kayhan.ir

کد خبر: ۴۵۲۴۱
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۴

تبلیغات سیاسی سیاه، تبلیغات سیاسی سفید

محمدمیرزاطبیبیدر طول سده 1930 درست زمانی که جامعه آمریکا با بحران مهاجرت پذیری و تبعات ناشی از آن روبرو بود، «نظریه‌های تبلیغات سیاسی» به دوران شکوفایی خود رسید. پیش از این ایالات متحده به عنوان «مدینه فاضله» و مهد ترقی و لیبرال – دموکراسی، آرمانی ستوده و دست نیافتنی به افکار عمومی آمریکا معرفی می‌شد تا با جنبش‌های اجتماعی شرقی وارد شده از اروپا – مکاتب فکری نازیسم و کمونیسم - و بحران مهاجرت که به زعم آمریکا می‌توانست نسل آمریکایی و آرمان آن را نابود و در خود استحاله کند، مبارزه شود.



مهاجران، نیروی کار، عامل تحرک و پیشرفت ایالات متحده و به نوعی نوکران تمدن جدید آمریکایی بودند تا عصر جدید برده داری آمریکا خود را نشان دهد.  شعار عدالت اجتماعی و مبارزه با ظلم و استبداد نه فقط در بین مهاجران که در میان طبقات متعدد اجتماعی طرفدار داشت و می‌توانست برای آرمان بزرگ دموکراسی خطرآفرین باشد. «اربابان وال استریت» از همان موقع و با ظهور عصر ارتباطات و با رسانه‌های متعدد که صاحب آن شده بودند، جنبش‌ها و اعتراضات را «تبلیغات سیاسی سیاه» علیه جامعه آزاد آمریکایی نام نهادند و به سمت استیلای «نظم اجتماعی» به جای «عدالت اجتماعی» حرکت کردند.
در نظریه‌های تبلیغات همیشه رسانه مرکز است و «جامعه انبوه» تنها یک نیروی اخلال‌کننده در رسیدن به اهداف سرمایه سالاری «اربابان وال استریت» و اهداف استثمارگرایانه آمریکا تلقی می‌گردد. باید با حربه تبلیغات و با وسیله رسانه به جنگ افکار عمومی و جامعه انبوه شتافت اما نه آشکارا تا یادآور جنگ «تبلیغات سیاسی بد» باشد چرا که مردم نباید این تصور را داشته باشند که جامعه حاکم قصد تحمیل عقیده خود و توهین به شعور آنان را دارد. در عصر تبلیغات سیاسی جدید که آن را «تبلیغات سیاسی سفید» نام می‌گذارند هر چند رسانه مرکز است اما کافی نیست. از این نگاه گروه‌های سیاسی افراطی یا همان جنبش‌های اجتماعی طبقات معترض آمریکایی پیش از این با تمسک به ترس و تنفر از استبداد حاکمیت آمریکا، اقدام به تبلیغات سیاسی سیاه یا بد می‌کردند. اما در نظریه جدید، آن چنان که نظریه پرداز مشهور آمریکایی، هارولد لاسول می‌گوید، باید برای «رضایت عمومی» و همراه کردن مردم «همبستگی اجتماعی تبلیغات» ایجاد کرد. چیزی که پدر علم ارتباطات عمومی نوین، ادوارد ال برنایز آن را «مهندسی رضایت» می‌نامد.
تمام المان‌های یک جنگ روانی تمام عیار مانند سپردن ظاهری اختیار به مخاطب رسانه، ساده‌سازی یک مسئله پیچیده، ارائه اطلاعات غلط از گروه مخالف، موفق و پیروز نشان دادن خود و بسیاری از شگردهای دیگر در تبلیغات سیاسی خوب همانند شگردهای تبلیغاتی وارداتی آلمان نازی و کمونیسم، دیده می‌شود با این تفاوت که با توجه به شکست مکتب فکری رقیب، با کسب تجربه و هوشیاری بیشتری همراه است و مستقیم وارد نمی‌شود تا به مخاطب احساس توهین به خود دست دهد بلکه بهره‌برداری پنهان می‌کند و رهبری اطلاعات و ارتباطات را برای تسلط به افکار عمومی به دست می‌گیرد.
لاسول درمیان‌نظریه‌های تبلیغات، نظریه‌ای ارائه می‌دهد و در آن دموکراسی آمریکایی را دارای کمبودی مهلک می‌شمارد. لاسول می‌گوید دموکراسی دچار نوعی بی‌نظمی و هرج و مرج است که در آن تعارضات سیاسی و اختلافات  و همچنین افسردگی اقتصادی، جامعه و افکار عمومی را آماده پذیرش بدترین نوع تبلیغات سیاسی می‌سازد و برای مقابله با آن «گفتمان عمومی» را جایگزین «تبلیغات دموکراتیک» قرار می‌دهد. منظور از تبلیغات دموکراتیک همان بستن دهان مخالفان است، به عبارتی شعار دموکراتیک و آزادی وجود دارد اما منظور از حربه آزادی بیان، بهره‌برداری منافع عده‌ای خاص یا طبقه حاکم آمریکا است تا آن را رسانه‌ای و به اذهان عموم تحمیل کنند و نه چیزی بیشتر. گفتمان عمومی یعنی به جای هرج‌و مرج و برای حل مسائل می‌توان سال‌ها مذاکره کرد نه آن که متمسک به شیوه‌های خشن و اعتراضی شد. در واقع به اسم مذاکره و با شعار نظم گرایی جنبش اعتراضی را با محوریت رسانه که شیوه‌های انتقال اخبار و اطلاعات به دست او است، سرگرم و منفعل ساختند و به جای اینکه مردم مستقیم دخالت داشته و به ارائه نظرات خود بپردازند ناچار باید از طریق رهبران افکار خود و به واسطه رسانه‌ها وارد بازی تازه گفتمان عمومی شوند.
چیزی که ذکر شد علاوه بر اینکه اهمیت تبلیغات و رسانه را می‌رساند باید در عرصه‌های داخلی ما مورد توجه قرار گیرد چرا که با تهاجم وسیع خبری و فرهنگی – سیاسی دنیای استکبار تمام روش‌های یاد شده اکنون در کشورهای مستقل و آزاد توسط آمریکا دنبال می‌شود تا همراه با درگیری‌های فیزیکی و سخت به وسیله مجموع شگردهای روانی و تبلیغاتی بتواند در افکار عمومی آن کشورها تأثیر بگذارد. اگر هوشیار نباشیم طعمه رسانه‌ها و فریب تبلیغات نوین خواهیم شد. اطلاعاتی که رسانه‌های گوناگون و روزنامه‌ها به خورد مخاطبان خود می‌دهند هیچ یک بیان گر حقیقت نیستند چرا که به راحتی می‌توان با «انگ سیاسی» و زدن اتهامات به منافع خود رسید. این منافع می‌تواند در سیاست خارجی با شبهات مطرح شده توسط رسانه‌های  خارجی دنبال شود و یا به وسیله روزنامه زنجیره‌ای داخلی در سیاست داخلی با فریب و نیرنگ پیگیری شود.