بررسی آثار قهرکردن و دیدگاه اسلام درباره آن
قهر خروج از سنت مسلمانی
قهرکردن در برابر آشتی واژه عربی با اصطلاحی فارسی است. قهر در عربی به معنای غلبه است، ولی در فارسی به معنای کنارهگیری از شخص همراه با خشم نسبت به اوست. درحقیقت قهرکردن با طرد دیگری و قطع ارتباط با وی، نوعی اعتراض به شخصیت یا اعمال و رفتار شخص است.
نویسنده در مطلب حاضر به بررسی چیستی قهر و دیدگاه اسلام درباره آن پرداخته است.
مفهوم قهر
واژه قهر به معنای غلبه و چیرهشدن در قرآن به کار رفته است. خداوند خودش را به قهار میستاید. (یوسف، آیه 39؛ رعد، آیه 16؛ ابراهیم،آیه 48؛ زمر، آیه 4؛ غافر، آیه 16)
اما قهر کردن در فارسی به معنای قطع ارتباط با دیگری همراه با خشم است. آشتی دادن در زمانی معنا مییابد که قهری وجود داشته باشد؛ زیرا آشتی دادن به معنای دوستی از نوکردن، ترک جنگ، رنجشی را از کسی فراموش کردن، صلح، مصالحه و مانند آن آمده است. (دهخدا علیاکبر؛ فرهنگ دهخدا، تهران، چاپخانه مجلس، سال 1325 ش، ج 1، ص 116) نیز به معنای تکلم نکردن و کراهت داشتن از دیدار با شخصی است. (دهخدا علیاکبر؛ فرهنگ دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، پاییز 1373، چاپ جدید از دوره اول، ج 11، ص 15709)
این مفهوم در عربی با واژگانی چون هجر و قطع به جای وصل و مانند آن بیان میشود. واژه هجر به معنای قطع ضد وصل است.
ترک و اغفال و اعراض از معانیای است که برای هجر گفتهاند. کوچکردن از منطقهای به منطقهای را هجرت میگویند؛ زیرا شخص منطقه اول را ترک و از آن اعراض میکند و به منطقه دیگر میرود.
در آیات قرآنی مفهوم فارسی قهرکردن، افزون بر واژههای «هجر» (نساء، آیه 34)، اعراض (توبه، آیه 95)، با واژه «قطع» ضد وصل به کار رفته است؛ در حقیقت کسی که ارتباط را به جای وصلکردن، قطع میکند، همان قهری را در پیش میگیرد که در زبان و فرهنگ فارسی مطرح است.
خداوند در آیه 27 سوره بقره میفرماید: الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون ما أمرالله به أن یوصل و یفسدون فیالارض أولئک هم الخاسرون؛ همانانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده میگسلند و در زمین به فساد میپردازند، آنانند که زیانکارانند.
خداوند همین مطلب را در آیه 25 سوره رعد نیز بیان کرده است. از این آیات به دست میآید که قهر و قطع پیوند، امری نادرست و برخلاف عهد الهی است.
