی صلواتی: آقای میر محمد حسین رسام فرزند میرمهدی، براساس کیفر خواست صادره از سوی دادستان محترم عمومی انقلاب تهران، شما متهم هستید به جاسوسی برای بیگانگان. دفاعیات خودتان را شروع کنید، وکیل مدافع شما در جایگاه وکلا حضور دارند.
رسام: میخواستم از محضر ریاست محترم دادگاه درخواست بکنم چون من یک محورهایی را در واقع تحریر کردم که احتمالا مطالبی را فکر میکنم نیاز هست در آنجا پوشش خواهم داد و در عین حال از آنجایی که سخنور خیلی خوبی هم نیستم اجازه اگر بفرمایید من از روی متنی که آماده کردم مطالب را به طور کلی قرائت کنم، سپاسگزارم.
من حسین رسام تحصیلگر ارشد بخش سیاسی سفارت انگلستان در تهران هستم و از حدود 5 سال پیش در این سفارت استخدام شده و دارای مدرک تحصیلی فوقلیسانس میباشم. وظیفه اصلی من فکر میکنم این جا نیاز به اشاره باشد به آن، در سفارت جمعآوری اطلاعات و اخبار مورد نیاز انگلستان بود از طریق ارتباط با مرتبطین سفارت در تهران و شهرستانها که از عناصر سیاسی و حزبی گروههای خاص بودند و عمدتا با آنها به تبادل نظر میپرداختیم و بعد از اینکه نظرات این در واقع مرتبطین خودمان را دریافت میکردیم گزارشهایی را که متکی بر این نظرات بود اینها را برای لندن ارسال میکردیم.
اگر اجازه بفرمایید در مورد شکل ارتباطگیری سفارت انگلستان من خدمتتان عرض بکنم. سفارت انگلیس در طول دوره اخیر به دلیل سیاستهای خصمانه دولت انگلیس نسبت به ایران و با توجه به محدودیت شدید دیپلماتها در تماس با ایرانیان و ترس از اینکه عملیات جمعآوری اطلاعات و اخبار از طرف آنها و ارتباطگیریشان با عوامل ایرانی افشا بشود اقدام کردند به استفاده از کارکنان محلی بخش سیاسی برای نیل به اهداف جمعآوری خبر و ایجاد شبکه منابع خبری و هدایت عملیات کسب خبر از داخل کشور. در همین ارتباط بود که به بنده و سایر کارکنان محلی سفارت دستور داده شده بود که باید با ایجاد شبکه منابع نسبت به تامین اخبار و اطلاعات مورد نیاز انگلستان اقدام کنیم. من در طول 5 سالی که در سفارت انگلستان کار میکردم حدود 130 مرتبط داشتم و متعهد شده بودم که در سال گذشته و هم چنین امسال با افزایش حدود 50 نفری آنها تعدادشان را به 180 نفر برسانم. تماس و ملاقات با مرتبطین ایرانی عموما در رستورانها و کافیشاپها و مکانهای عمومی انجام میشد. اصولا سعی میشد که این تماسها در محلی غیر از سفارت صورت بگیرد. سفارت هزینههای این ملاقاتها را پرداخت میکرد و مرتبطین سفارت یا کسانی که ما ملاقات میکردیم هم آگاه بودند که این هزینههای ملاقاتها را در واقع دولت انگلستان دارد پرداخت میکند و آنها میهمان سفارت انگلستان هستند و مطالبی هم که در این جلسات مورد گفتوگو قرار میگیرد و به اطلاع مقامات لندن خواهد رسید.