نکاتی در باب انتقال یک فوتبالیست جوان به چین
بازندهای به نام لیگ برتر! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی -
مدیرعامل باشگاه نفت تهران در گفتوگویی، انتقال بازیکن ملیپوش این باشگاه یعنی مرتضی پورعلیگنجی به یک باشگاه چینی را، یک بازی سراسر برد. برای باشگاه و فوتبال ایران و این بازیکن، اعلام میکند. در ضمن اعلام میکند باشگاه نفت پس از جدایی هر بازیکنی نمیگذارد که جای خالی وی چندان احساس شود، یک باشگاه باید رویش داشته باشد و مانند خزانهای باشد که هیچگاه از نبودن یک بازیکن لطمه نخورد. همانطور که ملاحظه میکنید، صحبتهای آقای قنبرزاده، دو بخش است. یکی درباره جدایی بازیکن ملیپوش این تیم و پیوستن این بازیکن به یک باشگاه چینی که ایشان آن را بازی سراسر برد میداند و دیگری تاکید بر این نکته که یک باشگاه باید رویش داشته باشد و از کمبود رفتن یک بازیکن هرگز لطمه نخورد.
از سلیقه تا سیستم
با فراز دوم سخن مدیرعامل نفت کاملا موافق هستیم و تا آنجا که میدانیم و میبینیم، باشگاه نفت طی دو، سه سال اخیر در این باره در عمل هم پایبند به این سخن بوده است و علیرغم جدایی بعضی بازیکنان شاخص این تیم (برای مثال وریا غفوری)، نفت کماکان هویت و شخصیت خود راحفظ کرده و هرگز وابسته به بازیکنی نبوده است. در این باره جلوتر هم میرویم و میگوییم در این تیم حتی اگر مربی موفقی چون یحیی گلمحمدی یا پیش از او حسین فرکی به هر دلیلی، ادامه نمیدهند و یا باشگاه قطع همکاری میکنند، اتفاق خاصی از لحاظ شیوه بازی و کیفیت نتیجهگیری نمیافتد، چنانکه با رفتن فرکی و بعد گلمحمدی، امروز در زمان مربیگری منصوریان هم نفت همان نفتی است که طی این سالها و در زمان مربیگری فرکی، ابراهیمزاده وگلمحمدی میشناختیم. این نشان میدهد که نفت بر مبنای «سیستم» نه «سلیقه» کار می کند و پیش می رود، نظیر این اتفاق را در سالهای اخیر در سپاهان اصفهان و فولادخوزستان هم دیدهایم، علیرغم تغییر و تحولاتی که معمولا در پایان هر سال و فصل، تیمها با آن دست به گریبان هستند و این البته طبیعی هم هست و در همه جای دنیا این اتفاق میافتد، اما میبینیم تیمهایی مثل سپاهان، فولاد و نفت تهران، کماکان ماهیت و شخصیت تیمی خود را حفظ میکنند و اجازه نمیدهند اینگونه تغییرات اساس تیم را دستخوش تغییرات فاحش و متزلزل سازد.
سپاهان یک گام فراتر
در تیمی مثل سپاهان حالا میشود فراتر هم رفت و گفت حتی تغییر در سطح مدیریت این تیم نیز وضع آن را به هم ریخته نمیکند و ماهیت آن را دچار تغییر نمیسازد. این شاخصه، همانطور که اشاره شد نشان ازحاکم شدن «سیستم» در این تیمها و کنار رفتن حاکمیت سلیقه دارد. در فوتبال امروزی و مدیریت علمی نیز وضع به اینگونه باید باشد، یعنی ما باید شاهد سیستماتیک عمل کردن تیمها و باشگاهها و در نهایت کل فوتبال (و کلیت ورزش) باشیم که با رفتن این مدیر و آن مربی، و بدتر از همه، با قهر و ناز و جدایی فلان بازیکن، اساس یک تیم به هم نریزد و ماهیت و شخصیت آن متزلزل نشود و زیر سؤال نرود. شک نکنیم که اگر در فوتبال حاکمیت این گونه مدیریت (علمی و سیستماتیک) بیشتر شود و تعداد اینگونه تیمها (نظیر نفت، سپاهان و فولادخوزستان) هر چقدر زیادتر شود، فوتبال ما نه فقط در حرف بلکه عملا در مسیر پیشرفت، رشد و پویایی حرکت خواهد کرد.