صله رحم با پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
مطابق تعالیم قرآن امت اسلام میبایست بیشترین توجه و اهتمام خویش را نسبت به پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت داشته باشند؛ زیرا آنان خویشان واقعی هر مومنی هستند. از همین روست که خداوند پیامبر(ص) را برتر و بالاتر از جان مؤمنان قرار میدهد (احزاب، آیه 6) و در آیه 61 سوره آلعمران نیز امیرمؤمنان علی(ع) را به عنوان نفس پیامبر(ص) معرفی میکند که به این ترتیب او نیز برتر از جان مؤمنان خواهد بود. از سوی دیگر، پیامبر (ص) درباره نسبت مومنان با او و امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: انا و علی ابواه هذه الامه؛ من و علی پدران این امت هستیم. (عیون أخبار الرضا،ج 2، ص 86؛ علل الشرائع، ج 1، ص128)
بر همین اساس، احسان و اکرام نسبت به این پدران حقیقی امت، مهمتر از والدین است و باید نسبت به آنان صلهرحم به عمل آورده و قطع و قهر و هجری نداشته باشیم. یکی از راههای ساده در صله رحم، صلوات فرستادن است که خداوند در آیه 56 سوره احزاب به خود و فرشتگان و مومنان نسبت میدهد. اطاعت و مودت و ولایت از دیگر راههای صلهرحم نسبت به آنان است که در آیات قرآنی به آن توجه داده شده است. (آلعمران، آیات 31 و 32؛ نساء، آیات 59 و 83؛ شوری، آیه 23؛ مائده، آیه 55)
قهر ارزشی و ضدارزشی
براساس آموزههای قرآنی قهرکردن میتواند به یک عمل ارزشی تبدیل شود. لذا میتوان گفت که قهر بر دو قسم است: ارزشی و ضدارزشی. خداوند، قهر تربیتی را قهر ارزشی میداند؛ زیرا گاه نیاز است که برای تربیت فردی و اجتماعی قهر و قطع و طردی انجام گیرد. بهعنوان نمونه،گاه برای تنبیه کودک خطاکار لازم است تا مدتی با او قهر کرد. چنین رفتاری کودک را بیدار و هوشیار میکند ولو درمییابد که اشتباهی کرده است و باید رفتار خود را اصلاح کند.
نمونه دیگر این قهر را میتوان از آیه 34 سوره نساء به دست آورد که قهر ارزشی و تربیتی است. خداوند میفرماید: واللاتی تخافون نشوز هن فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع؛ و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید نخست پندشان دهید و بعد در بسترها از آنها دوری کنید.
این قهر که در آیه از آن به هجر تعبیر شده، همان ترک و اعراض در درون بستر است. به این معنا که با پشت کردن به زن، نشان دهد که نسبت به او و رفتارش خشمگین است و آن رفتارش را نمیپسندد. چنین قهری ارزشی است؛ زیرا به قصد تربیت انجام میگیرد.
قهر اجتماعی نیز با طرد اجتماعی به عنوان یک عمل ارزشی و تربیتی در قرآن توصیه شده و حتی پیامبر(ص) برای تنبیه خطاکاران به کار گرفته است. شاید مهمترین نمونه قرآنی را بتوان قهر نسبت به متخلفین از جنگ دانست که داستان عبدالله ابنابی از سرکردگان منافقان مدینه، داستان ابولبابه به سبب جاسوسی برای یهودیان بنی قریظه و نیز داستان سه تن از متخلفان از جهاد از این قبیل است.
هنگامی که خداوند درباره متخلفان از جهاد میفرماید:«گروهی از اعراب بادیهنشین نزد تو آمدند تا به آنها اجازه داده شود و از جنگ معاف گردند (و واقعا معذور بودند) و در مقابل، کسانی که به خدا و پیامبر دروغ گفتند، بدون هیچ عذری در خانه خود نشستند.» خداوند گروه دوم را شدیداً تهدید کرده، میگوید: «به زودی به آن دسته از افراد که کافر شدند، عذاب دردناکی خواهد رسید»(توبه، آیه 90)
آنگاه خداوند در آیه 95 سوره توبه به صراحت فرمان طرد اجتماعی را با واژه «اعراض» مطرح میکند. اعراض همان طرد و قهری است که جامعه برای تربیت اشخاص بزهکار و خطاکار در پیش میگیرد. چنین قهری ارزشی است. رسوایی متخلفان در جامعه موجب میشود تا آنان از سوی جامعه طرد شوند. خداوند در آیه 93 سوره توبه جایگاه متخلفان جهاد را اینگونه تصویر میکند: «خداوند بر دلهایشان مهر نهاده و به همین دلیل چیزی نمیدانند.» (توبه، آیه 93)
قهر ضد ارزشی
نوع دوم قهر، قهر ضد ارزشی و ضد تربیتی است. ریشه این قهر هر چه باشد، به سبب آنکه ضرر معنوی به دنبال دارد، مذموم و مورد نکوهش است.
