kayhan.ir

کد خبر: ۴۰۳۳۱
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۷

ناگفته‌هایی از نبرد نابرابر و غرورآفرین بدر (بخش اول)

محسن حسینی نهوجی

رهبـرفرزانۀ انقلاب اسلامی، در روز19دیماه سال جاری، در دیدار مردم سلحشور قم بااشاره به تلاش دشمن برای فراموش شدنِ سوابقِ تعیین‌کننده و عموماً افتخارآمیز«انقلاب اسلامی» و «دفاع مقدّس»، تأکید فرمودند :« نباید اجازه داد انگیزه‌های خباثت آلودی که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهمّ را از یادها ببرند، موفّق شوند.»
     در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، روح وجسم وجانِ ملّت قهرمان ایران، آنچنان باآرمان‌های والای اسلام وهویّت ملّی ممزوج گشت؛که تعلّق خاطرو دغدغۀ صیانت وحفظ تمامیّت ارضی کشور و پاسداری وتداوم وگسترش انقلاب اسلامی و بی‌قراری برای بسیج بزرگ سربازان«آخرین منجی»؛ آتش عشقی در درونشان افکند که به پیدایش اسـطوره‌های بی‌بدیل خلاّقیت و ابتکاروظهور اعجوبه‌های خلقت،منجر شد. نسلی، که در کارزار دفاع مقدس، در عملیات بدر، پس از حدود یکسال تلاش اطلاعاتی، طرّاحی عملیات، اقدامات وسیع مهندسی و ساخت قطعات و نصب140 کیلومترپل ابتکاری خیبری؛با به کارگیری 100گردان آموزش دیده، دشمن بعثی را غافلگیر ساخته، با عبوراز موانع ترکیبی چندلایه‌ای مشابه بارلو، شامل سیم خاردار حلقوی و رشته ای،انواع مین، بشکه‌های انفجاری تله گذاری شده فوگاز وکانالهای متعدد با عرض3 تا4 متر وعمق2تا3 متر،و درهم شکستن خطوط پدافندی،مواضع دشمن را به تصرف درآورده، در چند محوردرکنار دجله با جناحین خود الحاق نمودند، و علیرغم عدم دسترسی به منطقۀ مناسب برای پراکندگی و استتار نیروها و علیرغم حملات وسیع شیمیائی دشمن وکمبود سلاح ضد زره و ضدهوائی وآتش پشتیبانی و نداشتن وسائل زرهی، در دریائی از آتش متمرکزی که دشمن از آسمان و زمین به وسیلۀ صدها فروندهواپیما و هلی کوپتر و صدها قبضه توپ وانبوه تانک فرومی ریخت؛ 6 شبانه روز در کنار دجله در مقابل پاتک‌های سنگین و متوالی مقاومت نموده، تلفات شـدیدی را به دشمن واردکردند. امّا در شب هفتم در حالیکه فرماندهان شجاع قرارگاه خاتم سرهنگ صیّاد شیرازی و برادرسید رحیم صفوی حاضر به ترک قرارگاه تاکتیکی ردۀ جلو نبودند؛ به دلیل نداشتن امکانات آتشباری و ادوات ضدزره برای مقابله با انبوه تانک‌های دشمن و جلوگیری از پیشروی آنان و به منظور حفظ گردان‌های باقی مانده، وانتقال مجروحین، فرماندهی قرارگاه خاتم دستور بازگشت یگانها به جزیره شمالی را صادرکرد.
فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها با حضور در منطقۀ درگیری، عملیات بازگشت به مواضع را هدایت کردند.حجّت الاسلام بشردوست و برادر عزیز جعفری، فرمانده و جانشین فرماندهی قرارگاه کربلا، پس از اطمینان از بازگشت تمامی نیروها و انتقال مجروحین؛ آخرین نفراتی بودند که قرارگاه تاکتیکی کربلا در شرق دجله را ترک نموده، به قرارگاه خاتم در جزیرۀ مجنون بازگشتند.