... اما نکته دیگری که در صحبتهای آقای قنبرزاده- که مثل هر مدیر موفق دیگری کمترحرف میزند و بیشتر عمل میکند!- دیده میشود، بحث جدایی پورعلیگنجی است. البته تحلیل ایشان از اینکه جدایی این بازیکن شایسته کشور از نفت و در واقع لیگ ایران و پیوستن او به تیم چینی و لیگ آن کشور بازی سراسر برد است، محترم است و جای تامل دارد، اما کارشناس اهل فن از این جدایی و اینگونه جداییها باطنا نمیتواند احساس رضایت کند چرا که معتقد است ای کاش ترتیبی داده میشد تا پورعلیگنجیها که زاده و پرورشیافته این فوتبال و همین لیگ هستند، و اگر در ادامه درست حرکت کنند و به آفت کشنده «غرور» گرفتار نشوند، روزهای روشنتری در پیش دارند و اگر در این لیگ ادامه میدادند، به غنا و کیفیت آن کمک میکردند. اگر هم برای رشد و پیشرفت- و نه فقط انگیزههای مادی- چارهای جز جدایی نیست، لااقل آنها به تیمهای بزرگ و لیگهای مطح و بزرگتر- مثلا در اروپا- بپیوندند، شاید این بیشتر قانعکننده باشد.
بدون تردید لیگهایی مثل لیگ چین، قطر و... چیزی ندارند که به بازیکنان ما بدهند، بلکه حضور آنها به ارتقای سطح فنی تیمها و کیفیت لیگ آن کشورها کمک میکند، اما با تکیه بر تجربه سالهای اخیر، متاسفانه بازیکنان ایرانی شاغل در این لیگها با «افت محسوس فنی و کیفی» به کشور بازمیگردند. بنابراین با عرض معذرت ما انتقال پورعلیگنجی را به لیگ فوتبال چین بازی سراسر برد نمیدانیم، چرا که در این میان حداقل یک بازنده وجود دارد و آن هم لیگ برتر ایران است.
مدیرعامل باشگاه نفت تهران در گفتوگویی، انتقال بازیکن ملیپوش این باشگاه یعنی مرتضی پورعلیگنجی به یک باشگاه چینی را، یک بازی سراسر برد. برای باشگاه و فوتبال ایران و این بازیکن، اعلام میکند. در ضمن اعلام میکند باشگاه نفت پس از جدایی هر بازیکنی نمیگذارد که جای خالی وی چندان احساس شود، یک باشگاه باید رویش داشته باشد و مانند خزانهای باشد که هیچگاه از نبودن یک بازیکن لطمه نخورد. همانطور که ملاحظه میکنید، صحبتهای آقای قنبرزاده، دو بخش است. یکی درباره جدایی بازیکن ملیپوش این تیم و پیوستن این بازیکن به یک باشگاه چینی که ایشان آن را بازی سراسر برد میداند و دیگری تاکید بر این نکته که یک باشگاه باید رویش داشته باشد و از کمبود رفتن یک بازیکن هرگز لطمه نخورد.
از سلیقه تا سیستم
با فراز دوم سخن مدیرعامل نفت کاملا موافق هستیم و تا آنجا که میدانیم و میبینیم، باشگاه نفت طی دو، سه سال اخیر در این باره در عمل هم پایبند به این سخن بوده است و علیرغم جدایی بعضی بازیکنان شاخص این تیم (برای مثال وریا غفوری)، نفت کماکان هویت و شخصیت خود راحفظ کرده و هرگز وابسته به بازیکنی نبوده است. در این باره جلوتر هم میرویم و میگوییم در این تیم حتی اگر مربی موفقی چون یحیی گلمحمدی یا پیش از او حسین فرکی به هر دلیلی، ادامه نمیدهند و یا باشگاه قطع همکاری میکنند، اتفاق خاصی از لحاظ شیوه بازی و کیفیت نتیجهگیری نمیافتد، چنانکه با رفتن فرکی و بعد گلمحمدی، امروز در زمان مربیگری منصوریان هم نفت همان نفتی است که طی این سالها و در زمان مربیگری فرکی، ابراهیمزاده وگلمحمدی میشناختیم. این نشان میدهد که نفت بر مبنای «سیستم» نه «سلیقه» کار می کند و پیش می رود، نظیر این اتفاق را در سالهای اخیر در سپاهان اصفهان و فولادخوزستان هم دیدهایم، علیرغم تغییر و تحولاتی که معمولا در پایان هر سال و فصل، تیمها با آن دست به گریبان هستند و این البته طبیعی هم هست و در همه جای دنیا این اتفاق میافتد، اما میبینیم تیمهایی مثل سپاهان، فولاد و نفت تهران، کماکان ماهیت و شخصیت تیمی خود را حفظ میکنند و اجازه نمیدهند اینگونه تغییرات اساس تیم را دستخوش تغییرات فاحش و متزلزل سازد.
