گزارش3
دانا بارتلت، هنرمند امريکايي چند روزي است به بهانه سومين جشنواره هنر مقاومت به ايران آمده، او در کارگاه آموزشي گرافيک نکتههاي جالبي را عنوان کرد که در ادامه گزيدهاي از سخنان او را ميخوانيد. دقت کنيد که او يک آمريکايي است که هنرمند هم هست.قبل از سال 1993 و سفر به فلسطين به عنوان طراح گرافيک در حوزه طراحي پوستر فيلم يا تئاتر و لوگو کار مي کردم و در آن زمان ميپنداشتم که بهترين شغلي را که يک انسان ميتواند داشته باشد، دارم و از آن بسيار لذت مي بردم و در قبال آن دستمزد ميگرفتم تا اينکه سفري به کشور چک داشتم و از نمايشگاه پوستري که در آنجا برگزار شده بود ديدن کردم.در اين نمايشگاه با دو اسرائيلي ملاقات کردم که وضعيت فلسطين را در تصاويرشان نشان داده بودند. در واقع بعد از اينکه در اين نمايشگاه انقلابي شرکت کردم متوجه شدم طراحي پوستر انقلابي هم ايده خوبي است بنابراين به کشور فلسطين سفر کردم و فهميدم رسانههاي غربي حقايق را به خوبي به تصوير نميکشند و تمامي حرفهايشان دروغ است. مطلب مهمي که مي خواستم با خلق آثارم نشان دهم اين بود که هنر چطور مي تواند در پوستر نشان داده شود.
پوستر با نشانه گذاريهايش به مردم معرفي ميشود، براي مثال يک نقاشي کار هنرمند فلسطيني که در زندان اسرائيل روي ديوار کشيده است؛ وقتي به اين تصوير نگاه مي کنيد فقط يک دختر بچه زيبا را مي بينيد و مي پرسيد اين اثر چه ربطي به مقاومت دارد؟ در حالي که اين عکس تصوير دختر فلسطيني زنداني است و گل هاي رز و رنگها و نشانهها و علائم موجود در آن از علائم شهر «ابرام» است. آنچه که آن فلسطيني در نظر داشته اين بوده که اسرائيلي ها نتوانند اثرش را از بين ببرند و به آن به شکل سياسي نگاه کنند. وي در اين تصوير ايدهاي که از آينده فلسطين در ذهن داشته طراحي کرده است.من فکر ميکنم مخاطبان امريکايي به شست وشوي مغزي رسيدند چراکه آنچه به آنها گفته مي شود ضد فلسطين و به نفع اسرائيل است بنابراين بايد به آنها گفته شود که آنچه که رهبران شما گفته اند دروغ بوده است.
البته در آغاز، اين کار سخت بود چراکه وقتي وحشيگريهاي اسرائيل را ديدم دوست داشتم به کشورم برگردم و با دولتم دعوا کنم و به مردم اعلام کنم که به شما دروغ گفتهاند که البته وقتي ديدم برچسب ضد يهودي به من زده شد و شغلم را از دست دادم متوجه شدم که بايد آرام آرام قدم بردارم تا بتوانم به ذهن مردم امريکا وارد شوم بنابراين نمايشگاهي را برپا کردم و کتابي را به چاپ رساندم. کاري که کمترين بازتابش ايجاد حس کنجکاوري در مخاطب بود؛ مخاطبي که ميخواست بداند در فلسطين چه ميگذرد.
مهم ترين مسئله براي من برقراري ارتباط بوسيله هنر است و نکته مهمي که وجود دارد اين است که هنرمند مخاطب خود را بشناسد. از تمامي اتفاقاتي که در راه بيان حقيقت برايم رخ داد متوجه شدم که هنرمند مي بايست مخاطبش را بشناسد و بداند که چطور بايد پيامش را بيان کند، برقراري ارتباط مبحثي بسيار مهم است و هنرمند بايد از اينکه بهترين روش براي بيان زبان تصوير و نوشتار چيست آگاه باشد تا بتواند به خوبي مفهوم اصلي را القا کند.