این نسل انقلابی که به علت نداشتن امکانات آتشباری وسلاح ضد زره، برای حفظ استعداد باقیمانده، با اندوهی سخت از غرب دجله بازگشتند،باایمان واعتماد به نفس و یقین به نصرت الهی، ظرف سه دهه تلاش و مقاومت، در عرصه‌های سازندگی، علوم راهبردی، صنایع دفاعی،در شرایط تحریم، با درهم شکستن موازنۀ قدرت وگسترش قلمرو وعمق استراتژیک، به چنان توانی دست یافتـندکه اکنون نه تنها قادرند بیابانها و اعـماق آبهای نیلگون ایران را به گورسـتان متجاوزان تبدیل کنند، بلکه با ارسال «ســفینه‌های آتش» درکوتاهترین زمان، سرزمین دشمن را به جهنّمی مهیب تبدیل سازند. ابَرغارتگری که باتحقیر از ایران مطـرود، و پوزه اش به خاک مالیده شـد؛ هیبتش چنان فروریخت که مردمِ سایرکشورها، بدون واهمه، با به آتش کشیدن پرچم آمریکا، تنفّر خود از امپریالیسم را به نمایش می‌گذارند. مأموران خود بزرگ بین دشمن نیز، که روزگاری با تکبّر جولان می‌دادند و با انجام هرجنایتی، از پیگرد قضائی مصون بودند، بایادآوری444 روز اسارت حقارت بار همکاران جاسوسـشان در ایران،و خاطرۀ مرگ ذلّت بار جاسوسان و تفنگداران شان در جهنّم خود ساخته دربیروت، به موجودات بزدل و ترسوئی تبدیل شده اندکه با مشاهدۀ امواج بیداری اسلامی دست وپای خود را گم کرده،اینک درآستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی یمن،با انهدام اسناد جاسوسی‌ها و جنایت هایشان، وحشت زده و هراسان، از صنعاگریختند ودر یک کلام، این‌ها مضامین ماجرای دور و درازی است که انشاء اله در سریال‌های زنجیره‌ای پیاپی، با دیالوگ‌های مشابهی در سراسر جهان اجرا خواهدشـد.
برای پیشگیری از گسست فرهنگی میان نسل پیشگامان انقلاب اسلامی ونسل کنونی و نسل‌های آینده و ترویج ارزش‌ها وآرمانهای مقدّس و جلوگیری از تحریف تاریخ پرافتخار ملت شجاع ایران، هنر مندان متعهد باید پدیده‌ها و حوادث و اتفاقات و وقایع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در قالب کتاب و فیلم، مورد تبیین و بررسی قرار دهند.
دفاع مقدس و رسالت هنر مندان متعهّد
 متأسفانه به علّت کم کاری در این زمینه، غالب افراد تلقی درستی از نبردهای شگفت و پیچیدۀ نیروهای مسلح کشورمان نداشته، تصوّرمی کنند فرماندهان نظـامی هدفی را به رزمـندگان نشان داده، آنان نیز به شیوۀ سرخ پوستی،با سردادن تکبیر یورش برده، به انهدام دشمن پرداخته‌اند. به منظــور ملموس شدن چگونگی فراهـم شدن شرایط نبــرد و روند اقدامات، تا انجام مراحل مختلف؛ نگارنده « نبـرد نابرابر و غرورآفرین بـدر» را که خود از مراحل انتخاب منطقه، تلاش اطلاعاتی، طراحی و برآوردهای گوناگون، صدور و ابلاغ طرح‌ها و دستورهای عملیاتی وتفهیم و توجیه و بررسی طرح مانور، اقدامات مهندسی وپشتیبانی و خدمات رزم تا مرحلۀ اجرا، تا ابلاغ دستورهای جزء به جزء و صدور گزارشهای لحظه به لحظه و نوبه‌ای و انعکاس آخرین وضعیت یگان‌های خودی و دشمن، به عنوان عنصر عملیاتی و اطلاعاتی و دستیار فرمانده،در اتاق وضعیّت و هدایت عملیات، در خدمت فرماندهان بزرگوار دفاع مقدس افتخارحضور داشته، با مراجعه به دفترچه جیبی یادداشت‌های روزشمار سردار غلامعلی رشید، به صورت فهرست وار مراحل مختلف  عملیات را مورد اشاره قرار داده، به بیان ناگفته هائی از آن چه در شرایط سخت آخرین روز عملیات، در ساحل غربی دجله، بر فرزندان مظلوم خمینی گذشت، پرداخته است.