سپاهان یک گام فراتر
در تیمی مثل سپاهان حالا میشود فراتر هم رفت و گفت حتی تغییر در سطح مدیریت این تیم نیز وضع آن را به هم ریخته نمیکند و ماهیت آن را دچار تغییر نمیسازد. این شاخصه، همانطور که اشاره شد نشان ازحاکم شدن «سیستم» در این تیمها و کنار رفتن حاکمیت سلیقه دارد. در فوتبال امروزی و مدیریت علمی نیز وضع به اینگونه باید باشد، یعنی ما باید شاهد سیستماتیک عمل کردن تیمها و باشگاهها و در نهایت کل فوتبال (و کلیت ورزش) باشیم که با رفتن این مدیر و آن مربی، و بدتر از همه، با قهر و ناز و جدایی فلان بازیکن، اساس یک تیم به هم نریزد و ماهیت و شخصیت آن متزلزل نشود و زیر سؤال نرود. شک نکنیم که اگر در فوتبال حاکمیت این گونه مدیریت (علمی و سیستماتیک) بیشتر شود و تعداد اینگونه تیمها (نظیر نفت، سپاهان و فولادخوزستان) هر چقدر زیادتر شود، فوتبال ما نه فقط در حرف بلکه عملا در مسیر پیشرفت، رشد و پویایی حرکت خواهد کرد.
... اما نکته دیگری که در صحبتهای آقای قنبرزاده- که مثل هر مدیر موفق دیگری کمترحرف میزند و بیشتر عمل میکند!- دیده میشود، بحث جدایی پورعلیگنجی است. البته تحلیل ایشان از اینکه جدایی این بازیکن شایسته کشور از نفت و در واقع لیگ ایران و پیوستن او به تیم چینی و لیگ آن کشور بازی سراسر برد است، محترم است و جای تامل دارد، اما کارشناس اهل فن از این جدایی و اینگونه جداییها باطنا نمیتواند احساس رضایت کند چرا که معتقد است ای کاش ترتیبی داده میشد تا پورعلیگنجیها که زاده و پرورشیافته این فوتبال و همین لیگ هستند، و اگر در ادامه درست حرکت کنند و به آفت کشنده «غرور» گرفتار نشوند، روزهای روشنتری در پیش دارند و اگر در این لیگ ادامه میدادند، به غنا و کیفیت آن کمک میکردند. اگر هم برای رشد و پیشرفت- و نه فقط انگیزههای مادی- چارهای جز جدایی نیست، لااقل آنها به تیمهای بزرگ و لیگهای مطح و بزرگتر- مثلا در اروپا- بپیوندند، شاید این بیشتر قانعکننده باشد.
بدون تردید لیگهایی مثل لیگ چین، قطر و... چیزی ندارند که به بازیکنان ما بدهند، بلکه حضور آنها به ارتقای سطح فنی تیمها و کیفیت لیگ آن کشورها کمک میکند، اما با تکیه بر تجربه سالهای اخیر، متاسفانه بازیکنان ایرانی شاغل در این لیگها با «افت محسوس فنی و کیفی» به کشور بازمیگردند. بنابراین با عرض معذرت ما انتقال پورعلیگنجی را به لیگ فوتبال چین بازی سراسر برد نمیدانیم، چرا که در این میان حداقل یک بازنده وجود دارد و آن هم لیگ برتر ایران است.