مهمتر از مذاكرات
مذاکرات هستهای، خوب یا بد، درست یا نادرست تمام میشوند. اگر بزرگترین هنر مذاکرات را رفع تحریمها بگیریم و فرض کنیم تحریمها طبق مذاکرات برداشته شوند، حالا کار بزرگ دولت و ملت شروع شده است. دولتی که دیگر دست تحریم گلویش را فشار نمیدهد و ملتی که احتمالاً رفاه بیشتر را تجربه خواهد کرد.
محسنات رفع تحریمها و رفاه را همه میدانند و همه، کم یا بیش، مشتاقانه منتظرش بودهاند اما همین اتفاق با همه محسناتش، میتواند به عاملی برای تخریب نامحسوس اقتصاد و فرهنگ کشور تبدیل شود.
یادمان باشد که تحریمها باشد یا نباشد، ما در حوزه عدالت اقتصادی مشکل داریم. در حوزه ارتباط علم و اقتصاد، دانشگاه و تولیدکننده مشکل داریم و این مشکلات با رفع تحریم حل نمیشوند. یادمان باشد فرهنگ کار ما با بیانیه مشترک ارتباطی ندارد. اشکال از سیستمها باشد یا افراد، همگی ما طعم تلخ اختلاس و دزدی و انواع فساد اقتصادی را چشیدهایم. یادمان باشد که بروکراسی اداری نفس تولیدکنندگان را بریده است و بین نفس اهتمام آقایان تا عزم انجام، فاصله است.
یادمان باشد سیستم آموزشی ما هم کم مقصر نیست و شاید در بیکارپروری نقشی موثرتر از خیلی نهادهای مرتبط با موضوع کار داشته باشد.
یادمان باشد که ممکن است بدبخت و وابسته باشیم ولی گوجه ارزان باشد و پهنای بانداینترنت زیاد باشد و هر وعده مرغ بخوریم. ممکن است اقتصاد و فرهنگ و سیاستمان ویران شده باشد ولی بی.بی.سی هر روز از خوبیهای ما تعریف کند.
یادمان باشد قدرت خریدی که با آن حجم تولیدکننده خارجی را زیاد کنیم، درصد بیکاری ما را افزایش میدهد و احتمال رقابت تولیدکنندهایرانی را کم میکند واین دقیقاً همان چیزی است که نمیخواستیم. احیاناً رفع تحریمها و احتمالا رفاه نسبی ناشی از آن، خوابمان نکند. دشمن هنوز واین بار نزدیکتر و با نفوذ بیشتر، بیخ گوشمان ایستاده و به محض آن که از پیشرفتهایمان احساس خطر کند، انبان بهانههایش را باز میکند و دوباره روز از نو!
یادمان باشد که اسراف در سبک زندگی ما بیداد میکند و تحریم باشد یا نباشد، توافقها عملیاتی بشوند یا نه، اسراف مخرب و نابودکننده است. یادمان باشد که بازارها و معاملات، از دروغ و خیانت اشباع شدهاند و هیچ بندی از توافقنامه ذرهای از این بیاخلاقی مهلک، نمیکاهد.
یادمان باشد آمریکا هنوز دشمن ماست و آنقدراین دشمنی عمیق و پیچیده است که از لبخند و تبریک عید نوروز تا تمدید تحریمها را در بر میگیرد. آمریکا دشمن ماست و توافق هستهای و هر حرکت دیگر آمریکا، از سر دشمنی است نه از سر دوستی. چه آنکه اساسا دشمنی آمریکا بسیار عمیقتر از موضوع هستهای و موشک بالستیک و مسئله حقوق بشر و دموکراسی است. تاریخ میگوید آمریکا دشمن ما بود و علیه دولت قانونی ما کودتا میکرد حتی وقتی نه غنیسازی داشتیم؛ نه موشک! و آمریکا از شاه بیدریغ حمایت میکرد؛ حال آنکه حقوق بشر و دموکراسی هم ابداً وجود نداشت. یادمان باشد فرضاً که بتوان با دشمن به توافق رسید، به دشمن هیچ وقت اعتماد نمیتوان کرد.
عقل سلیم و تاریخ هر دو این موضوع را تایید میکنند. یادمان باشد که اولین اعتماد به دشمن، آخرین است. یادمان باشد که امروز روزی است که باید مرگ بر آمریکا را بلندتر و با شور بیشتر بگوییم. لفظ توافق کسی را فریب ندهد. آمریکا کشور زورگویی است که به ناحق و به جرم نکرده، تهدید و تحریممان کرد و چاقوی تحریم را به شاهرگ اقتصادیمان فرو کرد و هنوز هم نگه داشته تا ژست ابرقدرتیاش را حفظ کند واین تنها نظام مخالف امپریالیسم جهانخوار را سر جایش بنشاند.
آمریکا کشوری است که با ابزار مختلف، ما را از حق مسلم هستهای منع کرد و بدون هیچ دلیلی به جز قلدری ذاتی، برایمان شروط و مراحل مختلف تعریف و تعیین میکند. جالب آنکه همین کشور مستبد و همین دیکتاتور بینالمللی، نگران نبود مردمسالاری در کشور ماست!
دراین شرایط، چه باید کرد؟! اقتصاد مقاومتی، گامیاست برای حل این مشکلات. گامیکه بیش از هر چیز همدلی میطلبد. این بار با مشکلی مواجهیم که تا دست به دست هم ندهیم و تا اتحاد کلمه بینمان نباشد، حل شدنی نیست. به مُسکنهای تَببر غرب دلخوش نباشیم. بیمار اقتصاد ما به یک عزم همگانی برای جراحی نیاز دارد.
*نجمه پرنیان/ دانشجوي فيزيك