وضعیت جنگ درسال 63
پس از منتفی شدن انجام عملیات والفجر 7، فرماندهی قرارگاه خاتم تصمیم بر انجام عملیات در منطقه والفجر 8  داشت. پیرامون این منطقه و چگونگی عبور، سر پل گیری، و پیشروی به سمت هدف  از حدود دهـه سوم خرداد ماه، بحث و بررسی‌ها آغاز شد. پس از 2 ماه همۀ فرماندهان سپاه و ارتش به دلایل زیرانجام عملیات در آن منطقه را ناممکن می‌دانستند:
     1ـ با توجه به هوشیاری کامل دشمن و ازبین رفتن شرایط غافلگیری موفقیت در عبور از رودخانه از درصد کمی برخوردار است. 2ـ بر فرض عبور یگانهای عمل‌کننده با همۀ استعداد قادر به تأمین سرپلی به طول 20 کیلو متر با عمق کمی هستند که پس از چند روز جنگیدن توان ماندن نداشته قادر به حفظ سرپل نبوده با تلفات سنگین مجبور به عقب نشینی خواهندشـد. 3ـ از خطوط تصویبی نه تنها قادر به تأمین خطوط عمیق نخواهند بود بلکه خطوط کم عمق را نیز نمی‌توانند تأمین کنند.
درجلسه‌ای که در محل مجلس شورای اسلامی، باحضور رئیس شورای عالی دفاع و حضور رئیس مجلس رئیس کمیسیون دفاع، فرماندهان ارتش وسپاه بیان کردند که این عملیات در توان فعلی ما نیست. در نتیجه والفجر 8 منتفی شد.
     پس از بررسی نقاط قوت و ضعف وعلل عدم فتح در عملیات رمضان، والفجر مقدماتی و عملیات خیبر،  فرماندهی قرارگاه خاتم با اتخاذ استراتژی مبتنی بر اهداف و اصول مورد استفاده معین تصمیم گرفت عملیات‌های سرنوشت‌سازی را براساس اصول غافلگیری، مانور، تأمین و صرفه جوئی در قوا با اتخاذ تدابیرزیر اجرانماید:
1 ـ پوشــش و فریب  2ـ اســتتار و اختـــفا 3 ـ  انتــخاب زمیـن متناسب با توان خودی 4ـ انتخاب زمـین نا متناسـب  با توان دشـمن 5 ـ جنـگ چریکــی 6 ـ تجـزیه دشـمن  7 ـ جنگ روانـی وتبلــیغاتی در بین نیـروهای دشمن 8 ـ  انضباط و سازماندهی درسـپاه  9 ـ انجام همــزمان و هماهنگ کلیه امور
تجربه عملیات خیبر نشان داد که انجام عملیات سرنوشت ساز  برای ایجاد آمادگی و امکانات لازم به زمان بیشتری نیاز دارد. با وقوف به موضوع فرمانده سپاه در نیمۀ سال 63 از محضر امام خمینی برای افزایش استعداد و ارتقاء توان رزمی و آمادگی برای عملیات بزرگ درخواست زمان می‌کند. حضرت امام  در جواب می‌فرمایند به شما زمان داده خواهد شد لکن اگر سرباز در صحنۀ جنگ نجنگد فرسوده می‌شود. سرباز باید روحیه داشته باشد و روحیه در بی‌تحرکی و حالت دفاعی به دست نمی‌آید. در هجوم و حمله روحیۀ سلحشوری به دست می‌آید. سرباز و بسیجی باید حالت تهاجمی داشته باشد. اگر بخواهید رزمنده را یکسال در خطوط دفاعی نگهدارید روحیه اش را از دست می‌دهد و بعد قادر نیستید این نیرو را در جنگ به کار بگیرید. بروید و برای این مسئله هم چاره‌ای بیندیشید. به دنبال هشدار حضرت امام وبا توجه به اینکه قرارگاه خاتم قادر بودبا نفوذ در برخی از خطوط پدافندی دشمن نقاط حساسی در منطقه غرب را آزاد ساخته علاوه بر ارتقاء روحیه سلحشوری و حفظ آمادگی رزمی نیروها، عملیات روانی و جنگ تبلیغاتی دشمن مبنی بر اینکه قوای ایران قادر به شکستن خطوط دفاعی مستحکم و نفوذ به مواضع ارتش عراق نیستند را خنثی نمایند.فرماندهی  قرارگاه خاتم با بررسی مناطق عملیاتی، نقاطی را جهت اجرای عملیات محدود شناسائی و در فاصلۀ زمانی تا اجرای عملیات بزرگ اجرا نماید. حدود نیمه شهریور فرماندهی خاتم تصمیم گرفت عملیاتی به منظور تسلط بر سـد دربندیخان و تأمین ارتفاعات زیمناکو برددکان و شاخ خشیک انجام شود که مسائل منطقه 10 کشوری سپاه و کم کاری برخی عناصر آن که باعث عدم انجام اقدامات لازم و لغو عملیات گردید.