براساس تعالیم اسلام حتی اگر علت قهر کردن، امر حقی باشد، نباید قهری انجام گیرد و اگر هم انجام شد نباید بیش از سه روز طول بکشد. از نظر اسلام، امت اسلام میبایست همواره پیوندها را میان خود حفظ کرده و اجازه ندهند که عواملی موجب قطع ارتباط و تفرقه میان مردم شود.
قطع ارتباط به ویژه میان خویشان و دوستان بسیار نکوهیده و زشت شمرده شده است. در اسلام از افراد خواسته شده که اگر قهر کردند، به سرعت آشتی کنند و با صله کردن، قهر را به آشتی و صلح تبدیل نمایند. حتی دیگرانی باید برای اصلاح و آشتی دادن بکوشند و اجازه ندهند که این قطع و قهر ادامه یابد. از همین رو اصلاح بین مردم و برقراری صلح و آشتی، خواسته خداوند متعال است و پیامبران الهی نیز یکی از مسئولیتها و ماموریتهای خویش را برپایی صلح و زدودن اختلاف از جامعه بشری قرار دادند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند.
ارزش آشتی دادن و آثار آن
امیرمؤمنان(ع) براساس آموزههای وحیانی قرآن که به اصلاح میان افراد و جلوگیری از قهر کردن و یا ادامه آن فرمان میدهد میفرماید: علیکم بالتواصل و الموافقهًْ و ایاکم و المقاطعهًْ و المهاجرهًْ؛ بر شما باد پیوستن و موافقت و دوستی کردن و بپرهیزید از بریدن و ترک کردن و قهر کردن از همدیگر. غررالحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص 437)
حضرت صادق(ع) میفرمود: لایزال ابلیس فرحا ما اهتجر المسلمان فاذا التقیا اصطکت رکبتاه و تخلعت اوصاله و نادی یا ویله ما لقی من الثبور؛ تا دو مسلمان با هم قهرند، پیوسته ابلیس شاد است و چون آشتی کنند، زانوهایش بلرزد و به هم بخورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد کشد: ای وای بر من از آنچه به هلاکت رسد. اصول کافی، دارالتعارف، 1401، چاپ چهارم، ج 2 ص346)
پیامبر اسلام(ص) میفرمایند: لاتباغضوا و لا تحاسدوا و لاتدابروا و لاتقاطعوا- و کونوا عبادالله اخوانا با هم دشمن نباشید و به هم حسد نبرید و به هم پشت نکنید و از هم نبرید و برادرانه بندگان خدا باشید. (بحارالانوار ج 73 ص 19)
اسلام، مسلمانان را موظف به خاموش کردن آتش نزاعها و کینهها کرده است. حضرت علی(ع) در وصیت نامه خود به فرزندان و همه کسانی که گفته او به آنها میرسد، توصیه میکند: اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم و صلاح ذات بینکم؛ شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من به او رسد سفارش میکنم به ترس از خدا و نظم در کارها و آشتی با یکدیگر که من از جد شما شنیدم که میگفت: آشتی دادن میان مردم، بهتر است از نماز و روزه سالیان.» (نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، بهار 84، نامه 47)
در حدیثی دیگر امام علی(ع) فرمود: «لأن اصلح بین اثنین احب الی من ان اتصدق بدینارین؛ اگر میان دو نفر به منظور اصلاح و آشتی، میانجیگری کنم در نظر من از دو دینار صدقه دادن برتر است.» (اصول کافی، ج 2، ص 210)
آثار قهر ضد ارزشی
در آیات قرآنی و روایات برای قهر ضد ارزشی آثاری گفته شده که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- خسران: کسی که گرفتار قهر است و با دیگری بهویژه خویشان و خانواده قطع ارتباط کرده و با آنان سخن نمیگوید و رفت و آمد ندارد، گرفتار خسران است؛ یعنی از سرمایه میبازد و چیزی برای خود حفظ نمیکند، چه رسد که با این کارش سودی به خودش برساند. این مطلب را خداوند در آیه 27 سوره بقره بیان کرده است.
