رابطه خاک و درمان (نامه وارده)
من یک شهروند اهوازی هستم که مادرم با یک بیماری صعبالعلاج دست و پنجه نرم میکند و پزشکان پس از انجام آزمایشهای متعدد تصمیم به عمل جراحی او گرفتند و تاکید داشتند که امروز و فردا نکنیم و در اولین فرصت این عمل انجام شود و ما نیز تمام هم و غم خود را گذاشتیم تا مادر در اولین فرصت راهی اتاق عمل شود.
یک روز قبل از عمل برای بستری کردن وی به بیمارستان مراجعه کردیم و از قضا آن روز فردای طوفان خاک در اهواز بود و به همین دلیل اعلام کردند به خاطر اینکه بخش و اتاق عمل از حالت استریل خارج شدهاند کلیه عملها از روز دوشنبه 20 بهمن به شنبه هفته آینده یعنی 25 بهمن موکول شدهاند.
و ما حیران و سرگردان که چه باید کنیم و چه راهحلی اتخاذ نماییم، 5 روز یک عمر است برای یک بیمار حاد، به منزل بازگشتیم که از بیمارستان تماس گرفتند و اعلام کردند چهارشنبه 22 بهمن مجدد برای بستری بیمارتان اقدام کنید و ما نیز کور سوی امیدی در دلمان روشن شد و امیدوار شدیم؛ اما از شانس بد سهشنبه مجدد سیلی از گرد و خاک اهواز را درنوردید و دوباره عمل بیمار ما و چندین بیمار در انتظار لغو شد.
خواستم با نوشتن این نامه متذکر شوم که مسئولین بدانند همه چیز با توزیع مقداری ماسک و شیر حل نمیشود در زیر پوست این شهر اتفاقات دیگری در حال وقوع است که ارتباط مستقیم با این خاکها دارد، اتفاقاتی عموما تلخ؛ کودکانی که نفسشان به شماره افتاده و با آسم و آلرژی دست به گریبانند و جوانانی که مدام صدای سرفههایشان شنیده میشود و سردرد و سوزش قفسه سینه و...
اگر به دلیل این تاخیر چند روزه خدای ناکرده اتفاق ناگواری برای خانواده ما و یا هر خانواده خوزستانی رخ دهد چه کسی پاسخگو است؟ آیا آن موقع کسی حاضر میشود جوابگوی این ضرر و زیانها باشد؟ هرچند در همین روزها بسیاری از همشهریان ما با مشکلات حاد تنفسی و قلبی مواجه شده و چه بسا جان خود را نیز از دست داده باشند، اما نکته اساسی اینجاست وقتی بخشی از منشا گرد و غبارهای اخیر در داخل کشور تشخیص داده شده پس راه حلش هم به دست مسئولان داخلی رقم میخورد. باید گفت: وقتی آبهای خوزستان میتواند در تالابها و اراضی حاصلخیزش جریان داشته باشد نیازی به انتقال به نقطهای که از کارایی آن کاسته میشود نیست. چرا که بر اساس حکمت الهی آبها در بستر ذاتی خود در جریانند و در همان اقلیم سبب آبادی و آبادانی میشوند.
فاطمه زورمند
یک روز قبل از عمل برای بستری کردن وی به بیمارستان مراجعه کردیم و از قضا آن روز فردای طوفان خاک در اهواز بود و به همین دلیل اعلام کردند به خاطر اینکه بخش و اتاق عمل از حالت استریل خارج شدهاند کلیه عملها از روز دوشنبه 20 بهمن به شنبه هفته آینده یعنی 25 بهمن موکول شدهاند.
و ما حیران و سرگردان که چه باید کنیم و چه راهحلی اتخاذ نماییم، 5 روز یک عمر است برای یک بیمار حاد، به منزل بازگشتیم که از بیمارستان تماس گرفتند و اعلام کردند چهارشنبه 22 بهمن مجدد برای بستری بیمارتان اقدام کنید و ما نیز کور سوی امیدی در دلمان روشن شد و امیدوار شدیم؛ اما از شانس بد سهشنبه مجدد سیلی از گرد و خاک اهواز را درنوردید و دوباره عمل بیمار ما و چندین بیمار در انتظار لغو شد.
خواستم با نوشتن این نامه متذکر شوم که مسئولین بدانند همه چیز با توزیع مقداری ماسک و شیر حل نمیشود در زیر پوست این شهر اتفاقات دیگری در حال وقوع است که ارتباط مستقیم با این خاکها دارد، اتفاقاتی عموما تلخ؛ کودکانی که نفسشان به شماره افتاده و با آسم و آلرژی دست به گریبانند و جوانانی که مدام صدای سرفههایشان شنیده میشود و سردرد و سوزش قفسه سینه و...
اگر به دلیل این تاخیر چند روزه خدای ناکرده اتفاق ناگواری برای خانواده ما و یا هر خانواده خوزستانی رخ دهد چه کسی پاسخگو است؟ آیا آن موقع کسی حاضر میشود جوابگوی این ضرر و زیانها باشد؟ هرچند در همین روزها بسیاری از همشهریان ما با مشکلات حاد تنفسی و قلبی مواجه شده و چه بسا جان خود را نیز از دست داده باشند، اما نکته اساسی اینجاست وقتی بخشی از منشا گرد و غبارهای اخیر در داخل کشور تشخیص داده شده پس راه حلش هم به دست مسئولان داخلی رقم میخورد. باید گفت: وقتی آبهای خوزستان میتواند در تالابها و اراضی حاصلخیزش جریان داشته باشد نیازی به انتقال به نقطهای که از کارایی آن کاسته میشود نیست. چرا که بر اساس حکمت الهی آبها در بستر ذاتی خود در جریانند و در همان اقلیم سبب آبادی و آبادانی میشوند.
فاطمه زورمند