ناگفته هائی از عملیات بدر
1ــ اطلاّعـات
آب گرفتگی هور الهــویزه، آب گرفتـگی هور الحمـار و خشکی بین این دو هور و جزایر مجنـون، با طول بالغ بر50 کیلومتر در محـدودۀ از شمال به لگوه و جزائر ترابه و از جنوب به القرنه؛ که به منظـور حفاظت اطلاعات، قبل از عملیات«منطقه حیـدر» نامیده می‌شد«منطقۀ عملیاتی بـدر» محسوب می‌گردد. اکثر مناطق هور به وسیلۀ سه نوع گیاه «چولان» با ارتفاع حدود 1 متـر و « بردی» با عمق 75 تا150سانتیمتر و ارتفاع 1 تا 3 متـرو « نیـزار» با عمق بیش از 1 متر و ارتفاع 150 سانتیمتر تا 6 متر پوشـیده شده است. اتوبان مهم و استراتژیک بصره ـ بغداد از منطقه خشکی ما بین هور الهویزه و هور الحمار عبور می‌کند. این خشکی با عرض 2 تا 9 کیلومتر، استان بصره را به استان میسان متّصل و ارتباط سـپاه سـوّم و چهارم  ارتش عراق را برقرار می‌ساخت. زمین این منطقه اکثراً کشاورزی و قسمت جنوب نهر روطه، دارای کشاورزی مکانیزه و سیستم زه کشی آبیاری است. رودخانه شمالی جنوبی «دجــله» با عرض تقریبی 75 تا 250 متر، این خشکی را به دو قسمت  شرق دجله و غرب دجله، تقسیم کرده است. تأسیسات مهمّی چون اتوبان بغداد ـبصره، لوله انتقال نفت منطقه بزرگان و فکّه به جنوب، دکل‌های انتقال برق فشار قوی از بغداد به بصره، دکل ارتباطی تلفن، کابل ارتباط تلفنی ویژه نظامی امنیتی بین بغداد و بصره، سه دکل تلویزیونی ماکرویو، دو دکل استراق سمع و پخش پارازیت، نیروگاه برق، تأسیسات تلمبه خانه نفتی در جنوب العزیر و تعداد 50 روستا در این خشکی قرار دارد. در روستای الزجیه و شمالآن طایفه ابوعنام که چندان رابطه‌ای با رژیم بعث نداشتند، و در روستاهای العزیر و الکساره و البیضه و الصخره، طائفه نوافل از طرفداران رژیم بعثی، و در مناطق شمال روطه طایفه وسورانی بدون سابقۀ همکاری با رژیم بعثی، و در القرنه عشایر السعد، و در شرش عشایر شرش، و در روطه طایفه بنی مالک از قبائل معروف حاشیه دجله فاقد رابطه خوب با رژیم بعثی و علاقمند به جمهوری اسلامی سکونت داشتند.
ترتیب نیرو وگسترش نیروهای دشمن
الف ـ لشکر 35 پیاده از الکساره تا نهر روطه شامل:تیپ 429 پیاده با 3 گردان، تیپ 94 پیاده با 3 گردان، قاطع‌های القادسیه، خالد، الصنادید، صدام، دینار اسانی(گردانهای جیش الشعبی به تقلید ازگردانهای بسیج ایران )،دوگردان کماندو از لشکر 5 مکانیزه و 5 گردان تانک. ب ـ  نیروهای دفاع از بصـره، از نهر روطه تا نهر صویب شامل: تیپ 93 پیاده با3 گردان، تیپ 703 پیاده با 3 گردان، قاطع الشهید، یک گردان توپخانه  
مجموعا دشمن در این منطقه 12 گردان پیاده، 5 گردان تانک، 2گردان کماندو، 6 قاطع و 4 گردان توپخانه مستقر کرده بود. در حین عملیات دشمن یگانهای مشروحه زیر را وارد منطقه عملیات کرد :لشکر 10زرهی با تیپ‌های 17 زرهی، 42 زرهی، 24 مکانیزه؛ لشکر گارد جمهوری با تیپهای 1مکانیزه، 2 زرهی، 3 نیرو مخصوص، 4 زرهی؛ لشکر 4 پیاده کوهستانی با تیپهای 17، 5، 29 پیاده؛ لشکر 6 زرهی با تیپهای 30  و 16 زرهی و 25 مکانیزه. لشکر 1 مکانیزه با تیپهای 27 مکانیزه، 34 زرهی و 51 مختلط؛ لشکر 5 مکانیزه با تیپهای 20 و 15 مکانیزه؛ تیپ‌های 65، 66، 68 نیرو مخصوص؛ تیپ 10 زرهی. به علت اینکه اکثر لشگرها توپخانه سازمانی خودرا به همراه آورده بودند، از روز سوم عملیات، به شکل بی‌سابقه‌ای آتش پشتیبانی دشمن بسیار شدّت یافت.