2- دوزخ: قهر کردن و قطع ارتباط با دیگران چنان زشت و زننده است که پیامبر(ص) وعده آتش دوزخ را به چنین شخصی داده است. از آیه 27 سوره بقره این معنا نیز به دست میآید، زیرا کسی که دچار خسران است به طور طبیعی اهل دوزخ است. پیامبر اسلام(ص) میفرمایند: یا اباذر انهاک عن الهجران و ان کنت لابد فاعلا فلا تهجره فوق ثلاثهًْ ایام کملا فمن مات فیها مهاجرا لاخیه کانت النار اولی به؛ ای اباذر نهی میکنم تو را از قهر و دوری کردن و اگر ناچاری، بیش از سه روز تمام از برادرت دوری مکن. پس هر کس بمیرد در حال دوری کردن از برادرش آتش به او سزاوارتر باشد. (بحارالانوار، دارالکتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج 72 ص 184 و ج 74 ص 72)
3- خروج از اسلام: حضرت رسول(ص) در اینباره میفرماید: «ایما مسلمین تهاجرا فمکثا ثلاثا لا یصطلحان الا کانا خارجین من الاسلام و لم یکن بینهما و لایهًْ فایهما سبق الی کلام اخیه کان السابق الی الجنهًْ - یومالحساب؛ دو نفر مسلمان که از همدیگر قهر کنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتی نکنند هر دو از اسلام بیرون روند و میانه آنها پیوند و دوستی دینی نباشد، پس هر کدام از آن دو در سخن گفتن با برادرش پیشی گیرد، او در روز حساب پیشرو به بهشت باشد. (اصول کافی، دارالتعارف، 1401، چاپ چهارم، ج 2 ص 345)
4- سزاوار بیزاری و لعنت: حضرت صادق(ع) در این باره میفرماید: لا یفترق رجلان علی الهجران الا استوجب احدهما البراءهًْ و اللعنهًْ و ربما استحق ذلک کلاهما؛ دو کس به صورت قهر کردن از هم جدا نشوند جز اینکه یکی از آن دو سزاوار بیزاری (خدا و رسولش از وی) و لعنت (یعنی دوری از رحمت حق) گردد و چه بسا که هر دوی آنها سزاوار آن شوند. (همان، ج 2 ص 344)
5- در حکم قاتل: برخی از کارها چنان زشت و بد است که در اسلام آن را همانند قتل دانستهاند؛ ترور شخصیت و هتک حرمت افراد و مانند آنها چنین حکمی دارد. همچنین قهر کردن با برادر خونی و دینی نیز چنین حکمی دارد. پیامبر گرامی(ص) در این باره میفرماید: من هجر اخاه سنهًْ فهو کسفک دمه؛ هر که یک سال از برادر خویش قهر کند چنان است که خون وی را ریخته است. (نهجالفصاحه، مترجم: ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، 1385، چاپ هفتم، کلمات قصار، ص 747)
6- عدم قبولی عمل: برخی از رفتارها موجب میشود که عمل پذیرفته نشود. در اسلام برای قبولی اعمال شروطی مانند ایمان و عمل صالح و اخلاص و تقوا مطرح شده است. (مائده، آیه 27) از جمله مواردی که موجب میشود حسن فاعلی و حسن فعلی تاثیری نداشته باشد، قهر کردن افراد است. پیامبر گرامی(ص) در این باره میفرماید: یا اباذر ایاک و هجران اخیک فان العمل لا یتقبل من الهجران؛ ای اباذر بپرهیز از دوری کردن از برادرت. زیرا که عمل انسان با قهر پذیرفته نمیشود. (بحارالانوار ج 74 ص 72)
7-شادی ابلیس: چنانکه از روایت امام صادق(ع) به دست آمد تا زمانی که قهر میان مسلمانان وجود دارد، ابلیس شادان است. (کافی، ج 2 ص 346)