به یاد پاسدار شهید «سیدمرتضی آقامیری»
نتوانستم بنشینم و ببینم که...(حدیث دشت عشق)
پاسدار شهید سید «مرتضی آقامیری» نوجوانی 15 الی 16 ساله بود که در ارتفاعات بازی دراز نبرد با خصم را شروع کرد و سفیر گلولههایش در عملیاتهای فتح الفتوح، فتحالمبین، رمضان، محرم، والفجرها و بدر سینه دشمن را سوراخ کرد.
چهره ملکوتی و عرفانی داشت، نشان را در بینشانی میجست و همه چیز را برای رضای خدا میخواست. او سال 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید.
قسمتی از مناجاتنامه شهید:
خدایا، با دستی این سخنان را مینویسم که شاید قطع شود. با چشمی دارم این صحنه را میبینم که شاید در راهت از دست بدهم و با وجودی دارم این سخنان را میگویم و مینویسم که شاید از من خریداری کنی...
خدایا! نتوانستم بنشینم و ببینم که ظالم بر مظلوم، ظلم کند. خدایا! ظالم را نابود و مظلوم را بر ظالم غالب گردان، خدایا! مرا سید میگویند یعنی از فرزندان رسولا... خدایا! مرا به رسولم ملحق کن.