معاونت اطلاعات عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) ضمن تهیه برآورد اطلاعاتی، با اعلام نیازمندیها،تلاش جمع آوری معاونتهای اطلاعات قرارگاه کربلا، نجف و لشکرها را هدایت نموده، اطلاعات دریافتی از آنان و رکن2 ارتش را با اطلاعات استخراجی ازعکسهای هوائی، بازجوئی‌های فرماندهان به اسارت درآمده،گزارش‌های شنودو جنگ الکترونیک، ترجمۀ اسناد به دست آمده از قرارگاه‌های فرماندهی دشمن،گزارش‌های دیدبانها وتیم‌های شناسائی بومی قرارگاه عملیاتی نصرت و اطلاعات آرشیو را مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار داده، پس از پردازش به صورت گزارش سـرّی ویژه وگزارش‌های نوبه‌ای اطلاعاتی و براساس حیطه بندی تعیین شده، به وسیلۀ پیک ویژه برای فرماندهان و مسئولان معاونت‌های عملیات و اطلاعات و مهندسی قرارگاه خاتم و فرماندهان و مسئولان عملیات و اطلاعات قرارگاه‌های تابعه ارسال می‌کرد. حدودیک سال قبل از عملیات خیبر، فرمانده کل سپاه برای ایجاد اشـراف اطلاعـاتی در منطقۀ عملیاتی حیـــدر، مأموریت مخـفیانۀ تأسیس و فرماندهی «قرارگــاه ســرّی اطلاعـاتی نصـرت » را به یکی از بومیـان وارســته و انقـلابی، به نام « سیـد علی هاشمی»محوّل کرد. ســید علی با همکاری گروهی از پاسداران فداکار بومی منطقه، قرارگـاه مزبور را در محلّی که با اوصاف ربذه مشابهت داشت، مخفیانه تأسیس کرد. پاسداران مزبور پس از گذراندن دوره‌های آموزشی تخصّصی که با پیگیری مجـدّانۀ سـیّدعلی تشکیل می‌شـد، به عنوان ایثارگران گمنام انقلاب اسلامی مأموریت‌های طولانی و خستگی ناپذیر شــبانه روزی خود را در منطقۀ شـرجی و ســوزان هور، با پوشــش‌های مختلف آغاز کردند. گاهی مأموریت یک تیم اطلاعاتی قرارگاه نصرت، با امکاناتی ناچیــز و با یک بلم کوچک بیش از یک هفته در سـکوت محض و شـبها در تاریکی و سکوت غمبار بین نیزارها طول می‌کشید. با گذشت زمان، مأموریت‌های خطیر و طولانی تری به آن مردان بی‌ادّعا محوّل می‌شد. مأموریت هائی صعـبی کـه جزای آن  شکنــجـه‌های  طاقت فرسـا و اعدام به اتّهام جاسوسی بود.با پیگیری‌های ســیّدعلی هاشمی، فرمانده خوش صورت و خوش سیرت قرارگاه نصرت، 15 تن از آن مردان انیس ایثار و داوطلبان مهیـّای مأموریت‌های قهرمانانه،آموزش‌های تخصّصی جمع آوری پنهانی را با اسـامی مستعار، در مراکزآموزشی سـپاه و دانشکده اطلاعات اداره دوم ستاد مشترک ارتش، طی کردند. بسیاری از آن مردان خدا، همزمان و یا بعـد از فرماندۀ رشیدشان «شهــیدسیّـد علی هاشمی» به شهادت رسـیدند.