درهای هشتگانه بهشت
در آیات قرآن به طور مستقیم از درهای هفتگانه یا هشتگانه بهشت سخنی به میان نیامده، بلکه آنچه بیان شده، ابواب جهنم و ابواب جنت است.(زمر، آیات 71 تا 73)
اما برخی از مفسران با توجه به همین آیات بر این باورند که در آیات قرآن از درهای هشتگانه بهشت سخن گفته شده است؛ زیرا در آیه 73 سوره زمر آمده است: وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ؛ و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتهاند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند، تا چون بدان رسند و درهاى آن به رويشان گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند: «سلام بر شما، خوش آمديد، در آن درآييد و جاودانه بمانيد.»
در این آیه پس ازجَاؤُوهَا (واو) به کار رفته و گفته شده « حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا» است در حالی که برخلاف آن درآیه 71 همین سوره بدون (واو) آمده است و خداوند می فرماید: وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ ؛ و كسانى كه كافر شدهاند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند، تا چون بدان رسند، درهاى آن به رويشان گشوده گردد و نگهبانانش به آنان گويند: «مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به ديدار چنين روزى شما را هشدار دهند؟» گويند: «چرا»، ولى فرمان عذاب بر كافران واجب آمد.
این «واو» را «واو» ثمانیه میگویند، زیرا عرب عادت داشتند که تا هفت را بدون «واو» به هم عطف کنند، اما پس از هفت با «واو» عطف میکردند. از همین رو در آیه 5 سوره تحریم میفرماید: عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا. همچنین در آیه 112 سوره توبه پس از ذکر هفت ، واو ذکر میشود ،لذا میفرماید: و الناهون عن المنکر.
دلیل دیگر آیه 22 سوره کهف است که خداوند می فرماید: سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ؛ به زودى خواهند گفت: «اصحاب کهف سه تن بودند ، چهارمين آنها سگشان بود.» و مىگويند: «پنج تن بودند ، ششمين آنها سگشان بود.» تير در تاريكى مىاندازند. و عدهاى مىگويند: «هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود.»
بر اساس قواعد نحو عربی در صورتی که هفت چیز ذکر شود و سپس هشتمین ذکر شود واو آورده میشود. از آنجایی که دوزخ، هفت در دارد، بدون واو آمده اما چون بهشت هشت در دارد، با واو ثمانیه ذکر شده است؛ یعنی چه هشت ، مذکور یا نهان باشد، واو ذکر میشود.
البته درهای دوزخ بسته میشود که این بسته شدن برای این نیست که دیگر راه فرار آنان بسته شود، بلکه به نشان بیاحترامی و ذلت بسته میشود؛ چنانکه درهای بهشت ،همچنان باز میماند، تا اهل بهشت مورد تکریم و احترام قرار گیرند و آزادی آنان نشان داده شود.
در مجمع البیان ذیل آیه 73 سوره زمر آمده است: به باورعده اى منظور اين است كه پيش از رسيدن بهشتیان به آستانه بهشت پرطراوت و نعمت، درهاى آن براى آنان گشوده مىشود و تعداد درهاى بهشت نيز هشت در مىباشد.
از پيامبر گرامى(ص) آوردهاند كه فرمود: انّ فى الجنة ثمانية ابواب منها باب يسمى الرّيان لا يدخل الاّ الصّائمون؛ بهشت هشت درب دارد كه يكى از آنها را «ريان»(سیراب شده) ناميدهاند، آن درب ويژه روزهداران است و كسى جز آنان از آن درب وارد بهشت نمىشود.(صحیح بخاری،ج2،ص29؛ صحیح مسلم،ج2 ،ص808 )
اما برخی از مفسران با توجه به همین آیات بر این باورند که در آیات قرآن از درهای هشتگانه بهشت سخن گفته شده است؛ زیرا در آیه 73 سوره زمر آمده است: وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ؛ و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتهاند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند، تا چون بدان رسند و درهاى آن به رويشان گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند: «سلام بر شما، خوش آمديد، در آن درآييد و جاودانه بمانيد.»
در این آیه پس ازجَاؤُوهَا (واو) به کار رفته و گفته شده « حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا» است در حالی که برخلاف آن درآیه 71 همین سوره بدون (واو) آمده است و خداوند می فرماید: وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ ؛ و كسانى كه كافر شدهاند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند، تا چون بدان رسند، درهاى آن به رويشان گشوده گردد و نگهبانانش به آنان گويند: «مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به ديدار چنين روزى شما را هشدار دهند؟» گويند: «چرا»، ولى فرمان عذاب بر كافران واجب آمد.
این «واو» را «واو» ثمانیه میگویند، زیرا عرب عادت داشتند که تا هفت را بدون «واو» به هم عطف کنند، اما پس از هفت با «واو» عطف میکردند. از همین رو در آیه 5 سوره تحریم میفرماید: عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا. همچنین در آیه 112 سوره توبه پس از ذکر هفت ، واو ذکر میشود ،لذا میفرماید: و الناهون عن المنکر.
دلیل دیگر آیه 22 سوره کهف است که خداوند می فرماید: سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ؛ به زودى خواهند گفت: «اصحاب کهف سه تن بودند ، چهارمين آنها سگشان بود.» و مىگويند: «پنج تن بودند ، ششمين آنها سگشان بود.» تير در تاريكى مىاندازند. و عدهاى مىگويند: «هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود.»
بر اساس قواعد نحو عربی در صورتی که هفت چیز ذکر شود و سپس هشتمین ذکر شود واو آورده میشود. از آنجایی که دوزخ، هفت در دارد، بدون واو آمده اما چون بهشت هشت در دارد، با واو ثمانیه ذکر شده است؛ یعنی چه هشت ، مذکور یا نهان باشد، واو ذکر میشود.
البته درهای دوزخ بسته میشود که این بسته شدن برای این نیست که دیگر راه فرار آنان بسته شود، بلکه به نشان بیاحترامی و ذلت بسته میشود؛ چنانکه درهای بهشت ،همچنان باز میماند، تا اهل بهشت مورد تکریم و احترام قرار گیرند و آزادی آنان نشان داده شود.
در مجمع البیان ذیل آیه 73 سوره زمر آمده است: به باورعده اى منظور اين است كه پيش از رسيدن بهشتیان به آستانه بهشت پرطراوت و نعمت، درهاى آن براى آنان گشوده مىشود و تعداد درهاى بهشت نيز هشت در مىباشد.
از پيامبر گرامى(ص) آوردهاند كه فرمود: انّ فى الجنة ثمانية ابواب منها باب يسمى الرّيان لا يدخل الاّ الصّائمون؛ بهشت هشت درب دارد كه يكى از آنها را «ريان»(سیراب شده) ناميدهاند، آن درب ويژه روزهداران است و كسى جز آنان از آن درب وارد بهشت نمىشود.(صحیح بخاری،ج2،ص29؛ صحیح مسلم،ج2 ،ص808 )